میلی صفحه خبر لوگو بالا
میلی صفحه خبر موبایل

وقتی رنج "مردم"، تبدیل به گنجِ "مردم‌نهادها"می‌شود/ روایت یک کارگردان از سمن‌ها

این، روایت کارگردان و مستندساز کشورمان، از حال و روز فعالیت برخی از انجمن‌ها و سمن‌ها، در زمانه فقدان نظارت است.
کد خبر: ۱۳۴۴۰۶۵
| |
887 بازدید

وقتی رنج

بیژن همدرسی، کارگردان، مستندساز و نویسنده کشورمان، از ضرورت نظارت جدی بر فعالیت انجمن‌های مردم‌ نهاد سخن گفت.

بیژن همدرسی در یادداشت خود برای سرویس اجتماعی تابناک، اینگونه روایت می‌کند: "این مقاله به دنبال تخریب هیچ نهاد یا گروهی نیست؛ مسئله، نبود سازوکار شفاف و اخلاق‌محور در بخشی از سازمان‌های مدنی است که قرار است صدای مردم باشند، نه مالک رنج آن‌ها. در سال‌های اخیر پدیده‌ای آرام و خزنده رشد کرده است: تبدیل درد انسان‌ها به ابزار کسب اعتبار، جذب منابع، رقابت رسانه‌ای و گاه حتی دستیابی به موقعیت‌های قدرت. آن‌چه روزی با نیت کمک شکل می‌گیرد، گاهی در نبود نظارت به مسیری می‌افتد که با اصل انسانیت فاصله دارد.

روایت خانواده‌ها

روایت‌ها از دل خود همین خانواده‌ها آغاز می‌شود. مادری که می‌گوید سال‌ها میان امید و اضطراب زیسته، وقتی یک انجمن معتبر با وعده حمایت با او تماس گرفت، احساس کرد سایه‌ای بر کویر زندگی‌اش افتاده. اما پشت درهای شیشه‌ای و میزهای براق، از او چیزی خواسته شد که هیچ مادری برایش آماده نیست: تبدیل رنج فرزندش به تصویر. از فیلم‌برداری‌های طولانی تا درخواست اشک و از حضور اجباری در مصاحبه‌ها تا لحظه‌ای که یکی از عوامل گفت: «اگر بچه گریه کند، تأثیرش بیشتر است.» این‌ها لایه‌ای از واقعیتی است که کمتر درباره‌اش سخن گفته می‌شود؛ واقعیتی که در آن درد انسان بخشی از فرایند جذب سرمایه تلقی می‌شود.

وقتی رنج

پدری که زمانی همراه خانواده‌اش در چنین انجمنی بوده، روایت می‌کند که در ظاهر همه‌چیز رنگ همدلی و حمایت داشت، اما هر بار که درباره هزینه‌ها پرسیده، پاسخ‌هایی مبهم شنیده است. تا اینکه به وقتی تصمیم به خروج و عدم همکاری می گیرد، پاسخی می شنود که تصویر تازه‌ای پیش چشمش ایجاد می شود: «کمک‌ها به نام ماست، نه شما. تصمیم‌گیر نهایی ما هستیم.» جایی که باید مأمن خانواده باشد، تبدیل به نهادی می‌شود که هویت خود را بالاتر از نیازهای واقعی مردم می‌گذارد.

داستان خیّران

در سوی دیگر خیّرانی ایستاده‌اند که نیت‌شان کمک است اما نظارتی بر سرنوشت کمک‌ها ندارند. برخی می‌گویند هزینه‌های کلان برای پروژه‌هایی اعلام می‌شود که معلوم نیست چه اندازه به مقصد اصلی رسیده‌اند. ساخت ساختمان‌های بزرگ و گسترش دفاتر اداری گاه بر دوش همان خانواده‌هایی است که حتی هزینه رفت‌وآمدشان هم پرداخت نمی‌شود. آن‌ها می‌گویند ما هم بخشی از یک تصویر بزرگ هستیم؛ تصویری که هدفش جذب بیشتر است، نه حل مسئله.

