
به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، سریال «شغال» به قسمت هفدهم رسیده است؛ مجموعهای به کارگردانی بهرنگ توفیقی که طی سالهای اخیر با ساخت سریالهای عامهپسند شناخته شده است. هرچند در بیشتر آثار بهرنگ توفیقی، کیفیت کارگردانی و بازیگری چندان مورد توجه نیست، اما در انتخاب موضوعات سریالهایش هوشمندانه عمل میکند؛ هم برای مخاطب عام جذاباند، هم قصهای ساده و پرکشش دارند.
تجربه سریالهای قبلی توفیقی مانند «آقازاده»، «پدر»، «بر سر دو راهی»، «سرگیجه» و... نشان میدهند موفقیت او بیشتر در تواناییاش در ایجاد جذابیت داستانی است تا خلق صحنههای بصری و کارگردانی پیچیده. این ویژگی سبب شده نظر منتقدان و مخاطبان عمومی او، از هم فاصله داشته باشد؛ منتقدان اغلب آثار او را نمیپسندند، اما آمار تماشاگران نشان میدهد آثارش با استقبال روبهرو شدهاند.
در «شغال» نیز همینفرمول و رویکرد ادامه دارد و توفیقی دست روی موضوعات ساده، اما پرمناقشه و چالشبرانگیز گذاشته؛ موضوعاتی چون تجاوز، انتقام، عشق و روابط انسانی پیچیده که به ذات کشش قصه را افزایش میدهد. در قسمت هفدهم اینسریال، داستان وارد مرحلهای پرخون و بحرانی شده است. شخصیتها یکی پس از دیگری از میان برداشته میشوند و تنش اصلی داستان اوج میگیرد. سریال در این قسمت همزمان با پیشبرد خط اصلی، به قصههای فرعی نیز میپردازد. از یک سو ماجرای عطا و علاقه او به دختری که برادرش درگیر باند مواد مخدر است، از سوی دیگر رابطه موازی کامیار با دختر شریک پدرش، هر دو جریان، شخصیتها و روابط پیچیده انسانی را در معرض دید مخاطب قرار میدهد. این میان، نقشه عطا نیز به ناکامی انجامیده است، او قصد داشت موادی را در گلخانه جاسازی کند تا پلیس بتواند عبدی و نوچههایش را دستگیر کند، اما این برنامه شکست خورد و درگیری میان عطا و عبدی منجر به کشته شدن هر دو شد. این اتفاق باعث میشود که آزاد، دوست صمیمی و همراه همیشگی عطا در اجرای نقشهها، یکباره یار قدیمی خود را از دست بدهد و بار عاطفی سنگینی در داستان بر او وارد شود.

در خط اصلی قصه «شغال»، سیاوش همچنان از ماجرای تجاوز به همسرش آوا بیخبر است، اما به تدریج نشانههایی از شک و تردید در او پدیدار میشود، که به افزایش تنش و انتظار مخاطب برای واکنشهای آینده میانجامد. قسمت هفدهم نشان میدهد «شغال» علیرغم جذابیتهای داستانی و پیچیدگی روابط میان شخصیتها، هنوز ضعفهایی در انسجام روایت و پرداخت شخصیتها دارد. کشته شدن ناگهانی عطا و عبدی، اگرچه تنش و هیجان ایجاد میکند، اما کمی شتابزده به نظر میرسد و فرصت کافی برای بروز واکنشها و پردازش عاطفی شخصیتها فراهم نمیشود.
درگیری میان خطوط فرعی و اصلی داستان هم گاهی باعث پراکندگی توجه مخاطب میشود. با این حال، توفیقی موفق شده مخاطب را پای سریال نگه دارد و از طریق شخصیتپردازی ساده اما درگیرکننده، حس کنجکاوی و جذابیت را حفظ کند. قسمت هفدهم «شغال» ترکیب داستانهای فرعی و اصلی است و نشان میدهد توفیقی علیرغم نقدهای وارده، در خلق قصه مخاطبپسند توانمند است، حتی اگر در جنبههای فنی و کارگردانی چندان دقیق عمل نکند.