
به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، پس از فتح مکه و فراگیرشدن اسلام در خارج از شبه جزیره عربستان، واقعه تاریخی مهم شهادت پیامبر (ص) رخ داد که پس از ۱۱ مرتبه ترور ناموفق توسط یهود و مشرکان پیشین مکه، در نهایت اینتوطئه توسط دستاندرکارانش به ثمر نشست و پیامبر (ص) شهید شد.
نکته مهمی که عموما در مرور تاریخ اسلام و روزهای پس از پیامبر (ص) مغفول میماند، این است که تا پیش از شهادت پیامبر (ص) دو جبهه اصلی با ایشان و نشر اسلام واقعی مبارزه میکردند که پس از شهادت ایشان، دیگر خبری از حضور رسمی و فعالیت ظاهریشان نیست. این دو جبهه عبارتاند از یهود و منافقان. نکته مهم دیگر مغفولمانده این است که ماجرای عدالتخواهی و شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) برای مقابله با فضایی بود که این دو جبهه پس از پیامبر (ص) حاکم کردند.
پس از شهادت پیامبر (ص) جبهه نفوذ فضا را برای تاخت و تاز مناسب دید و دو شاخه مورد اشارهاش، توان حداکثری خود را برای خروج اسلام محمدی از مسیر اصلیاش به کار گرفتند. مهمترین میدانهای فعالیت جبهه مشترک نفوذ (یهود و نفاق) هم چهار حوزه مذهبی-فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بود.
در سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) بنا داریم مروری کوتاه بر فعالیتهای مذهبی-فرهنگی دشمنان مخفی پیامبر اکرم (ص) و دین او پس از حیات دنیوی ایشان داشته باشیم که باعث قیام و اعتراض حضرت زهرا (س) و در نهایت شهادت ایشان شدند. فعالیتهای فرهنگی جبهه نفوذ با علمداری یهود بینالملل که امروز هم علیه اسلام ادامه دارد، در صدر اسلام موجب شکلگرفتن شهادت حضرت زهرا (س)، امام علی (ع)، امام حسن (ع)، واقعه عاشورا و شهادت دیگر معصومین تا پیش از امام دوازدهم شیعیان و روزگار کنونی شدند.
یکی از فعالیتهای شاخص مذهبی-فرهنگی، نفوذ، اصرار بر ممنوعیت نقل حدیث از پیامبر (ص) و جا انداختن فرهنگ اسراییلی بود که در کنار جعل حدیث انجام شد و دشمنان با مبارزه جدی و پنهانی با قرآن، شروع به مصادره آیات و احادیثی کردند که مربوط به اهل بیت پیامبر (ص) بهویژه امام علی (ع) بودند. اینمیان تعدادی از صحابه تلاش عجیبی برای بازگرداندن آبروی رفته به یهودیان بهعنوان دشمنان اصلی اسلام کردند.
کعبالاحبار بهعنوان یکی از جاعلان حدیث، اصرار داشت در تورات گفته شده حکومت رسول خدا در شام تشکیل میشود و بین صحابه نسل اول هم برخی، شام را به عنوان محل سکونت ابدال معرفی کردند و گفته شد اینجماعت (ابدال) بدون حساب و کتاب به بهشت میروند و قرآن هم در شام نازل شده است. در همینراستا بود که ماموریت اشغال شام به بنیامیه به خاطر اصالت رومی و یهودیشان سپرده شد و باز، در همینراستا بود که کعب الاحبار و همکارانش ازجمله عبدالله بن سلام آنقدر در فضیلت برخی از سرشناسان صحابه حدیث جعلی ساختند که معاویه خطاب به آنها گفت: بس است! برای فلان و بهمان هم بگویید و بسازید!
کعبالاحبار بهعنوان یکیهودی فعال ضد اسلام، سال ۱۷ هجری قمری در سن ۸۰ سالگی، زمان خلافت خلیفه دوم در مدینه، بهظاهر مسلمان شد. البته ابناعثم، اسلامآوردن او را مربوط به سفر خلیفه دوم به بیتالمقدس میداند و میگوید پذیرش اسلام از جانب کعب همزمان با آغاز حکومت معاویه در شام بوده است. جالب است که کعبالاحبار شاگردان زیادی تربیت کرد که بسیاری از آنها نامهایی آشنا در تاریخ اسلام هستند؛ ابوموسی اشعری، ابوهریره، عبدالله بن عمر، عبدالله بن زبیر و ...
طبق یکی از گزارشهای بهجامانده، کعبالاحبار، هنگام مرگ تورات تحریفنشدهای را که همراه داشت، فرستاد تا به دریا انداخته شود. او هنگام حیات، یهودیبودن خود را مخفی نمیکرد و بین مردم مسلمان تورات میخواند و از تلمود خبر میداد با اینوجود بهعنوان شیخ علمای اسلام محسوب میشد! او و شاگردانش، در ماجرای قربانیکردن حضرت ابراهیم (ع) برای خدا، حضرت اسحاق را بهعنوان ذبیح معرفی میکرد نه حضرت اسماعیل!
درباره خدمات کعبالاحبار و شاگردانش به یهود و خیانتهایشان به اسلام، مطالب زیادی در تاریخ وجود دارد اما به بیان یک نمونه دیگر بسنده میکنیم و به ادامه بحث برمیگردیم. ابوهریره دوسی بهعنوان یکی از چهرههای مرموز جریان نفوذِ پس از پیامبر (ص)، شخصیتی پیچیده دارد و یکی از عقاید مهمی که ترویج داد، این بود: ۳ چیز کفر است: نوحهخوانی بر مردگان، گریبان دریدن و ایراد گرفتن به اصل و نسب دیگران که شاید کفر سوم او، برای عدم افشای ریشه و نسب یهودیان و منافقان نفوذکرده در اسلام بوده است!
