
در روز ۲۱ اکتبر، مارکو روبیو، وزیر خارجه ایالات متحده، با السودانی تماس تلفنی داشت، در طی آن دیپلمات ارشد واشنگتن درخواستهای واشنگتن از بغداد برای «فوراً خلع سلاح» گروههای طرفدار تهران را منتقل کرد. جالب این است که این نخستین بار بود که یک مقام ارشد آمریکایی بهصراحت از واژهٔ «خلعسلاح» استفاده کرد.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، «نیو عرب» در مقالهای به بررسی انتخابات آینده پارلمانی عراق پرداخته که در ادامه آمده است.
لازم به ذکر است انتشار مقالات خارجی به معنای تایید محتوای آن از سوی تابناک نیست.
در سالهای اخیر، بغداد به شکلی چشمگیر یک بازی متعادل حساس را مدیریت کرده است؛ با تأکید بر حاکمیت عراق، در حالی که از همپیمانی آشکار با یک اردوگاه ژئوپولیتیکی در برابر دیگری اجتناب کرده است.
همزمان با جنگ نسلکشی اسرائیل در غزه که از اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد، جنگ ۲۰۲۳-۲۴ بین اسرائیل و حزبالله، و نیز جنگ ۱۲ روزه ایران-اسرائیل در ژوئن، دولت نخستوزیر محمد شیاع السودانی روابط مثبتی با هر دو کشور، یعنی ایالات متحده و ایران، برقرار کرده است.
عراق با دقت وابستگی خود به ایران را کاهش داده و در عین حال روابط قوی با جمهوری اسلامی ایران را حفظ کرده است. با تقویت کنترل بر جناحهای طرفدار ایران در چارچوب حشد الشعبی (PMF)، دولت السودانی مانع از آن شد که درگیری سال جاری میان ایران و اسرائیل به داخل عراق کشیده شود — که این خود نشانی آشکار از موفقیت در این موازنه بود.
با آنکه بغداد گروههای همسو با ایران را بهمهارت در مرزهایش مهار کرده است، فشار از سوی واشنگتن در ماههای اخیر افزایش یافته است، که نشانهٔ آزمونی جدید برای بازی موازنه عراق است.
فشار آمریکا بر حشد الشعبی
در روز ۲۱ اکتبر، مارکو روبیو، وزیر خارجه ایالات متحده، با السودانی تماس تلفنی داشت، در طی آن دیپلمات ارشد واشنگتن درخواستهای واشنگتن از بغداد برای «فوراً خلع سلاح» گروههای طرفدار تهران را منتقل کرد.
جالب این است که این نخستین بار بود که یک مقام ارشد آمریکایی بهصراحت از واژهٔ «خلعسلاح» استفاده کرد، هنگام تشریح موضع آمریکا دربارهٔ سرنوشت این جناحهای همسو با ایران.
رهبری عراق بهروشنی استقبال چندانی از پیام روبیو نکرد. دفتر نخستوزیری گزارش تماسی را منتشر کرد که به نظر میرسید انتقادی از اقدامات «یکجانبه» واشنگتن باشد، در حالی که بر «ارتباط و مشورت» تأکید کرد. احتمالاً این ارتباط با آنچه روبیو دربارهٔ جناحهای حشد الشعبی گفته بود، داشت.
این تماس با السودانی بر موضعی تهاجمیتر از سوی آمریکا دلالت دارد، که مدیریت گروههای مسلح توسط عراق را به همکاری گستردهتر بر سر انرژی و پروژههای تجاری اصلی پیوند میدهد.
بنابراین، طبق گفتهٔ حیدر الشاکری، پژوهشگر در برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در چتمهاوس، روابط بغداد و واشنگتن به احتمال زیاد تحت فشار فزایندهای قرار خواهد گرفت و به سمت «پایهای بیشتر معاملاتی» سوق داده خواهد شد.
وی گفت: در حالی که السودانی تلاش میکند گفتوگو و هماهنگی را حفظ کند، وی همچنین باید با انتظارات متضاد بازیگران عراقی که این گروهها را بخشی از ساختار قدرت عراق میبینند نیز کنار بیاید. نتیجه احتمالاً ادامه تعامل خواهد بود، اما با تنش بیشتر.