چِرای مهم

پیوند این روایت‌ها ما را به یک پرسش اصلی می‌رساند: چرا سازوکار شفافی برای نظارت جدی بر فعالیت‌های مالی، رسانه‌ای و عملکردی انجمن‌ها وجود ندارد؟

در بسیاری از کشورها، مؤسسات مردم‌نهاد مشمول بازرسی‌های دوره‌ای مستقل‌اند؛ اما در نبود چنین ساختاری، خطر تبدیل نیت‌های خوب به قدرت‌های بی‌پاسخ‌گو جدی است. زمانی که رنج انسان به منبع محتوا بدل شود و محتوا به جریان مالی، درمان و حمایت واقعی در اولویت آخر قرار می‌گیرد. در روایتی از پشت پرده یکی از همین نهادها، جمله‌ای شنیده شده که عمق بحران را روشن می‌کند: «اگر مشکل خانواده حل شود، کمپین می‌خوابد.» یعنی ادامه درد، بخشی از فرایند تأمین منابع تلقی می‌شود.

فرسودگی اعتماد

چنین جملاتی ممکن است از زبان یک نفر باشد، نه کل ساختار؛ اما نبود سازوکاری برای نظارت دقیق سبب می‌شود حتی یک تصمیم غلط، به نام همه نهادهای مدنی تمام شود و اعتماد عمومی را فرسوده کند. خانواده‌ها نیز اغلب ساکت می‌مانند؛ نه از رضایت، بلکه از ترس قطع حمایت، قضاوت عمومی، و انگ‌هایی که به سرعت به آنان چسبانده می‌شود—از جمله متهم شدن به «سوءاستفاده» یا «دنبال دیده شدن بودن». همان رسانه‌هایی که روزی دنبال ثبت اشک‌هایشان بودند، گاهی با همان سرعت در نقش قاضی ظاهر می‌شوند.

انجمن‌ها علیه انجمن‌ها

این چرخه، نه تنها به خانواده‌ها آسیب می‌زند، بلکه وجهه نهادهای مردمی واقعی را هم لکه‌دار می‌کند؛ نهادهایی که با صداقت و شفافیت کار می‌کنند اما در سایه سوءرفتار برخی دیگر دیده نمی‌شوند. از همین‌جا ضرورت ایجاد یک «بازرسی ویژه، مستقل، تخصصی و فراسازمانی» شکل می‌گیرد؛ نهادی که بتواند بر مبالغ ورودی، نحوه هزینه‌کرد، محتوای تولیدی، نحوه تعامل با خانواده‌ها و حتی قراردادهای رسانه‌ای نظارت کند. بازرسی‌ای که فقط نقش کنترل‌کننده نداشته باشد، بلکه نقش بازدارنده، اصلاح‌گر و حافظ اعتماد عمومی را ایفا کند.

نه اشک، نه هیجان

در پایان روایت، مادر می‌گوید وقتی از ساختمان پنج‌طبقه انجمن بیرون آمد، فهمید شاید دویدن‌های او درمان فوری برای فرزندش نشد، اما برای برخی، رنج خانواده‌ها «منبعی قابل برداشت» بود. در مترو، سر کودک روی بازویش آرام گرفته بود و او می‌دانست باید از نو شروع کند، اما نمی‌دانست توان این قلب کوچک تا کی همراهش خواهد بود. این جمله نه اشک می‌خواهد و نه هیجان؛ تنها یادآور حقیقتی ساده است: هیچ نهادی نباید بر رنج انسان‌ها سرمایه بسازد.

وقتی رنج

اگر سازمان‌های مدنی و سمن ها می‌خواهند ستون‌های جامعه‌ را نگه دارند، باید پیش از هر چیز بر ستون شفافیت، اخلاق و مسئولیت‌پذیری تکیه کنند. و این تنها زمانی ممکن است که بازرسی ویژه‌ای بر فعالیت‌های آنان نظارت کند؛ بازرسی‌ای که حافظ مردم باشد، نه ناظر ظاهری ساختارها."

میلی صفحه خبر موبایل
اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
سفرمارکت
گزارش خطا
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# جنگ ایران و اسرائیل # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران # تابناک ورزشی # جنگل الیت # نرخ سوم بنزین
نظرسنجی
آیا به عنوان زن حاضرید با مهریه 14 سکه «بله» را بگویید؟
الی گشت