به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، فیلم سینمایی «فراموششدگان» سال ۲۰۰۴ با کارگردانی جوزف روبن ساخته شد؛ کارگردانی که بیشتر آثار اکشن و دلهرهآور در کارنامه دارد. شروع فیلم هم از نظر فرم و محتوا خوب است و شیوه فیلمبرداریهای با هلیکوپتر و قصه فیلمنامه، مخاطب را با خود همراه میکند اما اینفیلم ایراد بزرگی دارد؛ اینکه گویی نمیدانستهاند با انتهای فیلمنامهاش چه کنند و سر و ته قصه را هرجور که توانستهاند هم آوردهاند.
در همانقدم و دقایق ابتدایی فیلم که قصه و شخصیتهایش در حال ساختهشدن هستند، جولیان مور بهعنوان شخصیت تلی پارتا با غم و اندوه از دستدادن پسر نوجوان خود روبروست اما شوهر و روانشناسش میگویند او فرزندی نداشته و پسر مرحومش را در خیالش ساخته است. با طرح اینمساله، ابتدا اینتصور در ما مخاطبان به وجود میآید که بناست درامی روانکاوانه را مشاهده کنیم. شواهد و مدارکی که زن برای اثبات وجود پسرش میآورد، و انکار اطرافیان و اسنادی که آنها رو میکنند، تعلیق خوبی برای فیلم به ارمغان آوردهاند و اینحدس را در ذهن مخاطب تقویت میکنند که درام، بهسوی پیچیدهتر شدن میرود. به بیان سادهتر، فکر میکنیم کارگردان در همانابتدا دست خود را رو کرده و بناست برای دقایق بعدی فیلم، خودش را به چالش بکشد.
اما از میانههای فیلم وقتی شخصیت زن، شخصیت مرد فیلم بهنام اَش کورل با بازی دومینیک وست را با خود همراه میکند، ایرادهای فیلمنامه و فیلم خود را نشان میدهند. اش کورل به چشم تلی آشنا میآید و زن به خاطر میآورد اینمرد هم مثل او فرزندش را سوار «آنهواپیما» کرده و بچهها هر دو مردهاند! تا آخر فیلم مشخص نمیشود چرا بچهها سوار آنهواپیما شدند و چرا هواپیمایشان سقوط کرد! اما مرد هم با پافشاری زن، کمکم به خاطر میآورد و یادش میآید دختری داشته که در سانحه هواپیما کشته شده است. ایندو در کنار هم قرار میگیرند و با ماموران پلیس و اداره امنیت آمریکا مواجه میشوند که همگی قصد دارند آنها را دستگیر کنند تا چیزی به یاد نیاورند! به اینترتیب ساختار فیلم، از روی یکدرام روانکاوانه، تغییر کاربری داده و بهسمت یکتریلر و اکشن هیجانی میل میکند که طبق ساختار آثار مدرن پلیسی، کارآگاههایش تلی و اَش هستند.
از جایی به بعد هم فرضیه حضور آدمفضاییها مطرح میشود؛ کسانی که بناست روی آدمها آزمایش کنند. اما چه آزمایشی؟ اینکه آیا میتوانند فراموش کنند؟ دغدغه اصلی آدمفضاییها یا ناشناختههایی که در پی پیروزی در اینآزمایش هستند، ظاهرا این است که تلی، پسرش را فراموش کند و اش هم دخترش را. تنها کسی هم که در اینآزمایش، فراموش نکرده و تن به شرایط موجود و محیط اطراف نداده، تلی است.
شاید نویسندگان فیلمنامه با محدودیتهای واقعا امنیتی روبرو بودهاند که قصه را از اداره امنیت به سمت آدمفضاییها بردهاند. وگرنه همانحالت امنیتی قصه، هیجان و اضطراب بیشتری برای مخاطب داشت. آمریکاییها هم که در زدن اتهام به دولتشان و ساختار امنیتیاش استادند. خوب هم بلدند قصه را چهطور با پایان شاد تمام کنند. اما چرا «فراموششدگان» ناگهان در دام علمیتخیلیشدن میافتد و بیسروته میشود؟ قرار است پیکان اتهام بهسمت که باشد؟ دولت آمریکا؟ آدمفضاییها؟ بشر امروز و فراموشی عزیزانش؟ یا چه؟ حرکات دوربین و شیوه فیلمبرداری متحرک فیلم را میتوان در خدمت محتوا و ماجرای آدمفضاییها دانست اما اینفرم خوب هم در پایان و سرهمکردن انتهای قصه، هدر میرود.
علاقهمندان سینما و فیلمبینها، وقتی تماشای «فراموششدگان» را شروع میکنند، میپندارند با اثری مثل «قلب فرشته» (۱۹۸۷) با بازی رابرت دنیرو، «دیگران» (۲۰۰۱) با بازی نیکول کیدمن یا «نقشه پرواز» (۲۰۰۵) با بازی جودی فاستر روبرو هستند که محور مفهومی و محتواییشان بحران هویت و راست و دروغ وجود یکانسان است. اینتصور هم از ابتدا تا میانههای فیلم در مخاطب به وجود میآید که آفرین! آدمی چون اینزن، یعنی تلی پارتا (مثل جودی فاستر «نقشه پرواز») که روی عقیدهاش پایمردی کند، در نهایت مزدش را میگیرد و به فرزندش میرسد. یکتصور دیگر هم هنگام تماشای اینفیلم برایمان پیش میآید که البته متوجه میشویم اشتباه است؛ اینکه بعضی از فیلمهای تجاری سینمای آمریکا، با وجود تجاریبودنشان، چهسوژههای خوبی دارند و چه چالشهای فکری خوبی برایمان به وجود میآورند! اما خب، همه این «بعضیفیلمها» خوب نیستند و نمیتوانند سر و ته داشته باشند! بازیگران مطرحی چون جولیان مور و دومینیک وست هم نمیتوانند به دادشان برسند. چون چفت و بستهای فیلمنامه و خلاهایش عاملی نیست که بازیگران هم بتوانند از پس رفت و رجوعشان بربیایند.
«فراموششدگان» با وجود شروع خوب قصه، بازی جولیان مور در ابتدا، شیوه فیلمبرداری و دکوپاژ و فضاسازی برای مخاطب، از میانه تا پایان رو به سرازیری است. امتیازش هم در IMDB عدد ۵.۸ از ۱۰ است. البته برای ساختش ۴۲ میلیون دلار هزینه شد و فیلم هم در گیشه ۱۱۷.۶ میلیون دلار فروخت اما اینمیزان فروش نمیتواند قوت قلبی برای سازندگانش بوده باشد چون احتمالا مخاطبان با تصور دیگری وارد سالن سینما شده و با ناامیدی از آن خارج شدهاند.
البته میتوان از آنسوی ماجرا هم به آن نگاه کرد؛ شاید ما نمیتوانیم به خوبی آدمفضاییها و انگیزههایشان را درک کنیم. بههرحال هرچه که هست، نمیتوانیم با اینفیلم همراه شویم و باور کنیم قصه فیلمنامهاش از اول، همینطور بوده که ما روی پرده سینما میبینیم.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.