میلی صفحه خبر لوگو بالا
میلی صفحه خبر موبایل

شخصیت‌هایی که از ادبیات دفاع مقدس حذف و تحلیل‌هایی که به آن اضافه می‌شوند

یک‌نمونه این‌بحث این است که چون دسترسی به امام (ره) برای فرماندهان کمی سخت تر و محدودتر بود و نیاز به هماهنگی داشت، ایشان توصیه کرده و اجازه داده بود اگر مسئله یا سوالی داشتند و یا حکمی می‌خواستند از آقای منتظری به‌عنوان قائم مقام رهبری بپرسند. به این‌ترتیب فرماندهان و مسئولان جنگ به طور مستمر با آقای منتظری ارتباط داشتند و نزد او می رفتند.
کد خبر: ۱۳۴۳۵۹۹
| |
370 بازدید

«ادبیات» دفاع مقدس؛ داریم؟/شخصیت‌هایی که از تاریخ جنگ حذف می‌شوند

به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، تاکنون بیش از ۴۰ هزار عنوان کتاب درباره جنگ هشت ساله منتشر شده است و هر ساله چند صد عنوان دیگر به این رقم افزوده می شود. کتاب های خوب و خواندنی هم در بین این آثار کم نیست. آثار منتشر شده درباره جنگ را با عنوان کلی «ادبیات دفاع مقدس» نام می‌بریم و می شناسیم. کتاب های منتشر شده زیاد اما آیا واقعا به «ادبیات دفاع مقدس» دست یافته‌ایم؟ تاکید بر روی عبارت «ادبیات» است. البته نمی‌خواهیم وارد بحث دامنه‌دار تفاسیر مختلف و کش دار از «ادبیات» شویم که مجال دیگری می طلبد اما اگر منظور از «ادبیات» دفاع مقدس، ادبیاتی باشد که وارد زیست انسان ایرانی شده باشد، هنوز تا رسیدن به این‌هدف، فرسنگ‌ها فاصله داریم. 

به رغم تلاش‌های فراوانی که صورت گرفته و آثار زیادی که درباره زوایای مختلف جنگ منتشر شده هنوز تا خلق «ادبیات» دفاع مقدس فاصله زیادی داریم. این که به رغم انتشار کتاب های زیاد، چرا هنوز «ادبیات دفاع مقدس» نداریم نیاز به بررسی و پژوهش دقیق‌تر و وسیع‌تر دارد اما در یک نگاه کلی شاید بتوان به برخی از موانع دستیابی به این مهم اشاره کرد:  

۱- راحت طلبی و ساده گرفتن 

 نخستین عامل دست نیافتن ما به ادبیات دفاع مقدس، راحت طلبی و تنبلی ذهنی و فکری است. این تنها منحصر به حوزه دفاع مقدس نیست بلکه تحقیق و پژوهش در کشور ما معمولا جدی گرفته نمی شود. ما معمولا راحت‌طلب هستیم و می‌خواهیم خیلی زود و خیلی راحت به نتیجه برسیم. این راحت‌طلبی و ساده گرفتن کارها در نوشتن و کارهای پژوهشی هم دیده می‌شود. قطعا گرفتن چندساعت مصاحبه با راوی و پیاده کردن نوارها و سپس انتشار آنها بسیار راحت از نوشتن یک‌کتاب مستندنگاری جدی است. چون برای نوشتن یک اثر مستندنگاری باید ده‌ها منبع را خواند و به ده‌ها کتابخانه مراجعه و صدها برگ سند را زیر و رو کرد. اگر نویسنده‌ای بر فرض هر یکی دو سال بتواند یک کتاب تاریخ شفاهی منتشر کند قطعا برای انتشار یک کتاب مستند نگاری باید چهار پنج سال زحمت بکشد.

نوشتن یک اثر خلاق داستانی (رمان و داستان کوتاه) بسیار سخت تر و پر زحمت تر از یک کتاب مستند داستانی است. نوشتن یک اثر داستانی خلاق، تجربه زندگی، زیست داستانی، طرح قوی داستانی، منطق داستانی، سبک نوشتاری و ده‌ها ویژگی دیگر خلاقانه می‌خواهد اما در مستند داستانی، کافی است زندگی‌نامه یک شهید یا فردی را با توصیفات و شاخ و برگ بیشتر به مرز 200 - 300 صفحه برسانید و منتشر کنید. بنابراین این تنبلی و راحت‌طلبی فکری و ذهنی که کم‌کم به طبیعت ثانویه ما در همه حوزه‌ها و زمینه‌ها تبدیل شده و می‌شود، یکی از دلایل اصلی نداشتن و شکل نگرفتن «ادبیات» دفاع مقدس است.

