«وزارت کشور» که این روزها شاهد استعفای برخی کارکنانش هستیم
و «شورای نگهبان» که احتمال حضور دبیرش در جمع تصمیمگیران اجماعی
اصولگرایان مطرح است، مجری و ناظر بر انتخابات هستند.
به گزارش خبرآنلاین، حمیدرضا فولادگر نماینده اصفهان و عضو کمیسیون ماده 10 احزاب در خصوص هشدارها به پرهیز از ورود افراد منتصب این دو نهاد در انتخابات میگوید: اگر این دو نهاد به وظیفهشان خوب عمل کنند، یعنی به توصیه مقام معظم رهبری عمل کردهاند.
او از یکسو شورای نگهبان را فصل الخطابی میداند که نیازی به نظارت هیچ دستگاه دیگری بر آن نیست و از سوی دیگر از تذکراتی به اعضای آن در آستانه انتخابات گذشته خبر میدهد که پس از آن دیگر علنا از نامزدی حمایت نکردند.
مشروح مصاحبه خبرآنلاین با وی را در ادامه بخوانید:
مقام معظم رهبری در برخی سخنرانیهای اخیر خود در خصوص نفوذ جریانات قدرت و ثروت در انتخابات، ابراز نگرانی کرده و هشدار داده بودند. به نظر شما علت این نگرانیها چیست؟
معمولا مقام معظم رهبری در پایان هر دوره از مجلس هشدارهایی به نمایندگان آن میدهند. کما اینکه در یکسال پایانی عمر مجلس هفتم هم گفتند که دنبال مسائل بخشی و منطقهای نباشید و مصوبات کلانگر و ملی داشته باشید. این سخنان ایشان هشدار به این بود که نمایندگان تصمیماتی در سال آخر نمایندگی نگیرند که متهم به نگاه بخشی و منطقهای شوند و برای کسب رای هم شده برای حوزههای انتخابیهشان اقداماتی کنند که در راستای نیازهای کلان کشور نیست.
امسال هم ایشان در دیدار با نمایندگان هشدار دادند که به هر وسیلهای برای کسب رای متوسل نشوید و به کانونهای قدرت و ثروت تکیه نکنید.
اگر بخواهیم هم دچار گروهگرایی و تفرقه نشویم و هم به گفته رهبری به هر وسیلهای متوسل نشویم، راهش بازگشت به منشور اصولگرایی و اعتقاد و عمل به شاخصهای اصولگرایی است که رهبری معظم انقلاب آن را تعیین کردهاند و جامعتین هم آن را به عنوان منشور اصولگرایی طراحی کرده است. برای این منظور باید در جریانی وسیعتر از گروه خودمان، دنبال گفتمان اصولگرایی باشیم. گفتمانی که که از شورای دوم گرفته تا ریاست جمهوری نهم، مجلس هفتم و هشتم و ریاست جمهوری دهم، مورد تایید مردم بود و همواره مردم به ان اقبال نشان دادهاند.
ادامه اقبال مردم به گفتمان اصولگرایی، فراتر از افرادی است که ممکن است در مقطعی دچار انحرافاتی بشوند. به عبارت دیگر مردم گفتمان احمدینژاد را گفتمان اصولگرایی میدانستند که به آن رای دادند و اگر در اجرای این گفتمان، انحرافی ببینند، نباید خود گفتمان زیر سوال برود. برای همین است که باید به شاخصهای اصولگرایی و مشی خدمت بیمنت و پایبندی به امام و رهبری و آرمان های امام و انقلاب و نظام بازگردیم.
منظور از این کانونهای قدرت و ثروت چیست؟ تا کنون تماسی هم با نمایندگان داشتهاند؟
این کانونها در هر دورهای از مجلس متفاوت است و یک مصداق واحد ندارد . کانونهای قدرت و ثروت در هر شرایط زمانی، تعریف خودش را دارد.
نمایندگان همیشه درمعرض خطرند. برخی افراد با نمایندهها به قصد پیشبرد کارها و برخورداری از تسهیلات و رانتها ارتباط میگیرند. مسئولین دولتی هم در معرض این خطر هستند. این خطر در تمامی ادوار دولت و مجلس وجود داشته و دارد. کما اینکه در دورههای گذشته مجلس، بحث سوء استفاده ازقبل یک جریان سیاسی در دولت سازندگی و اصلاحات بود و شهرام جزایری هم یک مثال واضح از این نمونه در مجلس ششم بود که توانست با استفاده از ارتباطات اقتصادیاش با نمایندگان حتی بهره برداریهای سیاسی هم بکند.
در این دوره از مجلس هم به طور خاص هشدار جدیدتری داده شده که ممکن است برخی از درون دولت بخواهند مجلس بعد را همسو با دولت تشکیل دهند. به گونهای که نمایندگان حامی دولت در مجلس زیاد باشند.
اگر چه با یک رقابت سیاسی سالم هم میتوان این کار را کرد و وزنه آنها را در انتخابات آتی سنجید، اما اینکه آنها بخواهند از حضورشان در دستگاههای اجرایی به عنوان یک رانت استفاده کنند و امتیازاتی به یکسری افراد داده شود، محل ایراد است. برای همین است که شاهد هشدار رهبری درخصوص پرهیز از دخالت آنها در انتخابات بودیم که به هر شکل مذموم و ناپسند است.
شما شخصا نفوذ این جریانات را در میان نمایندگان در مجلس احساس کردهاید؟
تا حدی. البته فضای سیاسی کنونی کشور، نفوذ آنها را تا حدی کاهش داده است. خوشبختانه مجموعه هشدارها به جریان انحرافی، سبب شد که جلوی نفوذ این افراد در مجلس و حتی در دولت تا حدی گرفته شود. مثل همین مساله بازداشت آقای ملکزاده که از شورای عالی ایرانیان عازم وزارت خارجه بودند. این موارد باعث میشود که این جریانات کمتر در مجلس نفوذ یابند و البته هوشیاری مجلس و دستگاه قضا را نشان داد.
مقام معظم رهبری، صندوقهای رای را ناموس نظام خواندند. به نظر شما این نوعی هشدار به وزارت کشور و شورای نگهبان نیست که مجری و ناظر انتخابات هستند و باید از آرای مردم در صندوقها محافظت کنند؟
همانطور که گفتید وزارت کشور، مجری انتخابات و شورای نگهبان ناظر بر آن است. اگر این دو نهاد به وظیفهشان خوب عمل کنند، یعنی به توصیه مقام معظم رهبری عمل کردهاند. این را هم بگویم که شورای نگهبان به عنوان ناظر بر انتخابات، فصل الخطاب است و نمی توان ناظر دیگری برای شورای نگهبان گذاشت. بالاخره شش نفر از اعضای این شورا، فقهای منصوب رهبریاند، شش نفر هم حقوقدانان منتخب مجلس با معرفی رئیسقوه قضاییه هستند. این افراد در بالاترین سطح نظام انتخاب شدهاند و فصل الخطاب هم همیشه شورای نگهبان است.
معتقدم شورای نگهبان به بهترین نحو میتواند بر خودش نظارت داشته باشند. از این رو برخی راه حلهایی که مطرح میشود مثل صیانت از آرا و .... درست نیست و بحث فرعی به شمار میرود.
اعلام حمایت برخی مجریان یا ناظران بر انتخابات، از برخی لیستها و نامزدها را میتوان نوعی دخالت و ورود آنها به انتخابات برشمرد؟
توقع این است که ناظران و مجریان هیچ دخالتی نکنند. ممکن است مجریان و ناظران گرایش سیاسی شخصی به یک جریان خاص داشته باشند. اما این گرایش فقط در رایشان باید اثرگذار باشد و نباید آن را علنی تبلیغ کنند. هیاتهای نظارت و اجرایی باید این مساله را کاملا رعایت کنند. آنها ممکن است به هر کسی رای دهند اما به عنوان ناظر باید بی طرف باشند.