تماس روبیو با السودانی در پی سایر اقداماتی از سوی آمریکا بود که برای مهار نفوذ ایران در عراق صورت گرفت. در ماه سپتامبر، وزارت خارجه آمریکا چهار گروه مسلح شیعه (حرکت النُجَباء، کتائب سیدالشهداء، حرکت أنصار الله الأوفیاء، و کتائب الإمام علی) را به فهرست سازمانهای تروریستی خارجی افزود، با استناد به ارتباطات آنها با تهران و فعالیتهای نظامی مانند حملات به سفارت آمریکا و پایگاههای نظامی میزبان نیروهای آمریکایی و ائتلاف.

علاوه بر این، اوایل همین ماه، وزارت خزانهداری آمریکا تحریمهایی علیه یک کمپانی که تحت چتر حشد الشعبی فعالیت میکند با نام شرکت مهندس جنرال و همچنین علیه چند شبکهٔ مالی وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وضع کرد، که واشنگتن آنها را به پولشویی به نفع ایران متهم میکند.
قبل از این تحریمها و تعیینها، آمریکا انرژی و تلاش زیادی صرف وادار کردن عراق کرد تا قانونی تصویب نکند که کمیسیون حشد الشعبی را قانونمند سازد. نگرانی واشنگتن، همانطور که مارکو روبیو بیان کرد، این بود که چنین قانونی «نفوذ ایران را نهادی میکرد و گروههای مسلح تروریستی را که حاکمیت عراق را تضعیف میکنند» در ساختار رسمی جای میداد.
در نهایت، پارلمان عراق و فراکسیونهای شیعهٔ غالب در کشور، به رأیگیری دربارهٔ این قانون اقدام نکردند.
دو تحول مهم دیگر رخ دادند. اول، انتصاب جاش هریس بهعنوان سرپرست سفارت آمریکا در بغداد بود. او دیپلماتی با تجربهٔ گسترده در پروندهٔ عراق در ظرفیتهای مختلف است. دوم، تعیین مارک ساوایا، متحد نزدیک ترامپ و با دغدغهای طولانی نسبت به امور عراق، بهعنوان فرستادهٔ ویژهٔ آمریکا برای عراق بود.
نورمن ریکلِفس، رئیس و مدیرعامل گروه نامئا (یک مشاورهٔ ژئوپلتیکی بینالمللی) معتقد است پذیرش این نقشها از سوی هریس و ساوایا نشانه این هستند که دولت آمریکا اکنون شروع به معطوف کردن توجه خود به عراق کرده است.
او افزود که «عراق میتواند انتظار داشته باشد که فشار بر روابطش با ایران، بهویژه در رابطه با گروههای شبهنظامی طرفدار ایران، فرار از تحریمهای مالی، و قاچاق فرآوردههای نفتی، افزایش یابد».
در پی جنگهای منطقهای سال گذشته که ضربات قابلتوجهی به سیاست خارجی تهران وارد کرد، دولت ترامپ زمان کنونی را فرصتی بینظیر میداند تا نفوذ جمهوری اسلامی ایران را در عراق بیشتر کاهش دهد.
در این زمینه جواد حیراننیا، مدیر گروه مطالعات خلیج فارس در مرکز تحقیقات علمی و مطالعات راهبردی خاورمیانه در ایران، به «نیو عرب» میگوید: «پس از حملهٔ ۷ اکتبر حماس به اسرائیل و تضعیف بعدی حزبالله و حماس و سقوط رژیم بشار اسد، واشنگتن ایران را در موقعیتی ضعیف میپندارد و در پی اجرای چارچوب صلح خاورمیانه بر اساس طرحهای آمریکایی و اسرائیلی است.»
به اعتقاد حیران نیا «خلعسلاح یا ادغام حشد الشعبی عراق در سازوکار امنیتی عراق، حلقهٔ مهمی در این زنجیره است.»
بهزودی انتخابات عراق
این فشارهای خارجی در زمانی بسیار حساس ظاهر میشوند، با نزدیک شدن عراق به انتخابات پارلمانیاش در ۱۱ نوامبر. چیزی که در این انتخابات برای بغداد بسیار مهم است، عمل موازنه بین واشنگتن و تهران است، زیرا این رأیگیری آزمونی حیاتی خواهد بود از اینکه آیا این استراتژی میتواند مشروعیت خود را در عرصۀ سیاسی داخلی عراق تأمین کند یا نه.
الشاکری میگوید: برای آمریکا، نتیجه نشان خواهد داد که آیا بغداد شریک قابلاعتمادی باقی مانده است که قادر است ثبات را حفظ کند و در عین حال نفوذ گروههای مسلح را مهار نماید. برای نخبگان سیاسی عراق، رأیگیری دربارهٔ حفظ دسترسی به قدرت و منابع در شرایط فشار خارجی فزاینده است. نتیجه تعیین خواهد کرد که بغداد چقدر با اعتماد به نفس میتواند پس از انتخابات میان مطالبات رقابتی حرکت کند.