۲- مستند داستانی، ادبیات خلاقه را خفه کرده

یک ادبیات خلاقه داستانی (داستان کوتاه و رمان) داریم و یک ادبیات مستند یا مستندنگاری؛ که هر کدام اصول، شیوه‌ها و شرایط خاص خود را دارند. هر کدام هم به جای خود لازم و نیکوست. اما «مستندنگاری داستانی»، مخلوطی از هر دو است؛ نه این است و نه آن. هر دو را هم خراب و مخدوش می‌کند. چون پایه اصلی ادبیات خلاقه تخیل است اما مبنای مستندنگاری، مستند بودن آن است. در مستندنگاری هر جمله یا برداشتی باید مدرک داشته باشد و به اصطلاح مستند باشد اما مبنای ادبیات خلاقه داستانی تخیل است و مستند بودن ملاک نیست. بنابراین گونه «مستند داستانی» به نوعی تناقض آمیز است. به هر حال اکنون «مستند داستانی» چنان بر ادبیات دفاع مقدس ما سایه انداخته که جای هر دو را می‌گیرد.

غلبه «مستند داستانی» بر ادبیات دفاع مقدس، دلایل مختلفی دارد و نیاز به بررسی بیشتری است اما غلبه فضای احساسی و تبلیغی در فضای فرهنگی و هنری کشور و به طبع آن در فضای نویسندگی و نشر یکی از دلایل آن است. همچنین دولتی بودن، حمایت ها و هزینه‌های زیادی که نهادها و سازمانهای دولتی می‌کنند، دلیل دیگر این وضع است.  

ادبیات خلاقه دفاع مقدس نهال زیبا و کوچکی بود که در دهه‌های ۱۳۷۰ و ۸۰ کاشته شد و برگ‌هایی هم درآورد اما آبی به آن داده نشد تا تقویت و به درخت باروری تبدیل شود. خیلی زود به علت همین بی توجهی‌های عمدی و سهوی تقریبا از بین رفت و به ثمردهی نرسید. اگر اجازه داده می‌شد نهال ادبیات خلاقه در حوزه دفاع مقدس ریشه بدواند و به ثمردهی برسد، قطعا آثار متفاوت‌تر و ماندگارتری در ادبیات ایران خلق می‌شد.

۳- سیاست‌زدگی در آثار جنگ

در حالی‌که دفاع مقدس ما یک‌رویداد مردمی، همگانی و یکپارچه بود، آثار دفاع مقدس سیاست‌زده شدند. در این‌زمینه به مواردی برمی‌خوریم که چون دیدگاه ها و نظرات سیاسی راوی در دهه ها و سال های مختلف تغییر کرده، خاطرات و تحلیل های او از حوادث و اتفاقات جنگ نیز عوض شده است. به گونه ای که او یک خاطره یا یک حادثه را در دو دوره مختلف به دو گونه روایت کرده که گاهی این دو روایت با همدیگر تناقض دارند. سیاست زدگی، موجب حذف و اضافه، کم رنگ و پررنگ شدن یا بالا و پایین کردن بسیاری از حوادث و خاطرات جنگ می شود.

یکی از بارزترین جلوه‌های سیاست‌زدگی آثار جنگ را می‌توان در آثار تاریخ شفاهی دهه اخیر دید. دخالت حوادث و نگاه‌های سیاسی به حدی است که خاطرات شفاهی که امروز فلان مسئول، فرمانده یا رزمنده روایت می‌کند، ۱۸۰ درجه با نوشته‌ها،‌ مصاحبه‌ها و اسنادی که از زمان جنگ از همان فرد باقی مانده، متفاوت‌اند. غلظت سیاست‌زدگی تاریخ دفاع مقدس به جایی رسیده که کتاب عملیات یا رویدادی از جنگ، بدون ذکر فرمانده یا فرماندهان و مسئولان وقت نوشته و منتشر می‌شود. از این همه اینها بدتر حتی شهدا را هم دسته‌بندی و بد و خوب کردیم. برای برخی از شهدا ده‌ها کتاب منتشر شده اما به شهدای دیگر اصلا پرداخته نمی‌شود. حتی اسمی از آنها نمی آید و جالب این‌که شهدایی که به آنها پرداخته نمی‌شود، معمولا در اتفاقات و رخدادهای زمان جنگ، بازیگر اصلی بودند یا نقش پررنگ تری داشتند.