یکی از فعالیتهای جریان نفوذ پس از شهادت پیامبر (ص)، تلاش برای بدنامی امام علی (ع) بود که به موجب آن، اعدام پیمانشکنان قبیله یهودی بیقریظه، تبدیل به ماجرایی عظیم بهنام کشتار بنیقریظه شد که فرمانش را پیامبر (ص) داده و اجرایش به عهده علی (ع) بوده است. عبدالله بن سلام هم بهعنوان یکیهودی مخفی، آیاتی را که در مورد امام علی (ع) نازل شده بود، به خود منتسب کرد.
در همانحال، کعبالاحبار، عبدالله بن سلام، زید بن ثابت و ... بهطور مداوم، بحث ارتباط آیات قرآن با افسانههای قدیمی را رواج میدادند و کتابت تورات همراه با کتابت قرآن آغاز شد که وهب بن منبه یهودی یکی از کاتبان بود و گروهی از مسلمانان تورات را همراه با قرآن ختم میکردند! همزمان با منع نقل حدیثهای پیامبر (ص)، اینجمله هم در جامعه اسلامی رواج داده شد که پیامبر گفته: «از من روایت نکنید! از بنیاسراییل سخن بگویید!» در همینزمینه است که پژوهشگران تاریخ صدر اسلام میگویند نقل اینحدیث جعلی از پیامبر که «از من چیزی ننوسید و هرچه نوشته شده از بین ببرید!» شبیه آنجمله تلمود است که «حق نداری مطالبی را که شفاهی برای تو نقل میشود، مکتوب ثبت کنی!»

در همانحال که نفوذیهای یهود بهشدت بین مردم مسلمان فعال بودند و قصههای تلمود و اسراییلیات را در احادیث پیامبر (ص) وارد کردند، اینروایات جعلی تبدیل به بخشی از اخبار دینی و تاریخی اسلام شدند و عدهای از سرشناسان صحابه هم نقل احادیث نبوی را جرمی نابخشودنی عنوان میکردند. عدهای از اهل کتاب هم بین مردم قصهگویی میکردند که اینکار باعث رواج اسراییلیات و خرافات اهل کتاب بین مسلمانان شد. ترویج اینعقیده که خداوند قابل رویت است هم از دیگر باورهای یهودی بود که تلاش شد در کنار خرافات، به عقاید مسلمانان وارد شود.
یکی از ضربههای فرهنگی دیگری که پیش از شهادت پیامبر (ص) طرحریزی شده و با شهادت ایشان عملی شد، ماجرای رواج فساد و زنبارگی بود که با بحثهایی مثل جواز گناه توسط پیامبران همراه شد. همانطور که میدانیم یهودیان، داود پیامبر (ع) را یکگناهکار توبهکرده معرفی میکنند و چنینظلمی را بر شخصیت خیالی و اسطورهای موسای خمشگین (موسای کلیمالله در اسلام) هم روا داشتهاند. همانزمان که بحث عقیده به جبر و تفویض توسط یهودیان در اسلام تزریق میشد و معتزله و اشعریون هم به آن اعتقاد دارند، ماجرای نهی از متعه (عقید صیغه موقت) پیش آمد و جالب بود که تحریمکنندگان متعه، مخالف حجاب کنیزکان بودند و اگر یککنیز را با حجاب میدیدند، به بهانه اینکه حق ندارد خود را شبیه زنان آزاد نشان دهد، جلوی حجاب او را میگرفتند.
رواج ثروتاندوزی و شیوع روحیه اشرافیگری هم از دیگر آسیبهای فرهنگی-مذهبی جریان یهودی نفوذ در اسلام بود که پس از شهادت رسولالله (ص) به صراحت و روشنی خود را نشان داد و با روی کار آمدن سلسله بنیامیه، به اوج رسید. بنیعباس هم همینمسیر را رفتند و در اینزمینه، دنباله بنیامیه محسوب میشوند. نمونه بارز اینآسیب را میتوان در شخصیت عبدالرحمن بن عوف دید که پس از مدتی، به قارون امت اسلام معروف شد.
یکی دیگر از رفتارهایی که یهودیان تلاش کردند به عقاید اسلامی وارد کنند، رهبانیت افراطی و سنگین است که در روزگار کنونی خود را بهشکل صوفیگری و عرفانهای نه اسلامی بلکه عرفانهای انحرافی نشان میدهد. یکی از پرچمداران اینکار هم اسود بن یزید بن قیس نخعی، ازجمله چهرههایی است که پیامبر را ندید و ملاقات و گفتاری با آنحضرت نداشته اما ابنحزم، زمان اسلامآوردن او را مربوط به زمان حیات پیامبر(ص) دانسته است. منابع غیرشیعه، عبادتهای فراوان و طاقتفرسای اسود بن یزید را روایت کردهاند و گفتهاند همه روزها را روزه بود و روزهایی که روزه میگرفت، شترهای مقاوم از شدت گرما جان میدادند. اما او آنقدر روزه گرفت که زبانش از شدت تشنگی سیاه شد و یکی از چشمانش را از دست داد. اسود یکی از دشمنان امام علی (ع) بود و گفته میشود پسرش عبدالرحمن که از همه خاندان اسود کمتر اهل عبادت بود، روزانه ۷۰۰ رکعت نماز میخواند!