«مستند»هایی که جنایات گذشته را تطهیر و آینده را توجیه میکنند!

به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، طی سالهای گذشته بارها و بارها درباره فرهنگسازی با سینما و تصویر صحبت شده و اینروزها دیگر همه میدانند رسانه، سینما و فیلمهای بهظاهر مستند با ذهن مخاطب چه میکنند. یکگروه از آثار مستندی که در آمریکا تولید میشوند، مربوط به امورات نظامی و تواناییهای ارتش ایالات متحده هستند که البته هدف از ساخت آنها، تولید قدرت در مردم آمریکا و مقهورساختن مردمان دیگر ازجمله مردم ایران از طریق نمایش قدرت نظامی آمریکاست. شاخه مشخص اینگونه مستندها هم آثار مربوط به نیروی هوایی و هواپیماهای آمریکا هستند.
یکی از آثار مستندی که آمریکاییها سالها قبل ساختند و میوهاش را بعدا - ازجمله در جنگ ۱۲ روزه با ایران - چیدند، «خلبان جنگی: عملیات پرچم قرمز» است که سال ۲۰۰۴ بر سرمایهگذاری شرکت بوئینگ و کارگردانی استیون لو ساخته شد. فیلم، ظاهری مستندگونه دارد و زندگی روزمره گروهی از خلبانان را نشان میدهد که نبردهای هوایی را شبیهسازی میکنند. در کنار اینموضوع، چگونگی آموزش آتشنشانان پایگاههای هوایی، گردانهای نگهداری و عملیات سوختگیری هوایی هم به تصویر کشیده میشود.
ویژگی بارز اینمستند، فیلمبرداری و قابهای آن است. تصاویر درون کابین خلبانها و فرودشان و همچنین پروازهای فورمیشن (دستهجمعی) به خودی خود، روحیه حماسی و هیجان مخاطب را تهییج میکنند، وای به حال آنکه طرح و نقشهای هم برای اینکار، پشت صحنهها خوابیده باشد!
از سال ۲۰۰۴ که «خلبان جنگی: عملیات پرچم قرمز» ساخته شد تا سال ۲۰۲۴ که فیلم دیگری با عنوان «فرشتههای آبی» ساخته شد، ۲۰ سال یعنی دو دهه گذشته و در اینفاصله فیلمهای مستند دیگری هم درباره نیروی هوایی آمریکا و قدرتنماییاش ساخته شدهاند. در اینمجال کوتاه هم کاری به «فرشتههای آبی» که درباره یکگروه نمایشی و پروازهای آکروباتیک آمریکایی با هواپیمای F18 است نداریم. فقط میخواهیم تمرکز کوچکی روی «خلبان جنگی» کنیم و لحظهای تفکر که فیلمنامه اینمستند بر چه اصل و اساسی استوار است و قرار بوده کجا را بزند که روی خود آمریکاییها تاثیر بگذارد و تاثیر عمیقترش را هم بنا بوده روی ذهن مردم چهکشورهایی بگذارد!
وقتی فیلم آغاز میشود، شخصیت اصلی که خلبان جنگنده است، میگوید پدربزرگم در جنگ جهانی خلبان جنگنده بود و من هم از بچگی میخواستم مثل او خلبان شوم! این، نکته اول! تزریق بحث رویای کودکی به داستان. بنابراین خلبان قصه ما از بچگی قصد داشته به نیروی هوایی آمریکا پیوسته و به نجات بشریت خدمت کند! مثل پدربزرگش که در جنگ جهانی معلوم نیست چندشهروند بیگناه را بمباران کرده است!
این که کار همیشگی فیلمهای مستند و غیرمستند آمریکایی است. اما نکته مهم دیگر در پایانبندی فیلم نهفته است؛ وقتی که بعد از ۴۰ و چند دقیقه تماشای فیلم به تیتراژ پایانی میرسد. اما پیش از پایانبندی، اینجملات روی صفحه نمایش یا پرده اکران نقش میبندند:
«پس از حضور در دو رزمایش پرچم قرمز، کاپیتان جان استراتون در سه ماموریت رزمی با افتخار خدمت کرد: عملیات دیدهبانی جنوبی، عملیات دیدهبانی شمالی و عملیات آزادی عراق»
عملیات دیدهبان جنوبی، یک عملیات نظامی هوامحور بود که توسط وزارت دفاع آمریکا از تابستان ۱۹۹۲ تا بهار ۲۰۰۳ انجام شد و در خلال آن، نیروی عملیات مشترک فرماندهی مرکزی ایالات متحده در جنوب غرب آسیا مأموریت نظارت و کنترل حریم هوایی مناطق جنوبی مدار ۳۲ درجه شمالیِ جنوب عراق را پس از پایان جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ تا تهاجم به عراق در سال ۲۰۰۳ بر عهده داشت.
عملیات دیدهبان شمالی هم یک عملیات مشترک بین آمریکا، انگلستان و ترکیه بود که از ژانویه ۱۹۹۷ تا می ۲۰۰۳ طول کشید و در آن، سه نیروی هوایی مورد اشاره بر فراز مدار ۳۶ درجه آسمان عراق، منطقه پرواز ممنوع ایجاد کردند.
ماموریتی هم که در فیلم مستند مورد اشاره با عنوان عملیات «آزادی» عراق از آن یاد میشود، همانمصیبتی است که از سال ۲۰۰۳ با حمله آمریکا و نیروهای ائتلافیاش به عراق آغاز شد و تبعات و ویرانیهایش تا امروز ادامه دارد. پس کاپیتان جان استراتون بهعنوان یکمیوه به ثمررسیده، رسالتش را در نیروی هوایی آمریکا و همچنین در قبال بشریت به انجام رسانده و سهمی در آزادی آنها از یوغ ظلم و ستم دارد!
قهرمانی که در فیلم «خلبان جنگی: عملیات پرچم قرمز» شاهد تلاش و کوششهایش در امر پرواز و خلبانی هستیم، یکی از جنایتکارانی است که چنینآثار بهظاهر مستندی بناست دستان آلوده به خونشان را پاک نشان بدهند. با همیندستفرمان منتظر مینشینیم تا چندی دیگر مستند «عملیات چکش نیمهشب» درباره قهرمانی و سلحشوری خلبانان نیروی هوایی آمریکا که دونالد ترامپ خیلی قدردانشان شد و آنها را مثل تام کروز دانست، درباره بمباران تاسیسات اتمی ایران در سال ۲۰۲۵ در خلال جنگ ۱۲ روزه منتشر شود!
صادق وفایی
واقعیت اینه که مستندهای هوانوردی غربی مثل گذشته برای علاقه و یادگیری ارزش ندارن و غالبا تبلیغی هستن.
کافیه در مورد نبرد میگ ۲۵ با اف ۱۸ بخونید تا متوجه بشید این همه سال ادعای برتری این هواپیما برای آسمان خالی بوده.






