طلبه ای که برای سرفرازی ایران و اسلام از سرما یخ زد + یک سند
برخي از نيروها متفرق، برخي تسليم و برخي کشته شدند. با چنين وضع سخت و دردناکي ميرزا در سرماي شديد زمستان از همسرش خداحافظي مي‌کند و در اعماق جنگل عقب مي‌نشيند تا بتواند نيروهاي پراکنده را در فرصت مناسب جمع آوري و ساماندهي کند، اما در اثر سرما به شهادت می رسد. رهبر نهضت جنگل، يک روحاني و مرد دين بود. او انقلاب جنگل و همه مظاهر آن را از دريچه انديشه هاي سياسي که از اسلام آموخته بود، مي‌نگريست.
یازدهم آذر ماه، سالروز شهادت رادمردی از خطه گیلان است که با همه وجود از باورها، وطن و ناموسش در برابر زورگویی و تجاوز بیگانه دفاع کرد و سرانجام هم به آرزوی همیشگی اش رسید.
به گزارش «تابناک»، ميرزا يونس معروف به ميرزا کوچک فرزند ميرزا بزرگ، اهل رشت، در سال 1259 هجری خورشیدی ديده به جهان گشود. سال هاي نخست عمر را در مدرسه حاجي حسن، واقع در صالح آباد رشت و مدرسه جامع آن شهر به آموختن مقدمات علوم ديني گذراند.
در سال 1286 در گيلان به صفوف آزادي خواهان پيوست و براي سرکوبي محمد علي شاه، روانه تهران شد. همزمان با اوج گيري نهضت مشروطه در تهران، شماري از آزادي‌خواهان رشت کانوني به نام مجلس اتحاد تشکيل دادند و افرادي را به عنوان فدايي گرد آوردند.
ميرزا کوچک خان که در آن دوران يک طلبه بود و افکار آزادي خواهانه داشت به مجلس اتحاد پيوست. در سال 1294 به جاي مجلس اتحاد، هيأت اتحاد اسلام از يک گروه هفده نفري در رشت تشکيل شد. بيشتر افراد اين گروه روحاني بودند و ميرزا کوچک خان، عضو موثر آن بود. اين هيأت هدف خود را خدمت به اسلام و ايران اعلام کرد و بسیار زود ميرزا کوچک خان رهبري آن را به عهده گرفت.
پس از اشغال نواحي شمالي ايران از سوي ارتش روسيه تزاري، هيأت اتحاد اسلام به مبارزه با ارتش تزاري پرداخت و يک گروه مسلح به عنوان فدايي تشکيل داد و روستاي کسما را از ناحيه فومن مرکز کار خود قرار داد و در آنجا سازمان اداري و نظامي پدید آورد.
هيأت اتحاد اسلام پس از چندي به کميته اتحاد اسلام تبديل شد و اعضاي آن به 27 نفر افزايش يافت و رهبري کميته را ميرزا به عهده گرفت. تا پايان سال 1296 بخش گسترده ای از گيلان و مازندران و طارم و آستارا و طالش و تنکابن زير نفوذ کميته اتحاد اسلام درآمد؛ اين کميته «نهضت جنگل» يا «حزب جنگل» ناميده شده است.
براي از بين بردن نهضت جنگل، وثوق الدوله کارهای بسیاری انجام داد؛ از جمله براي ميرزا کوچک خان نامه تأمين نوشت ولي ميرزا نپذيرفت. پس از درگيري هاي فراوان عده ای از افراد کشته شدند و دکتر حشمت، دستگير و در دادگاه نظامي در چهارم ارديبهشت 1298 محکوم به اعدام شد.