دکتر سوم، پژوهشگر مهمان در انستیتو خاورمیانه در واشنگتن، استدلال میکند که تعادل شکنندۀ بغداد احتمالاً فعلاً دوام خواهد آورد، چون نه ایران و نه ایالات متحده نمیخواهند از عراق کنار گذاشته شوند و هر دو میدانند که نمیتوانند دیگری را بیرون کنند. اگرچه، بهگفتۀ او، در نهایت همه چیز به نتیجۀ انتخابات پارلمانی بستگی دارد.
وی افزود: «یک حضور قوی از سوی السودانی میتواند او را تشویق کند که بیشتر با شبهنظامیان طرفدار ایران مقابله نماید. این ریسکآفرین خواهد بود، اما ریسکی است که دولت ترامپ آن را حمایت خواهد کرد. با این حال، اگر پس از رأیگیری بهنظر برسد که السودانی در راه خروج است، من تغییر عمدهای در بازی موازنه نمیبینم.»
بهگفتۀ دکتر ریکلِفس، دو عامل کلیدی هستند که باید با دقت رصد شوند. اول میزان مشارکت رأیدهندگان. دوم نگرش جنبش صدریهاست، که از سال ۲۰۲۲ به تحریم سیاست رسمی ادامه داده است، نسبت به این انتخابات.
وی میگوید: «اگر صدریها انتخابات را نامشروع اعلام کنند، احتمالاً بهدلیل مشارکت پایین و تحریم صدری، آنگاه احتمال بالایی وجود دارد برای اعتراضهایی که ممکن است پس از انتخابات به خشونت منجر شوند. در نهایت، نخبگان سیاسی، بیش از دو دهه پس از برکناری صدام، با دشواری سنگینی روبۀرو هستند برای قانع کردن رأیدهندگان که میتوانند بهبود اقتصادی قابلملاحظه، خدمات بهتر، بهویژه برق، را به ارمغان بیاورند و فساد را کاهش دهند.»
سربولیوب پِووِیچ، دستیار پژوهش در مؤسسه مطالعات اروپایی بلگراد میگوید: مسئلۀ نمایندگی سیاسی شیعیان در عراق بهعنوان محور اصلی انتخابات ماه آینده برجسته است. وی معتقد است: «اگر واشنگتن بخواهد عرصه نامزدهای «قابلقبول» شیعه را بیشتر محدود کند، عراق با خطر تولید پارلمانی روبهروست که از اکثریت جمعیت خود جدا شده است. چنین حذفِ ممکن است بخشهایی از جمعیت شیعه را به سوی روشهای خارج از پارلمان برای بیان سیاسی سوق دهد: چشماندازی خطرناک با توجه به تاریخ شورشهای شیعه و خشونت فرقهای در دهههای اخیر.»
زمانبندی، راهبرد و اشتباهات آمریکا
با این حال، با نزدیکی به انتخابات، تلاش دولت ترامپ برای خلعسلاح گروههای زیر چتر حشد الشعبی در عراق ممکن است با واقعیتهای داخلی عراق در تضاد قرار گیرد و پرسشهایی دربارهٔ زمان مناسب و امکانپذیری آن بهوجود آورد.
چنین اقدامی نیازمند سالها مذاکرهٔ دقیق، ساخت نهادها و اصلاح بخش امنیتی است تا مسئولانه انجام شود. پیشبرد آن در آستانۀ انتخابات و در میان تفرقهٔ عمیق داخلی، کمتر نشانهای از دوراندیشی است و بیشتر نشانی از دیپلماسی واکنشی و کمتدبیر است که ممکن است ثبات عراق — که واشنگتن ادعا میکند حمایتکنندهٔ آن است — را تضعیف کند.

عمر نداوی تحلیلگر عراقی میگوید: واشنگتن بهتر است تا پس از انتخابات منتظر بماند، و سودانی یا جانشینش در موقعیت بهتری خواهد بود تا راهحلهای مشکل شبهنظامیان را بررسی کند.»
از انتظارات واشنگتن چند نکتهٔ مهم برمیآید. اول، مشخص نیست کدام گروهها دقیقاً هدف خلعسلاح قرار خواهند گرفت. بسیاری از جناحهای مسلح که شدیداً با سیاست آمریکا مخالفت دارند، از جمله «کتائب حزب الله»، دارای جایگاه رسمی در ساختار حشد الشعبی هستند.