یکی دو مورد دخالت برخی آقایان در انتخابات ریاست جمهوری گذشته از سوی اعضای شورای نگهبان هم منجر به تذکراتی به آنها شد. این آقایان در حمایت از یکی از نامزدها در آن انتخابات موضع گیری کرد بودند که به آنها تذکر داده شد و پس از آن دیگر موضع گیری علنی نکردند و در مجامع انتخاباتی برای سخنرانی حضور نیافتند.
منظورتان از تذکر چه بود؟ مقامات عالی رتبه نظام به اعضای شورای نگهبان تذکر دادند؟
دقیقا یادم نیست. در ایام انتخابات بود که باز هم این آقایان برای اعلام حمایت از یکی از نامزدها به یک سخنرانی دعوت شدند ولی نرفتند و مصاحبه مطبوعاتی هم نکردند. بعد متوجه شدیم که به آنها تذکر داده شده است.
به برخی افراد در دولت اشاره کردید که قصد نفوذ در انتخابات مجلس را دارند. نشانههای ورود دولت چه بوده که این نگرانیها را ایجاد کرده است؟
در دولتهای قبل هم گاهی شاهد نفوذ دولت در انتخابات مجلس بودهایم. کما اینکه حزب کارگزاران در انتخابات مجلس پنجم وارد شد و حتی با مقام معظم رهبری هم ملاقات کردند و به انها تاکید شد که به عنوان یک فرد می توانند از لیستی حمایت کنند اما به عنوان سمت اجرایی و وزارت در دولت نمیتوانند چنین کاری کنند.
در دولت آقای خاتمی هم با حزب مشارکت برای ورود نمایندگان نزدیک به ایشان در مجلس ششم، شکل گرفت. در دولت آقای احمدینژاد هم رایحهخوش شکل گرفت که بعدها به حزب تبدیل نشد اما یک ضلع کمیته سه جانبه جبهه متحد شد که در چینش نمایندگان در مجلس هشتم نقش داشت.
افراد از طریق عضویت در احزاب میتوانند برای حضور یا حمایت از نامزدها در انتخابات نقش ایفا کنند اما مجریان در استانداریها علی رغم گرایشات حزبیشان باید بی دفاع باشند و شائبه حمایت از هیچ نامزدی در مورد آنها وجود نداشته باشد.
نظرتان در خصوص کمیته سه نفره منتخب رئیسجمهور چیست؟ این نشانه دخالت دولت در انتخابات مجلس هست یا نه؟
الان دیگر کمیته سه نفره منتخب رئیسجمهور موضوعیت ندارد و به بخشی از هیات تصمیم گیر در جبهه متحد اصولگرایی تبدیل میشود. جامعتین، تشکیلات هفت نفرهای را برای داوری و شورای حکمیت در انتخاب نامزدهای اصولگرا در نظر گرفتهاند تا نمایندگانی از گروههای اصولگرا از سوی اضلاع مختلف معرفی شوند.
از این رو دیگر دولت دنبال قضیه نیست. دعوت اولیه از اعضای این کمیته سه نفره، از سوی رئیسجمهور صورت گرفت اما بعد کمیته سه نفره به تایید جامعتین رسید و قرار بر این شد که تحت نظارت آن، به ادامه فعالیت بیانجامد.
الان با همراهی جامعتین و سلایق اصولگرایان، کار اجماع دنبال میشود و دیگر بحث حضور دولت نیست. اصلا دولت حق دخالت در انتخابات را ندارد. دور قبل هم که رایحه خوش خدمت یک ضلع از جبهه متحد اصولگرایان در آستانه انتخابات مجلس هشتم بود، بحث ورود حامیان دولت در انتخابات بود نه دخالت دولت در انتخابات. الان هم اگر آنها به منشور اصولگرایان تدوین شده از سوی جامعتین معتقدند، می توانند با محوریت جامعتین برای حضور در انتخابات آینده وارد شوند.
اعضای این کمیته سه نفره، نمایندگان کدام یک از گروههای اصولگرا هستند؟ این افراد چون منصوب رئیسجمهور هستند، نمایندگان ایشان در هیات تصمیم گیر اجماعی محسوب میشوند؟
این آقایان از سوی یک جمع 30 نفره انتخاب شدند و الان هم مقبولیت شخصیتی دارند. نباید به منشاء تشکیل این کمیته بازگشت و آنها را نماینده رئیسجمهور خواند. چون ارتباط آنها با آن منشا قطع شده و اکنون به خاطر مقبولیتی که بین اصولگریان دارند و همچنین به دلیل تایید جامعتین در مسیر جدیدی هستند. اعضای این گروه سه نفره با دیگر گروههای اصولگراهم دیدارهایی داشتهاند و کار برای ایجاد اجماع را آغاز کردهاند.
با چه گروههایی تماس داشتهاند؟
تا جایی که میدانم با برخی اعضای جبهه پیروان، تحولخواهان و ایثارگرایان و جریانات رایحه خوش خدمت مذاکراتی داشتهاند. باید مذاکراتی هم با حامیان آقایان لاریجانی، قالیباف و رضایی داشته باشند ولی خروجی این دیدارها هنوز اعلام نشده است.
مدل پیشنهادی شما برای ایجاد اجماع میان اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم چیست؟
اول این را بگویم که مدل اتفاق رای 100 درصدی ممکن است طراحی نشود ولی حداکثر اجماع برای انتخابات، بهتر از تفرقه است. مدل انتخاباتی جدید باید هم پوشانی را بیشتر و اقتضائات محلی را در نظر بگیرد تا گروههای صاحب نفوذ در هر منطقه بتوانند انتخاب شوند. مثلا در تهران ممکن است برخی گروهها، پایگاه داشته باشند ولی در شهرستانها اینگونه نباشد. برای این منظور باید اقتضائات شهرستانها را در نظر گرفت و گروههایی که در شهرستانها صاحب نفوذ بیشتری هستند را در لیستهای انتخاباتی گنجاند.
چتر گسترده اصولگرایی شامل حال برخی گرایشهای خاص در دولت هم میشود؟
نه به هیچ وجه. مدل جریان خاص و انحرافی در پوشش ائتلاف اصولگرایان نیست. ما آنها را اصولگرا نمیدانیم. آنها که مرزبندیشان با اصولگرایان مشخص نیست را هم باید شناسایی کرد. برخی ممکن است، یک فرد اصولگرا باشند اما کار جمعی اصولگرایی نمیکنند. اینگونه افراد اگر پذیرفتند کار جمعی بکنند، باید در لیستها گنجانده شوند. کار جمعی باید پیش به سوی وحدت باشد، اگر در کار جمعی از خود گذشتگی نکنند نمی توانند در لیست واحد بیایند.
البته اگر کشورمان شیوه حزبی متداول داشت، نیازی به طرح این مسائل نبود. خوشبختانه در قانون احزاب جدید این موارد پیش بینی شده است که علاوه بر حزب، جبهه یا ائتلاف هم در آستانه هرانتخابات داشته باشیم که در ایام انتخابات شکل بگیرد و پس از آن از بین برود. اگر این قانون جدید زودتر تا قبل از انتخابات مجلس نهم تصویب شده و قانون شود، در هر انتخاباتی می تواند کاربرد داشته باشد. تشکیل ائتلافهایی با سهمهای مشخص در لیستها و کرسیها می توان برای انتخابات کار اصولی کرد. به این ترتیب یک جریان سیاسی برای حضور در انتخابات مجوز میگیرد و بعد هم کان لم یکن میشود. این یعنی یک کار فصلی قانونی.