بازدید 159248

«نگاه شما»: خداحافظ Panic

کد خبر: ۲۰۳۸۹۴
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۰ - ۰۹:۵۹ 17 November 2011
یکی از بینندگان «تابناک» در پیامی ارسالی برای «نگاه شما» چنین نوشت:

با سلام خدمت مسئولین سایت تابناک. مطلبی که در ادامه می‌خوانید، تجربه خودم از بیماری Panic است. فکر می‌کنم چنین تجربیاتی بدون نام و نام خانوادگی بهتر باشد. ممنون و موفق باشید.

برای من که همیشه انسان شاد و سر حالی بودم و همه من رو بمب انرژی می‌شناختن، مبتلا شدن به بیماری پانیک بسیار عجیب بود. اجازه بدید به شروع بیماری برویم... صبح در محل کار، پشت میز خودم نشسته بودم و یک فنجان نسکافه خوردم. چند دقیقه بعد به عادت همیشه از پشت میز بلند شدم و برای قدم زدن به سمت درب خروجی به راه افتادم. در راهرو ناگهان احساس ناخوشایندی بهم دست داد. خوشبختانه منشی شرکت رو دیدم که از روبه‌رو می‌آمد.

به او گفتم: آقای ... حالم خوب نیست. گفت: واست نامه می‌نویسم برو درمانگاه. باز هم خوشبختانه یکی از همکارانم پشت سر من آمده بود. به او گفتم من را به درمانگاه برسان. درمانگاه نزدیک بود و پیاده در عرض دو دقیقه به اونجا میشد رسید. هر قدم که برمی‌داشتم، احساس ناخوشایندم بیشتر و بیشتر میشد. به نفس نفس افتاده بودم، ضربان قلبم بالا رفته بود، به سختی نفس می‌کشیدم و هر لحظه بی حال تر می‌شدم.

سرانجام به درمانگاه رسیدیم و بلافاصله روی تخت دراز کشیدم. دکتر پرسید: آیا با کسی مشاجره کردی؟ من؟ نه من انسان آرامی هستم. سِرُم وصل کردند، همچنان به سختی نفس می‌کشیدم. خیلی ترسیده بودم. پرستار گفت روی تخت دیگری بروم. به سختی بلند شدم و همراه با سرم روی تخت دیگری رفتم. دستگاه نمایاشگر ضربان قلب وصل کردند. ضربان قلبم 140 بود، در صورتی که در حالت طبیعی باید 70 باشد. حالم همچنان بد بود. لحظات ترسناکی بود. مرگ را جلوی چشمانم می‌دیدم. دیازپام تزریق کردند. مدت کوتاهی بعد از تزریق ناگهان آرام شدم.

حالم کاملاً خوب بود و فقط کمی گیج بودم و حس ترس نیز همچنان کمی در وجودم بود. برای استراحت به خانه رفتم و این شروعی بود برای مراحل بعدی بیماری و پروسه دکتر رفتن‌های متعدد من! فردای آن روز، پیش متخصص قلب رفتم. نوار قلب، اکو و انواع آزمایش‌های خون همه چیز رو عادی نشون می‌داد.

خدای من پس چه اتفاقی افتاده بود؟ از همان روز علایم عجیبی در بدنم اتفاق می‌افتاد. ناآرام بودم. کِسِل بودم. حوصله ام هر لحظه کمتر می‌شد. اوایل زمانی که می‌خواستم بخوابم، همین که کمی خوابم می‌برد، ناگهان به دلیل نفس تنگی از خواب می‌پریدم. زمانی که می‌خوابیدم به طور خودکار نفس می‌کشیدم اما بدن من نمی‌توانست در زمان خواب نفس بکشد! عجیب است، اینطور نیست؟ پس از چند روز این مشکل خود به خود حل شد. اما قلبم مشکل اصلی بود. ناگهان حالم بد می‌شد، ضربان قلبم بالا می‌رفت، باید حتماً به بیمارستان می‌رفتم. محیط آنجا به من حس خوبی می‌داد. یک بار به اورژانس رفتم، فقط به من اکسیژن وصل کردند و پس از چند دقیقه کاملاً آرام شدم. چند متخصص قلب دیگر نیز رفتم. همگی به سلامت قلبم اذعان داشتند. حتی به اصرار من، سی تی آنژیو نیز که آزمایشی تقریباً دردناک است نیز انجام دادم اما همه چیز عادی بود.

زمانی که ندانید بیماری شما چیست، ولی خود را بیمار می‌دانید واقعاً کلافه، افسرده و نگران می‌شوید. پیش یک متخصص داخلی که زبانزد خاص و عام بود و او را معجزه‌گر می‌دانستند رفتم و آنجا بود که برای نخستین بار با بیماری Panic Attack (حمله اضطراب و ترس ناگهانی) آشنا شدم. برایم قرص‌های آرام بخش، ضد اضطراب و افسردگی آلپرازولام و نورتریپتیلین تجویز کرد و گفت: خوب شدن این بیماری کاملاً به خودت بستگی داره و نباید به اون اهمیت بدی.

از آن موقع مطالعه و تحقیق من در مورد این بیماری در اینترنت شروع شد. افراد دیگری نیز این بیماری را داشتند، برخی خوب شده بودند و برخی حتی چهار سال بود که با آن دست به گریبان بودند. خوشبختانه پانیک از قابل درمان‌ترین بیماری‌های روانشناختی است. نمی‌خواهم بگویم که دکتر نروید، چون خودم نیز دو دفترچه بیمه تمام کردم! اما دکتر قلب و مغز هیچ سودی به حالتان نخواهد داشت. این را من در پایان بیماری متوجه شدم! شما به بیماری اضطراب دچار شده اید. شاید از خود بپرسید کدام اضطراب؟ چه چیز من را نگران کرده؟ اما لزوماً نیاز نیست تا در حال حاضر اضطرابی داشته باشید. بدن انسان بسیار پیچیده است. عوامل اضطراب در دوران زندگی‌تان در شما جمع شده و حالا به حالتی که می‌بینید بُروز می‌کنند. آن چیز که مشخص است، این که باید به فکر درمان آن باشید.

ما همیشه عادت کرده ایم که با دارو خوب شویم اما کلید پیروز شدن بر این بیماری در دستان شماست. قرص‌های آرامش بخش را نمی‌توانید و نباید زیاد مصرف کنید. این تجربه شخصی من در مورد این دسته از داروهاست که یک ماه و نیم مصرف کردم. درمان این بیماری از سه قسمت تشکیل شده است: 1) دارو 2) روانشناس 3) خود فرد.

حتماً پیش روانشناس بروید. این کار را بد و مسخره ندانید. مشاور و روانشناس خوب می‌تواند شما را تا حد زیادی آرام کند.

نکته مهم اینکه احساس مرگی که در این بیماری به سراغ شما می‌آید را نادیده بگیرید. به دلیل بالا رفتن ضربان قلب و نفس تنگی، احساس مرگ یکی از علایم بارز این بیماری است اما بدین شکل فکر کنید که در خواب هستید. آیا اگر خواب ببینید که مرده اید واقعاً می‌میرید؟ این فقط یک خواب است. این را به خود بقبولانید و به آن بخندید. سخت است، قبول دارم.
مشاور می‌گفت به این بیماری نباید فکر کنی اما با خود می‌گفتم مثل این می‌ماند که شما در حال خواندن روزنامه هستید و کسی مدام با سوزن به پوست شما می‌زند! چطور انتظار دارید که بتوان اصابت سوزن به پوست را نادیده گرفت؟ اما بعداً فهمیدم که باید بتوانید! در حقیقت می‌توانید اما به آن باور ندارید. در این بیماری، قدرت ذهن انسان را خواهید دید. قدرت ذهن خود را نادیده نگیرید. دارو و مشاور، 30 درصد به شما کمک می‌کنند. 70 درصد شما هستید.

علایم این بیماری، شما را افسرده، گوشه‌گیر و پرخاشگر می‌کند. مشاور می‌تواند این خصوصیات را برای اطرافیانتان توضیح دهد و اینها را کاملاً طبیعی قلمداد کند. در این صورت، اطرافیانتان از رفتارهای شما رنجیده خاطرر نخواهند شد. شما درمان می‌شوید. باید به این باور داشته باشید. از روند درمان خسته نشوید. به هر حال یک سرماخوردگی ساده نیز شما را یک هفته درگیر می‌کند. در مورد کارهایی که باید انجام دهید بگویم؛

نخست اینکه از تمامی مواردی که شما را ناراحت می‌کنند، دوری کنید. سعی کنید به سایت‌های خبری سر نزنید. این سایت‌ها بیشتر خبرهای ناراحت کننده و نا امیدکننده دارند. دنیای سیاست دنیای آرام بخشی نیست و بالعکس باعث بدتر شدن بیماری شما می‌شود. به سایت‌های تفریحی بروید، جُک بخوانید. باید محیط اطراف خود را شاد کنید. تا حد ممکن باید از غصه و ناراحتی به دور باشید.

از خوردن چای، قهوه و نوشیدنی‌های گازدار مثل نوشابه جداً خودداری کنید. این مواد باعث تشدید این بیماری می‌شوند.

یکی از مهمترین چیزهایی که می‌تواند شما را آرام کند راز و نیاز و سخن گفتن با خدای مهربان است. هر شب ابتدا دوش بگیرید و قبل از خواب قرآن بخوانید. در این برهه، خواندن معنی قرآن تاثیر بیشتری دارد. از خدا بخواهید که به شما آرامش دهد. مطمئن باشید که او این کار را خواهد کرد. اگر خالصانه بخواهید هرگز با پاسخ منفی او روبه‌رو نمی‌شوید.





«تابناک» مطالب اختصاصی و گردآوری شده توسط خوانندگان محترم را در قالب جدیدی با عنوان « نگاه شما» منتشر خواهد کرد.

مخاطبان محترم می توانند مطالب دلخواه خود را در موضوعات مختلف، به آدرس negaheshoma@tabnak.ir ارسال نمایند.

مخاطبان محترم برای ارسال مطالب خود باید چند نکته  را در نظر داشته باشند:

1. این قالب جدید برای ارائه و معرفی «نگاه بییندگان به تمام موضوعات» می باشد.

2.مطالب اختصاصی یا گردآوری شده می تواند در قالب: ایده ، فیلم، عکس، گزارش تحلیلی، گزارش خبری، کاریکاتور و... باشد.

3. مطالب ارسال شده حتی الامکان با ذکر نام و نام خانوادگی فرستنده باشد.

4. موارد ارسالی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین جاری نداشته باشد.

5. مطالب ارسالی به زبان و فونت فارسی باشد.

6.مطالب ارسال شده حتی الامکان حاوی اطلاعات دقیق باشد.

مشخصات فنی

1. از ارسال تصاویر در متن فایلهای word خودداری شود.

2. حجم فایل تصویری ارسالی( به صورت gif یا jpg ) بیشتر از 5 مگابایت نباشد.

3. حداکثر حجم فایل صوتی یا ویدیو پنجاه مگابایت باشد. (نوع فایل: wmv,  flv, wav, mp3, wma)

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۵
در انتظار بررسی: ۱۱۳
انتشار یافته: ۳۰۸
چه جالب! چه بیماریهایی وجود داره! تاحالا نشنیده بودم. ممنون از اطلاع رسانیتون
دقیقا نکته آخری که فرمودید را بنده به عینه تجربه کرده ام
هیچ چیز به اندازه یاد خداوند متعال دل را آرام نمی کندو خداوند خود بهترین پیام رسان است که در قرآن کریم می فرماید الا بذکر الله تطمئن القلوب
شاید باورتان نشود ولیکن درمان درد قلب من فقط و فقط سه قل هوالله است و پس از خواندن این سه سوره به کف دست خود می دمم و به نقطه ای که درد می کند می کشم به دو دقیقه نکشیده انگار آب روی آتش می ریزی آرام آرام می شوم
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۱۴ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۷
من هم تجربه کردم برادر،
الا بذکرالله تطمئن القلوب
اسما
| Iran, Islamic Republic of |
۲۳:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۳
بچه ها منم پانیکم البته اول مشکل معده داشتم وقتی اندوسکپی کردم چند ساعت بعدش دچار اولین حمله شدم الان خوبم ولی مشکلات معدم بدتر شده کسی میدونه مشکلات معده ربط به پانیک داره یا نه؟
مطلب آموزنده بود دستت درد نکند .... از خداوند آرزوی سلامتی برای همه بندگان را دارم آمین
سلام مطالب جالبي رو مطرح كردين البته من اين بيماري رو ندارم ولي به خاطره مشكلي كه دارم هم افسرده شدم هم اينكه از خدا خيلي دور شدم چونفكرميكردم خدا به حرفم گوش نميده منم شروع ميكنم به قران خوندن ممنونم از شما
من هم همین بیماری با مشخصات ذکر شده را داشتم.
بعد از یکسال و نیم پس از مراجعه به روانشناس حالم خوب شد. همانطور که شما گفتید رفتن پیش روانشناس عیب نیست. من هم خیلی دیر رفتم!!!!
مادر من هم دچار همین بیماری بودند و ما بارها و بارها شبانه به پزشک مراجعه می کردیم در حالی که قلبشون کاملا سالم بود فقط دچار افزایش ضربان قلب می شدند . ما حتی نمی تونستیم توی خونه تنهاشون بگذاریم و به صورت شیفتی مواظبشون بودیم... اما بعد از یک سفر معنوی به مشهد، واقعا معجزه شد و الان یک سال هست که خدارو شکر دیگه هیچ مشکلی ندارند... خلاصه اینکه بیماری خیلی بدی هستش ... خدا نصیب نکنه....
خیلی ممنو از اینکه دانش و تجربه ی خود را با این بیان شیوا به اشتراک گذاشتید. برای همه هموطنان آرزوی سلامتی دارم.
جالب بود.
خدا همه بيماران را شفا دهد.
متشكرم. خيلي مفيد بود. شوهرم چند وقتي است همين مشكل را دارد و پيش همه پزشكها هم رفتيم داروي تجويزي قرص پروپرانول بود. هنوز خوب نشده هر يكي دو روز دچار همين مشكل مي شود. به اميد شفاي همه بيماران
سلام
آفرین به شما که تجربه و احساس عمیق خود را هدیه میکنی.
من هم مورد مشابهی داشتم و همانطور که شما فرمودید آرامش بخش ترین احساس زمان رازونیاز با خدا بود.
برایتان سلامتی و آرامش که بهترین نعمت های پروردگار مهربان است، آرزو می کنم*
من به نوبه خودم از این دوست عزیز تشکر میکنم بابت اطلاع رسانی خوبشان
سلام
فقط يك كلام در اين بيماري احساس مي كنيد بند بند بدنتان را از هم مي گسلد!
با وجود اينكه اين بيماري يكي از شايع ترين بيماري هاي اعصاب است باورم نمي شد كه شخص ديگري را بتوانم بيابم كه دچار بيماري پنيك باشد.داستان من هم شبيه داستان اين دوست عزيز است با اين تفاوت كه بنده معده و ريه ام درگير حالت پنيك شد و نمي دانيد كه چقدر اين دكتر و آن دكتر رفتم تا بالاخره يه شيرپاك خورده اي به من راهنمايي كرد كه بجاي متخصص داخلي و ريه به متخصص اعصاب مراجعه كنم و موفق شدم به لطف خدا اين غول دو سر را مهار كنم.
آفرین به ارادت!
من چند سال پیش این مشکل رو داشتم که فقط با تغذیه مناسب و حفظ ارامش حل شد. مطلب بسیار عالی بود.
با سلام، لازم به ذکر است که بیماری افسردگی یکی از رایجترین بیماریها بین دانشجویان دانشگاههای کشور است. تعداد زیادی دانشجو هر ساله به دلیل این بیماری نمی توانند به تحصیل خود ادامه بدهند.
یک روش بسیار مهم در درمان افسردگی روش شناختی است. به این صورت که ما بر روی باورها و افکارمان اگر بتوانیم مدیریت کنیم، می توانیم احساسات خود را نیز کنترل کنیم.
مسعود
من هر شب ايه قران ميخوانم و اكثرا دوش هم ميگيرم وواقعا بهم ارامش داده تا حال.يه شب اگه نماز نخونم اونشبو احساس اضطراب ميكنم.
عالي بود انگار فكر ميكنم سرگذشت و بيماري مرا نوشتند.دقيقا من هم به همين بيماري و اين مسله دست و پا مي زنم. عالي بود. خيلي به من كمك شد. تابناك متشكرم.
ممنون بسیار جالب بود و فکر می کنم قبل از این که این بیماری به این شکل ناگوار به سراغ ما بیاد باید به توصیه های آخر متن عمل کنیم.
من هم در 21 سالگی این بیماری و تجربه کردم. در حالی که سر کلاس دانشگاه بودم حس می کردم الان دارم می میرم. 6-7 ماه این حالت که بهم دست میداد می رفتم زیر سرم و پزشک تشخیص نمیداد تا اینکه یک پزشک عمومی تشخیص داد بیماری منو. و بعد از 3 ماه مشاوره و دارودرمانی خوب شدم.
سلام.من هم تقریبا مشابه همین علائم راداشتم.چندروزبستری بودم ودکترقلب.مقز.داخلی. کلیه.ویزیتم کردند امادرنهایت چون نتوانستندتشخیص بدهند برروی قلبم عمل (ای پی اس=سوزاندن رگ عصبی که باعث این بالارفتن ضربان وتنگی نفس میشد)انجام شد.بعداز عمل دیگرآن حملات شکل نگرفت اما الان که 3ماه ازعمل گذشته مدام درد درناحبه کمروسینه را دارم مانندکسی که مبتلا به ماراحتی قبلی است.
تابناک بعضی از خبرات حالمو بهم میزد ولی باور کن این خبرت برام تولد دوباره بود چند ساله با این مشکل درگیرم و نه خودم و نه دکترا میفهمیدن چه مشکلی دارم الان مطمئن شدم مشکلم همینه خدا جد و آباد نویسنده رو بیامرزه از تابناکم بی نهایت متشکرم
من گفته های این دوست که مطلب رو ارسال کردند تأیید می کنم.
من هم دقیقاً همین تجربه را در سال 1385 داشتم. تو مترو 7 تیر ناگهان تنگی نفس گرفتم و بعد شروع شد. چند بار متخصصی قلب و ... که در نهایت من را راهنمایی کردند که باید پیش روانپزشک بروم.
الان خدا رو شکر خوب شدم ولی واقعاً احساس بدی رو اون موقع داشتم.
تنگی نفس و احساس فشار روی قلب - به نحوی که فکر می کنید الانه که قلبتون از کار بیفته- از جمله علائم آن هست...
خیام داروی این درها رو خیلی وقت پیش داده:
از بودنی ای دوست چه دانی تیمار
وز فکرت بیهوده دل و جان افکار
خرم بزی و جهان به شادی گذران
تدبیر نه با تو کرده اند اول کار
لطفا خیام بخوانید ...
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۵:۰۸ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۶
صد در صد موافقم
دوست عزیزم خیلی خیلی ممنونم واقعا کار زیبایی انجام دادیوقلم گرمی هم داری.خیلی از اطلاع رسانی خوبی که داشتی تشکر میکنم.وقتی دقیق تر مطلبتو نگاه میکنم میبینم باید بعضی عادت هامو تغییر بدم چون ضمینشو دارم..در هر حال ممنون دوست ناشناس..خداحافظ قهوه زیاد و تابناک و دیگر استرس ها!!!
دقیقا همین اتفاق برای من هم افتاد تقریبا 3 سال پیش و خیلی وحشتناک بود خیلی دکتر رفتم یک لحظه چیزی در سرم انگار ترشح می کرد عرق سرد می نشست رو صورتم و ضربان قلب بالا می رفت و حس می کردم الان می میرم وای خدا و چند شب بیمارستان رفتم و دکتر برام توضیح نداد مه این بیماری چیست و دفعه اخر دعوام کرد که چرا وقت مرا میگیری یک شذ که دوباره این حالت دست داد بیمارستان دیگه رفتم و دکتر تشخیص Panic داد و بعد به دکتر روانشناس مراجعه کردم من این رو نعمتی از خدا می دونم خیلی ازش دور شده بودم من و برگردوند به خودش راضی به رضای او
آقا دم شما گرم.
پسرعمه من حدود دو هفته پیش همین حالات براش در وقت خواب پیش اومده و زنش با نگرانی اونو به بیمارستان رسونده و بعدا در یک مهمانی دوباره این حالت بروز میکنه از همون موقع دنبال علت این ماجراست.ضمنا پسرعمم که حدود 35 سالشه مدام از مرگ صحبت میکنه و نسبت به زندگی بی تفاوت شده.



