محمود بهترين دوست من بود و از سالها پيش با وي رفيق بودم.او دوست خوبي بود ولي عيب بزرگي داشت و آن اينكه به شدت به اطراف خود بدبين بود. او فكر ميكرد همه قصد دارند او را اذيت كنند و گاهي وقتها به خود من هم ميگفت تو پشت سر من فلان حرف را زدهاي و از اين قبيل