از این‌گونه حذف و اضافه‌ها و کم‌رنگ و پررنگ کردن‌ها به علت سیاست‌زدگی آثار جنگ کم نداریم. برخی شخصیت‌های تاثیرگذار اعم از فرماندهان و اشخاص، از آثار و تاریخ جنگ حذف شدند و یا در حال حذف شدن هستند و این در حالی است که اگر حضور این افراد، حذف شود آن مقطع و یا فلان رویداد جنگ اصلا مفهوم نخواهد بود. حب و بغض های سیاسی، آسیب های زیادی به تاریخ نگاری جنگ زده و اساسا روایت جنگ و نگارش تاریخ دفاع مقدس بدون حضور فرمانده یا فرماندهان چگونه ممکن است و چگونه روایتی خواهد بود؟ 

یک‌نمونه این‌بحث این است که چون دسترسی به امام (ره) برای فرماندهان کمی سخت تر و محدودتر بود و نیاز به هماهنگی داشت، ایشان توصیه کرده و اجازه داده بود اگر مسئله یا سوالی داشتند و یا حکمی می‌خواستند از آقای منتظری به‌عنوان قائم مقام رهبری بپرسند. به این‌ترتیب فرماندهان و مسئولان جنگ به طور مستمر با آقای منتظری ارتباط داشتند و نزد او می رفتند. اما آیا در تاریخ‌نگاری‌ها و ادبیات دفاع مقدس امروز، خبری از حضور این‌شخصیت و تاثیراتی که در تاریخ دفاع مقدس داشته، هست؟ همین‌اتفاق درباره دولت زمان جنگ هم در حال رخ‌دادن است و تاریخ صحیحی از دولت و تاثیراتش در جنگ به دست آیندگان نخواهد رسید. چون وزارتخانه ها مستقیم یا غیرمستقیم درگیر جنگ بودند و نخست وزیر و دولت و وزرایی وجود داشتند اما در آثار دفاع مقدس به گونه برخورد می‌شود گویی اصلا دولت و کابینه ای وجود نداشته است. 

نمونه دیگر، همین اتفاقا در سال های اخیر برای آقای هاشمی رفسنجانی در حال رخ دادن است. گویی اکنون نوبت هاشمی رسیده که اندک اندک از آثار دفاع مقدس حذف شود. آقای هاشمی علاوه بر این که رئیس مجلس بود، از سال ۱۳۶۲ (قبل از عملیات خیبر) و در پی اختلافات ارتش و سپاه با حکم حضرت امام، فرمانده جنگ می‌شود. اختلافات ارتش و سپاه بعد از فتح خرمشهر به جایی رسید که امام به درخواست فرماندهان سپاه، آقای هاشمی را برای حل این اختلافات به‌عنوان فرمانده جنگ منصوب کرد. از عملیات خیبر به بعد و تا پایان جنگ، تصمیم‌گیری نهایی درباره همه عملیات‌ها و مسائل جنگ با آقای هاشمی بود اما در برخی آثار تاریخ شفاهی و کتاب های دفاع مقدس، جنگ بدون هاشمی روایت می شود. روایت جنگ بدون حضور فرمانده آن چگونه ممکن است و تاریخی که بدون فرمانده‌اش روایت شود چگونه تاریخی خواهد بود؟  

از شخصیت های سیاسی که بگذریم،‌ این اتفاق درباره برخی فرماندهان جنگ نیز افتاده است. مثلا تاریخ جنگ در بسیاری از کتاب‌ها بدون حضور حاج داود کریمی نوشته و روایت می‌شود. در حالی‌که حاج داود کریمی در آن دوره، فرمانده سپاه تهران بود و چند مسئولیت مهم دیگر داشت. کریمی در روزها و ماه‌های آغازین جنگ،‌ ستاد عملیات جنوب را در اهواز راه اندازی کرد. زمانی که او با آغاز جنگ به جنوب رفت، بسیاری از سرداران و فرماندهان کنونی یا اصلا نبودند یا رزمنده ساده بودند. بنابراین روایت ماه‌ها و سال های نخست جنگ بدون کریمی روایت ابتری خواهد بود.

