بازدید 4303
۱

"گنجی" که بود و رنجی که برد

ناصر کرمی
کد خبر: ۲۶۴۷۸۵
تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۹۱ - ۲۰:۱۱ 11 August 2012
ابتدا: دکتر محمدحسن گنجی از جمله بانیان و شارحان علوم نوین در ایران بود. از آن دسته دانشمندانی که به حق شایسته آن هستند که پدر و بانی یک علم قرار گیرند. او پدر جغرافیای نوین ایران، بانی سازمان هواشناسی کشور و اولین اقلیم شناس ایران به مفهوم امروزی آن بود. مردانی در تراز علمی او شاید در تاریخ معاصر ایران از انگشتان دو دست فراتر نباشند. با این همه، در این سطور مختصر مقصود مرور سوابق و دستاوردهای علمی ایشان نیست، لابد در خبرها و گزارشهای مرتبط مکررا رسانه ها در روزهای آینده این موارد پرشمار را برخواهند شمرد، هدف آن است که به اجمال گفته شود اساسا بر سنجه آنچه که خود او می اندیشید آیا دکتر گنجی را می بایست دانشمندی کامیاب در شمار آورد یا ناکام؟

بعد: البته در مدارج و مناصب فردی دکتر گنجی جایگاهی رشک انگیز دارد. این چهره ماندگار علمی کشور و استاد ممتاز دانشگاه تهران بالاترین رتبه های دانشگاهی ایران را کسب کرده، و حتی مناصبی بین المللی مثل ریاست منطقه آسیای سازمان جهانی هواشناسی را داشته و جوایز معتبر بین المللی همچون جایزه سال 2001 این سازمان را به خاطر "یک عمر خدمات علمی برای بشریت" کسب کرده است. در آنچه که اهداف ملموس و اجرایی او بوده نیز موفقیت بسیار کسب کرده است. راه اندازی رشته جغرافیا با نگاه علمی و مدرن در بزرگترین دانشگاه های کشور، بنیانگذاری سازمان هواشناسی ، توسعه دانش اقلیم شناسی و تربیت نسل اول جغرافیدانان آکادمیک ایران ارزوهایی برآورده و کام هایی برآمده برای اوست که هر کدام به تنهایی می تواند حاصل عمر یک دانشمند را پربار و کارنامه نهایی او را قرین رستگاری سازد. با این همه آنها که از نزدیک با دکتر گنجی دمخور بودند می دانند که این مرد سختگیر و پر تلاش چقدر از ناکامی جغرافیدانان ایران در ایفای نقشی بایسته تر در شکل گیری چشم انداز ایران تلخکام بود. جغرافیا دانش بررسی ارتباط و پراکندگی مولفه های محیطی است و ماموریت نهایی آن ارائه راهکارهایی برای رساندن یک چشم انداز به بیشترین حد از تعادل، توازن و پایداری به خصوص با لحاظ تاثیر مولفه انسان است. آنچه که از آن به عنوان توسعه پایدار نام برده می شود. گنجی نیز مثل دیگر جغرافیدانان نسل نو قائل به نظریه "چشم انداز" بود، اینکه در یک محیط همه مولفه ها، اعم از کوچک و بزرگ و طبیعی یا انسانی بر شکل گیری نهایی چشم انداز موثرند و به همین خاطر دستکاری انسان در محیط باید با ملاحظات بسیار سختگیرانه و دقیق انجام شود. چند سال پیش با تعدادی از دانشجویان "مع الواسطه" او در خانه اش به دیدارش رفته بودیم. ( مع الواسطه از این بابت که ما نه دانشجوی خود او بلکه دانشجوی نسل اول جغرافیدانان آکادمیک بودیم که او تربیت کرده بود، یعنی استادان سرشناسی مثل دکتر کردوانی، دکتر محمودی، دکتر رهنمایی، دکتر عیوضی و . . که البته تاثیر ماندگار و حضور ملموس دکتر گنجی در جامعه جغرافیا باعث می شد ما نیز خود را دانشجوی او بدانیم.) در آن جلسه دکتر گنجی در باره موقعیت جغرافیدانان از دو نکته بسیار گله داشت: نخست آنکه متاسفانه در کشور ما برنامه ریزی و تصمیم گیری های محیطی توسط فارغ التحصیلان رشته های مهندسی و یا بعضا اکولوژیستها و . . انجام می شود که دیدگاه چشم اندازی نداشته و اساسا مقیاس تحلیل آنها هم گستره های محدود مکانی و هم بازه های اندک زمانی را در بر میگیرد که ترکیب این عامل با مسائلی مثل نگاه طبیعت سوز به مفهوم توسعه این همه تفرق، ناهماهنگی، عدم توازن، ناپایداری و تخریب و قهقرا هم در چشم اندازهای طبیعی و هم در محیط های انسان ساخت و سکونتگاه های انسانی در کشور ما را پدید آورده است. شرایطی که موجب می شود فی المثل ایران به رتبه اول فرسایش خاک، رتبه دوم بیابانزایی و رتبه ششم جنگل زدایی در جهان رسیده و در کمتر از پنجاه سال نود درصد حیات وحش خود را از دست بدهد. و دوم اینکه خطوط کلان توسعه کشور معمولا بایست توسط جغرافیدانان ترسیم شود که متاسفانه فارغ التحصیلان این رشته در ایران تاکنون نتوانسته اند خود را در اندازه پوشیدن چنین قبایی به بالا برکشند. از این بابت گلایه های بسیار داشت که شرح همه آنها در این مختصر نمی گنجد.

سرانجام: چرا جغرافیدانی مثل ژوزوئه دوکاسترو توانست آنچنان بر فرآیند توسعه دو کشور بزرگ برزیل و چین اثر گذاشته و مفهوم جغرافیای تغذیه و گرسنگی را در جهان متحول کند، اما در ایران تاثیر دانشمندانی همچون دکتر گنجی کمتر از حوزه دانشگاه فراتر رفته و به دستاوردهای محیطی ملموس می رسد؟ مشهور است که یک بار دکتر گنجی در همایشی که به مناسبت بزرگداشت او برگزار شده بود با همان رو حیه معلمی و سختگیرانه همیشگی اش گفته بود بهتر نیود به جای چند ساعت تعطیلی این دانشگاه برای چنین مراسمی می نشستید درستان را می خواندید؟ احتمالا اکنون در فقدانش نیز بیشتر از تمجید و ستایشهای قاعدتا بسیار پرشماری که نثار او خواهد شد، خواهان اندکی مداقه مجدد در این نکته باشد که به راستی چرا چشم انداز ایران اینگونه روز به روز ناپایدارتر و متفرق تر می شود؟ پایداری چشم انداز ایران آرزوی همیشگی او بود. سلام بر روزی که زاده شد و باشد که در نهایت حاصل رنجی که برد گنجی باشد که آرزویش را داشت.

وبلاگ دکتر ناصر کرمی
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
خداوند استاد گنجی را غریق رحمت خود کند
در کشور ما توسعه یعنی درخت نباشد و ساختمان باشد و مردم هندزفری استفاده کنند!
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار