بازگشت آرام ایران به گرجستان؛ چرا تفلیس در حال گسترش روابط با ایران و اسرائیل است؟

با اتخاذ موضعی متوازنتر از سوی گرجستان در قبال روسیه و افزایش گشودگی این کشور به همکاری با چین، نوعی نزدیکی به دیدگاه ایران درباره نظمی برای منطقه شکل گرفته است که چندقطبی و متکی بر بازیگران منطقهای است.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، «امواج میدیا» در مقالهای به بررسی روابط ایران و گرجستان پرداخته که در ادامه آمده است.
لازم به ذکر است انتشار مقالات خارجی به معنای تایید محتوای آن از سوی تابناک نیست.
گرجستان که زمانی بهعنوان سکوی پرتاب نفوذ غرب در قفقاز جنوبی ستایش میشد، اکنون همزمان با متنوعسازی سیاست خارجی خود با انتقادهای فزایندهای از سوی اروپا و ایالات متحده روبهرو است.
خودداری تفلیس از اعمال تحریمها علیه روسیه، طرح اتهامهایی درباره مداخله ناموجه غرب در امور داخلی این کشور، و پیروزی حزب حاکم رویای گرجستان در انتخابات سال۱۴۰۳ /۲۰۲۴، همگی به تعمیق شکاف با پایتختهای غربی انجامیده است.
در میانه این سرد شدن روابط، گرجستان خود را درگیر یک بازتنظیم ژئوپلیتیکی آرام یافته است— تغییری در رابطهاش با ایران.
در طول دو سال گذشته، تبادلات میان تفلیس و تهران بهطور محسوسی تشدید شده است. تنها در سال گذشته، ایراکلی کوباخیدزه، نخستوزیر گرجستان، دو سفر به ایران انجام داد—نخست برای شرکت در مراسم تشییع پیکر رئیسجمهور فقید، ابراهیم رئیسی، و سپس برای حضور در مراسم تحلیف رئیسجمهور اصلاحطلب، مسعود پزشکیان—که نشاندهنده قصدی آشکار برای گرمتر کردن روابط در میانهی تغییرات محیط منطقهای است.
کوباخیدزه در دیدار با پزشکیان، گفت که ایران جایگاهی مهم و سازنده در منطقه دارد و از فضای دوستانه حاکم بر روابط دوجانبه بین دو ملت ابراز رضایت کرد.
در خرداد/ژوئن، در پی جنگ اسرائیل علیه ایران، الکساندر خوِتسییاشویلی، معاون وزیر امور خارجه گرجستان، برای ابراز تسلیت به قربانیان به سفارت ایران در تفلیس رفت؛ اقدامی که انتقاد تند سفیر اسرائیل را در پی داشت.
این اقدام، تغییری قابل توجه را برجسته کرد: همان دولت رویای گرجستان پیشتر در سال۱۳۹۲ /۲۰۱۳ سفر بدون روادید برای شهروندان ایرانی را لغو کرده و برای صدها تبعه ایرانی ممنوعیت ورود اعمال کرده بود؛ امری که نشان میداد در آن مقطع علاقه چندانی به نزدیکتر شدن روابط وجود نداشت.
با توجه به اشغال بخشی از سرزمینهایش توسط روسیه، تفلیس از پیوستن رسمی به قالب ۳+۳ خودداری میکند—ابتکاری که پس از جنگ۱۳۹۹ /۲۰۲۰ بر سر ناگورنو-قرهباغ برای ایجاد ثبات و همکاری از طریق گردهم آوردن ایران، روسیه و ترکیه، بههمراه جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان، راهاندازی شد.
با این حال، اتخاذ موضع هرچه پررنگتر «حاکمیتگرا» از سوی تفلیس و کاهش همسویی آن با بروکسل در حوزه سیاست خارجی و مسائل امنیتی، فضایی برای تعامل گستردهتر با تهران ایجاد کرده است.
ایران مدتهاست که از محدود کردن نقش قدرتهای فرامنطقهای در قفقاز جنوبی حمایت کرده است. با اتخاذ موضعی متوازنتر از سوی گرجستان در قبال روسیه و افزایش گشودگی این کشور به همکاری با چین، نوعی نزدیکی به دیدگاه ایران درباره نظمی برای منطقه شکل گرفته است که چندقطبی و متکی بر بازیگران منطقهای است.