فعلا بحث بر سر نحوه عملکرد این شخصیت ها نیست، عملکرد این‌افراد را هم می‌شود نقد و بررسی کرد؛ همچنان که عملکرد دیگر فرماندهان و مسئولان جنگ قابل نقد است. اما اکنون در برخی آثار و کتابها، جنگ به گونه ای روایت می شود انگار بعضی‌ها وجود خارجی نداشته‌اند.

۴- تحلیل های بعد از جنگی 

بخش قابل توجهی از آثار جنگ به‌ویژه کتاب های تاریخ شفاهی، خاطرات شخص مصاحبه شونده نیست بلکه تحلیل ها و نظرات او درباره اتفاقات و حوادث جنگ هستند. مثلا راوی می‌گوید: به نظرم اگر این‌طور می‌کردیم بهتر بود. می‌دانستم این‌اشکالات به عملیات وارد است. ما نباید این کار را می‌کردیم. من گفته بودم که این عملیات، شکست می‌خورد و از این گونه قبیل عبارات.

مصاحبه‌شونده در جایگاه «دانای کل» نشسته و حوادث و اتفاقات را طوری روایت می‌کند که گویی از پیش همه چیز را می‌دانسته و پیش‌بینی می‌کرده است. اگر این کتابها با دقت مطالعه شوند، هرجا خود راوی در متن حوادث حضور داشته، خاطرات تازه و نابی بیان می‌کند. اما در صحنه ها و جاهایی که حضور نداشته یا از دور دستی بر آتش داشته به تحلیل‌های بعد از جنگی رو می آورد. نه این که تحلیل وقایع گذشته فی نفسه اشکالی داشته باشد بلکه مساله تذکر این نکته است که متنی که با آن روبرو هستیم، در فرازهایی خاطرات شخصی مصاحبه شونده و راوی نیست. به هر حال یکی دیگر از آسیب‌های آثار جنگ و موانع شکل گیری ادبیات دفاع مقدس این است که حوادث و اتفاقات جنگ با نگاه و تحلیل امروزی روایت می‌شوند. روایت تاریخ دفاع مقدس با نگاه تحلیل بعد از جنگی، نه‌تنها تحریف تاریخ جنگ را در پی دارد بلکه خود آثار را هم از استناد و اعتبار ساقط می‌کند.

۵- آثار تبلیغی به جای تحلیلی  

حدود ۴۰ سال از پایان جنگ گذشته اما هنوز نگاه ما به مسائل جنگ، تبلیغی است. نگاه تبلیغی شاید برای روزهای جنگ و زمانی که ما درگیر ماجرا بودیم لازم و مفید باشد اما اکنون که سالها از آن واقعه عبور کردیم و باید به گذشته مان نگاه کنیم و درباره آن داوری کنیم و کتاب بنویسیم، نگاه تبلیغی بکار نمی آید. واقعه ای اتفاق افتاده و گذشته است، اکنون باید آن واقعه تحلیل شود. باید بدون اغماض و تعارف، چرایی و چگونگی آن واقعه را تحلیل کنیم.

نمونه بارز آثار نگاه تبلیغی به جنگ حجم بالای آثار تاریخ شفاهی است که در سالهای اخیر منتشر شدند. مرکزی تا کنون بیش از چند صد اثر تاریخ شفاهی و خاطره منتشر کرده هنوز کتابی درباره تاریخ تحلیلی جنگ ندارد. بسیاری از این آثار تاریخ شفاهی لحن، سبک روایی و نگارشی واحد دارند. مگر نه این که هر کتاب تاریخ شفاهی، خاطرات و تجربه یک فرد است و آدمها با یکدیگر متفاوتند و مگر نه این که زندگی و تجربه هر فرد با دیگری متفاوت است. این تفاوت‌ها باید در لحن، زبان و سبک نگارش کتاب متجلی باشند. اما این تفاوت‌های متنی، لحنی، زبانی و سبکی در بسیاری از کتاب‌های تاریخ شفاهی دفاع مقدس دیده نمی‌شود. لحن، زبان و آهنگ بسیاری از کتاب‌ها یکسان است و این یکسانی موجب تکراری شدن آثار شده است.