در این باره باید گفت که برخي از نيروها متفرق، برخي تسليم و برخي کشته شدند و در چنين وضع سخت و دردناکي بود که ميرزا در سرماي شديد زمستان از همسرش خداحافظي مي‌کند و در اعماق جنگل عقب مي‌نشيند تا بتواند نيروهاي پراکنده را در فرصت مناسب جمع آوري و ساماندهي کند، اما در اثر سرما به شهادت می رسد. رهبر نهضت جنگل يک روحاني و مرد دين بود. او انقلاب جنگل و همه مظاهر آن را از دريچه انديشه هاي سياسي که از اسلام آموخته بود، مي‌نگريست.
او بارها در برابر مردم گيلان هدف از نهضت خود را احياي قوانين اسلام اعلام کرد و يادآور شد که ميرزا کوچک، هرگز اسلحه را از خود دور نمي کند، مگر هنگامی که مطمئن باشد افراد ايراني از تجاوز متجاوزان بيگانه و ستمکاران داخلي در امان بوده و از امنيت و رفاه برخوردار هستند.
جمعي از مسلمانان درباره ماهيت ميرزا كوچك خان و انقلاب جنگلي‌ها از شهید بزرگوار مدرس استفتاء مي‌كنند و وي چنين پاسخ مي‌دهد:
بسم الله الرحمن الرحيم
«حقير از آقاي ميرزا كوچك خان و از اشخاصي كه صميمانه و صادقانه با ايشان هم‌آواز بودند، نيت سوئي نسبت به ديانت و صلاح مملكت نفهميدم بلكه جلوگيري از دخالت خارجه و نفوذ سياست آنها در گيلان عملياتي بوده بس مقدس كه بر هر مسلماني لازم. خداوند همه ايرانيان را توقيق دهد كه نيت و عمليات آنها را تعقيب و تقليد نمايند. پر واضح است كه طرفيت و ضديت و محاربه با همچه جمعيتي مساعدت با كفر و معاندت با اسلام است.» جمادي الثاني سال 1338ق سيد حسن مدرس
گفتنی است، مزار میرزا كوچك هم اكنون در بقعه سلیمان داراب رشت، زیارتگاه عاشقان آزادى و آزادگى است.
و اما سند «برگزاري مراسم سالگرد درگذشت ميرزا كوچك خان جنگلي» به شماره 293001697 و به تاريخ 24-1321 ش:
به گزارش «تابناک»، ميرزا يونس معروف به ميرزا کوچک فرزند ميرزا بزرگ، اهل رشت، در سال 1259 هجری خورشیدی ديده به جهان گشود. سال هاي نخست عمر را در مدرسه حاجي حسن، واقع در صالح آباد رشت و مدرسه جامع آن شهر به آموختن مقدمات علوم ديني گذراند.
در سال 1286 در گيلان به صفوف آزادي خواهان پيوست و براي سرکوبي محمد علي شاه، روانه تهران شد. همزمان با اوج گيري نهضت مشروطه در تهران، شماري از آزادي‌خواهان رشت کانوني به نام مجلس اتحاد تشکيل دادند و افرادي را به عنوان فدايي گرد آوردند.
ميرزا کوچک خان که در آن دوران يک طلبه بود و افکار آزادي خواهانه داشت به مجلس اتحاد پيوست. در سال 1294 به جاي مجلس اتحاد، هيأت اتحاد اسلام از يک گروه هفده نفري در رشت تشکيل شد. بيشتر افراد اين گروه روحاني بودند و ميرزا کوچک خان، عضو موثر آن بود. اين هيأت هدف خود را خدمت به اسلام و ايران اعلام کرد و بسیار زود ميرزا کوچک خان رهبري آن را به عهده گرفت.
پس از اشغال نواحي شمالي ايران از سوي ارتش روسيه تزاري، هيأت اتحاد اسلام به مبارزه با ارتش تزاري پرداخت و يک گروه مسلح به عنوان فدايي تشکيل داد و روستاي کسما را از ناحيه فومن مرکز کار خود قرار داد و در آنجا سازمان اداري و نظامي پدید آورد.
هيأت اتحاد اسلام پس از چندي به کميته اتحاد اسلام تبديل شد و اعضاي آن به 27 نفر افزايش يافت و رهبري کميته را ميرزا به عهده گرفت. تا پايان سال 1296 بخش گسترده ای از گيلان و مازندران و طارم و آستارا و طالش و تنکابن زير نفوذ کميته اتحاد اسلام درآمد؛ اين کميته «نهضت جنگل» يا «حزب جنگل» ناميده شده است.
براي از بين بردن نهضت جنگل، وثوق الدوله کارهای بسیاری انجام داد؛ از جمله براي ميرزا کوچک خان نامه تأمين نوشت ولي ميرزا نپذيرفت. پس از درگيري هاي فراوان عده ای از افراد کشته شدند و دکتر حشمت، دستگير و در دادگاه نظامي در چهارم ارديبهشت 1298 محکوم به اعدام شد.
در این باره باید گفت که برخي از نيروها متفرق، برخي تسليم و برخي کشته شدند و در چنين وضع سخت و دردناکي بود که ميرزا در سرماي شديد زمستان از همسرش خداحافظي مي‌کند و در اعماق جنگل عقب مي‌نشيند تا بتواند نيروهاي پراکنده را در فرصت مناسب جمع آوري و ساماندهي کند، اما در اثر سرما به شهادت می رسد. رهبر نهضت جنگل يک روحاني و مرد دين بود. او انقلاب جنگل و همه مظاهر آن را از دريچه انديشه هاي سياسي که از اسلام آموخته بود، مي‌نگريست.
او بارها در برابر مردم گيلان هدف از نهضت خود را احياي قوانين اسلام اعلام کرد و يادآور شد که ميرزا کوچک، هرگز اسلحه را از خود دور نمي کند، مگر هنگامی که مطمئن باشد افراد ايراني از تجاوز متجاوزان بيگانه و ستمکاران داخلي در امان بوده و از امنيت و رفاه برخوردار هستند.
جمعي از مسلمانان درباره ماهيت ميرزا كوچك خان و انقلاب جنگلي‌ها از شهید بزرگوار مدرس استفتاء مي‌كنند و وي چنين پاسخ مي‌دهد:
بسم الله الرحمن الرحيم
«حقير از آقاي ميرزا كوچك خان و از اشخاصي كه صميمانه و صادقانه با ايشان هم‌آواز بودند، نيت سوئي نسبت به ديانت و صلاح مملكت نفهميدم بلكه جلوگيري از دخالت خارجه و نفوذ سياست آنها در گيلان عملياتي بوده بس مقدس كه بر هر مسلماني لازم. خداوند همه ايرانيان را توقيق دهد كه نيت و عمليات آنها را تعقيب و تقليد نمايند. پر واضح است كه طرفيت و ضديت و محاربه با همچه جمعيتي مساعدت با كفر و معاندت با اسلام است.» جمادي الثاني سال 1338ق سيد حسن مدرس
گفتنی است، مزار میرزا كوچك هم اكنون در بقعه سلیمان داراب رشت، زیارتگاه عاشقان آزادى و آزادگى است.
و اما سند «برگزاري مراسم سالگرد درگذشت ميرزا كوچك خان جنگلي» به شماره 293001697 و به تاريخ 24-1321 ش:
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۴۷
خدا می داند اگر اقدامات میهن پرستانه در آن زمانه حساس نبود اکنون کلیه سواحل دریای خزر خود جزو جمهوری های تازه استقلال یافته بودند. دو روز پیش سر بریده را نشان میدهید و حالا میگوئید در جنگل از سرما جان سپرد . سئوال کی ودر چه زمانی سرش بریده شده کمی واضح توضیح دهید ؟ پاسخ ها
ناشناس
| 
| ۱۴:۵۰ - ۱۳۸۹/۰۹/۰۹
پس از یخ زدن در ارتفاعات گیلان و پیدا شدن جنازه یخ زده اش سر او توسط مخلفان جدا شده وجهت اخذ جایزه به رضا خان پیش کش میشود ناشناس
| | ۱۵:۵۱ - ۱۳۸۹/۰۹/۰۹
ميرزا بر اثر شدت سرما در جنگل در گذشت و چوپاني سر او را از پيكرش جدا كرد و براي دريافت جايزه به تهران برد. خدا لعنتش كند! درود بر تو ای سرداری که غربت امروزت کم از دیروز نیست!مزاری، مجسمه ای، عکسی و دیگر هیچ!!
درود بر یار وفادارت «گائوک آلمانی» که به جای ما مردم ایران، به عوض یاری هموطنانت(!)، تا آخرین لحظه زندگی همراهت بود. درود بر مردی که مزاری هم ندارد...
درود بر تو ای سردار بی سر، تنهاترین سردار، میرزا کوچک خان. ای کاش من یک قرن زودتر به دنیا می آمدم، ای کاش!
(ای کاش قادر بودم به کبوتران بفهمانم که مزار تو را کثیف نکنند!)
متاسفانه برخي از روستاهاي گيلان كه تفنگچي هاي ميزاكوچك خان در آنجاها به صورت پراكنده ساكن بوده اند به علت كمي جمعيت گاز رساني نمي شود .و هنوز در اين سرما با بخاري نفتي روزگار سپري مي كنند و جوانان روستا با وجود وفور نعمت در اين منطقه به شهرها مهاجرت كرده اند . یک بار سر بریده میرزا و سند تاریخی مبنی بر کشته شدن وی به دست توده ایها وبلشویکها را منتشر می کنید. یکبار دیگر هم اینطوری، با یک ترفندموزیانه مدعی می شوید که وی از سرما مرده! واقعا شرم آور است 
دوست محترم شما اگر در تاریخ خوانده باشید متوجه خواهید شد که جناب میرزا پس از آنکه از سرما یخ می زند و به شهادت می رسد، پس از چند روز پیکر پاکش توسط متجاوزین پیدا شده و سر از تنش جدا می کنند تا به عنوان سندی بر کشته شدن او برای اربابان خود هدیه برند. حال کجای این مطلب، ترفند موزیانه و شرم آور است لطف کرده و توضیح دهید. چرا اینقدر اسرار دارید که میرزا رو طلبه جلوه بدید؟اون فقط چند سال تو یه مدرسه دینی درس میخونه. روحانی هم نمیشه همون طور که نه لباسش رو میپوشه و نه به روحانی بودن در مردم گیلان معروفه. من خودم اهل رشت هستم و برای اولین بار از تلویزیون شنیدم که میرزا یک روحانی بود! اینقدر از کلاه میرزا واس خودتون نمد نسازید. اون یه قهرمان ملی هست و نداید از شخصیتش استفاده ابزاری بشه.خواهش میکنم این نظر رو هرچند اگر به نظر شما اشتباهه حذف نکنید تا همه ببینن و خودشون تصمیم بگیرن.
پاسخ ها
علیرضا
| | ۱۳:۲۹ - ۱۳۸۹/۰۹/۰۹
یه توضیح در تکمیل فرمایش دوستمون . تا اونجا که من می دونم میرزا کوچک خان دست دوستی به سمت بلشویک ها هم دراز کردن و تمایلات مارکسیستی داشتن . البته این از بزرگ بودن ایشان کم نمی کنه . حب وطن و مبازره با ظلم در وجود ایشان بود . منظورم شما تابناکی ها هستید که خواهشا اشخاص رو مصادره به نفع خود نکنید ! امکان نشان دادن این نظر هست ؟؟!!