به تابناک پیشنهاد میدم یه صفحه روزانه هم به معرفی بیماریها اختصاص بده.با این کار هم اطلاعات افراد بالا میره هم مستقیما به خیلی ها کمک میشه
یه موقع من اینقد فکر های جور واجور میکردم استرس شدیدی گرفته بودم 1 دلیل داشت اونم اینه که مطلق فکر میکردم اگه میگفتم این میشه پیشه خودم باورش میکردم ... همین مطلق فکر کردن عامل استرس بنده بوده و فکر و تحلیل بیش از حد زندگی خودش استرس آور در حد مرگ هست
سلام. من روانشناس هستم.بعضی موقع که این مطالب رو میخونم چقدر تاسف میخورم که چرا بیماری هایی از این قبیل که با مراجعه به روانشناس، احتمال درمانش خیلی بالا هست؛ چرا انقدر مردم رو بی خودی گرفتار میکنه.
اما این نکته رو هم بگم که متاسفانه خیلی از افراد از رفتن به روانشناس امتناع می کنن و یا بعضا می گن رفتیم و کاری نتونسته بکنه و ...
باید بگم اینکه پیش چه روانشناس و نتخصصی هم میرید؛ مهمه.بسیار دیدم که یه لیسانس روانشناسی که دور های تخصصی رو نگذرونده واسه درمان، یا حتی با مدارک بالاتر که هیچ کاری بلد نیستن ور میداره مشاوره یا درمان اجرا کنه و میزنه خراب تر میکنه.لذا در این مورد هم دقت کنید که هر روانشناسی روانشناس نیست و علم نداره و عملکرد بد یک عده رو به حساب همه ی روانشناسا نذارید
پاسخ ها
بیتا
| Iran, Islamic Republic of |
۱۰:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۶
سلام
من چندساله به این بیماری مبتلاهستم دیگه نمیدونم چه کار کنم پیش روانشناس و روانپزشک هم رفتم خوب نشدم میشه یک روانشناس خوب و مورد اطمینان به من معرفی کنید/ممنون میشم
با سلام. بيماري ترسناکي است. من اينطور بودم و چند دکتر قلب رفتم. ولي دکتر روانشناس خوبم کرد. وقتي شروع مي شود مثل اينه که معکوس مي شماري و داري مي ميري 3..2...1 و تمام! خيلي ترس دارد. من يکسال درمان کامل کردم. کلونازپام و الپرازولام و قرص پارودوکسين. واقعا آدم دوباره به زندگي بر مي گردد. مثل اين بود که عزراييل داره کم کم و کم کم بهتون نزديک مي شه. بهترين حالت براي ديدن مرگ است واقعا آدم مرگ را در چند سانتي متري مي بيند ولي همين که بدانيد بعدش اتفاقي نمي افتد خيلي خوشايند است. بعدها من وقتي دچار اين حالت مي شدم مخنديدم!! چون مي دونستم خطري ندارد.
از دوست خوبی که این مطلب را نوشتتند بسیار سپاسگزارم.من نزدیک به 4 سال درگیر این بیماری بودم و چون شغل بسیار حساس و پراسترسی داشتم هرروز بیماری تشدید می شد. نهایتا با توصیه پزشکان شغلم را عوض کردم .اما دلیل بهبودی من در چند چیز خلاصه می شود.1- توسل به امام رئوف حضرت ثامن الحجج(ع) که واقعا موجب شکل گیری معجزه ای در زندگی من و بازیافتن سلامتی ام شد2-ورزش بویژه شنا3-تمرکز فکر وتلاش برای ازش گذاری برای موضوعات متناسب با ارزش واقعی آن 4-مطالعه کتاب آیین زندگی نوشته دیل کارنگی
البته این کتاب موضوعات عجیب و غریبی ندارد اما راهنمایی های بسیار سودمندی را در غالب ارایه تجربیاتی که دیگران در این زمینه داشته اند ارایه می کند که بسیار مفید است.من فکر می کنم درمان این بیماری که همه زندگی خانوادگی،اجتماعی،شغلی و ...انسان را تحت تاثیر منفی خود قرار می دهد خیلی ساده است و امکان مهار آن با روشهایی که گفته شد امکان پذیر است. البته برای مدیریت بیماری حتما طی دوره ای محدود باید زیر نظر پزشک از دارو هم استفاده شود. برای اطلاع بیشتر خوانندگان باید بگویم که پانیک نام ربالنوع یونانی است که به الهه وحشت شهرت داشته است.
من این بیماری را در حد رسیدن به نقطه دیدن کانال نور که قبل از مرگ دیده میشود ، تجربه کردم و فقط و فقط یک راه حل دارد آنهم سوال درمان این بیماری از طبیب طبیبان پروردگار عالم است. سه درد بدترین درد است: درد زایمان، درد سنگ کلیه و ظاهرا بعضی گفته اند درد درمان، و بدترین تجربه روحی همین پنیک اتک میباشد که گفتید. شناخت این بیماری تنها راه حل درمان آن بلطف خداست، چرا که خود همان ترس چاشنی ترسهای بعدی است که بیمار را گرفتار میکند.
کافیه اول به قدرت لایزال الهی توکل کنیم بعد قدرت فکر و ذهن بشر رو دست کم نگیریم . بعد معلوم میشه که چطوری بیماری خودش خود بخود از بین میره. لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
سلام چقدر عالي كه به اين درك بالا رسيدين تا با پيگيري و جديت و ياد مهربون ايزد سلامتيتون رو بدست اوريد اميد دارم همه همره شما شوند
با سلام تا روزي كه همسرم با اين بيماري مواجه نبود زندگي خيلي عالي نبو د.ولي اين بيماري با همه ي بديش او را به خدا نزديك كردو من از خداي مهربان به خاطر لطفش ممنونم كه او را به راه راست هدايت كرد.
واقعا ممنون... این خیلی میتونه کمکم کنه... البته من الان خیلی بهتر شدم ولی دکتر هم نرفته بودم... ممنون...
اللهم اشف کل مریض.
سلام بچه ها من هم اين بيماري راداشتم يك نكته كه خيلي كمكتان ميكنه كه بر اين بيماري غلبه كنيد اينكه هر وقت احساس كرديد داريد ميميريد يادتان باشد تا حالا چندبار اينجوري شده ايد ايا تا كنون اتفاقي براي شما افتاده پس اينبار هم به خير خواهد گذشت البته كپسول فلوكستين هم كمك بزرگي ميكنه ولي با مشورت دكتر
دایی منم تقریباهمین علایم و داشت،ولی نه به این نام.پیش انواع اقسام متخصص ها هم رفت،هیچ مشکل جسمی نداشت،تا اینکه یه روانشناس تشخیص داد و گفت همش اضطراب و استرس و ..،یه مدت بود اقوا ما پشت سر هم فوت میکردن،جوری بود که از مراسم تشییع یکی به مراسم هفتم اونیکی میرفتیم فرداش دوباره یه مرراسم دیگه ، که وقتی خودمون اومدیم دیدیم در عرض 2ماه انقد انواع مراسم های ختم و تشییع و عزاداری رفتیم واقعا همه دچار مشکل روحی شده بودیم که اونوقت دکتر دایی منو از رفتن به هر نوع مراسم عزاداری تا اطلاع ثانوی منع کرد و با قرص و دارو خوب شد.
از تابناك خواهشمنديم خبرهايي كه به سلامت يا رفع مشكلات عموم مردم مربوط مي شود ( مانند اين گزارش خوب ) را بيشتر كند .
سپاسگزاريم .
ممنون از توضیحاتتون.این بیماری رو خیلیا دارن.ولی خودشون نمیدونن.
پاسخ ها
milad
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۲
نمونش خود من که الان 7 8 ساله این بیماری رو داشتم و تا امروز نمی دونستم
به نظر من اون نسکافه باعث شروع این بیماری در شما بوده

من موندم چای با این همه خاصیت ، آرامش بخش
چرا قهوه و نسکافه
کلاسش بیشتره؟
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۷:۴۳ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۸
چون چای و قهوه کافئین دارن و کافئین باعث استرس میشه.
سلام مطلب خیلی مفیدی بود ار تابناک متشکرم.واقعا ادم متاسف میشه که بعضی از پزشکان متخصص و عمومی رو میبینه که نمیتونند این بیماری رو تشخیص بدهند و به جای اینکه فرد رو به متخصص اعصاب و روان معرفی کنند با تجویز داروهای بیربط استرس و نگرانی فرد رو بیشتر میکنند .این بیماری با مراجعه به پزشک متخصص اعصاب وروان با سواد کاملا درمان پذیر است
علايم حملات پانيك عبارت است از سرگيجه واحساس سوزن سوزن شدن دستها و پاها و علت آنهم اين است كه بدن خون را بدليل احساس كاذب مغز از ترس كاذب به قسمتهاي داخلي بدن بسرعت هدايت ميكند تا در صورت بروز جراحت كاذب خون هدر نرود دوم احساس سخت شدن ودرد شديد در ناحيه سينه و تنگي نفس ميباشد و علت آن سفت شدن ماهيچه هاي قفسه سينه در برابر احتمال ضربه كاذب به قسمت قفسه سينه ميباشد سوم احساس سوزش در سر معده و حالت تهوع ميباشد چهارم احساس گرما ويا سرما توام با لرز ميباشد.كه از اثا ترشح زياد ادرنالين ميباشد . افراد با تجربه با شناخت حالات فوق در تمامي سنين خصوصا اطفال با شكستن چرخه كاذب حاصل از توهم بيماري و احساسات فوق الذكر در عرض 5 دقيقه ميتوانند ارامش خودرا بازيابي كنند
پاسخ ها
شيدا م
| Cambodia |
۱۶:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۴
ممنونم
تشکر از اطلاع رسانیتون
خوشحالم که د.باره به وضعیت عادی برگشتید ... فقط خداست که به آدم آرامش میده..منم لحظه های اضطراب ودلهرگی شدید رو تجربه کردم و هیچ چیزی جز صحبت با خدا به من روحیه دوباره و آرامش نداد...خدایا ازت به خاطر تمامی نعمتهایی که به ما دادی و ما فرصت شکرش رو نداریم ممنون
با سلام
ریشه ی تمام بیماریها بخاطر دور شدن از معنویت هست .

تک داروی روان انسان فقط اشتغال به " هو " هست .

یا بخاطر گرفتاری یا بخاطر هر چیز دیگر

موفق باشید
من مبتلا به اين بيماري شدم فقط خواستم بگم وصل کردن اکسيژن به بيمار نتيجه عکس داره و حال بيمار رو بد تر مي کنه در عوض بايد در يک مايلون پا پاکت در بسته تنفس کردو بيمار بايد يک قرص آپو آلپرازولام براي مواقع اظطراري همراه داشته باشه که مثل زير زباني ازش استفاده کنه در مواقع شروع حمله درمان اين بيماري فقط ورزش مرتب و کم کردن استرس هست و البته درمان با دارو در يک دوره شش ماهه زير نظر متخصص اعصاب و روان نه متخصص مغز و اعصاب
با سلام به همه دوستان - من هم 4 سال پیش دچار این بیماری شده بودم دقیقا با تمامی علایم ذکر شده ، به قدری بیماریم شدید بود که بدون قرص آلپروزولام بیرون از خانه نمی رفتم همیشه چک می کردم که قرص همراهم هست یا نه ! زندگیم مختل شده بود حتی مسافرت هم نمیتونستم برم ،پیش دکتر روانشناس هم رفتم اما دکتر هم کاری نتونست از پیش ببره ، راه درمان این بیماری تنها در دست خود بیمار هست باید وقتی این حالت اضطراب روی میده بهش بی تفاوت باشی و بهش اهمیت ندی مطمئن باش که هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.
اسم این بیماری در اصطلاح پژشکی نوروز (nervous) هست ولی پزشکای ایرانی بهش میگن نوروز (با کسر نون و سکون بر واو اول)
تشخیصش فقط برای پزشک های با سواد و تیزبین ممکن هست و نه کسانی که در طبابت فقط به پول فکر میکنند.
اسم این بیماری در اصطلاح پژشکی نوروز (nervous) هست ولی پزشکای ایرانی بهش میگن نوروز (با کسر نون و سکون بر واو اول)
تشخیصش فقط برای پزشک های با سواد و تیزبین ممکن هست و نه کسانی که در طبابت فقط به پول فکر میکنند.
راستی اینو یادم رفت بگم این اگر این بیماری زود تشخیص داده نشود مشکلات حادتری مثل وزوز گوش و حالت فشار و گرفتگی در کاسه سر هم به علائم آن اضافه میشوند که خیلی آزار دهنده هستند
باعرض سلام
من یه دانشجوی رشته ی روان شناسی هستم از اونجایی که خیلی این مطلب جالب بود آنرا باذکر منبع در وبلاگم کپی کردم
من 6 ساله که این بیماریو دارم .
خیلی نا امیدم.
با عرض سلام خدمت همه دوستان
من هم 3 ماه است که دجار این بیماری شده ام روزهای اول خیلی نگران بودم ولی حالا باکمک خدا و نسخه دکتر سمنانی در شرایط خوبی به سر میبرم و برای همه مریضان از درگاه خداوند شفا و سلامتی طلب دارم و پیشنهاد میکنم که در صورت داشتن این بیماری حتما به پزشک مراجعه فرمایید
من 2 سال پیش این بیماری داشتم و خودم تونستم با ترفندی ساده درمانش کنم

و بسیاری از دوستانی که با من تماس گرفتندر زمان شاید حتا چند ساعت هم خوب شدن می تونید
من امسال که دکتری قبول شدم ، یه جورایی تو اوج خوشی متوجه شدم که این بیماری رو دارم. البته بعدا متوجه شدم که دو ساله این بیماری رو دارم که هر چ5- 6 ماه یکبار به صورت علایم مسمومیت و یه حال روحی بد یه چیزی شبیه کلافگی برام اتفاق می افتاد. منم می گفتم شاید از این غذا یا اون غذا مسموم شدم. ولی تو دکتری از پا انداختم. بعضی کلاسام رو نتونستم برم. با چه عذابی امتحان ترم یک دادم. متاسفانه علایم روحی آزاردهنده ای داره. برای من این علایم هر دفعه به یه شکله. من خیلی اکتیو بودم اما حالا... . حفظ روحیه ام برام سخته. درمورد حال بهم خوردن که دیگه نمی شه حواست رو پرت کنی. خیلی ناراحتم حالا اگه بخوام ازدواج کنم باید بگم که یه بیماری دارم. نمی دونم سر چه کاری برم که برام مناسب باشه. بعضی حالات فقط چند لحظه س. دل درد و تهوع ولی گاهی چند روزه. بعضی از اون حالات روحی برام موندگار شدن واین آزارم میده. مثلا تا یه خبر یه ذره ناراحت کننده می شنوم فکر می کنم دیگه امیدی به این دنیا نیست و ته دنیاس. دارم پیش یه روان شناس بالینی میرم. بدبختی اینجاست که نمی دونم دفعه بعد قراره چی رو تجربه کنم و کجا. برام دعا کنید.
دوستان‏ ‏سلام.همه‏ ‏نظرتجربه‏ ‏هاتونو‏ ‏خوندم.منم‏ ‏مثل‏ ‏شما‏ ‏پنیک‏ ‏میشم.ولی‏ ‏علت‏ ‏اضطرابای‏ ‏جمع‏ ‏شده‏ ‏تو‏ ‏ذهنم‏ ‏که‏ ‏یهو‏ ‏از‏ ‏ناخودآگاهم‏ ‏میزنه‏ ‏بیرون‏ ‏اضطراب‏ ‏اجتماعی‏ ‏ترسو‏ ‏وحشت‏ ‏از‏ ‏دست‏ ‏دادن‏ ‏مادرم....است‏ ‏.جالبه‏ ‏میدونم‏ ‏مشکل‏ ‏پنیک‏ م‏ ‏اضطرابای‏ ‏حل‏ ‏نشده‏ ‏درونمه‏ ‏ولی‏ ‏هنوز‏ ‏نتونستم‏ ‏به‏ ‏اونجایی‏ ‏برسم‏ ‏که‏ ‏این‏ ‏افکار‏ ‏مسموم‏ ‏از‏ ‏خودم‏ ‏دور‏ ‏کنم.هشت‏ ‏جلسه‏ ‏هم‏ ‏شناخت‏ ‏درمانی‏ ‏کردم‏ ‏وارو‏ ‏هم‏ ‏مصرف‏ ‏کردم‏ ‏ولی‏ ‏هر‏ ‏از‏ ‏گاهی‏ ‏که‏ ‏با‏ ‏موقعیت‏ ‏اجتماعی‏ ‏میخوام‏ ‏روبرو‏ ‏بشم‏ ‏همه‏ ‏افکار‏ ‏ترس‏ ‏و‏ ‏وحشت‏ ‏میاد‏ ‏سلام.شکه‏ ‏شبش‏ ‏پنیک‏ ‏میشم.فقط‏ ‏به‏ ‏این‏ ‏نتیجه‏ ‏رسیدم‏ ‏باید‏ ‏با‏ ‏ترسام‏ ‏روبرو‏ ‏بشم‏ ‏تا‏ ‏وست‏ ‏از‏ ‏سرم‏ ‏بردارن.تا‏ ‏امروز‏ ‏فکر‏ ‏میکردم‏ ‏این‏ ‏فقط‏ ‏بیکاری‏ ‏منه...حالا‏ ‏دیدم‏ ‏خیلی‏ ‏مثل‏ ‏منن.یه‏ ‏کم‏ ‏زندگیو‏ ‏راحت‏ ‏تر‏ ‏بگیریم‏ ‏این‏ ‏مشکل‏ ‏راحت‏ ‏تر‏ ‏حل‏ ‏میشه..
قرص دپاكين500 تأثيري در درمان مريضي دارد؟
با تشكر
سلام منم این بیماریو چندین وچندبار تجربه کردم ام تونستم بهش غلبه کنم چون تمام این احساسات واهین همین که خواسته علایمش شروع بشه به چیزای خوب فکر کردمو به خودم گفتم همش الکیه به خدا توکل کنین و نترسین
خیلی ممنون از مطلب بسیار عالیتون و مرسی از نظرات عالی دوستان؛ چون همه تون نیمه پر لیوان رو دیدید_بنظرمن که همه تون با این طرز تفکر جزء موفق ترین آدمایین_چون خودمم این تجربه رو داشتم و میدونم چقد تو این شرایط مثبت بودن سخته_منم پانیک گرفتم ولی نه مردم و نه چیزی؛ خوب خوبم شدم_من تو سایتهای دیگه که نظرات پانیک رو خوندم با اینکه چندساله خوب شدم ولی اونقد نظرات منفی بود که من سالمم ترسیدم دوباره بگیرم دیگه چه برسه به اونایی که هنوز بیمارن_ولی مطلب سایت شما یچیز دیگه بود؛ لذت بردم
خیلی ممنون از مطلب بسیار عالیتون و مرسی از نظرات عالی دوستان؛ چون همه تون نیمه پر لیوان رو دیدید_بنظرمن که همه تون با این طرز تفکر جزء موفق ترین آدمایین_چون خودمم این تجربه رو داشتم و میدونم چقد تو این شرایط مثبت بودن سخته_منم پانیک گرفتم ولی نه مردم و نه چیزی؛ خوب خوبم شدم_من تو سایتهای دیگه که نظرات پانیک رو خوندم با اینکه چندساله خوب شدم ولی اونقد نظرات منفی بود که من سالمم ترسیدم دوباره بگیرم دیگه چه برسه به اونایی که هنوز بیمارن_ولی مطلب سایت شما یچیز دیگه بود؛ لذت بردم
سلام ... من از روزی که زلزله در تبریز اومد به این حال افتادم ... 45 روزه خانه نشین شدم فقط تمام آزمایشهای قلب رو انجام دادم الان هم توسل میکنم به ضامن آهو تا عید قربان شفا پیدا کنم ... مراسم عروسی در پیش داریم و من گرفتار روی تخت....((یا امام رضا))
بسم الله الرحمن الرحیم از اینکه این الاعات مهم و مفید را در اختیار دیگران گذاشتید صمیمانه تشکر میکنم . من هم حدود دو هفته پیش با این علایم روبرو شدم ولی دیروز به یک متخصص داخلی سر زدم که تا شروع به بیان مشکل کردم تا آخر علایم را عینا بیان کرد و منو به یک روانپذشک معرفی کرد . بازم ممنون واقعا یاد خدا آرام بخش دل هاست . به قول مرحوم کافی : مردم چه بدی از خدا دیدید دست از خدا برداشتید و اینهمه بدی از هم میبینید دست از هم بر نمیدارید. به امید شفای عاجل تمام بیماران .
وای خدا من روز کنکور ارشردم این بیماری رو گرفتم اول بگم که من عروق قلبم مشکل داشت و رفع ورده بودم ولی یه ترس از بیماری راداشتم تا اینکه روز کنکور خدایا تنگی نفس درد دست چپ تپش قلب سرگیجه خدایا دعا کنید زود خوب بشم من 8 ماه به علت ترس از مرگ بیرون نمیرم
سلام مطلب مفیدی بود شوهرمنم شش ماهه که به این بیماری مبتلاشده در این مدت خیلی سختی کشیدیم وبه تمام دکترهامراجعه کردیم امافایده ای نداشت وهیچ کدام بیماری راتشخیص ندادند دکترای حالا فقط فکرشان پول است کسی به فکر بیمار نیست پس خودتان بیماریتان را از اینترنت پیدا کنید و درمان کنید پول مفت هم به کسی ندهید
سلام.ممنون از مطالبتون.
با یاد خدا و اهل بیت علیه السلام دلها ارامش پیدا میکند. کسی که دست به دامان اهل بیت بشود دیگر هم و غمی ندارد...
یا امام رضا به حق امام جواد تمام مریض ها رو شفا بده...یاعلی مدد
سلام من هم این حس روتجربه کردم . درحال رانندگی بودم که ناگهان احساس کردم که سرم داره داغ میشه و ضربان قلبم داره تند میشه سریع ماشین رو نگه داشتم و امدم بیرون یک دفعه دیدم اتوبان داره دور سرم میچرخه گفتم دیگه اخر عمرمه نشستم روی زمین و هی امام هارو صدا میکردم و به خدا میگفتم یه فرصت دیگه بهم بده. خلاصه پیش خیلی دکترها رفتم تا اخر متوجه شدم که یه بیماری روحی و پیش پا افتادست الانم بعد از دو سال درمان تقریبا خوبم فقط گاهی اوقات یه حمله های خیلی خفیف بهم دست میده که با یه کلرودیازپوکساید حل میشه. درنهایت خدارو شکر میکنم که در برابر بیماریهای لا علاج دچاریه بیماری ساده و قابل درمان شدم. البته جا داره ازاقای دکتر سجادی متخصص اعصاب و روان تشکر کنم
تمام خواننده های عزیز درست می گفتند من خودم 2 ساله که گرفتار این بیماری بودم متاسفانه دکترای محترم نمی تونستند بیماری من رو بیدا کنند از دکتر مغز و اعصاب بگیر تا ..... تااینکه خودم به طور اتفاقی وقتی صفحه بزشکی مجله ایده ال رو میخوندم فهمیدم بیماریم چیه یه روان بزشک خوب و یه روان شناس خیلی خوب بیدا کردم و به کمک اونا تونستم بیماریمو کنترل کنم فقط اینو بگم یکبار مردن خیلی بهتر از اینه که هر دقیقه احساس مرگ بهت دست بده این از همون چیزاییه که می گن خدا نصیب دشمنت هم نکنه .
باعرض سلام خدمت دوستان من یه سوال دارم کسی جواب درستی بهم ندادن شوهرمن چندروزه میگه توی موقعیتی که هستم فکرمیکنم توی رویام نمیدونم چیزی که میبینم واقیته یارویا کسی میتونه بگه اسم بیماریش چیه؟مرسی
با تشکر
من هم تازگیا با این مشکل روبرو شدم وبه بیمارستان مراجعه کردم نوار قلب و سی تی اسکن انجام دادن و گفتن که هیچ گونه مشکلی ندارم تا این که دکتر متخصص داخلی من را به یک روانپزشک معرفی کرد رفتم و آنجا بود که متوجه شدم که با بیماری پانیک دست و پنجه نرم میکنم الان 3 روز که داروهارو شروع کردم لطفاً برام دعا کنید ...
با تشکر ازهمه
راه درمان
1-یاد خدا 2-تغذیه مناسب 3-ورزش 4-دارو 5-روانشناس 6-خانواده 7-ازهمه مهمتر ارده خود شخص
سلام
یک دنیا متشکرم از دوست عزیزمون.همین که من می بینم چند نفر با هم اومدن تو یک صفحه این مشکل و درد رو بیان می کنم و افرادی رو در این صفحه می بینم که مشکلی مثل من داشته ام به من احساس خوبی می ده که تنها نیستم.موقع هایی حمله شروع می شه فکر می کنی انگار هیچ کس تو دنیا همچین مشکلی نداره ولی الان می بینم دیگران در این صفحه مشکل من رو دارن و مسلما چون تجربه کرده اند مسلما من رو درک می کنم سپاسگذارم.این خیلی تسلی میده از سایت هم تشکر می کنم.امیدوارم از این دست شیر کردن اطلاعات در مورد درد بیماریها در سایت بیشتر بشه.
سلام من هم همين مشكلو دارم ٤ ماه خوب ميشم دوباره شروع ميشه علايم من خيلي سخته نفس تنگي لرزش دست و پا تند شدن ضربان قلب بي حالي خستگي سردرد و سرگيجه تير كشيدن سر بي جون شدن بدن يبوست عدم تعادل سبك شدن واقعا درد بديه من روزاي اول فكر ميكردم سرطان هست همه جور ازمايش دادم سالم بودم راستي داخل دلم هم انگار گرم ميشه من قرص سرترالين خوردم بهتر شدم و بعدش يه ٧ ماهي هست داروم رو قطع كردم ولي هر چند ماه به مدت ١ هفته مياد سراغم نميدونم چيكار كنم خسته شدم يكي كمك كنه
سلام
خیلی خوشحالم که تونستید از قدرت ذهنتون استفاده کنید.
من خواهرم دچار این مشکل شده، الان زندگیش از حالت عادی خارج شده و حتی مادرم هم نمیتونه تنهاش بذاره و بره سر کار.3 بار هم از ترس بیماریش اقدام به خودکشی کرده. میدونم اینجا جاش نیست. اما نمیدونم از چه روش دیگه ای مشاوری که در این زمینه تخصص داشته باشه رو پیدا کنم. چون چند تا مشاور عوض کرده.
خیلی ممنونم من یک ماه است دچار چنین حمله ا ی شدم دکترها عمل سوزاندن عصب راپیشنهاد دادند با هزینه 5میلیون تومان ولی پولش را نداشتم ولی از ان زمان ادمی دیگه شده ام خودم میفهمم بهانه گیریهای بیخود دوست دارم تنها باشم از همه بدم میاید الان قرص پروپنالول میخورم من 30 سالمه و دو فرزند دارم ولی با شنیدن سرگذشت شما خیلی به اینده امیدوار شدم از راهنمایی شما ممنونم
با سلام من هم همسرم به این بیماری مبتلا شده والان حدود 5سال هست که داره دارو مصرف میکنه داروهای که دادن زولفت وگاباپنتن هست که گاباپنتن رو دکتر بعد 4سال حذف کرده ولی زولفت همچنان ادامه داره این بیماری خوب میشه ولی بعد 2ماه دوباره بصورت کم رنگی ظاهر میشه وبه همین علت دکتر قرص زولفتو قطع نمیکنه در عرض این 5سال من به این نتیجه رسیدم که هیچ چیز نمیتونه به این بیماران کمک کنکه جز خودشون باید با این بیماری بجنگند تا نتونه به اونا مسلط بشه من با همسرم زیاد حرف میزنم وتا حدود زیادی تونستیم به این مریضی تسلط بیابیم دلداری در موقع حمله بزرگترین اثر رو داره وتا 90 درصد بیمارو اروم میکنه از حرفها وپرخاشگریهاشون ناراحت نشین وتا میتونین این افرادو به جاهای شاد ببرین دوستان اگر موارد دیگهای میدونن حتما ذکر کنن تا این مریضی ریشه کن بشه ممنونم ازهمه
ممنونم از سایتتون
سلام . لطفا به جلسات نارانان برید مال خانواده های اعتیاده اما همه میرن از بیماران اعصاب تا کسانی که تو زندگیشون مشکل دارن من پنیک دارم و دارم از نارانان جواب میگیرم چون کمک میکنه خودتو تغیر بدی
منم دچار این بیماری شدم . درست شبیه دوستی که این مطالب رو نوشته منم با یک اتفاق ساده دچار این بیماری شدم ولی با مراجعه به یک روانپزشک خوب و با دادن چند داروی ساده تونستم طی مدت کوتاهی این بیماری رو از پا در بیارم .و مطمعنم که این بیماری قابل درمان هست .اگه اینو باور کنی که این بیماری چه قدر ساده میشه ریشه کن بشه همون قدر ساده ریشه کن می کنی ... به امید درمان تمامی دردمندان....
همسر من نيز به اين بيماري مبتلا شد الان جهار ساله ...موقع حمله تنفس عميق در باكت كاغذي خيلي كمك ميكنه ...تجربه بسيار سختي بود
سلام دوستان میدونم چقدر بیماری سختیه ولی بیشتر مبطلایان به پانیک به طور عجیبی به خدا نزدیک میشن پس میشه در عین بیماری بهش مانند یه نعمت هم نگاه کرد من هم دچار پانیکم اما از روزی که دچار شدم رابطم با خدا بهتر شده به امید بهبودی همه شما امیدوارم بعد از خوب شدنتون خدا رو فراموش نکنید
چای سبز هم برای بیماران مبتلا به پانیک ضرر دارد یا نه ؟
سلام
منم پنیک داشتم با لرزش بدن وسردوگرم شدن ناگهانی بدن وترس وحشتناک.پیش مشاوره روان درمانی رفتم گفت اصلا این بیماری به دارو احتیاج نداره.فقط باید قبول کرد این بیماری را وبا راه حل دوستا که گفتن کنار بیایید خوب میشید.1نکته اصلا ازش فرار نکنید.علایم ترس که اومد به خودتون بگید من در مرحله درمانم واز این علایم ترسی ندارم.این بیماری خطرجسمی اصلا نداره.موفق باشید
من پانیک دارم چندین ساله خیلی بیماری سختیه فقط کساییکه دارنمیفهمن من چی میگم...
می تونم بجرعت بگم تو این چند سال عمری که از خدا گرفتم این بدترین دردیه که تا حالا کشیدم ! اینقدر بده که حاضری هر چی که داری بدی اما دیگه سراغت نیاد !!! واقعا ممنونم از این دوست عزیز که به این زیبایی و درستی این بیماری رو شرح دادن . چون میدونم چه عذابیه فقط برای اون دسته از دوستانی که می خوان خودشون رو به دکتر برسونن یک دارو معرفی می کنم که میتونه کمکشون کنه بنام آلپرازولام ( زاناکس ) تا این حمله رو بگذرونن و آروم بشن و تاکید می کنم مثله من که الان برای 13 آذر وقت دکتر گرفتم حتما برید پیش دکتر تا انشااله درمان دایمی بشید ! آدم وقتی این مرض رو میشناسه یه آرامشی پیدا می کنه
من هم اين بيماري رو دارم اميدوارم روزي هيچكس به اين بيمارس دچار نشه واقعا اروم شدم ديدم حز من باز هم هستند كه دچار اين بيماري شدن الان كه دارم اين متن رو مينويسم داره گريم مي گيره واقعا خسته شدم مي خوام مثل قبل زندگي كنم خيلي روزاي بدي رو ميگذرونم سعي ميكنم بي تفاوت باشم اما نميشه اونايي كه اين بيماري رو دارن منو درك ميكنن...
سلام منم دچار این بیماری شدم و زندگیمی مختل کرده نمی دونم چکار کونم نتونستم روی ترسم غلبه کنم
سلام منم این بیماری رو دارم.خدارو شکر رو به بهبودی هستم. فقط دنبال اینم بدونم که آیا این بیماری درمان قطعی دارد یا تمام عمر با ماست
سلام
من چند سال هست که به این بیماری مبتلاهستم به روانشناس و دکتر روانپزشک مراجعه کردم هنوز خوب نشدم عاجزانه از شما می خوام اگر کسی خوب شده آدرس دکتر یا روانشناسش رو به من بده تا من درمان شم دیگه ناامید شدم من 2 تا بچه دارم نگران اونا هستم/
من نزدیک سه ماه این بیماری دارم در حال درمان هستم خیلی به خدا نزدیک شدم
به همه می گم نگران نباشن درمان می شن
فقط به خدا توکل کنید
هیچکس تا حال با این بیماری نه دیونه شده
نه مرده .
الهی به امید تو
١ سال هست كه با اين بيماري دارم دست و پنجه نرم ميكنم. برام دعا كنيد.
من هم بدون شناخت دلیل 15سال است که این درد را دارم و فقط بعضی وقتهاکه راه درمان جدیدی می شنوم امیدوار میشوم وخوب می شوم ولی پس از مدتی دوباره بیمار میشوم
واقا از دوست عزیزم و همچنین تابناک ممنونم منم از 27 مرداد 92 متاسفانه بعد از چند روز بی خوابی و نخوردن غذا دقیقا مثل همین مشکل واسم پیش اومد
خيلي عالي و اميدواركننده بود خدا خيرت بده يكي هم پيدا شد اميد بده تو اين بيماري بچه ها بياين همه باهم از صميمه قلب براي شفاي همه دعا كنيم
با سلام
من هم دچار این بیماری شدم . توضیحات دوستان دقیقا همون چیزهایی بود که به من دست میداد. یه شب تو متروی حسن آباد احساس کردم نمی تونم نفس بکشم. تپش قلب شدید بهم دست داد.اورژانس اومد و بقیه ماجرا.
همه می گفتن عصبیه و هیچ مشکل قلبی ندارم. پیش دکتر روانپزشک رفتم و اون گفت که بیماری پنیک دارم . اونقدر حالم بد بود که حد نداشت . استرس و ترشح آدرنالین باعث بی تاب شدنم می شد اینقدر که می خواستم فقط بدوام تا اروم شم. خدا رو شکر با داروهایی که دکتر تجویز کرد هر روز بهتر و بهتر شدم . البته این رو بگم که عامل اصلی درمانم ارتباط خیلی نزدیک با خدا بود و اینکه واقعا خودم خواستم تا درمان شم. نباید تنها تو اتاق بشینید چون فکر و خیال بد بهتون دست میده. سعی کنید تو جمع باشید و از کارهای که عامل استرس هست دوری کنید .
من خودم سهامدار بورس بود، بخاطر این بیماری کایه سهامم رو فروختم حتی با ضرر. چون می خواستم خوب بشم. به خودتون اهمیت بدین تا خودتون نخواهید خوب نمی شید . باور داشته باشید که این بیماری چیز خاصی نیست. این بیماری زندگی من رو زیر و رو کرد.
الان که دارم باهاتون حرف می زنم هر ثانیه دارم خدا رو شکر می کنم .
من شمارم رو میزارم اینجا اگه کسی خواست باهام صحبت کنه و راهنمایی بگیره زنگ بزنه - من دکتر نیستم ولی تجربه خوبی تو این زمینه دارم. خوشحال می شم اگه بتونم کمک کنم .
برادر کوچیک شما ، فرهاد
الا بذکر الله تطمئن القلوب
من الان تو این دو هفته ای 2 بار دچار این حمله شدم واقعا وحشتناک همه مسخرم میکردن اما نوشته های شما ارومم کرد
منم 2 بار این حمله رو تجربه کردم و فک میکردم دارم میمیرم اما برا بار دوم که نوشته های شما رو خوندم تونستم بر مشکلم غلبه کنم همه چیز دست خداست
حدودهفت ماه که گرفتارشم.
شش ساله ک مبتلا شدم و چون وسواس فکری هم داشتم،این بیماری مزمن شد،همش ب مرگ فکر میکنم و تا حالا چند بار اقدام ب خودکشی کردمدیگخ خسته شدم
بسیار عالی بود من چنتا دکتر رفتم اونا هم به من گفتن پانیک داری ولی من هر بار که اتفاق میافته نمیتونم قبول کنم که این پانیکه هی فک میکنم که یه بیماری خاصیه که مندارم نمیتونم به دکتر بفهمونم چیه افکارم یه جوری میشه اشفته میشه در هم بر هم میزنه افکارم چیه اخه این دسوردارم نیست نمیخوام اون حالت رو تجربه کنم احساس میکنم که تو برزخم یه همچین چیزی دکتر رفتم درمان رو کامل نمیکنم نا امید میشم هی میگم نه این پانیک نیست از دوستان کامنت بنده رو ملاحظه کردن به ایمیلم میل بزنن میخوام بیشتر باهاش اشنا شم با یکی که این بیماری رو داره صحبت کنم ببینم وفق داره مال من با اون یا نه خیلی اذیت میشم به خدا خیلی مضخرفه
من هم این بیماری رو داشته ام و عین مطالبی رو که شما میگین من داشته ام ولی هنوز خوب نشده ام آیا هیپنو تراپی خوب هست
دوستان عزیز امیدوارم مطالبی راکه مینویسم موجب آزرده خاطری برای شماعزیزان نشه بلکه یک فرصتی رابرای شمادوستان فراهم کنه که بتوانید بااین بیماری سخت وازطرفی دیگربادرمان آسان به جنگ آن بروید بله متأسفانه بنده نیز دوسال است که بااین بیماری دست به گریبانم بیماری من ازآنجایی شروع شد که دردبیرستان مشغول انجام وظیفه بودم وچون معاون دبیرستان بودم همیشه استرس کاری داشتم ومدام میبایست بابچه هاسروکله بزنم ازطرفی هم فرزندم دچاربیماری خونی بودواین مسئله خیلی مراآزار میدادیک روزهنگام ظهر که خیلی هم خسته بودم بایکی ازاولیاء درحال صحبت کردن بودم که ناگهان حالم بدشد وچشمانم کمی سیاهی رفت وعرق سردتمام وجودم راگرفت وقلبم به شدت به تپش اوفتاد به طوری که نزدیک بودبیهوش شوم وازسویی دیگرچنان وحشت مراگرفته بود که احساس میکردم دیگه کارم تمومه وحتمامیمیرم دوست داشتم خیلی خیلی سریع مرابه بیمارستان ببرند به کمک تعدادی ازهمکاران روی صندلی درازکشیدم وبه نظرهمکاران بنده دچارسکته شده بودم درصورتی که چنین نبود بالاخره بافوریتهای پزشکی به بیمارستان منتقل شدم وچون درد قفسه سینه هم داشتم بااولین نوارقلب به سی سی یو منتقل شدم بعدازچندروز بستری وانجام آزمایشات مکررعاقبت نظرپزشک متخصص این بودکه مشکل قلبی ندارم ولی بدبختی من بعدازآن شروع شد چون هرروزحالم بدمیشدومرتب به اورژانس بیمارستان مراجعه میکردم دیگه جوری شده بودکه همه پرسنل مرامیشناختند ومن خیلی خجالت میکشیدم وبعضی مواقع تامراجعه میکردم بعدازلحظاتی حالم بهترمیشدچون میگفتند قلبت سالم است خلاصه اطرافیانم هم خیلی اذیت میشدند وازطرفی نمیدانستم مشکلم چیست خیلی آزاردهنده بود طوری که دیگه تسلیم شده بودم بالأخره بعدازچندین مورد بستری نظر دادند که مشکل عصبیه دوستان تجربه بنده به من فهماند که انسانهای عاطفی بیشتربه این مشکل دچارمیشوند وفهمیدم که علاوه بردرمان دارویی تقویت اعتمادبه نفس وتقویت ایمان بهترین راه مقابله بااین بیماریه اگرکمترفعالیت بکنیم وسطح توقعاتمان راپایین بیاریم وآرامش داشته باشیم کمک بزرگی به خودمان کرده ایم به امید شفای عاجل برای همه انشاالله
باور کنید اینقدر سخت نیست کافیه در موقع حمله خونسرد باشی چند وقت بعد بچه بازی میشه ورزش و گشت و گذارم خیلی مفیده دارودرمانی تحت نظر روانپزشکم فراموش نکنید
بنظر من حمله پانیک هم نشونهء سالم یودن ذهنه، چون آدم به افسردگی دچار نشده که اگر بشه خدایی نکرده خیلی بدتره.
برای من درمان یک کلمه بود: کار، کار و کار؛ آدم باید خودش رو سرگرم کنه، باید بدن خودش رو به کار بگیره تا بدنش به کار نگیرتش
دست شما برسرما من تا حالا فکر کنم 2 سالی شده دارم باهاش دست و پنجه نرم میکنم واقعا بریدم دیگه هیشکی باورم نداره میگم آخ اونجام درد میکنه امروز رفتم دانشگاه امتحان بدم یهو امد سراغم واقعا هیچی مثل سلامتی نیست یه دنیا ممنون
من با پانیک عذاب قبر و جهنم رو تو این دنیا تجربه کردم.ای کاش خدا توی اون دنیا هم به خاطر تجربه پانیک به عذاب هامون تخفیف بده.
سلام. من این حمله بهم دست داد. اما چرا بالای حلقم پشت سرم یه حالت فشار وجود آمده انگار چیزی تو سرم داره فشار میاره. آیا شما هم این علایم رو تو سر داشتید؟!؟ جواب بدید مردم کمک
این بیماری نیست برادر من، واکنش طبیعی بدن به یک استرس مستمر یا تغییر ناگهانی مثل طلاق، از دست دادن شغل یا حتی ازدواجه، من خودم بعد از ازدواجم یکبار و فقط یکبار اتفاق افتاد و تموم شد رفت...اگر بیش از سه بار در هفته رخ بده میشه گفت بیماری که البته باز هم با از بین رفتن دلیل اون استرس یا کنار اومدن با اون تغییر ناگهانی همه چیز خوب میشه...
سلام.
من بعد از یک دوره 2 ساله افسردگی به مدت 2 سال این حملات را داشتم. بعد از 2.5 سال یک هفته ای است که دوباره شروع شده برام دعا کنید.
سلام من هم بالاخره بعد یک ماه امروز یه دکتر بهم گفت بیماری پانیک گرفته ام.از شما به خاطر ارایه تجربه تان ممنونم.ولی منم میدونم وقتی راز ونیز میکنم حالم بهتره.برام دعا کنید.
جدی جدی مشکوک میزنی ها‏!حس میکنم اشنایی‏!
منم دقیفا همین شرایط و دارم و وقتی تو اینترنت سرچ میکنم میبینم علایم بیماریم به ام اس هم شباهت داره بدتر میشم حس میکنم بیماری صعب العلاجی دارم کلا از زندگی نا امید شدم واقعا زندگی برام تلخ شده
منهم 3ساله مبتلاشدم واقعا حالت بد و ترسناکیه و 3 ساله که دارم زاناکس میخورم خیلی خوب شده بودو و حملات خیلی کوتاه دست میداد یا که دیگه اونجور وحشتناک نمیشدم تا اینکه دو هفته پیش دوباره بعد از سه سال شدم البته بعد استرسهای فراوان و مرگ مادرم و شرایط بد زندگی دوباره رفتم دکتر بهم یه قرص دیگه داد و گفت افسرده شدی اگر نخوری بدتر ازبد میشی خلاصه که منم با نماز و دعا و قران سعی میکنم خودم را ارام کنم ولی بنظر من اطرافیان اگر درکت بکنند بخصوص همسرت خیلی میتونه به بهبود کمک کنه اگه بکنه
من دوبار اول که این حملات رو تجربه کردم فکر میکردم بیماری قلبیه ؛ بعدا" که فهمیدم قلبم مشکلی نداره با جستجو در اینترنت بیماریم رو شناختم الآن هیچ جا برای درمان نرفتم جوری شدم که به درمان اعتقاد ندارم ؛ آیا این تصور من درسته یا کاذبه؟یکی کمکم کنه
متشکرم از راهنمایی
منم دچار این مریضی شدم اما با یک جلسه روان شناسی خیلی بهتر شدم .
ودر جلسه دوم هیبنوتیزم فکر میکنم دیگه مشکلی ندارم.
دیگه جرآت نداره تا 100کیلومتریم بیاداین افکار بیهوده
شما هم میتوانید با توکل به خدا وهمت خودتون بندازین دور این بیماری رو
وتشکر میکنم از دکتر روحانی .
مشهد1393/7/14
من 45 روزه این بیماری رو گرفتم
وقتی شب از خونه دختر خالم بر میگشتم تو راه سرم سرد شد و گفتم همه چی تموم شد . عمرم همین 22 سال بود و ن بیشتر . حالا نزدیک دو تا دفترچه بیمه پر کردم انواع آزمایش خون و ... قلب و اکو نوار مغز سی تی اسکن مغز و .... اما نمیدونستم تا این اندازه سالمم
ب هر حال بدترین احساس زندگیمه و خدا بهترین یارم شده این روزا
منی که رنگ دکتر ندیده بودم حالا آرزو میکنم خدا بهم فرصت زندگی بده و خوب شم خیلی میترسم از این حالت
قلبم ریم معدم و کلیم درد میکنه حالا اون کرور کرور آدرنالین و تپش قلب بماند . اما از همه حلالیت گرفتم و به همه گناهام اعتراف کردم
برام دعا کنید از این حالت لعنتی خلاص شم . از درسو دانشگاه و کار موندم ..
خدایا به امید تو...
سلام داداش مطلبی که نوشتی دقیقا درد من بود که خوندنش خیلی آرام بخش بود ممنونم و انشااله با مدد از اهل بیت سرکوبش میکنم . دعا کن
خیلی زجرآوره ...سه ساله این بیماری رو دارم ...هنوز خوب نشدم ....زندگی برام شده جهنم
سلام ، از اشتراک گذاری این مطلب بسیار سپاسگزارم، من چند سال است گرفتار پانیک هستم،وقتی نظرات ارسالی دوستان را میخوانم متوجه میشم که هر کدام از چه روشی برای بهبود استفاده کردند، من در لحظات پانیک ایه الکرسی میخوانم واز خدا میخواهم کمکم کند، حالم خیلی بهتر شده، خدای بزرک هوای تمام بنده هاشو داره، فقط باید به خدا اعتماد کنید.فقط خدا.
سلام و ممنون از راهنماييتون..
من 21 سالمه و حدود 5 ساله که دارم با اين بيمارى دست و پنجه نرم ميکنم و به نتيجه اى نرسيدم..رونشناس رفتم و 4 ساله قرص آلپرازولام و پروپرانول و ونلافاکسين مصرف ميکنم ولى هيچ بهبودى ايجاد نشده ..دعام کنيد خيلى وحشتناکه
سلام من هم اوایل تابستون به این مشکل گرفتار شدم بیش از ده بار دکتر رفتم بالاخره یه دکتر عمومی گفت پانیکه باور کنید بار اول مرگ رو کاملا احساس کردم الانم گهگاهی اذیتم میکنه این بیماری باعث شد نتونم واسه ارشد درس بخونم همین مساله دوباره داره اذیتم میکنه ... خودمم میدونم از خدا دور شدم شاید این بیماری یه اخطاره اما از دوستان عزیزم خواهشمندم برام دعا کنید وهر راهنمایی که از دستتون برمیاد دریغ نکنید ممنون .... به امید شفای همه ی بیماران
سلام من هم اوایل تابستون به این مشکل گرفتار شدم بیش از ده بار دکتر رفتم بالاخره یه دکتر عمومی گفت پانیکه باور کنید بار اول مرگ رو کاملا احساس کردم الانم گهگاهی اذیتم میکنه این بیماری باعث شد نتونم واسه ارشد درس بخونم همین مساله دوباره داره اذیتم میکنه ... خودمم میدونم از خدا دور شدم شاید این بیماری یه اخطاره اما از دوستان عزیزم خواهشمندم برام دعا کنید وهر راهنمایی که از دستتون برمیاد دریغ نکنید ممنون .... به امید شفای همه ی بیماران
سلام بچه ها من خودم یه علایمایی داشتم که خوب شدم و هر موقع میومدم اینجا و نوشته هاتونو میخوندم خیلی ناراحت میشدم که از درداتون میگفتین اگه دوست داشتین به وبلاگ سر بزنید و بهم نظر بدین تا بتونم کمک کنم با راهکاراش چون من خوب شدم دوس دارم کمک کنم و خودمم چون مشاور میدم اگرم دوس داشتین انلاین حرف بزنین کنار تماس با ما نوشته چت روم تو قسمت نظرات بنویسین چه ساعتی در چت روم هستین سعی میکنم باشم و زود جواب سوالاتو بدم.
سلام.من این بیماریو دارم.
الان ترسم از اعتیادم به قرص های مصرفیم بیشتره. میشه بی قرص خوب شد؟ واسه من خوب نمیشه.خبر مرگ میشنوم.زیاد غذا میخورم.گاهی زیاد خوشم بهم حمله دست میده.گاهی میگم نکنه واقعا مریضیم این نیست. حمله صورت میگیره احساس میکنم وقت مردنم رسیده.هیچ امیدی به آینده ندارم
سلام....واقعا ازتون ممنونم با این مطالب خوبی که گذاشتین...من خودم این بیماریو داشتم و چون روحیه فوق العاده ای داشتم در عرض 2 ماه خوب شدم...به همه ی دوستان مگم که این هراس و ترس ناشی از پانیک که شما رو اذیت کرده اصلا باعث مرگ نمیشود...سعی کنید فقط نماز و قران بخونید اون موقع ببینید چقد اروم میشین...ورزش هم معجزه میکنه...همه چیز دست ادم ...ما تو این دنیا هیچی از خودمون نداریم حتی همین جسممون هم مال ما نیس مال خاک میشه اخر...تنها چیزی ک مال خودمونه زمان است..پس سعی کن همیشه به چیزای مثبت فکر کنیم ...
دوستان من شیش ساله با این مریضی هستم ولی این مریضی جوایزی هست از نزد خدامیاد بادلیل این حرفو زدم پانیک عاشقتم
سلام منم دو سال و نیمه که به این بیماری دچار شدم خیلی وحشتناکه، نمیدونم چرا کسایی که پر انرژی و نترس هستند یوهو به این بیماری دچار میشن، من از اون روزی که این اتفاق افتاده خیلی ترسو شدم به همه چیز حساس شدم اوایل روزی چند بار این اتفاق می افتاد ولی الآن ماهی یک بار یا زمانیکه استرس داشته باشم اینکه اتفاق برام میفته، اول خدا کمکم کرده بعدش روانشناس، درضمن هر وقت اینجوری میشم قندم میفته که با گذاشتن نمک زیر زبان یا خوردن عسل سریع خوب میشم. مریضی وحشتناکیه درست مرگ و جلو چشمات میبینی فقط خدا میتونه کمک کنه تا خوب بشیم.
