
به گزارش تابناک به نقل از اعتمادآنلاین، آذر و همسرش برای طلاق اقدام کردهاند. آنها بهسختی این تصمیم را گرفتهاند.
آذر از دلایل این طلاق میگوید.
*چند سال است که با هم ازدواج کردهاید؟
پنج سال قبل ازدواج کردیم و البته زندگی خوبی داشتیم.
*چرا دچار اختلاف شدید؟
راستش ما خودمان قصد جدایی نداشتیم. شرایط زندگی طوری پیش رفت که تصمیم به طلاق گرفتیم. چون هیچکدام تحمل این همه ناراحتی را نداریم.
*یعنی ناراحتی از بیرون به شما تحمیل شده است؟
ما سنتی ازدواج کردیم. از اقوام دور بودیم. بعد از ازدواج تصمیم گرفتیم بچهدار شویم. بعد متوجه شدیم که امکان بچهدار شدن نداریم.
*روشهای زیادی برای درمان ناباروری وجود دارد. چرا شما آن را انتخاب نمیکنید؟
من مدتهاست درمان میکنم ولی دکتر میگوید امکان بچهدار شدن ندارم. خانواده شوهرم قبول نمیکنند ما از رحم اجارهای استفاده یا روشهای دیگر را امتحان کنیم.
*این زندگی خودتان است. چرا اجازه میدهید دیگران تصمیم بگیرند؟
من نمیخواهم اینطور شود اما شوهرم نمیتواند جلوی رفتارهای خانوادهاش را بگیرد.
*او هم به طلاق راضی است؟
به هر حال فشار آنقدر روی ما زیاد است که تصمیم گرفتیم طلاق بگیریم. شوهرم اول مخالف بود.
*نظرش چیست؟
میگوید قبول کن من از زن دیگری بچهدار شوم. من قبول نکردم. او میخواهد ازدواج کند. من حاضر نیستم اینطور زندگی کنم و شریک زندگیام را با کسی تقسیم نمیکنم، حتی اگر جدا شوم.
*مهریه و نفقه چه؟
قبول کرده همه را بدهد. امیدوارم با جدایی از من خوشبخت شود.