
در عرصه روابط بینالملل معاصر، قدرت یک ملت تنها در معادلات نظامی و اقتصادی خلاصه نمیشود؛ بلکه در میزان نفوذ فرهنگی و توانایی آن در ارائه یک تصویر اصیل و اقناعکننده از هویت تمدنی آن ملت نهفته است. در این میان، «ایرانشناسی» نه یک رشتهی صرفاً آکادمیک، بلکه ابزاری حیاتی در دیپلماسی فرهنگی و ضرورتی راهبردی برای جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود تا غنای تاریخی، فرهنگی و معنوی خود را از پس پردههای تحریف رسانهای به جهان معرفی کند.
همان گونه که رهبر معظم انقلاب مدظله العالی در سالهای گذشته بر «اقتدار معنوی» نظام و جایگاه مهم فعالیتهای فرهنگی خارج از کشور تأکید کردهاند، در این زمینه ایرانشناسی میتواند حامل اقتدارفرهنگی کشور باشد. هدف از گسترش این حوزه، نه تبلیغات زودگذر، بلکه سرمایهگذاری بلندمدت بر روی خرد جمعی بینالمللی برای شناخت عمیقتر و دقیقتر از ایران است.
ایرانشناسی و نقش آن در اصلاح تصویر بینالمللی
دنیای امروز، مملو از «نظام مسائل» پیچیدهای است که مکاتب مختلف ایرانشناسی را با سوگیریها و چالشهای گوناگون روبهرو کرده است. رسانههای جهانی اغلب با اتکا بر کلیشههای منفی یا رویدادهای زودگذر، تصویری یکبعدی و تحریفشده از ایران ارائه میدهند. در مقابل، ایرانشناسی با پشتوانه متون اصیل، پژوهشهای میدانی و رویکردهای علمی، میتواند به مثابه یک پادزهر فرهنگی عمل کند.
وظیفه ما این است که نه تنها به ابعاد تاریخی و میراثی ایران بپردازیم، بلکه جنبههای معاصر و پویای کشور نظیر پیشرفتهای علمی، فناوریهای نوین و تنوع گسترده گردشگری را در این مطالعات دخیل کنیم. ایرانشناسی معاصر باید بتواند تصویری را ارائه دهد که در آن، ایران علاوه بر سرزمین شاعران بزرگ، مهد نوآوری و ملتی در حال توسعه نیز میباشد.
ایرانشناسان، سفیران فرهنگی ایران اسلامی
هر پژوهشگری که به صورت علمی و بیطرفانه به مطالعه فرهنگ و تمدن ایران میپردازد، در حقیقت تبدیل به یک «سفیر فرهنگی» است که روایتهای دست اول و معتبر را در مجامع آکادمیک و علمی بازنشر میدهد. حمایت از این سفیران از طریق تقویت و تأسیس کرسیهای ایرانشناسی در دانشگاههای تراز اول جهان، ترجمه و نشر آثار کلیدی فارسی و فراهم آوردن فرصتهای تبادل علمی، گامی حیاتی در جهت نفوذ نرم و تغییر نگاههای جهانی است.
واجلاس بینالمللی ایرانشناسی ۱۴۰۴ و این گونه رویدادها، میتواند بستر مهم برای گردهم آوردن این سفیران باشند. این نشستها تنها یک گردهمایی نیستند، بلکه نقطه آغاز شکلگیری یک شبکه جهانی و پایدار از اندیشمندان علاقهمند به ایراناند که میتوانند در برابر روایتهای یکجانبه، روایتی عمیق، چندوجهی و علمی از ایران را در سطح جهان ترویج دهند.
در پایان باید گفت: موفقیت در این مسیر، نیازمند یک عزم ملی پایدار ودر هماهنگی راهبردی میان نهادهایی، چون سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، وزارت امور خارجه و وزارت علوم و بنیاد ایران شناسی است. چشمانداز دهه آینده باید بر نهادینهسازی ایرانشناسی در قلب برنامههای دیپلماسی فرهنگی کشور متمرکز باشد.
این امر شامل:
تدوین نظام مسائل دقیق: پاسخگویی علمی به شبهات و چالشهای موجود در مطالعات ایرانشناسی.
استفاده حداکثری از ظرفیتهای دیجیتال: تولید محتوای جذاب، متقن و قابل دسترس در فضای آنلاین برای مخاطبان غیرآکادمیک.
ایجاد سازوکارهای تداومبخش: پس از برگزاری اجلاسها، باید ساختارهای دائمی نظیر «شبکه جهانی ایرانشناسان» یا نشریات تخصصی مشترک برای حفظ و تعمیق تعاملات ایجاد شود؛ و در نهایت، گسترش ایرانشناسی به معنای تجهیز دیپلماسی کشور به «نیروی نرم» و «اقتدار فرهنگی» است تا بتواند در دنیای پرهیاهوی امروز، صدای واقعی فرهنگ و تمدن کهن ایران اسلامی را به گوش جهانیان برساند و جایگاه شایسته خود را در نظام جهانی تثبیت کند.