جاهطلبیهای تجاری و زیرساختی
بهرغم گسترش تعاملات دیپلماتیک، تجارت ایران با گرجستان در مقایسه با مبادلاتش با ارمنستان و جمهوری آذربایجان همچنان محدود است. در سال۱۴۰۳ /۲۰۲۴، مجموع تجارت دوجانبه به ۳۲۲ میلیون دلار رسید که ۲۸۵ میلیون دلار از آن را صادرات ایران تشکیل میداد.
با این حال، شبکه توافقنامههای تجارت آزاد گرجستان—از جمله با اتحادیه اروپا—دسترسی این کشور به بازارهای ایالات متحده در چارچوب نظام ترجیحات تعمیمیافته، و مناطق آزاد صنعتی آن، گرجستان را به مقصدی جذاب برای کسبوکارهای ایرانی تبدیل کرده است.
تفلیس همچنین در موقعیت کلیدی در کریدور خلیجفارس–دریای سیاه ایران قرار دارد، تلاشی که با هدف ارتقای اتصالپذیری منطقهای طراحی شده است.
این طرح چندوجهی بندر عباس در جنوب ایران را به مرزهای شمالی این کشور با ارمنستان یا جمهوری آذربایجان متصل کرده و از طریق گرجستان به دریای سیاه امتداد مییابد.
اجرای موفقیتآمیز این طرح، اتصال ایران را در چهار حوضه دریایی گسترش خواهد داد—خلیج فارس و دریای عمان، دریای خزر، دریای سیاه و مدیترانه—و روابط تجاری آن را با قفقاز جنوبی و همچنین بلغارستان، یونان و هند عمیقتر خواهد کرد.
بهطور کلیتر، ایران قصد دارد از کریدور پیشنهادی برای ادغام دو پروژه بزرگ زیرساختی دیگر که در قلمرو این کشور تقاطع دارند، استفاده کند: کریدور حملونقل بینالمللی شمال–جنوب و ابتکار کمربند و جاده چین.
این شبکهها در مجموع میتوانند نقش ایران را بهعنوان یک پل مهم اوراسیا که روسیه را به هند، چین را به اروپا و دریای عمان را به آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی متصل میکند، ارتقا دهند.
تهران با ارائه مسیری به کشورهای مشارکتکننده که آبراههای سنتیِ تحت سلطه غرب را دور میزند، امیدوار است پویاییهای تجارت منطقهای را بازشکل دهد و دامنهی نفوذ ژئوپلیتیکی خود را گسترش دهد.
با این حال، با وجود ظرفیتهای بالقوه، کریدور خلیجفارس–دریای سیاه همچنان تا حد زیادی در سطح مفهومی باقی مانده است. پیشرفت این طرح با چالشهای مداوم محدود شده است—که در صدر آنها تحریمهای ایالات متحده علیه ایران قرار دارد؛ تحریمهایی که همچنان تأمین مالی و همکاریهای بینالمللی را با مانع روبهرو میکند.
در واقع، برخلاف کریدور حملونقل بینالمللی شمال–جنوب، کریدور خلیجفارس–دریای سیاه از سازوکارهای بانکی جایگزین و پشتیبانی نهادی گستردهتر برخوردار نیست.
نقش ایران در راهگذرهای حملونقل بینالمللی
ایران به عنوان نقطه تقاطع آسیا و اروپا، از نظر جغرافیایی موقعیتی مرکزی دارد و روسیه و هند را نیز به هم متصل میکند. این کشور افزون بر این، در خط اتصال بین طرح کمربند و جاده و راهگذر حملونقل بینالمللی شمال-جنوب نیز واقع است.
محدودیتهای نزدیک شدن روابط
بهرغم نگرانیهایی که از سوی برخی مقامهای ایالات متحده ابراز شده است، گرمتر شدن روابط بین تفلیس و تهران نه یک دستاورد بزرگ بهشمار میآید و نه آغاز یک مشارکت راهبردی واقعی است.
