
پارک چانووک بعد از دو فیلم عاشقانهٔ پراحساس («تصمیم به ترک» و «دختر درامر») ناگهان برگشته و با یک کمدی سیاهِ تمامعیار، همان تیغی را که در «پیرپسر» و «خدمتکار» با آن پوست جامعه را شکافتند، این بار مستقیماً در استخوان فرو کرده است. داستان به ظاهر ساده است: منسو (لی بیونگ-هون در یکی از بهترین و ترسناکترین نقشهای عمرش)، مهندس ۵۲ سالهای که ۲۵ سال در یک کارخانه کاغذسازی عرق ریخته، یک روز صبح با لبخند مدیر منابع انسانیاش روبهرو میشود که میگوید: «ما به اتوماسیون کامل خط تولید رسیدیم. رباتها ۲۴ ساعته کار میکنند، حقوق نمیخواهند، مرخصی نمیگیرند، اتحادیه ندارند و هیچوقت شکایت نمیکنند.»
سالن کنفرانس مملو از سهامداران با تشویق ایستاده همراهی میکند. همان جملهای که همین الان هم در جلسات هیئت مدیرهٔ تسلا، آمازون و سامسونگ تکرار میشود، فقط هنوز اینقدر بیپرده گفته نمیشود. منسو وارد بازار کاری میشود که دیگر برای آدمهایی با سن و تجربهٔ او طراحی نشده. رزومهاش حتی به دست یک انسان نمیرسد؛ سیستمهای ATS مبتنی بر هوش مصنوعی در کمتر از ۳ ثانیه او را رد میکنند.
اوج طنز تلخ فیلم در سکانس مصاحبهٔ ۹ ثانیهای با یک چتبات استخدامی است: ربات با صدای گرم و مودب میگوید: «با تشکر از وقتی که گذاشتید. متأسفانه مهارتهای شما با نیازهای فعلی بازار همخوانی ندارد. روز خوبی داشته باشید:)» و صفحه سیاه میشود. پارک چانووک در این نما دوربین را ثابت نگه میدارد روی صورت لی بیونگ-هون؛ فقط ۴ ثانیه طولانیتر از حد معمول؛ همان ۴ ثانیهای که لبخند مصنوعی منسو ترک میخورد و چیزی شبیه جنون در چشمانش جرقه میزند.
از اینجا به بعد فیلم تبدیل به یک تریلر جناییِ دیوانهوار و در عین حال به شدت خندهدار میشود. منسو تصمیم میگیرد به جای خودکشی (که آمارش در کره جنوبی وحشتناک بالاست)، رقبای جوانترش را یکییکی از صحنه روزگار حذف کند تا دوباره «جذاب» شود برای استخدام» شود. پارک چانووک اینجا همان فرمول «انتقام طبقاتی» را که در «پیرپسر» و سهگانهٔ انتقام داشت، این بار با طنزی به مراتب کثیفتر و خونینتر اجرا میکند. از نظر بصری، فیلم یکی از درخشانترین آثار کارگردان است.
زومهای ناگهانی روی اشیاء بیاهمیت (مثل یک خودکار بیک روی میز مصاحبه)، کاتهای عصبی در میانهٔ خندههای سهامداران، و قاببندیهای متقارنِ وسواسی که خشونت را همزمان زیبا و حالبههمزن میکنند. موسیقی جو یونگ-ووک هم مثل همیشه انگار از دل یک مهمانی شاد در جهنم بیرون آمده؛ والسهای شاد در لحظههای قتل، که تماشاگر را بین خنده و تهوع معلق نگه میدارد. اما بزرگترین قدرت فیلم این است که هرگز شعاری نمیشود.
پارک چانووک فریاد نمیزند «سرمایهداری بد است». فقط نشان میدهد وقتی یک جامعه تمام پلهای بازگشت (حمایت اجتماعی، بازآموزی، بازنشستگی شرافتمندانه) را خراب کند و هوش مصنوعی را به عنوان قاضی، هیئت منصفه و جلاد بازار کار بگذارد، نتیجه نه انقلاب پرولتاریا، نه اصلاحات تدریجی، بلکه مردان میانسالی هستند که با لبخند روی لب و چاقو در جیب، دنبال «بهینهسازی نیروی انسانی» به روش خودشان میروند.
«هیچ راه دیگری نیست» فیلمی نیست که بعد از دیدنش بتوانید راحت بخوابید. این فیلم همان آینهٔ ترکخوردهای است که جامعهٔ کره جنوبی (و به زودی همه جای دنیا) است: آینهای که در آن مردان ۵۰ سالهٔ بیکار شده به جای طناب دار، تصمیم میگیرند دیگران را دار بزنند تا دوباره «ارزشمند» به نظر برسند. امتیاز: ۹.۶/۱۰
بهترین فیلم پارک چانووک از زمان «پیرپسر» تا امروز و بیتردید یکی از مهمترین آثار سینمایی دههٔ ۲۰۲۰. اگر فقط یک فیلم کرهای در ۲۰۲۵ ببینید، همین باشد؛ فقط یادتان باشد بعدش احتمالاً تا چند هفته نتوانید عبارت «بهینهسازی نیروی کار» را بدون لرزیدن بشنوید./منیره رقابی