نظام اداری ایران، کار را چنین تعریف کرده که در آن، ارزیابی برای همه اجزای یک دستگاه هست تا برسیم به مدیری که فارغ است از ارزیابی. آبدارچی را با چای قند پهلو و چای به موقعش میسنجند؛ کارمند را با کارت ساعت حضور و غیاب و کارشناس را با شمار کاغذهایی که سیاه کرده است. اما مدیر دولتی را با هیچ نمیسنجند و حال آن که بالاترین دستمزد را مدیر دولتی میگیرد.
سرویس فرهنگی ـ یکی از عوامل پیشرفت در هر سازمان یا در واحد بزرگتر هر کشوری، وجود مدیرانی است که بتوانند با توانایی، ذهن خلاق و آیندهگری سازمان یا کشور را به اهداف ترسیم شده خود برسانند؛ مسألهای که در ایران به دلیل وجود سرمایه خدادادی نفت، کمتر مدیری به دنبال آن میرود و در مقابل همه تنها به مدیر شدن میاندیشند که چگونه گره از کار خود بگشایند.
به گزارش «تابناک»، «رضا امیرخانی» در کتاب «نفحات نفت» در این باره مینویسد: نظام اداری ما، کار را چنین تعریف کرده که در آن ارزیابی برای همه اجزای یک دستگاه هست تا برسیم به مدیری که فارغ است از ارزیابی. خلاصه آن که آبدارچی را با چای قند پهلو و چای به موقعش میسنجند؛ کارمند را با کارت ساعت حضور و غیاب و کارشناس را با شمار کاغذهایی که سیاه کرده است، ولی مدیر دولتی را با هیچ نمیسنجند.
برای مدیر دولتی، همین که در مجموعه تحت امرش، کسی نق نزند و اعتراضی نکند، کافی است. بالاترین دستمزد را مدیر دولتی میگیرد و نظام اداری ما هم که متأسفانه یا خوشبختانه پول محور است، با همین دستمزد شأنیتش سنجیده میشود. بالاترین شأن سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را هم همین مدیر دولتی دارد؛ آیا در همه دنیا این گونه است؟
در بسیاری از نقاط دنیا، مدیر از جنس مدیران ما که بیشتر یک هماهنگکننده هستند، گاه جایی بسیار پایینتر از متخصصان زیر دست خود دارند؛ متخصصی که کار کلیدی مجموعهای را انجام میدهد، به لحاظ نمودار اداری، زیر دست مدیر قرار میگیرد، اما حقوق بالاتری میگیرد و همین، شأن بالاتری به وی میدهد.
اما در این باره باید گفت که ارزیابی اصلی روی میزان کار است، ولی در ایران چون کاری وجود ندارد، ارزیابی به ساعات ورود و خروج تقلیل مییابد.
مدیران در دیگر نقاط جهان، دستگاهی را اداره میکنند، ولی در ایران مدیر وجود ندارد، بلکه این رئیس هست که برای ایفای مفهوم قدیمی ریاست و نه مفهوم مدیریت، به ایفای نقش میپردازند.
اینجا برای انجام کار، هیچ چارهای نیست، غیر از مدیر شدن. برای همین است که صدها نفر برای به دست گرفتن همه یا بخشی از سکان امور اجرایی تصمیم به این کار میگیرند؛ برای نمونه، هنگامی که از طرف میپرسند برای چه تصمیم گرفتهای رئیس جمهور شوی، نامزد سادهدل که کشاورزی شیرین زبان است، پاسخ میدهد: تا سیبزمینیهای مانده را بفروشم و این است که یک کشاورز برای فروش سیبزمینی هم باید مدیر شود؛ حتی مدیری در حد رئیسجمهور...!
[لازم به ذکر است مطلب این گزارش به یک قاعده می پردازد و گرنه در ایران مدیرانی نیز وجود دارند که گر چه بی ادعا هستند ولی فراتر از توان یک انسان معمولی برای بهبودکار و کشور خود تلاش می کنند . اینان در کشور ما استثنا هستند.]
اينجور يكطرفه به منبر رفتن ته مانده مديراني كه با محروميت و مايه گذاشتن از سلامت و روان خود فعاليت مي كنند را دلسرد مي سازد بهتر است مباحث اينچنيني توسط كسي مطرح شود كه خود او حداقل سابقه مديريت اندكي داشته باشد برخلاف تصور رايج مديريت بخصوص در شرايط فعلي در بخشهايي كه بخصوص با مطالبات روزمره و روز افزون مردم مواجهند بسيار كار مشكلي است و بسيار بي انصافي است كه كليه مديران را با يك چوب راند و به تعدادي سواستفاده چي كه آبروي بقيه را برده اند استناد كرد بنابراين از سايت وزين تابناك انتظار بيشتري مي رود كه در تيتر كردن اين نوع مطالب با حساسيت بيشتري برخورد نمايند
پاسخ ها
ناشناس
||
۱۷:۱۳ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۸
من پسر همین مدیرانی که شما میگد هستم!!!!الان 25 ساله که پدرما یه روز تو هفته می بینم با حقوق 200000/1 !!!!