سیاست خارجی در حال تحول تفلیس—که تعامل با روسیه، چین و ایران را دربر میگیرد—بیش از آنکه نشاندهنده چرخشی به سوی شرق باشد، بازتابدهنده شکافهای داخلی رو به افزایش درون اتحادیه اروپا است.
ادغام یورو-آتلانتیکی همچنان یک اولویت رسمی در سیاست خارجی گرجستان باقی مانده است. با این حال، دولت تفلیس بهطور فزایندهای خود را از بلوک لیبرالِ تحت رهبری بروکسل—که آن را «حزب جنگ جهانی» مینامد—دور میکند و در عوض با اردوگاه محافظهکار «حاکمیتگرا» همسو میشود که مجارستان و بخشهایی از حزب جمهوریخواه ایالات متحده نمونههای برجسته آن بهشمار میآیند.
بهطور قابل توجهی، حزب رویای گرجستان دولت دونالد ترامپ را یک «همپیمان ایدئولوژیک» در برابر آنچه نخبگان ریشهدار غربی میداند تلقی میکند؛ نخبگانی که از نگاه این حزب، محرک تداوم رویارویی با روسیه بر سر جنگ اوکراین هستند.
در این چارچوب، تعامل گرجستان با ایران با تلاشهای موازی برای تعمیق روابط با اسرائیل متوازن میشود—همسوییای که بازتاب پررنگی در محافل محافظهکار ایالات متحده و بخشهایی از اروپا دارد.
بهطور قابل توجهی، در میان کشورهای قفقاز جنوبی، گرجستان پس از آغاز جنگ غزه صریحترین موضع طرفدار اسرائیل را اتخاذ کرده است.
برخلاف ارمنستان و جمهوری آذربایجان، تفلیس در ۱۵ مهر ۱۴۰۲ /۷ اکتبر ۲۰۲۳ «حمله تروریستی هولناک علیه دولت اسرائیل» را محکوم کرد و همبستگی خود را با تلآویو ابراز داشت. گرجستان همچنین در رأیگیریها درباره قطعنامههای سازمان ملل که اقدامات اسرائیل در غزه را محکوم میکردند، رأی ممتنع داد.
در تازهترین تحول، ایتامار بنگویر—وزیر امنیت ملی راست افراطی اسرائیل—که ممکن است بهزودی با حکم بازداشت دیوان کیفری بینالمللی روبهرو شود، در اواخر مرداد/اواخر اوت به گرجستان، که عضو دیوان کیفری بینالمللی است، سفر کرد.
این سفر بهطور رسمی بهعنوان تعاملی با تمرکز بر همکاری در حوزه اجرای قانون معرفی شد، اما بنگویر از این فرصت استفاده کرد تا اعلام کند «اسرائیل در حال شکست دادن ایران و حزبالله است و با حماس در غزه میجنگد»، تصاویری از سوءاستفاده ادعایی جنبش فلسطینی حماس از کمکهای بشردوستانه به نمایش گذاشت و از مقامهای گرجستان خواست برای آزادی اسیران اسرائیلی تلاش کنند. اندکی بعد، این سفر با اقدام متقابل وزیر کشور گرجستان همراه شد که در مهر/اکتبر به اسرائیل سفر کرد.
در نهایت، مانورهای دیپلماتیک گرجستان بخشی از یک موازنهگری گستردهتر بین شرق و غرب است—پیوندی مصلحتی که از نارضایتیهای مشترک و محاسبات عملگرایانه شکل گرفته است.
از منظر ایران، انعطافپذیری فزاینده گرجستان در سیاست خارجی خود پنجرهای کمسابقه از فرصت ایجاد میکند—هم برای تعمیق حضور منطقهای و هم برای تضعیف نظم ژئوپلیتیکیِ تحت سلطه غرب در مرزهای شمالیاش.
هرچند دامنه آن محدود است، بازگشت آرام ایران به گرجستان نشان میدهد که چگونه جابهجایی همترازیهای قدرت در اوراسیا در حال ترسیم دوباره مرزهای نفوذ است—حتی در جاهایی که زمانی بهطور محکم به غرب متصل تلقی میشدند.