سلام امیدوارم همتون خوب باشین منم به مدت سه ماه دچار این بیماری شدم دفعه اول در مغازه بودم که احساس کردم پشتم لرزید وسرم گیج میره به دوستم گفتم حالم بد هست بریم بیمارستان هر چقدر بیشتر عجله میکردم ضربان قلبم بیشتر میشود رسیدم بیمارستان خودم را انداختم اتاق دکتر سریع فشارم را گرفت 14/5 بود ضربان قلبم هم بالا بود گفت نوار قلب بگیرم نوار قلبم را وقتی دید گفت از استرس هست چون گلوم هم خوشک شده بود قند هم ازم گرفت خوب بود خودم هم گفتم یک سرم بهم وصل کنه حالم خیلی خوب شده بود ولی از روز بعد دکتر رفتن من شروع شد هر روز دو بار فشارم را میگرفتم به یکجا اطمینان نمکردم دو درمانگاه میرفتم تا خیالم را حت بشه وقتی استرس داشتم دوباره حمله پیش بیاد چکار کنم همین باعث میشد فشارم بالا بره وبیشتر بترسم واقعا خیلی خنده دار بود خودم باعث میشدم فشارم بره بالا بعد میترسیدم چکاب کامل کردم هیج مشکلی نداشتم پیش دکتر قلب رفتم گفت مشکلی ندارم چون از اول زندگیم خیلی با خودم درگیر بودم وهمیشه نا امید باور نمیکنین حتی یک دقیقه به زندگی امید نداشتم واین اواخر بخاطر مریضی سرطان پدر بزرگم خیلی دکترا رفتم ترسم از مرگ بیشتر میشد .پیش دکتر روانشناس رفتم وبرام قرص تجویز کرد گفت بعد دو هفته این قرصا تاثیر میذاره الان شکر خدا بهتر شدم. خوب با این همه اتفاقاتی که واسم افتاد خدارا شکر میکنم الان به خاطر چنین لطفی بهم کرد چون باعث شد دیدم به زندگی عوض بشه خیلی از کارهای شیطونکیا که ما جوان ها انجام میدیم دست بردارم و تو این سه ماه خیلی تو زندگی جلو بیفتم. واقعا آدم دیگه ی شدم نمازم را میخونم سرم تو لاک خودم هست به کسی هم کار ندارم خدارا هزار مرتبه شکر میکنم. به همتون میگم این بیماری نیست فقط لطف خداوند هست.
سلام منم این بیماری عجیبو دارم لطفا فقط بهم بگید خوب میشم یا ن؟
عالی بود,متشکرم
ممنون دوست واقعا ممنون
سلام.برای درمان این بیماری فقط کافیه به روانپزشک مراجعه کنیدو ده دقیقه به حرفاش گوش کنید.حالتون همون لحظه خوب میشه.بعد تا چند ماه باید قرص مصرف کنید.بعد از این دوره میتونین قهوه نسکافه و هر چیزی که دوست دارینو بدون نگرانی مصرف کنید.اصلا یادتون میره این بیماریو داشتین.من اینجوری بودم الان چند ساله خوب شدم الحمدلله.
سلام مرسی از راهنمایی خوبتان مسافرت سرگرمی قدم زدن ونفس کشیدن عمیق وخروج از مکانی که فکر میکنی اگه الان اونجا باشی این بیماری دوباره تکرار میشه هم مهمه
خیلی ممنون مطلبت خیلی عالی بود میریم به دنبال ارزو هامون
سلام اگه بشه دوست دارم گروهی تو فضای مجازی درست کنم که این بیماری رو دارند وشاید ای کمکی واسه کسایی که فکر میکنن تو این بیماری خیلی تنها هستند.اگه کسی مایل بود جپاب نظر من رو بده
با سلام من همه ی این علایم رو دارم ولی تو سرمم حس سنگینی و داغی میکنم واسم دعا کنین
سلام منم پانیک دارم بدترین بیماریه
با هميوپاتي درمان پذيره
سلام
فک کنم هیچکس به اندازه من با این بیماری دست و پنجه نرم نکرده باشه البته این بیماری علایم دیگه ای هم داره که من تجربیات خودم رو میگم.
افزایش ضربان قلبم تا 200
احساس تهوع و بی اشتهایی
سر گیجه و بعضی موارد کاملا شل شدن پاها
احساس برق گرفتگی بدن و سیخ شدن موهی بدن
گاهی تب داغ و گاهی تب لرز در اتمام حمله
حساس دسشویی داشتن به طور مکرر
احساس درد قلب و تیر کشیدن قلب
سلام
فک کنم هیچکس به اندازه من با این بیماری دست و پنجه نرم نکرده باشه البته این بیماری علایم دیگه ای هم داره که من تجربیات خودم رو میگم.
افزایش ضربان قلبم تا 200
احساس تهوع و بی اشتهایی
سر گیجه و بعضی موارد کاملا شل شدن پاها
احساس برق گرفتگی بدن و سیخ شدن موهی بدن
گاهی تب داغ و گاهی تب لرز در اتمام حمله
حساس دسشویی داشتن به طور مکرر
احساس درد قلب و تیر کشیدن قلب
من یک نوجوانم فقط 17سالم بود که فهمیدم 3ساله این بیماری رو دارم
تو یک خانواده مذهبی بزرگ شدم، مدام خودمو سرزنش میکردم که "الا بذکر الله تطمئن القلوب" پس من با خدا ارتباط ندارم، پس من غرق در گناهم...
حدودا 9ماه طول کشید که روانپزشک داروهای مناسب من رو پیدا کنه
بعد از حدود 10 جلسه مشاوره های 1 - 1/5 تونستم آرامش از دست رفتم رو بدست بیارم
تو این مدت خیلی چیزا رو یاد گرفتم
خیلی نعمتها رو دیدم
هیچ کس از بیماری خوشش نمیاد ولی من خوشحالم که این بیماریو تجربه کردم! ارتباط با خانوادم رو یاد گرفتم
ارتباط موثر با افرادی که براتون مهمن خیییییییلی مفیده
پیشنهاد میکنم کتاب "تئوری انتخاب" نوشته دکتر ویلیام گلسر و ترجمه دکتر علی صاحبی(بقیه ترجمه هاش مناسب نیستن)رو بخونین، خیلی میتونه مفید باشه
من یک نوجوانم فقط 17سالم بود که فهمیدم 3ساله این بیماری رو دارم
تو یک خانواده مذهبی بزرگ شدم، مدام خودمو سرزنش میکردم که "الا بذکر الله تطمئن القلوب" پس من با خدا ارتباط ندارم، پس من غرق در گناهم...
حدودا 9ماه طول کشید که روانپزشک داروهای مناسب من رو پیدا کنه
بعد از حدود 10 جلسه مشاوره های 1 - 1/5 تونستم آرامش از دست رفتم رو بدست بیارم
تو این مدت خیلی چیزا رو یاد گرفتم
خیلی نعمتها رو دیدم
هیچ کس از بیماری خوشش نمیاد ولی من خوشحالم که این بیماریو تجربه کردم! ارتباط با خانوادم رو یاد گرفتم
ارتباط موثر با افرادی که براتون مهمن خیییییییلی مفیده
پیشنهاد میکنم کتاب "تئوری انتخاب" نوشته دکتر ویلیام گلسر و ترجمه دکتر علی صاحبی(بقیه ترجمه هاش مناسب نیستن)رو بخونین، خیلی میتونه مفید باشه
از خداوند براى همه سلامتى مى خوام .
از خداوند براى همه سلامتى مى خوام .
مالان یک ساله که دارم این بیماری دو .دیشب خیلی تشدید گرفت تا خود صبح بیدار بودم .دیگه کلر دیازپام با نوتروپیل خوردم بهتر شدم .راهنماییم کنید که چه طور نترسم
سلام به همه دوستان همدردم
بچه ها من اولین حمله وحشتناک پانیکو 4شنبه هفته گذشته 6صبح تجربه کردم از اون روز همش سرگیجه دارم پیش بهترین دکترا رفتم قراره فردا بسترشم الانم که دارم تایپ میکنم قبلش داشت شروع میشدآخه تنها زندگی میکنم خیلی...ترسیدم تا ذهنم اومد اینتر سرچ بیشتری کنم که اتفاقی اینجا رو دیدم .امیدوارم خوبشم چون دیگه تحمل ی مشگل جدیدو وواقعا ندارم.راستش قبل حمله امشب خیلی تنهای گریه کردم .از خدا می خوام کمکم کنه
منم‌به‌این‌بیماری‌دچار‌بودم‌ولی‌با‌توکل‌به‌خدا‌و‌ورزش‌مداوم‌الان‌خیلی‌بهترم
منم تازه یه هفته اس دچارشم ..خیلی نگرانم شب ها خواب ندارم
دعام کنید ..
باسلام همه دوستان منم حدود یک سالی هست بیماری پانیک دارم ولی باکمک روان پزشک داروهایی مث سرترالین الپروزلام بوسبیرون هیدروکسین بهترم سرگیجه واحساس عدم وجود خیلی اذیتم میکرد همه علایمی که در بالا اشاره کردید داشتم الان حمله هام خفیف شدن احساس بهبودی دارم راه درمانش سپردن همه چیز به خدا ودارو درمانی ست من اوضام خیلی حاد بود بیقراری داشتم الان بهترم مسجد رفتن خیلی کمکم کرد از هرچی هم میترسید انجام بدید تاترس ازبین بره باتشکر از تابنک
متشکرم
محمد هستم از دوست عزیز بابت اطلاعات خوبشان سپاسگذارم من چند بار به این حمله دچار شده ام وخوشبختانه با کمک یکی از دوستانم که متخصص اعصاب وروان بود مشورت کردم وایشان چنان دوستانه وساده مشکل مرا توضیح وموشکافی کردند که توانستم بر آن فایق آیم ولازم به ذکر است که در موقع حمله پانیک مشغول شدن شخص بکارهای ساده و مورد علاقه مثل تمیز کردن محیط کار چون کتابخانه با دکوری جدید وحتی شستن ظرف و یا کار در باغچه و ...موجب مهار حمله میشود .
منم سالهاست بااین پانیک لعنتی درگیرم البته من بخودی خوددچاراین بیماری زجرآورنشدم مشکلات بیش ازحدی که درزندگی متاهلی داشتم باعث شدمن به این بیماری دچار بشم درحال حاضرازشدت بیماریم کاسته شده ولی هروقت ناراحت میشم نفسم میگیره وعلائم پانیک میاد سراغم وتا کلونازپام نخورم آروم نمیشم.حالاهم باخوندن این مطالب امیدوارشدم وتصمیم گرفتم اول باخدا آشتی کنم البته اگه توفیق بده ودوم پیش یه روان شناس برم. واقعا بیماری سختیه . با امید شفای همه بیماران . التماس دعا ازهمه
من هم چند ساله كه گرفتارم وزير نظر دكتر داروى اعصاب مى خورم ناراحتى من بارفتن فشار خون بالا بى جهت شروع شد كه دكتر قلبم منو معرفى كرد به متخصص اعصاب در هر صورت در همين لحظه كه دارم اين نوشته را مى نويسم حدود يك ساعت پيش يك دفعه احساس كردم كه يك ظرف أسيد ريختند روى سينه ودر دستانم فكر كردم دارم سكته ميكنم با دست به شوهر كه نزديكم بود اشاره كردم او زود تر از من تشخيص حمله پنيك را داد و من را به ارامش دعوت مى كرد پشت وگردن وسينه و دو دستانم مى سوخت خلاصه فورا فشارم را گرفت چهارده بود وضربانم را خودم احساس مى كرده بالاست فورا قرص زنك داد چون هر روز ر وزئ دونصه مى خورم در هر صورت اين دفعه از هميشه سنگين تر بود كه زبانم هم سنگين شده بود خودم مى دانم بعد از يك ناراحتى بايد منتظرش باشم اين دفعه واقعا فكر كردم سكته است در هر صورت همه مشكلات از اعصاب سر چشمه مى گيرد در اين موقع سعى كنيد ارامش خود را حفظ كنيد ولى خوب نصيب نشود شهناز
من الان پنج ساله به این بیماری دچار شودم تا یه سال هرچی ازمایش میدادم هرچی دکتر رفتم متوجه نشدن اخر سر انقدر دچار استرس شدم چربی خون هم گرفتم الان چربی خون با اینکه حتی چربی نمیخورم و قرص میخورم 500 شده هروز بدتر میشم نمیدونم چی کار کنم دارم دیوانه میشم میخواستم ببینم کسی هم مثل من که به این بیماری دچار شده چربی خون هم گرفته
سلام
بنده هم تقریبا هنوز این حالتو دارم
مهمترین چیز اینه که اول خودتو مطمئن کنی هیچ مشکلی نداری بعدش کارایی کنی که تو ذهنت بهت روحیه میده(کمک کردن به دیگران و خدمت به همنوع)و ترس از مرگو دور بریزی
من به معنای واقعیه کلمه مرگو دیدم چشمامم بسته بودم و با دنیا خداحافظی کردم آماده رفتن شده بودم
شاید باورش سخت باشه ولی واقعیته
الان خدا رو شکر 90 درصد مهار شده
مراجعه به روانپزشک خوبه,این بیماری در زمانی کم بطور کل خوب میشه تا جایی که میدونم
ممنون تابناک
متشكرم از همه دوستان من هم خانمي هستم ٣٥ساله كه سه سالي هست به اين بيماري مبتلا هستم البته شانس بزرگ من اين اين بود كه همسرم پزشك هستن ومن اين بيماري رو تشخيص داد اما واقعا بيماري وحشتناكي هست من از دارو استفاده ميكنم اما تصميم گرفتم كه با كار كردن روي خودم و ياد خداوند در هر ثانيه اين بيماري رو از روحم بيرون كنم خواندن قران معجزه ميكنه صحبت با خدا اروم مىكنه من به خاطر وجود دخترام كه با ديدن من در لحظه حمله پنيك چشماشون گريان ميشه ميخوام اين بيماري روحي رو از خودم دور كنم ما ميتونيم چون خدا نگاهش به ماست
حس اینکه دوباره این حالت بهت دست میده و منتظر و مراقبی خودش بیشتر باعث این ترس همیشگی میشه....من از پارسال تا الان باهاش درگیرم و هر دفعه به یک شکل وارد میشه...فقط با خود هیپنوتیزم و اینکه بخودت بقبولونی که بازم مثل دفعه قبله و میگذره دارم کنترلش میکنم و خیلی بهترم نسبت به قبل.باید از باورهاتون کمک بگیرید ...
سلام دوستان..من الان مدت یه سال و نیم هستش این حالتا کلافم کرده ‌.‌..شب موقع خواب اضطراب میاد سراغم واقعا خسته شدم..متخصص اعصاب و روانم رفتم دارو بهم داد تا زمانی که مصرف میکردم بهتر بودم ولی در حالت معمولی حالم بد میشد ...الان بهترم یعنی خودم سعی کردم باش بجنگم و بهش غلبه کنم ...ولی بازم گهگداری حمله بهم دست میده طوری که فکر میکنم دیگه دارم میمیرم و داغونم میکنه ای کاش یه راه درمان خوب و تاثیر گذار بهمون معرفی کنن دیگه خسته شدم ...ادمو از زندگی سیر میکنه.
با سلام، بسيار بسيار و بسيار ممنون و سپاسگذارم بابت اين مطلب و از تابناك عزيز.
من 25 سال سن دارم و 5 سال هست كه درگير اين بيماري هستم...
4 سال دارو درماني ميكنم ولي بازم هنوز كاملا بهبود نيافتم.
اميدوارم هر كسي رو اين كره خاكي هست سرحال و سلامت و به دور از بيماري زندگي كنه.
مثبت انديش باشيد و از لحظات لذت ببريد.
در آخر از تابناك سپاسگذارم و دعا و رازو نياز با خداوند هم يادتون نره...
سلام من خودم پانیک دارم از عزیزانی که این مشکل رو دارن میخوام بیان به گروهی که در واتساپ تشکیل دادم دور هم جمع شیم تا برای همیشه این مشکل رو ریشه کن کنیم و زمانی که حمله بهمون دست داد با اومدن به گروه باعث ارامش خواهد شدخواهش میکنم بیایین به همدیگه کمک کنیم
این بیماری بیماری که دلایل متنوعی دارد.
یکی بیمارانی هستند که یک چیز را تو فکر خود ساخته و از ان می ترسند.که طبعا باید به یک روانشناس مراجعه کنند.
یکی دیگر از علل این بیماری رفتار های نادرست جنسی و اخلاقی است.
از علل دیگر عملکرد نادرست غده ادرنال است.
و ..........................................................
به هر حال با سلامت رفتاری و اخلاقی می شود تا نود و نه درصد پیشگیری کرد.
در ضمن در بعضی به علت حساسیت شدید به کافیین بوجود میاید.که نباید چای و قهوه و نوشابه
مصرف کنند.
من امشب دچار حمله ی پانیک شدم.الان مطلب شما رو خوندم.یک سال هست که دچارم. ممنون که تجربتون رو در اختیار دیگران میزارید. استفاده کردم.سلامت باشید و در آرامش.
سلام .منم اسیر این حالات بودمتا قبل از اینکه تشحیص بدن بیماریه من چیه. عذابی بود . واقعا مرگو باهاش زندگی میکنی. طوری که تا یه مدت حتی یه سرماخوردگی کوچیک هم میگیری فک میکنی داری میمیری. این بعد روانیه این بیماریه که رو آدم تاثیر گذاره تا اینکه باورش کنی که باهات کاری نداره فقط باید بگذاری بیادو بره.ولی دوستان این بیماری ناشی از کمبود ویتامین B6 هست. و درمانش هم خوردن قرص همین ویتامین هست. البته اینم باید بگم که وقتی درمان شدی از مصرفش خوداری کن.. پزشکان ما به علت کمبود سواد از آرامبخش هایی استفاده میکنند که سیگنال های عصبی رو بجای اینکه کم کنه تا فرد مورد حمله پانیک آروم بشه ، شدت سیگنال عصب را مخفی میکنه یعنی اون حمله رو مخفی میکنه تا فرد حمله شده آروم بشه. ولی ویتامین b6 جلوگیری از حمله عصبی میکنه و شما به راحتی میتونید حمله پانیک رو کنترول کنید. شما براحتی و یه سرج اینرنتی میتونیداز علائم کمبود ویتامین B6 در بدن مطلع بشین. اینا همه تجربیات و تحقیقات خودم از این بیماری بوده چون خودم کاملا لمسش کردم. البته توضیاتی جهت مشاوره که دوستان در بالا بهش اشاره کردن نیز بی تاثیر نیست. خوب و سالم باشین.
سلام .منم اسیر این حالات بودمتا قبل از اینکه تشحیص بدن بیماریه من چیه. عذابی بود . واقعا مرگو باهاش زندگی میکنی. طوری که تا یه مدت حتی یه سرماخوردگی کوچیک هم میگیری فک میکنی داری میمیری
سال هاست گرفتار این بیماری هستم.دارو مصرف می کنم.خیلی وحشتناکه وقتی حمله وارد میشه.واقعا خدا همه بیماران را شفا بده.من هنوز بعد سالها نتونستم موقع حمله از پس حالت هاش بر بیام.بیشتر از همه یر گیجه و عدم تعادلش عذابم میده.در ضمن بلافاصله فشار خون ام را بخصوص مینی موم رو می بره بالا .التماس دعا