بزرگ‌ترین ضعف تاریخ شفاهی آن است که شخصی و فردی هستند. وقتی خاطرات رزمنده ای منتشر می‌شود، هرچند گوشه ناگفته‌ای از جنگ را بیان می‌کند، باز یک تجربه شخصی و فردی است و اگر با اسناد و مدارک متقن، تایید و تحلیل نشود نمی توان بر مستند بودن آن یقین داشت. اگر کسی در خاطراتش بگوید در شب عملیات، پنج تانک را با آر. پی. جی زدم چطور می توان مطمئن شد درست می‌گوید؟ شاید اصلا تانکی نزده باشد و شاید بیشتر زده باشد.

۶- ادبیات دفاع مقدس، زنانه شده است

قبل از هر جیز بگوییم منظور از زنانه شدن ادبیات دفاع مقدس نوشتن آثار توسط زنان نیست. اتفاقا نگارش آثار توسط بانوان یکی از نقاط قوت ادبیات دفاع مقدس ماست. برخی موضوعات جنگ باید به همت زنان نوشته شود و آثار خوب در بعضی حوزه ها تنها به قلم بانوان ممکن خواهد شد. مقصود از «زنانه شدن» ادبیات دفاع مقدس آن است که نگاه به جنگ و سبک نگارش آثار زنانه شده است. آثاری که به قلم نویسندگان مرد نوشته و منتشر می شوند بسیار بیشتر از نویسندگان زن است اما حتی آثاری هم که به قلم آقایان نوشته می شود قلم و لحن و سبک زنانه دارند. و این به خاطر آن است که در سال های اخیر، بسیاری از آثار دفاع مقدس تحت تاثیر نگاه زنانه به جنگ تدوین و منتشر شده است. 

جنگ به هر حال یک پدیده مردانه است و زنانه کردن آن چندان به کار نخواهد آمد. نقش زنان در جنگ حتما باید روایت شود اما این غیر از زنانه شدن ادبیات دفاع مقدس است. بسیاری از آثار دفاع مقدس ما این‌روزها زیادی زنانه شده است. اما نگاه زنانه به جنگ چه ویژگی هایی دارد؟ و سبک نگارش زنانه چگونه است؟  احساسی و عاطفی بودن، نداشتن نگاه تحلیلی و انتقادی به وقایع، ساده پنداری و ساده سازی،‌ نگاه نقطه ای و محدود،‌ داشتن نگاه تک بعدی از جمله مهم ترین ویژگی های نگاه زنانه به جنگ است.

در همه این‌حوزه‌ها کتاب‌های خوب و قابل قبول نیز کم نداریم اما بحث بر سر غلبه رویکردها و نگاه‌ها در ادبیات دفاع مقدس است. در شرایط کنونی غلبه با رویکرد نظامی، سیاسی، مستندنگاری داستانی، تبلیغی و نگاه زنانه در ادبیات و آثار انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است. هرچند هشت سال جنگ سنگین و نابرابر ما مقابل عراق بسیار بیشتر از اینها جای کار داد و هنوز کتاب های زیادی باید در این باره نوشته و منتشر شود.

آثار خوب، کم نداریم اما آیا این بدان معناست که «ادبیات» دفاع مقدس هم داریم؟ نوشتن کتاب های دفاع مقدسی و افزایش عناوین یک چیز است و خلق «ادبیات» چیز دیگر. بنابراین بد نیست گاهی به پشت سر نگاه کنیم و آثار نوشته شده را ارزیابی و بازخوانی کنیم تا بدانیم کجا هستیم؟ چکار می‌کنیم؟ و برای آینده چه باید بکنیم؟

کار ادبیات، ساختن خاطره جمعی و تجربه مشترک انسان‌هاست. افزایش تعداد عناوین و آثار به جای خود، اما تا وقتی نتوانیم «ادبیات» به معنای هنر، خلق کنیم، این آثار وارد زیست انسان ایرانی و بعد زیست انسان جهانی نخواهند شد. تا زمانی که مفاهیم و ارزش های دفاع مقدس به خاطره جمعی و تجربه مشترک ایرانیان تبدیل نشوند، ماندگار نخواهند شد و این‌مهم تنها از طریق ادبیات و هنر ممکن است.

علی نورآبادی خبرنگار و پژوهشگر

میلی صفحه خبر موبایل
اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
سفرمارکت
گزارش خطا
برچسب منتخب
# جنگ ایران و اسرائیل # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران # تابناک ورزشی # جنگل الیت # نرخ سوم بنزین
نظرسنجی
آیا از سهمیه بندی جدید بنزین رضایت دارید؟
الی گشت