به بهانه بارندگیهای اخیر؛
برای آینده نفس ذخیره کنیم!
تا هوا گرم میشود، برخی برای حل مشکل کم آبی، آلودگی هوا، خشک شدن دریاچه و... راهکارهای عجیب و غریبی را که به ذهنشان میرسد، بر زبان میآورند، ولی وقتی موج بارشهای فصلی، خبر از سال آبی پر رونق میدهد، هیچ کسی نیست که برای استفاده از آن طرح و برنامه بدهد و بگوید، چگونه از این نعمات الهی بهره گیریم؟
سرویس اجتماعی ـ
گوش شیطان کر، بر خلاف چند سال گذشته، امسال میزان بارندگیها بسیار خوب
است و حتی در بعضی جاها بیسابقه هم بوده است. از تصور فرار از خشکسالی،
ذوق کردهایم؛ مثل پولی که یک باره به شما میرسد و انتظارش را هم
نداشتید!
ایران به شش حوضه آبریز اصلی تقسیم شده است:
۱- دریای خزر: نزدیک به ۱۱ درصد سطح کشور را میپوشاند ۲ ـ خلیج فارس و دریای عمان: بیش از ۲۶ درصد سطح کشور ۳ ـ دریاچه ارومیه: نزدیک ۳ در صد مساحت کل کشور ۴ ـ مرکزی ایران: بیش از نیمی از سطح کشور ۵ ـ هامون: شامل ۶/۵ درصد سطح کشور ۶ ـسرخس (قره قوم): بیش از ۲/۵ درصد سطح کشور
۱- دریای خزر: نزدیک به ۱۱ درصد سطح کشور را میپوشاند ۲ ـ خلیج فارس و دریای عمان: بیش از ۲۶ درصد سطح کشور ۳ ـ دریاچه ارومیه: نزدیک ۳ در صد مساحت کل کشور ۴ ـ مرکزی ایران: بیش از نیمی از سطح کشور ۵ ـ هامون: شامل ۶/۵ درصد سطح کشور ۶ ـسرخس (قره قوم): بیش از ۲/۵ درصد سطح کشور
به گزارش «تابناک»، از اواخر فروردین ماه سال جاری که مدیرعامل شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور گفت:
«متوسط بارندگی در کشور از۲۵۰ میلیمتر در سالهای گذشته به ۱۴۵ میلیمتر در
سال جاری رسیده است.»، دقیقا ۹ ماه میگذرد و در این مدت، خوشبختانه
بارشهای بسیار خوبی در بیشتر نقاط کشور رخ داده است، تا جایی که میانگین
ارتفاع بارش در چند ماه اخیر، نسبت به مدت مشابه در سال آبی گذشته ۱۵۰ درصد
افزایش را نشان میدهد؛ افزایشی محسوسی که در هر شش حوضه اصلی آبریز کشور دیده میشود، ولی با
وجودی که در حوضههای «دریای خزر» و «سرخس»، در مقایسه با «متوسط دراز مدت«
هم رشد داشته، در مجموع فعلا با کاهش ۱۸ درصدی نسبت به میانگین دورههای
مشابه دراز مدت روبهرو بوده و با توجه به میزان بارندگیهای اخیر، دور از
ذهن نیست که این اختلاف تا پایان سال جبران شده و یا کاهش پیدا کند. (برای
درک بهتر آمار، به جدول دقت کنید)
| ميزان بارش اول مهر تا 24 دي (ميليمتر) |
حوضه آبريز اصلي |
||||||||||
| ميزان حداقل و حداكثر بارندگي ثبت شده در سال آبي جاري از اول مهر تا 24 دي (ميليمتر) | درصد اختلاف نسبت به | متوسط درازمدت |
سال آبي 89-90 |
سال آبي 90-91 |
|||||||
| نام استان | حداقل بارندگي ثبت شده | نام ايستگاه | نام استان | حداكثر بارندگي ثبت شده | نام ايستگاه | متوسط درازمدت | سال آبي 89-90 |
||||
| آذربايجان غربي | 65.1 | پل نوايي (خوي) | گيلان | 958.5 | رشت | 32 | 127 | 158 | 92 | 209 | درياي خزر |
| ايلام | 5.6 | مهران | چهارمحال و بختياري | 419 | چهلگرد | -45 | 124 | 150 | 37 | 83 | خليج فارس |
| آذربايجان غربي | 51 | سلماس | آذربايجان غربي | 165 | پل سقز | -4 | 175 | 115 | 40 | 110 | درياچه اروميه |