باسلام به همه دوستانم.من هم دچاراین بیمارییم حدودهجده ساله که دارم دارو مصرف میکنم همه علامت دوستان را تجربه کردم البته الان خیلی بهترم ولی این بیماری سایه به سایه با منه خسته شدم یکی بگه چکار کنم .ازدورشدن ازمراکز درمانی وحشت دارم بخاطر این بیماری نمیتوانم به مسافرت بروم
سلام دوستان.حدودف2 ماه دچار این بیماری شدم روزای اول حالم واقعا بد بود تا به یه دکتر اعصاب مراجعه کردم الان تحت درمانم و قرص مصرف میکنم حالم بهتر شده ولی علایم روانی بیماری پانیگ رو دارم هنوز خیلی داره اذیتم میکنه ولی مهم اینه که همگی خوب میشیم
سلام دوستان.حدودف2 ماه دچار این بیماری شدم روزای اول حالم واقعا بد بود تا به یه دکتر اعصاب مراجعه کردم الان تحت درمانم و قرص مصرف میکنم حالم بهتر شده ولی علایم روانی بیماری پانیگ رو دارم هنوز خیلی داره اذیتم میکنه ولی مهم اینه که همگی خوب میشیم
سلام..امیدوارم حال همه خوب باشه..من الان نزدیک به پنج ساله که مبتلا به این بیماری هستم اوایل خیلی زود به زود این اتفاق میوفتاد واسم شاید روزانه به بیشتر از ده حمله به من دست میداد اما الن چند ماهی یک بار به من حمله دست میده و من خودم رو با انجام تمرینات مدیتیشن امیدوار میکنم و به شما هم توصیه میکنم انجام بدید چون واقعا موثر هست.
سلام عالی بود
سلام.این دقیقا بیماری برادر منه. ممنون که این مطلبو گذاشتید.اون این روزها به شدت از این بیماری رنج میبره.یک آدم بسیار شاد و پر هیجان، حالا تبدیل شده به یک فرد افسرده و عصبی و مضطرب.خیلی نگرانم.منم معتقدم 70 درصد راه درمان این بیماری به خود شخص برمیگرده.شاید حدود سه ساله که پیش هر دکتری میره و بهش گفتند که پنیک داره ولی فقط فک میکنه با دارو درمان میشه اتاقش تبدیل به داروخونه شده.ممنون میشم مطالب آموزنده درباره این بیماری باز هم بذارید. تشکر
سلام من هم به این بیماری دچارشده ام وباحمله فشارخونم هم بالا میرود.تمام سعی خودم رامی کنم تابه کمک خداازاین بیماری نجات پیداکنم.التماس دعا.
خیلی بیماریه بدیه واقعا داره منو اذیت میکنه دیگه از دستش خسته شدم بهترین راهش هیپنوتیزمه .
شما ها که پانیک داری آیا احساس اینجانبودن وتو دنیای اصلی یاانگار روبات هستین رو به غیر از تپش قلب دارین ازتون خواهش میکنم بعد اینکه پیاممو خوندید حتما جواب بدبد که آیا این حسو و دارید یا نه .و اینکه هر کی این بماری بگیری یا هر بیماری دیگه اجر سختیهاشو میگیره.
پانیک سلام من دیگه تو رو میشناسم...خیلی اذیتم کردی....ناراحتی های مختلف...از جمله از در قلب....ولی ازت خیلی بدم میومد...وقت و بی وقت میومدی سراغم و اذیتج میکردی....ولی دیگه میشناسنا و حس قبلو بهت ندارم و ازت ممونم چون تو منو به خدا نزدیک کردی ...برای گرفتن ارامش دست به هر کاری زدم...دکتر-مصرف دارو و...ولی اخرش قران خوندم و به یک ایه رسیدم که میگفت:اودنی استشب لکم》》》خدا میگه از من بخواه تا اجابت کنم و خواستم و خدا صدامو شنید....خدای شکرت
سلام دوستان من سه ماه پیش برای اولین بار این اتفاق برام افتاد پیش صدتا دکتر رفتم ولی خوب نشدم هر قرصی که خوردم فقط ارامش کاذب میداد.دوستان خواهش میکنم این قرصای شیمیایی رو نخورید سریع به یه دکتر طب سنتی مراجعه کنید.ما دچار غلبه سودا شدیم یعنی سردی و خشکی به بدنمون غلبه کرده وفتی هم که مغز دچار سردی و خشکی بشه این ترس و اظطرابا و این فکر و خیالا میاد سراغ ادم.اگه قرص بخورید تا آخر عمر باید بخوریدچون خلط سودا از بدنتون دفع نمیشه چون سودا توی خون رسوب کرده باید اونو از بدنتون خارج کنید
با خوردن غذا های گرم و مرطوب با حجامت کردن اصلا سردی جات نخورید بادمجون خیار ماست پنیر چایی قهوه برنج رب ترشی جات و غیره نخورید.به جاش سیب انگور گلابی ب . نخود آب انجیر مویز خرما و گیاهایی مث گل گاو زبان سنبل الطیب باد رنجبویه اسطوقدوس برگ سنا قدومه بارهنگ زنجفیل و غیره بخورید و تاثیرشو با قرصا مقایسه کنید .حتما به یه پزشک سنتی مراجعه کنید تا کامل خوب بشید.من دو هفتس دارم رعایت میکنم و قرصامو گذاشتم کنار حالم خیلی خوب شده.التماس دعا دوستان ان شاالله زودتر خوب بشیم
دوست من شما به كافئين آلرژي داريد تمام كساني كه از قهوه براي شروع يك روز خوب استفاده ميكنند و در طول روز هم مصرف ميكنند ممكن است روزي دچار اين مشكل شوند از كافئين دور باشيد و به درمان آلرژي از روش آداپته كردن سيستم ايمني فكر كنيد مشكل حل خواهد شد براي مهار حمله ها آلپرازولام هميشه همراهتان باشد بعد از مدتي خوب خواهيدشد
من الان یکسال و هشت ماهه که دچار این مشکل شدم اثرات حملات پانیک من به بزرگی حملات بقیه نبود ولی فرد اجتماعی مثل من رو کاملا خونه نشین کرده و البته که کسی هم بخواد بیاد خونمون حالم بد میشه و هیچ دکتر و روانشناسی تا الان نتونسته کمکم کنه امیدم به خداست که البته فعلا داره فقط نگاهم میکنه.
آیا من دآرومصرف نکنم خوب میشم از دآرو متنفرم اگر حآمله بشمم ضرر دارد ؟کمکم کنید
با سلام خدمت دوستان گلم چند تا سوال دارم پیش کدام دکتر برم روانشناس روانپزشک یا مغز و اعصاب لطفا راهنمایی کنید ممنونم در ضمن من این مشکل 3یا 4سال دارم
سلام واقعا هیچ فردی تااین بیماری روتجربه نکنه نمیتونه درکش کنه من مطلبتونو با بندبند وجودم حس کردم حتی علائم حاد تر از اینم داشتم اما بعد از حدود 20روز بامصرف دارو و روانشناس حالم بهترشد ولی هنوزم بااینکه حدود 4ماه از شروعش میگذره وقرصمو قطع نکردم اما گهگداری یه علاءم خفیفی رو دارم امید وارم بتونم یه روز مثل شما ایناروهم برطرف کنم ♥
من هم چند سال است دچار اين حمله ميشم الان بهترم ولي ٢ سال قرص زاناكس پراپانول ايميپرامين ميخوردم بهتر شدم اما كاملا خوب نيستم هنوز حس شو دارم احساس ضعف و بي حوصلگيش تو بدنم مونده شبهاي بدي رو گذروندم همش تو بيمارستان
اي كاش دارويي بود كه كامل ذهن رو پاك وبدون استرس كنه خسته شدم
سلام به دوستان عزیزم منم 14 سالگی همچین شدم هنگام نماز صبح تا چند وقت همینجور بودم و هر شب از خواب میپریدم و همینجور بودم رفتم دکتر مغز واعصاب نوار مغز گرفت گفت چیزیت نیس و همیشه به فکر مرگ بودم میگفتم این چه مریضی که هیچکس خبر نداره تا بعد یکسال به فکر دکتر روانپزشک افتادم اون متوجه شد و قرص سرترالین بهم داد و خوب خوب شدم حالا بعد چند سال دوباره شب ها همینجور میشم میشه دوباره بعد چند سال برگرده؟؟؟
سلام.... ممنون از مطلب خوبتون من هم نزدیک به چهارماهه که دچار پانیک شدم اماتاحدودزیادی بهتر شدم تحت درمانم برام خیلی دعا کنید که خوب خوب بشم ومثل گذشته روند عادی زندگیمو طی کنم ...بازم تشکر .الابه ذکرالله تطمن القلوب
من هم این بیماری رو دارم درمانش هم فقط در عبادت خدا و خواندن قران است چون تجربه کردم و فقط قران ارومم میکنه
من هم این بیماری رو دارم درمانش هم فقط در عبادت خدا و خواندن قران است چون تجربه کردم و فقط قران ارومم میکنه
سلام بچه ها به گروه تلگرام ما با موضوع پانیک بیاین تا دور هم مشکلات و تجربیاتمونو درمیون بذاریم!
ﺳﻼﻡ ﺩﻭﺳﺘﺎن
سلام...
منم الان درگیر این غول بی شاخ و دم هستم. دیگه ازش نمیترسم و بهش میخندم. منو خونه نشین کرده بود. ترس از مرگ و فکر کردن مدام به مرگ منو ول نمیکرد. الان تحت درمان پروردگارم هستم و بعدش لطف دکتر فرامرز ذاکری.
سلام منم ٨ساله دچار اين بيماري هستم يكسال اولش وحشتناك بود الان يه ماهيه دوباره سراغم اومده ازار دهندس كسي هست باهاش حرف بزنم اروم بشم ممنون ميشم
سلام منم ٨ساله دچار اين بيماري هستم يكسال اولش وحشتناك بود الان يه ماهيه دوباره سراغم اومده ازار دهندس كسي هست باهاش حرف بزنم اروم بشم ممنون ميشم
سلام منم چندسالی دارم بااین بیماری میجنگم ولی تاوقتی که توی زندگیمون این همه مشکل دایم خیلی سخته بتونیم نجات پیدا کنیم خیلی خیلی حالم بدمیشه میمیرم وزنده میشم هرروزهرشب این حملات رادارم بعضی وقتاخیلی شدت داره به حدی که آنقدر گریه میکنم جیغ میکشم که خسته میشم همونجاخوابم میبره برام دعاکنید مادربشم شایدخوب بشم 12ساله منتظرم اولین حمله پانیک هم بعدازمنفی شدن جواب منفی ای وی اف بهم دست داد برام دعا کنید خیلی عذاب میکشم ممنونم
کسی میدونه نقش اطرافیان چیه؟ چه کاری انجام بدیم برای بیمار بهترین کاره؟
کسی میدونه نقش اطرافیان چیه؟ چه کاری انجام بدیم برای بیمار بهترین کاره؟
سلام من ٣ساله مبتلا شدم واقعا خسته شدم همه راهها رو هم رفتم ديگه نميدونم چيكار كنم دلم ي همزبون ميخواد يكي كه كمكم كنه خوب شم توروخدا اگه كسي مبتلا بوده و كامل خوب شده كمكم كنه
عالی بود
سلام 43 سالمه و از چهل سالگی پانیک دارم. با قرص در کنترل است ولی آگه حتی یک روز قرص نخورم میاد سراغم. همه چیشو بلدم . میدانم مرگی دربار نیست ولی خوب نمیشم
خدانصیب کسی نکنه9ساله باحاش زندگی میکنم
خدانصیب کسی نکنه9ساله باحاش زندگی میکنم
باسلام من دارم از دست میرم
سلام دوستان ، صحبت های شما دلگرمی بود برای من ، من هم سه هفته است که به پان یک دچار شدم ، تا اینکه دیروز متخصص به من گفت شما دچار پان یک شدی . ممنونم از شما
من هم يكسال و نيم در گير اين بيماري بودم وحشتناك تَر إز اين چيزي رو تجربه نكرده بودم الان كه دو سال إز بهبودم ميگذره بازم هر إز گاهي اين حالتها مياد سراغم وعلت اصلي اين بيماري بعد إز اولين باري كه اتفاق ميوفته تلقينه اين بيماري هم جسمو درگير ميكنه هم روحو ولي همين كه بدانيم بعد إز حالتهاي وحشتناك هيچ اتفاقي برامون نميفته همين فكر خيلي بهمون كمك ميكنه اميدوارم همگي هميشه لبامون خندون باشه به دور از استرس
اول از همه تشکرمیکنم بابت مطالب خوبی که میزارین نظرای دوستان منو خیلی امیدوارکردمن دوهفتس این بیماریرو شناختم ومبتلا شدم واقعن خیلی سخته ولی وقتی فهمیدم مث منم هس به خودم امیدوارشدم ممنون ازهمتون
سلام.ممنونم از اطلاع رسانیتان خیلی آموزنده بود.من هم دچار حملات پانیک قرار گرفتم.هیچ دارویی بهتر ازذکر ویادخدا نیست.خیلی سپاسگزارم با خواندن این متن ها اعتماد به نفسم بیشتر شد.
سلام و تشکر از دوست خوبمون.من این بیماری رو در سال 94 تجربه کرده ام و اواخر سال تازه فهمیدم مشکلمو.اختلال شیمیایی مغز که بهم میخوره کد اشتباه میده و از وقوع یه اتفاقی خبر میده که اصلا وجود خارجی نداره با یه سری داروها و رفتار درمانی و اینکه بدونین جای هیچ نگرانی نیست خوب میشین . اوساکریم هم طبیب خوبیه به شرط اینکه ما دست از فراموشی برداریم
با سلام.
دوستان عزيز به تازگي در تلگرام كانالي جهت جمع شدن دوستاني كه اين بيماري رو دارن تشكيل شده، توي كانال لينك گروهي رو هم ميذارن كه همه كساني كه اين بيماري رو دارن ميتونن تجربيات خودشون رو بنويسن. خيلي مفيد هستش
اساتی
من هم 6 سال پیش این بیماری رو داشتم واقعا خیلی وحشتناکه ولی یه بیماری که تو 6 سال منو نکشته از این به بعد هم نمیکشه ولی یه چیزی بگم مرگ دست خداست هر چه خوب باشین ارتباط قوی با خدا داشته باشین (نماز، قرآن با معنی) خدا هم با شماست و لازم نیس از چیزی ترس داشته باشین چون خدا با شماست
من دچار حملات پانیک شدم.هیچ کس باور نمیکنه ک این حملات ناخوداگاه ب سمت ادم میاد.ب دکتر مراجعه کردم برام آنسترا، پرپرانول10تجویز کرد.الان یک ماهی میشه ک دارم میخورم ولی هیچ تاثیری نداشته.وهمچنان من هنوز دچار حملات میشم.
لطفا کمکم کنید....
سلام
من هم این بیماری را تجربه کردم . دکتر های مختلف و آزمایش های مختلف ولی بعد از تشخیص بیماری تنها دارویی را که مصرف کردم و اثر گذار بود پاراکستین بود که تقریبا شش ماه دوره درمان طول کشید ولی موثر ترین راه برای مقابله با این بیماری وحشتناک یاد خداوند است . قرآن خواندن و زیارت عاشورا تاثیر معجزه آسایی دارد و رژیم غذایی و ورزش کردن مرتب را هم فراموش نکنید.
سلام
من هم این بیماری را تجربه کردم . دکتر های مختلف و آزمایش های مختلف ولی بعد از تشخیص بیماری تنها دارویی را که مصرف کردم و اثر گذار بود پاراکستین بود که تقریبا شش ماه دوره درمان طول کشید ولی موثر ترین راه برای مقابله با این بیماری وحشتناک یاد خداوند است . قرآن خواندن و زیارت عاشورا تاثیر معجزه آسایی دارد و رژیم غذایی و ورزش کردن مرتب را هم فراموش نکنید.
واقعا ممنونم که تجربیات خودتون و در اختیار دیگران میذارین،من هم این مشکل و داشتم الانم گاهی اوقات برام پیش میاد،خیلی سخته واقعا تحمل کردن این بیماری خیلی سخته،اما من امیدم به خداس و مطمئنم حالم خوبه خوب میشه.خدا همه ی مریضارو شفا بده به حقه امام حسین.
سلام به همه عزیزان. اگه به دلیل اینکه چرا کلا انسانها مریض میشن فکر بکنین متوجه میشین که علت همه مریضیا دور شدن از خداوند رحمان و ناشکری نسبت به خداست. بچه ها مرد مردونه اگه هیچکدومتون واقعا مریض نمیشدین اینقدر که الان خدارو یاد میکنینو ذکر اسمائ نیک اونو میکنین ایا قبل این بیماری هم همینقدر مومن و ذاکر و شاکر بودین،،؟؟ من خودمو به شخصه میگم که خالصترین یا الله و سبحان الله رو و تمامی صدا زدنامو تو این مرحله از بیماری به زبان اوردم...... اینم بدونین این بیماریا و نتیجه دنیوی و اخروی خوبش . نصیب هر کسی نمیشه. بیماری پانیک و همه بیماریهای دیگه یه دعوته خاص از طرف پروردگار هست که شامل همه بنده ها نمیشه جز کسایی که واقعا دلشون صافه اما تو برهه ای از زندگی یادشون میره که خدایی هم هست. پس نماز و روزه و ذکر خداوند رو فراموش نکنید و تو اون لحظه ای که فکر میکنین دارین میمیرین از شدت این حمله، بگین خداوندا جانم به قربانت.
یادتون نره روزه بگیرین و بعد نماز احوالاتتون رو به خدا بگین واقعا درمان میشین.. این بیماری ریشش توی کمبود ایمانه .. فکر کنید و در امان حق باشید رضا ی
برای عضویت در گروه همدلی بیماران پانیک در تلگرام.....
برای عضویت در گروه همدلی بیماران پانیک در تلگرام.....
سلام منم ٢ساله پانيك دارم. خيلي بيماري زجرآوري است
موفق باشید
من فقط باخوندن این مطالب شماآرامش میگیرم.توروخداتامیتونیدمطلب بذاریدتابخونم وبدونم چکاربایدبکنم.الان نزدیک به یکسال که گرفتارپانیک شدم.الانم که دارم مینویسم گلوم کیپ شده نفسم بالانمیادولی وقتی میبینم که شماهاداریدمطلب میذاریدکه چکارکنیم واقعاتشکرمیکنم.خوندن مطالب وتجربه شماهابه من روحیه میده.ممنونم ازهمتون
سلام .

