منشأ همه مصیبت‌ها خودمان هستیم

جلسه بیستم درس آيت الله العظمي حاج آقا مجتبي تهراني درباره قیام امام حسین (ع)
کد خبر: ۱۴۶۶۴۵
|
۱۸ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۰:۳۹ 07 February 2011
|
5209 بازدید
|
۲
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم؛ بسم الله الرحمن الرحیم؛ الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم «الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا»

مروری بر مباحث گذشته

بحث ما راجع به قیام و حرکت اما‏م‏حسین(علیه‏السلام) بود که عرض کردم مجموعه‏ای از دروسی بر ابعاد گوناگون معرفتیِ معنوی و فضیلتیِ انسانی، مادی، دنیوی، اخروی، فردی، اجتماعی، برای تمام ابنای بشر بود. اما‏م‏حسین(علیه‏السلام) مصلحی غیور و انسانی ضد غرور بود. نه خود مغرور بود و نه کسی را مغرور کرد، بلکه درصدد این بود که مغرورین را از ورطه غرور نجات بخشد. به این مناسبت اولین سخنرانی حضرت را در روز عاشورا مطرح کردم و جملاتی را از آن حضرت نقل کردم که در ارتباط با همین معنا بود. اصلاً در مقابله دو لشکر و سپاه در کربلا هر دو مدعی دین و اسلام بودند و این خیلی عجیب است. اما یک گروه، گروه مغرورین بودند و یک گروه مغرور نبودند.

بعد عوامل غرور را من به طور خلاصه عرض کردم که شیطان درونی و شیطان بیرونی عامل غرور است و بالأخره دو چیز است که موجب می‏شود انسان فریب بخورد، یک، این‏که انسان نشئه آخرت را باور ندارد، گرچه احتمال هم بدهد باز هم ممکن است که فریب بخورد. این یک جهت است که در فریب شیطان را خوردن، نقش دارد؛ چه شیطان درونی و چه شیطان بیرونی. دوم، مسأله جلوات و جذبات مادّیات است و گفتیم که دنیا و جلوه‏ها و جذبه‏های دنیا، باعث فریب انسان می‌شود.

زبان قال و زبان حال

جلسه گذشته وارد این بحث شدم که مغرورین، این مسائل را با هم که خلط می‏کنند و می‏خواهند اشتباهشان را توجیه کنند. کسانی که نسبت به سعادت، شقاوت و هلاکت خودشان سر دو راهی قرار می‏گیرند و راه شقاوت را در پیش می‏گیرند، می‏گویند: دنیا بود دیگر ما را فریب داد! من در جلسه گذشته جواب این حرف را دادم که دنیا زبان قال ندارد ولی دو زبان حال دارد. زبان قال همین آهنگ و صدا است، ولی زبان حال، کلام بدون آهنگ است، حالت و چگونگی دنیا است. دنیا دو زبان حال دارد. ما در جلسه گذشته به این مطلب رسیدیم که این حرف‌ها در معارف ما هست و حتّی این مسأله از خود قرآن برگرفته شده است.

علی(علیه‏السلام) در نهج البلاغه در موارد متعدد که در مورد مغرورین صحبت می‌کنند، بر روی همین نکته تکیه می‏کند. در جلسه گذشته خطبه‏ای را خواندم که حضرت وقتی این آیه شریفه را تلاوت می‏کرد، ایراد فرمود؛ «یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم»  در خود آیه هم بحث از غرور است که حضرت هم آن جملات را شروع کرد به گفتن که دیشب خواندیم. حضرت در جاهای دیگر هم همین مطلب را می‏آورد، اما خیلی بازتر و واضح‌تر است که دنیا یک زبان دعوت به سوی خود دارد و یک زبان موعظه و اندرز.

زبان‌ دعوت و زبان اندرز

دنیا دو تا سخن دارد؛ یعنی علاوه بر این‌که به خود جذب می‏کند و زبان دعوت به مادیت و مظاهر مادیت دارد، یک سخن دیگری دارد که آن هم آشکار است؛ او به انسان پند و اندرز می‏دهد و موعظه می‏کند که اگر انسان این سخن دنیا را گوش کند، وقتی که بر سر دو راهی قرار می‌گیرد، مسیر صحیح را انتخاب می‏کند. یعنی خود این دنیا برای او، کمک کار می‏شود که او بتواند حیات جاودانه‏ای را که خوشی خالص دارد برای خودش تهیه کند. یک وقت می‏گویی دنیا یک زبانش دعوت به سوی خود است، یک زبانش هم پند و اندرز بوده و موعظه می‏کند؛ باید دانست که بحث موعظه صوتی غیر از موعظه عملی است. چون این اثر‌گذاریش بیشتر از حرف است. توجه کنید چه می‏خواهم بگویم.

زبان عملی دنیا چیست؟

من در بحث‏های تربیتی‏ این را مطرح کردم که وقتی می‏خواهی یک بچه را تربیت کنی، اگر با او حرف بزنی و چیزی را به او بگویی بیشتر اثر می‏گذارد یا اگر خودت آن کار را انجام داده و جلوی رویش عمل کنی؟ کدام یک مؤثرتر است؟ ظاهراً کسی منکر نیست که برد عمل بالاتر از برد گفتار است. شکی در این نیست.

حالا بحث را کمی خوردتر می‌کنم. الآن که ابزار صوتی و تصویری داریم، کدام یکی بردش بیشتر است؟ شکی نیست که وسائل تصویری بردشان بیشتر است. اینها را که نمی‏توانید منکر شوید؛ چون عمل را نشان می‏دهد. این صورت عمل است که با خود عمل فرق دارد ولی مانند عمل تأثیرگذار است و در این شبهه‏ای نیست. دنیا هیچ وقت پند و موعظه صوتی نمی‏دهد، ولی همین زبان حال، بردش خیلی بیشتر از زبان قال است.

لذا اما‏م‏حسین(علیه‏السلام) در سخنرانی اولشان همین مطلب را مطرح می‏کند و زبان حال دنیا را برای آنها می‏گوید. اولین سخنرانی‏ و اولین جملات حضرت، راجع به دنیا است که این دنیا زبان حالش فقط این نیست که شما را فریب داده است. «ایها الناس ان الله تعالی خلق الدنیا فجعلها دار فناءٍ و زوالٍ متصرفه باهلها حالاً بعد حال فالمغرور من غرتها و الشقی من فتنتها فلا تغرنکم هذه الدنیا فانها تقطع رجاء من رجاها و تخیب طمع من طمع فیها».

مذمّت دنیا از زبان دنیاداران!

از علی(علیه‏السلام) هم در نهج البلاغه در جای دیگر، که معروف هست و غالباً شنیدید دارد که: «وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلًا يَذُمُّ الدُّنْيَا» حضرت دید که کسی دارد دنیا را نکوهش می‏کند و به آن بد می‏‏گوید، به او رو کرد و گفت: «أَيُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْيَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِيلِهَا أَ تَغْتَرُّ بِالدُّنْيَا ثُمَّ تَذُمُّهَا أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَيْهَا أَمْ هِيَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَيْكَ مَتَى اسْتَهْوَتْكَ أَمْ مَتَى غَرَّتْكَ؟» ای که از دنیا به بدی یاد می‏کنی و خودت به فریب آن شیفته شدی، یعنی به بیهودگی‏های دنیا فریفته شدی، طبق نیرنگ دنیا راه می‏روی و آن را نکوهش هم می‏کنی؟! آیا تو او را گناه‏کار می‏دانی یا او تو را بزه‏کار می‏شمارد؟ دنیا کی عقل تو را عقل از سرت گرفت؟ آیا دنیا این‏طور است که عقل انسان را می‏رباید؟ او تو را سرگشته‏ کرد؟!

رفتار صادقانه دنیا

بعد امیرالمؤمنین وارد موعظه‏های عملی دنیا می‏شود. « أَ بِمَصَارِعِ آبَائِكَ مِنَ الْبِلَى؟» آیا دنیا تو را با قبر پدرت فریب داد؟! او که مرد، خودت او را درون خاک گذاشتی؟ «أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِكَ تَحْتَ الثَّرَى؟» مادرهایت را خودت زیر خاک کردی؟! آن‏قدر مریض‏ها را دیدی که رفتن و شفا نگرفتند! دیدی که بالأخره آخرش چه شد؟! دیدی تو توان این را هم نداری که یک بیماری را از خود دفع کنی! حضرت مواردی از مواعظ دنیا را برمی‌شمرد که مفصّل است.

پاسخ امام حسین در یک «احوال‌پرسی»

کسی به امام حسین عرض کرد: «كَيْفَ أَصْبَحْتَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ؟» حال شما چه‏طور است؟ از امام حسین احوال‏پرسی کرد. حضرت بلافاصله در جواب او گفت: «أَصْبَحْتُ وَ لِيَ رَبٌّ فَوْقِي» حالم خوب است چون پروردگاری دارم که او به من احاطه دارد. «وَ النَّارُ أَمَامِي‏» و آتش جهنم در برابر من است. نگاه کنید! حضرت از مبدأ شروع کرد و به سراغ معاد رفت. «وَ النَّارُ أَمَامِي وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُنِي وَ الْحِسَابُ مُحْدِقٌ بِي» قیامت هم سر جایش است. بازپرس و بازجوی من، هر خطا و حرکتی را از من ساقط می‏کند. «وَ أَنَا مُرْتَهَنٌ بِعَمَلِي» من گروگان کارهایم هستم.

چه کسی از من محتاج‌تر است؟!

«لَا أَجِدُ مَا أُحِبُّ» همه چیزهایی را که می‏خواهم، نمی‏توانم به دست بیاورم. واقع هم همین است. آیا ما در دنیا می‏توانیم به همه چیزهایی که می‏خواهیم، که همه هوای نفس‏مان است برسیم؟ این هم دلیل عاجز بودن انسان است که نمی‌توانم جلب منفعت کنم و به خواسته‌هایم برسم. «وَ لَا أَدْفَعُ مَا أَكْرَهُ» دفع ضرر هم نمی‏توانم از خودم کنم. آیا می‏توانی جلوی مرگت را بگیری؟ واقع هم همین است که بالاترین مکروه برای انسان، مرگ است. می‌خواهی نمیری و در دنیا جاودانه بمانی. خوشی‏ات را می‏توانی در دنیا خالص کنی؟ « فَإِنْ شَاءَ عَذَّبَنِي» اگر خدا خواست، مشیت و اراده‌اش بود، ما را عذاب می‏کند، « وَ إِنْ شَاءَ عَفَا عَنِّي» و اگر مشیّتش قرار بگیرد، از من می‏گذرد. خوب دقت کنید! جمله آخر مهم است. «فَأَيُّ فَقِيرٍ أَفْقَرُ مِنِّي» با این حال کدام ناتوان، ناتوان‏تر از من است؟ «فَأَيُّ فَقِيرٍ أَفْقَرُ مِنِّي» 

توصیف دنیای خوبان

اهل بیت این مکتب را به بشریّت عرضه کردند. امام حسین ذهنیت‏گرایی نبود، واقعیت‏گرایی را به ما ارائه کردند. با چشم‏هایت داری می‏بینی و باز هم سرکشی می‌کنی؟ «إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ» دنیا سرای راستی است، امّا برای چه کسی؟ «لِمَنْ صَدَقَهَا» برای کسی که تصدیقش کند. «وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا» دنیا دار غنا است اما برای کسی که بتواند از آن بهره بگیرد. اینهایی که تو می‏گیری بهره نیست. «وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ اكْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّةَ فَمَن ذَا یَذُمُّهَا»  دنیا سرای پند است برای کسی که موعظه‌هایش را بپذیرد. مسجد دوستان خدا است، محل نماز ملائک خدا است، فرودگاه وحی است و جایگاهی است که اولیاء خدا از آن رحمت را کسب کرده و بهشت را می‌خرند؛ پس چه کسی آن را مذمّت می‌کند؟!

منشأ همه فریب‌ها چیست؟

دنیا تو را فریب نداد. حالا من می‏گویم منشأ چیست. سرچشمه فریب‌ها یک‏جا است. این حرف‏ها چیست که می‏زنی؟ دنیا عملاً دارد به تو نشان می‏دهد که آن چیزی را که هدف‏گیری کردی و درست هم است، یعنی زیستن و هستی دائم، در اینجا به دست نمی‌آید. همه می‏خواهیم باشیم، همه از فنا فرار می‏کنیم، و بهتر زیستن را می‌خواهیم. هر دو مورد درست هدف‏گیری شده است و جزو فطریات انسان است. اما راه را داری اشتباه می‏روی. این اشتباه رفتن، یا به خاطر آن است که معاد را باور نداری، یا برای این است که به دنبال فانی رفته‌ای و دل به دنیا بسته‌ای؛ با این که فنای دنیا را با چشمان خودت می‏بینی و قشنگ درک می‏کنی. اگر کور هم که باشی، می‏فهمی که پدر و مادرت مردند. بی‏چشم‏ها هم می‏فهمند که دنیا سرای ماندگار نیست. این جای انکار ندارد، ولی تو نمی‏پذیری. دنیا دارد نشانت می‏دهد که من جاودانه نیستم، من خوشی‏ام خالص نیست، روز به روز از تو کم می‏شود، جوانی‏ات می‏رود و ... این همان حرف‌هایی است که امام حسین در روز عاشورا به آنها گفت. راه را اشتباه رفته‌ای.

بازی گرفتن دین و مغرور شدن به دنیا

به این آیه شریفه که هر جلسه در اول بحث می‏خوانم خوب دقت کنید! من تطبیق می‌کنم و بعد سر بحثم می‌روم. «الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً» این بخش اول آیه است که می‌فرماید: کسانی دین‏شان را بازیچه و مسخره گرفتند. یعنی می‏گویند ما مسلمانیم مبدأرا قبول داریم، معاد را قبول داریم، امّا در عمل منکر خدا و  منکر قیامت است. اگر احتمال هم بدهد که قیامتی هست، این‌طور رفتار نمی‌کند. باور ندارد که قیامتی هست لذا دین را به مسخره و بازی گرفته است. بخش دوم آیه این است که «وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا»  اینها فریب دنیا را خورده‌اند. یعنی به سراغ سخن‏های دعوتیِ دنیا رفته و آنها را انتخاب کرده‌اند، نه سخنان موعظه‏ای و پندی دنیا را. چه‏طور می‏شود که «الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً» دین خود را به مسخره و بازی می‌گیرند؟ چون قیامت باورشان نیامده است. اگر معاد به باورشان آمده بود هیچ وقت این کارها را نمی‏کردند. می‏گفت من حیات جاودانه می‏خواهم و لذات خالص؛ اگر معاد باورش آمده بود و وعده‏های الهی را قبول داشت، فریب دنیا را نمی‌خورد. پس معلوم می‌شود که قیامت به باورش نیامده است.

مقصّر خودمان هستیم!

من هر دو عامل را در یک چیز تجمیع می‏کنم، یعنی هم عامل اول یعنی که بی اعتقادی به قیامت بود و هم عامل دوم که دل دادگی به دنیا بود، از یک چیز سر در می‏آورد، منشأ آنها در خودم است. همه این مصیبت‏ها منشأش خودم هستم. این‌که عقلم از کار افتاده و اثر نمی‌گذارد، خودم مقصر هستم.
علی‏(علیه‏السلام) در جنگ نهروان وقتی کشته‏های روی زمین را دید و بین کشته‏ها قدم می‏زد شروع کرد این جملات را گفتن که اینها مغرور شدند! اصحاب از ایشان سؤال کردند که چه کسی اینها را به این روز کشاند؟ فرمود: «الشَّيْطَانُ الْمُضِلُّ وَ الْأَنْفُسُ الْأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ غَرَّتْهُمْ بِالْأَمَانِي‏»  خیلی صریح فرمودند که شیطان در نفس اینها نفوذ کرد و اینها فریب خوردند.

ظاهرِ مسلمان، باطنِ هواپرست!

قرآن هم صریح می‌گوید: «أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ»  کسانی هستند که نفس را خدای خود کرده‌اند. در بین ما کسی منکر خدا نیست و در ظاهر هم کارهایی می‏کنیم که خدا را قبول داریم امّا برای برخی خدایشان پول یا ریاست است. «أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ» سرچشمه فریب درون خود تو است. خدا را کنار زدی و هواهای نفسانی بت تو شده‌اند. تو در حقیقت بت‌پرستی و در ظاهر می‏گویی که خدا پرست هستم. این ظاهر است و باطنت بت‌پرست است. خودت نفس را به خدایی گرفته‌ای.

ما یک اسلام ظاهری داریم، که اگر کسی شهادتین را بگوید، مسلمان است و احکام اسلام بر او جاری است، پاک بودن و ... احکام ظاهری اسلام است. اما از نظر درونی، وقتی سر دو راهی قرار می‏گیرد، پول یا خدا؟ ریاست یا خدا؟ سر به‌زنگاه، کسانی را که واقعاً اسلام ندارند را می‌گیرند. مسأله این است. ریشه‏ یک چیز است و آن هم خودپرستی است.

دشمن‌ترین دشمنان

در معارف ما این حرف را در قوالب گوناگون ریختند. مثلاً در جای دیگر دارد، «أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْك‏»  دشمن‌ترین دشمنان تو، هوای نفس تو است که در کالبد تو است. دشمن‌ترین دشمنان تو، نفس تو است. او است که تو را مغرور می‏کند.

منبع: پايگاه اطلاع رساني حضرت آيت الله العظمي حاج آقا مجتبي تهراني
اشتراک گذاری
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
امیر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۰۵ - ۱۳۸۹/۱۱/۱۸
تیتر بسیار قشنگی بود .
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# عملیات وعده صادق 3 # جنگ ایران و اسرائیل # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران
نظرسنجی
آیا موافق ساخت بمب اتم هستید؟
الی گشت