اين روزها طرح تحول اقتصادي دولت كه محور آن نقدي كردن يارانههاست، به موضوع اصلي محافل اقتصادي و افكار عمومي تبديل شده است. در اين ميان، از يكسو فوايد اين طرح اميدواريهايي را درباره آن مطرح كرده و خطرات و پيامدهاي آن نيز به نگرانيهايي دامن زده است.
به نظر ميرسد براي قضاوت نهايي درباره طرح تحول اقتصادي، بايد منتظر جزييات بيشتر آن بود، اما براي ارزيابي مقدماتي، به خلاصه موارد مطرحشده از سوي رئيسجمهور و دبير كارگروه تحول اقتصادي اشاره ميشود:
ـ هدف اصلي اين طرح، پرداخت نقدي يارانههايي است كه هماكنون از سوي دولت براي حاملهاي انرژي و نان پرداخت ميشود.
ـ ميزان اين يارانه حدود نود هزار ميليارد تومان در سال است.
ـ در مرحله نخست، يارانه برق، گاز، آب و بنزين حذف شده و نقدا پرداخت ميشود و در مرحله دوم، يارانه گازوئيل، نفت سفيد و نان نقدي پرداخت ميشود.
ـ نحوه پرداخت يارانه، تشكيل حساب ملي براي هر خانواده و واريز هر سه ماه يك بار يارانه به آن حساب خواهد بود...
اما آيا اين طرح شدني است؟
مهمترين مسئله در اجراي اين طرح، بار تورمي ناشي از پرداخت چنين رقم عظيمي به همه شهروندان كشور و نقدينگي هنگفت مورد نياز آن است كه براي آشنايي با ابعاد آن، توجه به مفهوم نقدينگي و تفاوت آن با ثروت، ضروري است...
يكي از اشكال ثروت كشور، نفت و گاز است كه بخش عمده آن به عنوان ذخاير و معادن در درون زمين جاي دارد و بخشي از آن (سالانه 5 / 1 ميليارد بشكه) استخراج و مقدار كمتر از نصف آن در داخل مصرف شده و مابقي در بازارهاي جهاني به فروش ميرسد.
به عبارت ديگر، در مجموع انرژي كشور، آن بخشي كه در داخل مصرف ميشود، به نقدينگي تبديل و بخشي كه در خارج فروخته ميشود، پس از تبديل دلار حاصله از فروش نفت به ريال، توسط بانك مركزي به نقدينگي تبديل ميشود.
حال اگر به طرح تحول اقتصادي توجه كنيم، ميبينيم كه مجموع انرژي مصرفشده كشور كه مصرفكنندگان، حدود نود هزار ميليارد تومان كمتر از بهاي واقعي آن را ميپردازند ـ شامل گاز، برق و فرآوردههاي نفتي ـ به طور كلي به پول نقد تبديل نميشود و براي تبديل شدن آن به پول نقد، دولت بايد اين انرژيها را به قيمت واقعي در داخل يا خارج از كشور به فروش برساند و مابهالتفاوت آن با قيمت فعلي را به صورت نقد به مردم پرداخت كند...
افزايش شديد بهاي انرژي و رسيدن آن به قيمت واقعي كه به معناي شش برابر شدن قيمت بنزين، سي برابر شدن قيمت گازوئيل، هشت برابر شدن قيمت برق و ده برابر شدن قيمت گاز است. افزايش شديد قيمتهاي انرژي به منزله افزايش بهاي كالا و خدماتي است كه از انرژي استفاده ميكنند؛ براي مثال، هزينه حملونقل از بهاي بنزين و گازوئيل تأثير ميپذيرد و بهاي سيمان و فولاد تحت تأثير سوخت كارخانجات توليدكننده است؛ بنابراين، افزايش حاملهاي انرژي قيمت كالاها و خدمات متناسب با سهم انرژي در هزينه تمامشده آنها افزايش مييابد كه اين امر در سناريوهاي خوشبينانه امر، بار تورمي 75 تا 90 درصدي را به همراه دارد...
متن کامل را در ستون «يادداشت» بخوانيد.