| سيستان و بلوچستان | 0 | سد بمپور | تهران | 473 | رودك جاجرود | -13 | 176 | 54 | 17 | 47 | مركزي |
| سيستان و بلوچستان | 2.7 | زابل | سيستان و بلوچستان | 10.5 | هوشك سروان | -54 | 550 | 28 | 2 | 13 | مرزي شرق |
| خراسان رضوي | 26 | كارخانه تربت جام | خراسان رضوي | 146 | قوچان | 34 | 316 | 59 | 19 | 79 | سرخس |
| سيستان و بلوچستان | 0 | سد بمپور | گيلان | 958.5 | رشت | -18 | 150 | 91 | 30 | 75 | كل كشور |
بارندگی کشور ما ۴۱۳ میلیارد متر مکعب در سال است که ۲۹۳ میلیارد متر مکعب آن، در مزارع و زمینها جذب و بخشی از این بارندگیها، تبخیر میشود و مابقی آن قابل بهرهبرداری است؛ از کل منابع استحصالی آب که چیزی نزدیک ۹۸ میلیارد متر مکعب است، ۸۸ میلیارد متر مکعب آن در بخش کشاورزی، ۷. ۵ میلیارد متر مکعب در بخش شرب و بهداشت و ۲. ۱ میلیارد مترمکعب در بخش صنعت مصرف میشود. گویا، بر پایه آمار ارایه شده، وابستگی بخش کشاورزی به بارش باران، جای شک و شبهه باقی نگذاشته باشد!
این در حالی است که میزان بارندگی در ایران، یک سوم میانگین جهانی بارش
است؛ به این معنا که ساکن سرزمینی با اقلیم خشک یا نیمه خشک هستیم که
هر چقدر هم بر ارتفاع تجمعی بارش در آن افزوده شود، باز برای تغییر اقلیم
آن کفایت نکرده و شاید تنها وظایفمان را سنگینتر خواهد کرد؛ به این صورت
که میبایست بیشتر از دیگر نقاط جهان در بهینه مصرف کردن آب کوشش داشته
باشیم، به ویژه در زمانهای اینچنینی که ممکن است افزایش حجم نزولات جوی، به
فراغت از معضل کم آبی تعبیر شده و سرانجام منجر به افزایش مصرف آن شود!
اینجاست که هر چند سال یک بار، با خشکسالی روبهرو میشویم و افزون بر لطماتی که به کشاورزیمان وارد میشود، گاه در تأمین
آب شرب هم دچار مشکلات جدی میشویم و حتی نمیتوانیم چارهای برای
معضلات وابسته به بارندگی هم پیدا کنیم؛ معضلاتی مانند آلودگی هوا که شاید
با بارندگی فراوان هم کمرنگ نشود؛ اما گسترش هم نخواهد یافت.
شاید کافی است که آب پاشی هواپیماهای سم پاش بر فراز تهران را به یاد بیاوریم که متولیان اجرایش، از تأثیر حتی کم مقدار بارش بر آلودگی هوا آگاه بودند، ولی متوجه فیل و فنجان طرحشان نشده بودند!
شاید کافی است که آب پاشی هواپیماهای سم پاش بر فراز تهران را به یاد بیاوریم که متولیان اجرایش، از تأثیر حتی کم مقدار بارش بر آلودگی هوا آگاه بودند، ولی متوجه فیل و فنجان طرحشان نشده بودند!
معاون وزیر نیرو در امور آب و آبفا گفت: با وجودی که بیش از ۵۷۰ سد در کشور ساخته شده است، نزدیک ۱۳۵ سد در حال ساخت و همین حدود نیز در دست مطالعه داریم که این پروژهها با هدف ذخیره سازی و استحصال بارشها دنبال میشود. امیدواریم که تا پایان برنامه پنجم توسعه بتوانیم بنا به دستور رئیس جمهور تمام سدهای در دست احداث را تکمیل کنیم.
این در حالی است که برخی از مسئولان، راهکار مقابله با این خشکسالیها را
اجرای طرحهای آبخیزداری بیان میکنند و به جای توسعه همهجانبه اینگونه
طرحها در حوضههای آبریز اصلی و فرعی، تنها به ساخت سد بسنده میکنند.