دوستان عزیز میدانم که بیمارانی که با این مشکل و کابوس روبرو شده اند چه حس و حالی دارند چرا که خودم بیش از 7 سال با بیماری اضطراب و افسردگی و حملات ترس و پانیک زندگی کرده ام .
من ازسال 1370 تا کنون با این بیماری سروکاردارم و روش مطالعه میکنم خودم با مراجعاتم به متخصصین و روانپزشکان و با صرفا مصرف داروهای شیمیایی منونستم جوابی بگیرم عیر از کنترل اولیه و پیک بیماری اما بعد ازسالها راههای کنترل و درمان آن را بمرور آموختم و خودم تونستم 95 درصد خودم رو درمان کنم و در این مسیر تجربیات فراوانی کسب کردم ..درمان این بیماری به باورها و شخصیت و دانش ما بستگی داره و انگیزه های ما و خواست و اراده ی ما......
گروه تبادل انرژی مثبت
من هم این بیماریو دارم یکبار ده سال پیش انگار دائم کسی تو گوشم میگفت زندگیت پایانشه اونبار خود به خود خوب شدم ولی ی باز الان با دیدن یک خولی که زمان مړگمو تو خواب بهم یکی از اقوام که فوت شده گفت باز دائم میترسم و همش‌اضطراب دارم ک پایان عمرمه
من هم پانیک دارم خیلی بده بام دعا کنین
من هم پانیک دارم خیلی بده بام دعا کنین
با سلام من همین الان دارم با پانیک دست و پنجه نرم میکنم دلم بدجور گرفته خدایا این چه مرضی بود شکرت دوستان واقعا عذاب میکشم.
باسلام,,عرض شود اینجامب متولد ۱۳۵۶متاهل و صاحب ۲ فرزند هستم,در سال ۸۲به دلیل تزریق امپول پنی سیلین دجار استرس شدید گردیدم فشار خونم پایین امد پزشک درمانکاه و پرستاران توجیه نبودند به بنده دلداری نمیدادند و فقط میگفتند به خانواده اش اطلاع بدهید برخی دیگر میگفتند کارش تمامه راستش را بخواهید من از مرگ میترسیدم حدود دوساعت پزشکان ناامید شدند و دیگر خودمو برای مرگ اماده کردم ,خدایی اشهد خود را بجا اوردم و واقعا بار سنگینی از روی دوشم برداشته شد باور کنید که فشار خون بجای خود برگشت ,بله تلقین, تلقین تلقین,ترس از مرگ و کم تجربگی پزشکان درمانگاه باعث شده که من ۱۳سال اول اعتید به دارو پزشک اعصاب و روان دوم رو اوردم به مصرف خودسرانه قرص کلونازپام ۱میلی پونول ۱۰میلی به خدا چیزی مثل تلقین چه مثبت و چه منفی تاثیر گذار نیست باید بدانیم که تمام ادمها دارای اظطرابند و اتفاقا اظطراب به اندازه میتواند جبه مثبت و بازدارنده داشته باشد,حتی برای ازماش اولیه ازدواج از امپول میترسیدم و حالا از دیدن درمانگاه اظطراب دارم,,,تنها دکتری که اینجانب را کمک کرد متخصص اعصاب و.روان حبیبا,,,خزایی در کرمانشاه میباشد که هرموقع پیش ایشان میرم ,میگوید پانیک بیماری نیست ,تلقین است ناراحت نشو نمی میری,,,,,,,,,موفق باشید
دوستان سلام..نمیدانم چند نفر این متن را میخوانید.پژوهشگر و مخترع هستم و از ۷ سالگی به خیلی از چیز های علمی دست پیدا کردم...همیشه شاهد بیماران پانیک بودم و نمیتوانستم خوب درکشان کنم فقط کنارشان بودم تا اینکه این علائم در من بروز کرد بله پانیک و خلاصه...باید پژوهش از خودم آغاز میکردن و ازمون خطا انجام دهم و خدا را شکر به نتایجی رسیدم شاید باور کردنش سخت باشه...به معده رسیدم....وقتی هضم معده به مشکل میخوره و غذا سنگین مصرف میکنید به مغز فشار م اورد و در نهایت علائم پانیک...شاید خیلی حرفم را قبول نداشته باشید ولی همیشه به جواب قطعی در کارهایم به خواست خدا رسیدم و ایمان دارم نترسید....معدتون مراقب باشید من یکسال دچار شدم ولی حالا خوبم....شکر خدا...لب به قهوه دست ساز نمیزنم چون بعد ازمایشاتم بلافاصله علائم نمایان میشه
سلام من علی هستم 20سالمه یه سالیه به این بیماری مبتلا شدم خعلی اوایلش برام سخت بود چون نمیدونستم دردم چیه فک میکردم نزدیکای مرگمه خیلیم پیش دکتر رفتم ولی فایده ای نداشت چون اطلاعی نداشتن الانم سراغم میاد ولی پیش متخصص رفتم منو به یه مشاور حرفه ای معرفی کرد اونم گفت پانیکه خیالمو راحت کرد الان نمیترسم گرچه یه چند دقیقه تا نیم ساعتی بعد ازحمله تحملش میکنم قرص سرترآلینو کلونازپامو خوردم هیچ فایده ای نداشت گاعی وقتا حالت تهوع و احساس نفخ میگیرم میخوام برم سراغ یه متخصص خوب از شما میخوام این بیماریو به مردم اطلاع بدید که بشناسن اگه خدایی نکرده مبتلا شدن از ترسش بیماری قلبی نگیرن
خیلی بده زندگی منو مختل کرده خسته شدم من الان نمیتونم تو مکان عمومی باشم سریع حمله بهم دست میده
واقعا بیماری خفنیه خستم کرده میخام از شرش راحت شم
من بخاطر مادرم مبتلا به پانیک شدم دختری هستم با روحیه فوق العاده و توامند در هرکاری که شروع میکنم ولی از کودکی هم ارتباط خوبی با مادرم نداشتم هیچوقت محبت نکرد همیشه ناراخت بود و این خس بیشتر از همه اعضا خانواده به من انتقال میداد بطوری که وارد سن 21 سالگی شدم دیگه قادر به تحمل مادرم نبودم و مشاجره های وحشتناکی بین ما بوچود میاد که مادرم از بس سنگ دل بعد مشاجره حتی ناراحت هم نمیشه ولی من دچار حمله میشم دست و پاهام شروع به گزگز کردن میکنه بعد تپش قلب و به سختی نفس میگشم و فقط گریه میکنم و مادرم رو هیچوقت نمیبخشم و حسرت بچه هایی رو میخورم که مادر مهربون و دلسوزی دارن کاش هیچوقت مادر نداشتم
سلام من جدیدا متوجه شدم ک این بیماری رو دارم البته بعد از کلی نوار قلب اندسکوپی و... ک همش نشون میداد من سالمم واقعا بدترین لحظه های زندگیه این حملات. و البته ترس از این ک هر لحظه ممکنه شروع بشه همه میگن نهایتا یک ساعت طول میکشه این حملات ولی متاسفانه تو من بعضی وقتا ب 3/4 ساعت میرسه
ازتون خاهش میکنم اگه کسی از اطرافیانتون این بیماریو داره فقط ارامش بهش بدین فقط شادش کنین خلاصه راحت بگم اعصابشو خورد نکنین همه چی رواله
با این ک بازم میدونم میاد ولی بیخیال
سلام بنده هم سه ساله تمامه این بیماری ر و دارم خداوکیلی بیماری بدیه الان هم که دارم این مطلب رو مینویسم حالم خوب نیست وتازه حمله پانیک بهم دست داده خدا تمامه بیماران رو شفا بده اگه کسی دکتر روانشناس خوب بلده که این بیماری رو داشته والا خوب شده ادرسه دکترشو به من هم بده ممنون میشم
با سلام. كانال تلگرامي و انجمن "گروه درماني اختلال پانيك" تشكيل شده است. جهت عضويت و استفاده از مطالب و همچنين انتقال تجربيات خود به اين شماره پيام بزنيد.
من ٤ساله درگير اين بيمارى مزمن و بيشعور هستم. متاسفانه روانپزشكى كه ٤ سال تحت درمانش بودم انواع و اقسام داروهايى رو به من داد كه هنووووز خوب نشدم. داروهايى كه هركدوم براى كنار گذاشتنش پروسه اى داشتم. چيزهايى كه ياد گرفتم اينه كه به هييييييييچ عنوان شكلات، نسكافه، قهوه، چاى، نوشابه و هرچيز كافئين دار نخوريد كه باعث تشديد پنيك ميشه. و دوم اينكه تماااام ناراحتى هاتونو بنويسيد كه حداقل از اون طريق خالى بشه. اين دوتا به من كمك كرد ولى خوب نشدم. كارمو به علت حال بدم از دست دادم و توانايى هيچ كارى رو ندارم. ازدواج كردم و همسرم دائم كنار من توى بيمارستانه. تنها خداست كه ميتونه منو شفا بده. التماس دعا از تك تكتون دارم تا بتونم مثل آدمممممم زندگى كنم. مثل همه باشم. مثل همممممه. خيلى سخته خيلى
من 4ساله این بیماری دارم.اولا این بدونید تا حالا هیچکس بخاطر این بیماری نمرده است.ثانیا این بیماری قابل درمان است.بعضی موارد که من رعایت کرده ام و نتیجه گرعته ام.1سعی کنید محیط زندگی شاد باشد2مواد غذایی کافیین دار نخورید3به طب سنتی مراجعه کنید که متناسب با طبع خود غذا بخوربد.4یه ازمایش انجام بدید مثلا اگر بدن کمبود منیزم دارد بابد منیزم بدن تامین شود.5همیشه یه بسته فرص زاناکس همراه داسته باشید6بحث تنفی عمیق هم بی تاثیر نیست
من هم ۳ماه پیش ی شب دچار حمله شدم بعد از اونم حمله داشتم ولی ب شدت اولی نبوده ...نفس تنگی درد معده تعریق تپش قلب پریدن از خواب ترس اضطراب از مرگ داشتم. ۴تا متخصص قلب رفتم نوار مغزو آندوسکپی شدم و....همه سالم بود ولی من باز هم فکر میکنم دکترا اشتباه تشخیص میدن...من پیش دکتر اعصاب روان رفتم دارو داد ولی استفاده نکردم ..بزرگترین مشکل من اینکه همیشه اضطراب دارم حتی وقتی حمله ای نیس ...و بزرگتر از این مشکل اینکه من حتی وقتی هیچ اضطرابی ندارم معدم درد میکنه سینم تیر میکشه و همیشه احساس میکنم چیزی تو گلومه
سلام دوستان من هم مبتلاه به همین بیماری هستم .خیلی عذاب میکشم .من حدودا 15 سال هست که به این بیماری مبتلاه هستم .قبلن کنترولش میکردم خودم با فکر ،وخیال مثبت چیزی خاصی واسم نبود .ولی جدیدان خیلی دلشهره پیدا کردم .چند روزی پیش داشتم میرفتم سری کار شب بود .یه دفعه وسط راه یک احساس خیلی بد بهم دست داد اینگار که دارم میمرم 2 دقیقه این احساس بد را داشتم تا رسیدم به یک نفر که اون هم داشت از اونجاه رد میشد.و دوباره احساس بده گم شد با خودم گفتم من که نمردم زنده ام هنوز .ولی بعدش دیگه بیقراری بهم دست داد آلان هم که میرم بیرون همون احساس بده بهم دست میده .فقط من از اول ماجرا که این اطفاق افتاد همیشه ازش میترسیدم .
من هم چند سال پیش همین مشکل داشتم اما فقط باید ذهن رو رها کرد از فکر و خیال وترس.من فکر چندش آله که ازارم میداد پیش روانشناس گفتم و رها شدم در کنارش از طب هومیوپاتی بهره گرفتم والان خوبم به لطف خدا
سلام خدمت همه ی دوستان گلم, من هم این بیماری رو داشتم و فکر می کنم بهترین راه حل اینه ک به روانپزشک مراجعه بشه خیلی ها بد میدونن ولی خیلی راحت درمان میشه و نکته ی دیگه دوری از گناه وایمان به خدا ست که صد در صدخوبه خوب میشین
سلام منم این مشکلو داشتم دوستان توجه کنید درسته که این مشکل با دارو بهتر می شه ولی ریشه اون با دارو از بین نمیره برای این کار به مشاوره و روان کاوی نیاز هست باید ببیند چه زمینه ای فکرتون و مشغول کرده و باعث اضطرابتون میشه ترس از مرگ خود یا خانواده؟ ترس از دست دادن دوست یا شغل؟ ترس از تنهایی؟ ترس از گناه و عذاب قیامت (با توجه به اعتقادات و باوری های خانوادگی) اینها معمولا ریشه پانیک هستش اگه از این ترسها دارید باید یه جوری اونو از بین ببرید و بهتریت راه برای کم شدن این ترس ها آگاهی هستش. پیشنهاد من اینه که برای شروع از سی دی ترس،اضطراب، وحشت دکتر هولاکویی شروع کنید کتابشم توبازار موجوده
سلام. من یکسال و چند ماهه ک دچار این بیماری شدم.خیلی برام ازاردهندس این حمله جوری ک از زندگیم شدم من همش 20سالمه و دچار این نوع بیماری شدم. دوست دارم خوب بشم تلاشمو میکنم اما حمله ی من زیادهستش.چون من شرایط زندگیم بده و نمیتونم از هزینه های مشاوره بربیام. راهی نیست ک بتونم خوب بشم....خیلی ناراحت وتنهام
سلام این بیماری لعنتی یک ساله خپدم و همسرم را درگیر کرده
امتحان کنین
وضو گرفتن باعث تعادل اعصاب میشه
نمازم ادم به یه منبع انرژی وصل میکنه
سجده کردن باعث تخلیه الکتریکی بدن میشه
من اعتقاد نداشتم ولی وقتی یه وضو گرفتن به اندازه یه دیازپام رو من اثر داره معتقد شدم
الهم عجل الولیک الفرج
سلام دوستان من چهارماه هست گرفتارشدم بعدازسه ماه باتمام دکتر وبیمارستان یک ماه هست فهمیدم پانیک دارم.تجربه من هرروزی که چندکله سیرمیخورم همون روزخیلی خوب هستم.داروهم فقط الپرورلام,۵خیلی جواب میده.کارم ازدست دادم فقط خونه هستم جرات بیرون برم ندارم نمازهم خیلی کمک میکنه.هیچ کس درک نمیکنه ما چه زجری میکشیم
سلام من هم دوبار به این حمله لعنتی مبتلا دوشب پشت سر هم واقعا خیلی بد الان نزدیک یک ماه هست که گذشته ولی هنوز اثراتش دارم کلا روحیم عوض شده بعضی وقتا بی دلیل یه ترسی میفته داخل وجودم روزها برام یه جور دیگه شده جاهایی که برام اشنا بودن الان غریبه شدن انگار که بار اول هست میرم اونجا رنگ افتاب برام عوض شده امیداورم که هیچکدومتون به این بلا دچار نشید
با سلام.تمام علایمی که دوستمون اشاره کردن در من هم به صوزت خیلی وخیم تر وحود داره.هروقت حمله پانیک بهم دست میده سعی میکنم خودمو یه جوری مشغول کنم وبهش فکر نکنم.چون بیشتر حمله بصورت تلقین خود شخصه.باید بااین حالت مبارزه کنیم.باید از فکرکردن به اون دست برداریم.باید دایم به خودمون بگیم هیچی مون نیست.بیشتر درمان دست خود آدمه.خواندن نماز وقران آدمو آروم میکنه.بهترین شفا دست خداست.البته درکنار اینها داروی درست هم نقش عمده ای ایفا میکنه.رفتن پیش روانپزشک حتما لازمه.ورزش هم خیلی خوبه.
سلام
کسانی که تبریز و حومه به این بیماری مبتلا هستن پیش دکتر آقا محمدی برن واقعا یک روانپزشک خوب هستن من خودم رفتم و نتیجه گرفتم.
سلام به همگي
من دقيقاً ٤ ماهه اين مشكلو دارم از تپش قلب و لرز و كرخت شدن صورتم شروع شد همراه با كهير كه چند شب منو وادار ميكرد برم بيمارستان اونجا هم يا بتامتازون تزريق ميكردن يا ويتامين ب بعدش درد معده شروع شد كه دكتر تجويز كرد مشكل معده دارم داروهاي معده رو استفاده ميكردم ولي بدتر ميشدم چند دكتر مختلف رفتم انواع و اقسام تستها رو انجام دادم ولي همه ميگفتن سالمي حتي انواع تستهاي معده هم گرفتم ولي اخرش گفتن از اعصاب معدته بازم قرص معده و مشكلات قبل تا اينكه با اين سايت اشنا شدم و وقتي ديدم تمام عزيزان تقريباً مشكلاتي مشابه من دارن و با پانيك اشنا شدم من هنوز نرفتم ببينم پانيك هستش يا نه
ميخواستم بدونم الرژي و درد معده از پانيك ميتونه باشه اخه كهير ميزنم بيشتر دست راستم و اطراف معده با گردنم اون موقع اضطرابم بيشتر ميشه دست چپم با كتفم هم درد ميكنه لطفاًراهنمايي كنيد
منم همین بیماری رو دارم
پیش یه دکتر اعصاب و روان در بیمارستان میمنت. رفتم و الان یه ماهه داروی فلوکستین
و امی پرامین مصرف میکنم و کاملا خوب شدم
با عرض سلام خدمت دوستان گرامی و ارجمند
گروهی برای هم صحبتی و مشورت برای پانیک در تلگرام ایجاد شده خوشحال می شویم به ما ملحق شید
سلام..یک سال است ک درگیر این بیماری ام..هر روز برایم روز درد و وحشت است..امیدوارم خدای عالم همه ماهارو شفا بده..تنها بدی این بیماری تپش قلب و احساس مرگه....امیدوارم کسی دچارش نشه..چون زندگی ادم رو مختل میکنه..من تو این سایت فهمیدم مشکل من چیه..ولی هیچ دکتری تشخیص نداد..دوکسپین .و سرترالین و نورتریپتیلین میخورم...بعضی روز ها مرگ رو احساس میکنم اما میگذرد..همین الان هم تپش ق امانم نمیدهد..احساس درماندگی دارم..بس ک خدارو قسم دادم ب حسین بن علی تا من و شفا بده..بدیش اینه هیچ کس درکت نمیکنه و نمیفهمه تورو....التماس دعا
سلام ۵سال این پانیک ترس و وحشت منو نابود کرده برام دعا کنید
سلام من هم دو سالی بود که دچار حمله پانیک بودم اما نمیدونستم و همش فکر میکردم فشارم افتاده و نهایت میرفتم دکتر و سرم میزدم این حملات سالی یکبار یا ماهی یکبار در من تکرار میشد چون ادم بشدت اظطرابی هستم از کودکی استرس های زیادی رو کشیدم تا اینکه تا یکی دو ماه پیش این حملات و ترس از مرگ در من بیشتر شد و همش فکر میکردم ناراحتی قلبی دارم یا دارم میمیرم وقتی علائمم رو تو گوگل سرچ کردم متوجه شدم ک دچار پانیک شدم وقتی هم به روانپزشک مراجعه کردم ایشون هم تایید کردن و برام قرص تجویز کردن یکی دو هفتس ک دارم قرص مصرف میکنم تعداد حملاتم خیلی کم و خفیف شده اما همچنان استزس و بیقراری همرامه ترس از بیرون رفتن یا مهمونی رفتن رو دارم همش میترسم توی جمع حالم بد بشه حمله بهم دست بده و خجالت زده شم..امیدوارم خدا کمکون کنه و آرامش رو به زندگیمون برگردونه راست میگن تا یچیزی رو از دست ندی متوجه وجودش و میزان با ارزش بودنش نمیشی من تازه متوجه شدم ک هیچ چیز در دنیا با ارزش تر از آرامش و حال دل خوب نیس..انشالله سلامته روح و روان نصیب هممون
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار