روایت حال ما، روایت مردمانی است که در سال ۱۴۰۴، با حسرتی پنهان در دل، شاهد ناکامی سندی هستند که روزگاری قرار بود ایران را به قلههای قدرت منطقهای برساند. اما حالا برای سند دیگری تلاش میکنیم که هیچ ربطی به ما ندارد.
به گزارش سرویس اجتماعی تابناک، سند چشمانداز ۱۴۰۴، وعدهای بود برای پیشرفت، برای تبدیل شدن به سرآمد علم، اقتصاد و فرهنگ در خاورمیانه. اما حالا، در پیچوخم روزگار، نهتنها این آرمانها رنگ واقعیت نگرفته، بلکه سایهای از تصمیمات عجیب و غریب بر سرزمینمان افتاده است. درست در همین روزها، سازمان حج و زیارت ایران، کاروانهایی را به نام «تفریحی-زیارتی» به سوی مکه تدارک دیده است؛ کاروانهایی که با هزینهای بین ۱۳۰ تا ۱۵۰ میلیون تومان برای هر فرد، قرار است زائران را در هتلهای ۴ ستاره با بوفههای باز و خودروهای لوکس جابهجا کنند و به شهرهایی چون جده و طائف ببرند. این طرح، انگار که از دل سند چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان سر برآورده، گویی بخشی از رویای همسایه برای جذب ۳۰ میلیون گردشگر و دگرگونی اقتصادش باشد، نه آرمانهای ما. خیابانهای مکه، که روزگاری برای ایرانیان تنها با عطر دعا و سادگی طواف معنا مییافت، حالا قرار است با رنگ و بوی دیگری دیده شود.
گردشگری چیز بدی نیست و اتفاقاً لازم است، اما دارای ابعاد و زوایایی نیز است که باید بدون توجه کرد. تصور کن زائری را که به جای همراهی با کاروانی ساده، سوار بر خودرویی VIP، راهی جده یا خیبر میشود تا گذشتهای تاریخی را ببیند یا در مراکز تجاری مدرن قدم بزند. این تصویر، هرچند برای عدهای وسوسهانگیز است، اما برای بسیاری از ایرانیان، که زیارت را با دلدادگی و بیآلایشی گره زدهاند، گویی چیزی از روح مکه کم میکند. مگر نه اینکه حرمین شریفین، برای ما، جایی برای خلوت با خدا بوده، نه مقصدی برای گردشگری لوکس؟ اصلاً گردشگری لوکس هم حق همه آنهایی است که علاقمندش هستند اما در راستای کدام هدف و به نفع کدام طرف، و چرا از سوی یک نهاد دولتی و حاکمیتی؟
روزگار کجسلیقگی
حالا، در روزهایی که جیبهای مردم از تورم و تنگنای معیشت خالیتر از همیشه است، این هزینههای گزاف چه معنایی دارد؟ این کاروانها، که تنها به کام قشر مرفه تمام میشود، گویی خطی میکشند میان مردمی که روزگاری زیارت را حقی همگانی میدانستند. صدای انتقاد در کوچههای مجازی، در پستهای مجازی، بلند شده است. کاربری با طنزی تلخ مینویسد که این سفرها «معنویت صفر» دارند، و دیگری از پروژههای ساختوساز اطراف مسجدالحرام میگوید، که انگار میخواهند بوی مکه را تغییر دهند. این صداها، نه فقط از دل نارضایتی اقتصادی، که از دغدغهای عمیقتر برمیخیزد: نگرانی از اینکه زیارت، این میراث معنوی، به کالایی تجاری بدل شود.
پازلی برای ریاض
از سوی دیگر، این طرح گویی پازلی است که قطعههایش در ریاض چیده شده، نه در تهران. عربستان، با زیرکی، از اشتیاق ایرانیان به زیارت بهره میبرد تا منابع مالی ما را به سوی خود بکشاند. در روزهایی که اقتصاد ایران زیر فشار تحریمها و سوءمدیریت نفسنفس میزند، این انتقال سرمایه به خارج، مانند خونی است که از پیکره اقتصاد ملی میرود. آن هم از سوی یک سازمان زیارت.
بیتوجه به چالشها
این تصمیم، در زمانی که حساسیتهای سیاسی و فرهنگی نسبت به عربستان در میان برخی ایرانیان بالا گرفته، گویی بیتوجه به ظرافتهای روزگار است. علاوه بر مسائل سیاسی بین ایران و عربستان، سالهاست که پروژههای عظیم ساختوساز در مکه، از آسمانخراشها گرفته تا مراکز تجاری، در نگاه برخی، تلاشی برای کمرنگ کردن هویت معنوی حرمین بوده است. حالا، این کاروانهای لوکس، انگار مهر تأییدی است بر همان مسیر. گویی ما، بیآنکه بخواهیم، در بازی توسعه عربستان بازیگر شدهایم، در حالی که سند توسعهای خودمان خاک میخورد.