احسان
| | ۱۴:۰۰ - ۱۳۸۹/۰۹/۰۹
دوست گرامی طلبه به روحانی و غیر روحانی که درس حوزوی خوانده باشه ، میگن ماسه
| | ۱۴:۳۰ - ۱۳۸۹/۰۹/۰۹
خوب به همین چند سال درس خوندن میگن طلبه دیگه!!!مگه غیر از اینه که تو تاریخ این مملکت همه حرکت های ظلم ستیزانه با انگیزه های دینی آغاز شده؟ استفاده ابزاری یعنی چی؟
ناشناس
| | ۱۴:۳۸ - ۱۳۸۹/۰۹/۰۹
خوب وقتی درس دین میخونده طلبه بوده(کجای این تحریف بوده؟)آقا حسام بهتر شما تاریخ رو با توجه به امیال خودتون تحریف نکنید
آفرین به این میگویند اطلاع رسانی نه آنکه مثل قبل عکس سر بریده آن بزرگوار را بدون هیچ تفسیر یا شرحی در سایت قرار داده بودید بنده همان وقت نظرم را داده بودم که ظاهرا به مذاق مسئولین محترم سایت خوش نیآمده بود و از درج آن خودداری کردند همیشه مرده پرست هستید وقتی که این مردان خدا زنده هستند خیانتکاران و وطن فروشان با شایعه و .....روزگار این مردان را سیاه میکنند.مگر الان نیست که کسانی علناً با حمایت غرب جنایتکار به کشور خیانت میکنند و با افتخار از این وطن فروشی و خیانت خود افتخار هم میکنند، رهبری و مردم بزرگوار را خون و دل میدهند در این انتخابات مگر ندیدید چه کردند با این کشور و مملکت، تمام سفارتخانه های غربی پناهگاه آنها شده بود.البته این مطالب را با توجه به حالتون میدانم انعکاس نمدهید. لطف کنید و این مطلب را حذف نکنید:برای طلبه بودن یک فرد چه چیزی لازم است؟
میرزا وقتی می خواهد بجنگد از لباس روحانیت استفاده نمی کند همانطور که روحانیونی که در دفاع مقدس می جنگیدند از لباس رزمی استفاده می کردند. خوب است این دوستی که اهل رشت است یک کم اطلاعاتش را درباره شخصیتهای شهرش بالا ببرد تا اینگونه با تعصب و غرض ورزی موضع نگیرد.
در اندیشه های سیاسی میرزا این مطلب بسیار آمده که ایشان به رهبری و فرماندهی عالمان دینی در رأس قیامها اعتقاد داشت و خود نیز یک روحانی بابصیرت بود.
انصافا خیلی مرد شریف بوده.من خودم اهل رشت نیستم اما میرزا اطراف شهر ما کشتند وآشناییت داریم ازش که میرزا اخوند یا طلبه حوزه نبوده اگه هم بود برا چند سال رفته که نه ملبس شده نه پای منبر رفته.در ثانی تقریبا دو هفته پیش شهادت بزرگ مرد مشروطه ،ستار خان بود اما صدایی از تابناک به اصطلاح عدالت خواه در نیومد.من خیلی کامنت دادم که نشون ندادین اگه ممکنه لا اقل این نظر منو نشون بدین در نامه نوشته از مجلس ترحيم جلوگيري به عمل آيد نه اينكه اين نامه مجوز ترحيم باشه حتما اسناد تاريخي بيشتري هست كه بايد تحقيق شود . ]چقدر تو جنگل خوسي خسته نوبستي مي جان و جانانه امي ميرزا كوچك خان . روحش شاد. وطن پرستي اين است كه يك وجب از خاك ايران درجنگ جهاني دوم بين انگليس و روس تقسيم نشد .ميرزا را اصلا نمي شناسم ................
میرزا کوچک خان یکی از آزادمردان ایرانیست که مانند مولایش حسین شهادت را بر زندگی با ذلت ترجیح داد و سرش توسط خائنین بریده شد.اما متاسفانه هنوز در برخی از شهرهای شمالی وی را راهزن می خوانند که نشان از ضعف ما برای آگاه سازی و کینه دشمن از این بزرگان دارد...... درود بر روان میرزا کوچک خان بزرگ