ناشناس
||
۱۷:۲۶ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۸
بله بسیار کار مشکلی است و اگر کار شود به نتایج ارزشمندی برای کشور و ملت دارد.توجه کنید اگر کار شود.
ناشناس
||
۱۷:۳۹ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۸
البته حرف شما درست ولي بزرگوار، از تعدادي بيشترند...
اشنا
||
۱۷:۵۸ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۸
منبرشما که اصلا طرف ندارد .
ناشناس
||
۱۸:۵۶ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۸
"یک طرفه به منبر " چیه دیگه؟!!
مشکل اصلی هم سیستم نا کارمد است بسیاری از پرسنل در ادارات مشغول بیگاری ( کار بدون ارزش افزوده هستند) حالا صد تا مدیر هم که بیان همین آش و همین کاسه است
ناشناس
||
۰۸:۱۶ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۹
پسر مدیر محترم
بسیاری پدران چنین اند .
حال آنکه خدمات پدر شما هم باید بررسی شود از جانب خود ایشان اگر خدمت به مملکت می کنند که درود بر ایشان وگرنه .....
ضمنا خطاب این مقاله رو به مدیرانی بی لیاقتی است که با بی سوادی وتصمیمات عجیبشان کشور بزرگ ایران را رو به تاریکی ها می برند .
ناشناس
||
۰۸:۳۲ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۹
از آنجا كه نوشته اينجانب از امتياز منفي قابل توجهي برخوردار شد لازم ديدم نكاتي را جهت شفاف نمودن نظر خود بيان نمايم، از آنجا كه مديريت يك لفظ عام است منظور اينجانب مديران فني غير سياسي مي باشد كه براي احراز اينچنين پستها يي داشتن حداقل هايي ضروري است و همينقدر كه در اوضاع فعلي آب آشاميدني در لوله ها جاريست و برق در سيمها و ارتباط مخابراتي برقرار و جاده ايي و سدي و پلي ساخته مي شود ولو اينكه با هزينه و زمان نامتناسب نشان مي دهد كه هنوز گروهي وجود دارند كه چشم طمع به اندوخته و سرمايه كشور ندوخته اند و دفاع اينجانب نيز از اين گروه است
این خاوری بدبخت من نفهمیدم این وسط چیکاره است. این آقا چندین سال مدیرعامل بانک های ایرانی بوده. آدم نباید انقدر یک جانبه به همه چیز نگاه کنه. اولا که این ها خاوری و امثال اون رو علم کردن که معلوم نشه که چه گند بزرگی زدن. دوما که اگر کسی بعد از این همه سال مدیریت در همین حد هم عرضه نداشته باشه که به قول بعضی ها خونه دو میلیاردی بخره که هیچ. تمام دنیا کسی که مدیر عامل بانکه، کسی هست که وضعیت مالی خوبی داره.
مدیران ما بیشتر وقت وقدرت خودراصرف حفظ موقعیت خودمیکنند بنابراین اگر موفق بهایجاد رابطه باوزیر ویا وکیلی شدند دیگر احتیاج به فعالیت جهت انجام امور محوله ندارند وشبکه همان شکل سابق راهم داشته باشد تفاوتی برای انها نمی کند چون مطمئن هستند که با بی لیاقتیشان هم خطری تهدیدشان نمی کند
چه عجب ، يه بار ديديم مطالبي عميق تر از گذشته در خصوص مديران اغلب نا لايق اين كشور نوشتيد . تو كشوري كه روابط جاي ضوابط رو ميگيره ، تو كشوري كه مديرانش اتوبوسي هستند ، تو كشوري كه نه دانش و نه تجربه ، تقريبا هيچ كدام به كمك نحوه انتخاب مديران نمياد ، نميشه به آينده كشور خيلي اميد وار بود . فقط اندك شركت هاي تخصصي هستند كه از اين قاعده خارج اند.
در کشور ما و خصوصا در وزارتخانه ما بهترین مدیر کسی است که کاری به زیر دستانش نداشته باشد و زیر دستان به هر نحو که خواستند عمل کنند! وای به روزی که رئیس از من و همکارنان زیر دست بخواهد کاری را در اسرع وقت انجام دهم. و یا سر ماه از من گزارش کار بخواهد. آنوقت همین مدیر که تا دیروز یکی از بهترین مدیران محسوب می شد بیچاره اش می کنند. لذا مدیر کار نمی خواهد و در عوض من و مای زیردست هم نق نمی زنیم . این به آن در
پاسخ ها
ناشناس
||
۱۹:۱۸ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۸
نمی دونم ادارهای که شما کار می کنین چه جوریه. ولی تو اداره ای که من کار می کنم، کار رو سر وقت از ما می خواهند و من و بیشتر همکارامون نهایت سعی خودمونو می کنیم ولی مدیر هامون همیشه طلبکارن. در ضمن امتیاز ارزیابی ها بیشتر به حرف گوش کن بودنه تا درست کار کردن.