طرحهای ریز و درشتی که بیشتر جامع نیستند و گاهی به جای اینکه مکمل هم باشند، مخل کارکرد یکدیگر میشوند؛ این موضوع را میشود به روشنی در لابلای سخنان معترضین به وضعیت دریاچه ارومیه شنید که بسیاری از ایشان، ساخت سدهای متعدد در حوضه آبریز بزرگترین دریاچه داخل کشور را عاملی برای خشک شدن بخشهای بسیاری از آن میدانند.
آنچه روشن است، استفاده بهینه از این نعمات آسمانی، نیاز به برنامه ریزیهایی دارد که بیشتر بلند مدت بوده و باید همه جوانبشان با دید ملی ارزیابی شده باشد تا هم بتوان به عده بیشتری خدمت رسانی کرد و هم بستری فراهم شود که به مصرف بهینه این نعمت حیات منجر خواهد شد؛ اما از سوی دیگر، سالهاست که در برخورد با آلودگی هوا و خشکسالیهای گوناگون، از طرحی نام برده میشود که کارکرد فرشته نجات را دارد؛ «طرح بارور سازی ابرها» که میتواند برنج کاری در شمال کشور را نجات دهد، هم گره گشای خشک شدن دریاچه ارومیه است و هم می تواند هوای پایتخت دودزده را صاف کند!
طرحی که چند بار هم به اجرا رسیده، ولی تا کنون موفقیت آمیز نبوده است؛ تا جایی که یک بار، در اوج خشکسالی های دامنهدار، ابرهای شمال کشور را باردار کردند تا محصول شالیکاران را نجات دهند، ولی به ظاهر ابرهای باردار شده تا به افغانستان نرسیدند، نباریدند ...

نکته اینجاست که در پاییز گذشته و زمستان جاری، با بارش خوبی روبهرو بودهایم و بر پایه پیشبینیهای سازمان هواشناسی، احتمالا این بارندگیها ادامه خواهد داشت؛ اما چون زیرساختهای استفاده از این نعمات را فراهم نکردهایم، هیچ کسی پیدا نمیشود که از موقعیت به نفع خودش و یا سازمان متبوعش بهرهبرداری کند؛ چه بسا که کارگروههای لازم تشکیل نشده باشد و یا متولیان امر به هر دلیل کوتاهی کرده باشند؛ بنابراین، لازم میدانیم که راهکاری برای استفاده از این موهبت ارایه دهیم و بستر را برای ارایه راهکارهای مخاطبان عزیز هم فراهم کنیم:
در کنار همه خوبیهای احتمالی افزایش بارندگیها، از جمله افزایش میزان محصولات کشاورزی، چه بسا بستر خوبی برای درخت کاری فراهم شده باشد، چرا که زمانی زیادی به روز درختکاری باقی نمانده و هنوز زمان کافی برای تهیه نهال در اختیار داریم (البته شاید برای تهیه نهال برخی درختان دیر شده باشد)؛ درختانی که میتوانند در پاکسازی هوای شهرهایمان نقش بسزایی ایفا کنند و چه بسا این زمین سیراب، بهترین شرایط را برای درختکاری فراهم آورده باشد. تنها کافی است که این امر را وظیفه یک نهاد و سازمان خاص ندانیم؛ باور کنید که فلان اداره ظاهرا نامرتبط با درختکاری نیز، هم توان این کار را دارد و هم بودجه لازم در دست و بالش یافت میشود. البته این فارغ از درختانی است که بسیاری از خانوادهها هم توان نشا زدنش را دارند.
طرحهای ریز و درشتی که بیشتر جامع نیستند و گاهی به جای اینکه مکمل هم باشند، مخل کارکرد یکدیگر میشوند؛ این موضوع را میشود به روشنی در لابلای سخنان معترضین به وضعیت دریاچه ارومیه شنید که بسیاری از ایشان، ساخت سدهای متعدد در حوضه آبریز بزرگترین دریاچه داخل کشور را عاملی برای خشک شدن بخشهای بسیاری از آن میدانند.
آنچه روشن است، استفاده بهینه از این نعمات آسمانی، نیاز به برنامه ریزیهایی دارد که بیشتر بلند مدت بوده و باید همه جوانبشان با دید ملی ارزیابی شده باشد تا هم بتوان به عده بیشتری خدمت رسانی کرد و هم بستری فراهم شود که به مصرف بهینه این نعمت حیات منجر خواهد شد؛ اما از سوی دیگر، سالهاست که در برخورد با آلودگی هوا و خشکسالیهای گوناگون، از طرحی نام برده میشود که کارکرد فرشته نجات را دارد؛ «طرح بارور سازی ابرها» که میتواند برنج کاری در شمال کشور را نجات دهد، هم گره گشای خشک شدن دریاچه ارومیه است و هم می تواند هوای پایتخت دودزده را صاف کند!