این امر سؤال بنیادیِ اقتدار را مطرح میکند: بر چه مبنای سیاسی یا حقوقی «سودانی» میتواند علیه سازمانهایی اقدام کند که با وجود جنجالبرانگیز بودن، به عنوان بخشهای شناختهشدهٔ ساختار امنیتی عراق شناخته شدهاند؟
حتی اگر پیچیدگیهای حقوقی را کنار بگذاریم، چالشهای عملی و سیاسی بزرگ هستند. کدام شاخههای دستگاه امنیتی عراق دارای ظرفیت و ارادهٔ اجرای چنین دستورالعملی هستند؟ هر کوشش برای مقابلهٔ اجباری با این جناحهای طرفدار ایران ریسک تشدید تنشها و بیثبات کردن محیطی که پیش از این شکننده است را دارد، بهویژه با در پیش بودن انتخابات در ماه آینده.
علاوه بر این، اگر نخستوزیر تصمیم بگیرد اعضای یک شبهنظامی را بازداشت کند، مشخص نیست که آیا سایر جناحها منفعل خواهند ماند یا این اقدام را مقدمهٔ اقدامی گستردهتر میدانند، که ممکن است چرخهای خطرناک از تشدید را بهوجود آورد.
نداوی معتقد است: یکی از چیزهایی که صحبت از خلعِسلاح مستقیم حتماً انجام خواهد داد، این است که شبهنظامیان بیشتر احتمال دارد که مانع تلاش سودانی برای دورهٔ دوم شوند.
در این میان، منافع عراق برای بازپسگیری حاکمیت و تثبیت انحصار دولت بر قدرت خشونتآور در معرض خطر است. دستیابی به این هدف ملی مهم نیازمند برنامهریزی دقیق، در نظر گرفتن مخاطرات و شکلدهی دقیق شرایط سیاسی، امنیتی و قانونی است تا بهتدریج قدرت شبهنظامیان را کاهش دهد و همزمان قدرت دولت را بسازد. تلاش برای خلعسلاح بدون آمادگی، دستورالعملی برای ناامیدی در واشنگتن و آشوب در بغداد است.
تعادل شکننده تا کنون پا بر جاست
فراتر از نگرانیهای سیاسی و امنیتی، عراق با شبکهای پیچیده از فشارهای داخلی روبروست — از جمعیت جوان رو به رشد و خدمات عمومی ضعیف گرفته تا فساد گسترده — که بستر گستردهتری را شکل میدهد که در آن این بازیهای موازنه انجام میشوند.
گئورگی گاوس معتقد است: دولت عراق با چالشهای بسیار روبهرو است بهطوریکه موازنه میان آمریکا و ایران تنها یکی از آنهاست، و نه مهمترین. مسائل داخلی، بهویژه در محیطی با کاهش قیمت نفت، عناصر کلیدی هستند.
با در نظر گرفتن همهٔ فشارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی، عراق را در موقعیتی بسیار شکننده قرار میدهد. حرکت میان واشنگتن و تهران نه تنها دیپلماسی میخواهد، بلکه زمانبندی دقیق، هوش سیاسی و مشروعیت داخلی نیز ضروری است.
در نهایت، نمیتوان پیشبینی کرد که آیا رهبری بغداد موفق خواهد شد این مسیر حساس را طی کند یا خیر. همانطور که دکتر ریکلِفس اشاره کرد، با مرز ۱۴۵۰ کیلومتری نفوذپذیر عراق با ایران و روابط عمیق سیاسی و اقتصادی کشور، سؤال مهمتر ممکن است این باشد: آیا عراق اصلاً انتخابی دارد؟ به عبارت دیگر، آیا حفظ این عمل موازنه واقعاً برای بغداد گزینهای است؟
«سودانی» همچنان فشارهای متضاد را از طریق دیپلماسی محتاطانه مدیریت میکند؛ او به واشنگتن اطمینان میدهد، در حالی که هماهنگی خود با تهران را نیز حفظ میکند. استراتژی او بر گفتوگو و اجتناب از تشدید بحران استوار است، تا هر دو طرف عراق را بهعنوان شریکی ضروری ببینند.
از سوی خود تهران نیز، ترجیح بر آن است که عراق ثابت بماند و با توجه به محدودیتهای داخلی و منطقهای ایران در هیچ رویارویی مستقیم با آمریکا قرار نگیرد. با اینحال، این تعادل شکننده است: فشار بیشتر آمریکا یا تشدید تنشهای منطقهای میتواند بهسرعت امکان مانور بغداد را تنگ کند.