طرحی که چند بار هم به اجرا رسیده، ولی تا کنون موفقیت آمیز نبوده است؛ تا جایی که یک بار، در اوج خشکسالی های دامنهدار، ابرهای شمال کشور را باردار کردند تا محصول شالیکاران را نجات دهند، ولی به ظاهر ابرهای باردار شده تا به افغانستان نرسیدند، نباریدند ...

نکته اینجاست که در پاییز گذشته و زمستان جاری، با بارش خوبی روبهرو بودهایم و بر پایه پیشبینیهای سازمان هواشناسی، احتمالا این بارندگیها ادامه خواهد داشت؛ اما چون زیرساختهای استفاده از این نعمات را فراهم نکردهایم، هیچ کسی پیدا نمیشود که از موقعیت به نفع خودش و یا سازمان متبوعش بهرهبرداری کند؛ چه بسا که کارگروههای لازم تشکیل نشده باشد و یا متولیان امر به هر دلیل کوتاهی کرده باشند؛ بنابراین، لازم میدانیم که راهکاری برای استفاده از این موهبت ارایه دهیم و بستر را برای ارایه راهکارهای مخاطبان عزیز هم فراهم کنیم:
در کنار همه خوبیهای احتمالی افزایش بارندگیها، از جمله افزایش میزان محصولات کشاورزی، چه بسا بستر خوبی برای درخت کاری فراهم شده باشد، چرا که زمانی زیادی به روز درختکاری باقی نمانده و هنوز زمان کافی برای تهیه نهال در اختیار داریم (البته شاید برای تهیه نهال برخی درختان دیر شده باشد)؛ درختانی که میتوانند در پاکسازی هوای شهرهایمان نقش بسزایی ایفا کنند و چه بسا این زمین سیراب، بهترین شرایط را برای درختکاری فراهم آورده باشد. تنها کافی است که این امر را وظیفه یک نهاد و سازمان خاص ندانیم؛ باور کنید که فلان اداره ظاهرا نامرتبط با درختکاری نیز، هم توان این کار را دارد و هم بودجه لازم در دست و بالش یافت میشود. البته این فارغ از درختانی است که بسیاری از خانوادهها هم توان نشا زدنش را دارند.
نظر شما چیست؟
گزارش خطا
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۶
البته اگر کسی بتونه مجبورشون کنه، بهتره که از شهر بیرونشون کنه تا اینقدر هوا رو آلوده نکنن!
شاید هم نشه بیرونشون کرد پس باید هر سال یه تعداد تصاعدی درخت بکارن تا مجبور بشن فرار کنن و برن 200 کیلومری شهرها!
اما باید اعتراف کرد که سیستم نوین اداره کشور در تمام جهان پیشرفته، برمبنای تقسیم کار و وظیفه است. وقتی سازمان عریض و طویلی بنام محیط زیست، مخارج هنگفت خود را بر بودجه رسمی کشور تحمیل می کند، بنده به عنوان یک شهروند این حق را دارم که از این سازمان " هوای تازه " طلب کنم. در واقع مدیریت صحیح این سازمان می تواند هماهنگ کننده بقیه دستگاه ها باشد. ولی چه کنیم که متاسفانه ...
بنده به عنوان يك شهروند آرزو دارم كه شهرداري در كوچه هاي ما درخت بكارد و ما خودمان رسيدگي كنيم. اما تا به حال اين بخت به ما رو نكرده است.
به دليل اينكه در بعضي از پياده روها اصلا فضايي براي كاشت درخت در نظر گرفته نشده است.
من فكر نمي كنم هيچ شهروندي از اينكه شهري آبادان و كوچه هايي سرسبز داشته باشد، بدش بيايد!
بلي، ما به همت و هماهنگي ارگان هاي زيربط نياز داريم.
اگر دامنه هاي كوه هاي تهران (به خصوص دامنه هاي البرز) نيز مانند شمال پر دار و درخت شود مي توان گفت شهر تهران منبعي براي توليد اكسيژن و جايگاهي براي حفاظت از محيط زيست و بقاي آن داشته باشد.
دست در دست هم دهيم به مهر
ميهن خويش را كنيم آباد
با آرزوي بهترين ها
نظرسنجی
آیا به عنوان زن حاضرید با مهریه 14 سکه «بله» را بگویید؟





