بازی پرسپولیس و چادرملو در ورزشگاه تختی تهران برگزار شد؛ ورزشگاهی که مدتها در دست بازسازی قرار داشت و قرار بود در غیاب ورزشگاه آزادی، میزبان بازیهای بزرگ پایتخت شود. اما اولین آزمون جدی نشان داد این بازسازی بیشتر روی کاغذ بوده تا در عمل.
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، بازی عصر روز جمعه چادرملوی اردکان و پرسپولیس در ورزشگاه تختی، یک بار دیگر پرده از وضعیت نابسامان زیرساختهای فوتبالی در ایران برداشت. نکته ابتدایی ماجرا اینجاست که میزبان این بازی چادرملو بود، اما بازی این تیم به دلیل فراهم نبودن شرایط در ورزشگاه شهید نصیری یزد، در ورزشگاه تختی تهران برگزار شد؛ میزبانی در شهر تیم میهمان، از جمله طنزهای بی پایان فوتبال ایران.
تختی، ورزشگاهی که سالها وعده بازسازی اساسیاش داده شده بود تا در روزهایی که ورزشگاه آزادی از دسترس خارج است، جایگزینی برای ورزشگاه بزرگ تهران شود و میزبان بازیهای بزرگترین تیمهای ایران باشد، اما حالا پس از نخستین محک جدی، نشان داد نهتنها به استانداردها نزدیک نشده بلکه حتی نسبت به گذشته شرایط بدتری پیدا کرده است.
چمن پارهپاره، نبود امکانات اولیه و حتی مشکلاتی بهظاهر ساده مثل دوش آب گرم پس از مسابقه، همه نشان میدهد وعدهها در عمل به هیچ جا نرسیدهاند. در شروع بازی، هنگام ورود تماشاگران به ورزشگاه مشخص شد حتی مسیر ورود تماشاگران نامناسبی دارد که برخی هواداران به طعنه میگفتند شبیه به بیابان است.
کریم باقری، مربی تیم فوتبال پرسپولیس با انتقاد از وضعیت چمن ورزشگاه و بیان این جمله که روی این زمین نمیشود فوتبال خوب بازی کرد، خطاب به مدیران ورزش گفت: «آقایان مسئول ورزش اگر نمیتوانید، چند ماه لیگ را تعطیل کنید، اجازه بدهید وضعیت درست شود. مسئولان ما که همه خواب هستند، در کارهای دیگر هستند. سه استادیوم در تهران داریم که همگی بلااستفاده هستند و تیمهای شهرستانی هم به تهران آمدهاند. اگر نمیتوانید لیگ را تعطیل کنید.»
وقتی صدای کریم باقری که شاید در سال، کم پیش بیاید که مصاحبه کند درآمده، باید عمق فاجعه را دید. وضعیت آنقدر بغرنج بود که حتی وحید هاشمیان به عنوان چهرهای مشهور به محجوب بودن و بهانه نگرفتن به صدا درآمد.
سرمربی پرسپولیس، کیفیت زمین را نشانه شکاف بزرگ فوتبال ایران با جهان دانست: «نمیخواهم درباره زمین صحبت کنم، همانطور که میبینیم اختلاف فاحشی بین فوتبال ما و کشورهای دیگر وجود دارد و متأسفانه سادهترین چیز را نداریم. نمیخواهم بهانهای بیاورم یا صحبتی کنم، اما شما زمین را ببینید که تکهتکه است و هموار نیست. کار ما در طول هفته گذشته این بود که حفظ توپ کردیم، اما امروز چند ثانیه طول میکشید تا مدافعان ما بخواهند توپ را استپ کنند.»
امید عالیشاه، کاپیتان پرسپولیس هم در جملاتی کنایهآمیز، از دستهای پنهان برای نتیجه نگرفتن تیمش سخن گفت: «فکر میکنم دستی وجود دارد که بازیها جایی برگزار شود که پرسپولیس نتیجه نگیرد. بعد از بازی با آب یخ دوش گرفتیم، در حالی که این ورزشگاه یک سال پیش بازسازی شده بود.»
انتقادها تنها محدود به پرسپولیسیها نبود. حنیف عمرانزاده، مربی تیم چادرملو، در پایان مسابقه گفت: «کیفیت زمین ما در یزد بهتر از این زمین بود، ولی میزبانی را از ما گرفتند.» صحبتهای حنیف عمرانزاده البته کدهایی دارد که سالهاست درباره ماجراهای پشت پرده آن صحبت میشود؛ درباره «مافیای چمن» که انگار زور کسی به آنها نمیرسد و این مافیا هر سال گردن کلفتر هم میشود.
ماجرای «مافیای چمن» پدیدهای که سالهاست در فوتبال ایران جریان دارد. این موضوع بارها مطرح شده که استانداردسازی ورزشگاهها تابع ضوابط فنی نیست، بلکه به معرفی شرکتهای خاص از سوی مسئولان مربوط گره خورده است. در بسیاری از موارد، تیمها تنها زمانی مجوز برگزاری بازی در زمین خود را میگیرند که کار چمن را به این شرکتها بسپارند؛ معرفیهایی که گاهی شفاهی و گاهی علنی و کتبی صورت میگیرد تا باشگاهها یا مسئولان استانی در زمینه استاندارد چمن مجبور به همکاری با یک سری افراد خاص، آن هم با قیمتهای نجومی شوند.
نمونه روشن در موضوع «مافیای چمن» همین بازی چادرملو و پرسپولیس بود. به گفته عمرانزاده زمین ورزشگاه شهید نصیری یزد، محل اصلی میزبانی چادرملو، کیفیتی به مراتب بهتر از تختی داشته، اما مجوز بازی در آن صادر نشد. در مقابل، تختی با آن وضعیت چمن، ورودی تماشاگران، وضعیت رختکن و دوشهای آب گرم مورد تأیید قرار گرفت. این تناقض، بیش از هر چیز پرده از همان مافیای چمن برمیدارد که کیفیت واقعی زمینها برایش اهمیتی ندارد.
این حجم انتقاد در شرایطی مطرح میشود که تنها یک سال پیش احمد دنیامالی، وزیر ورزش و جوانان، در بازدید اول مهر ۱۴۰۳ از ورزشگاه تختی، روند آمادهسازی این مجموعه را مثبت ارزیابی کرده بود.
علی جوادی، رئیس اداره کل ورزش و جوانان استان تهران نیز ۲۳ اسفند ۱۴۰۳ با آبوتاب از پروژهها سخن گفت: «وزیر ورزش تاکید داشت و گفت که به فدراسیون اعلام میکند مسابقاتی که امکانش هست، در تختی برگزار شود تا اینجا با برگزاری مسابقات، خودش را سرحال و نو نگه دارد. از بهمن ۱۴۰۲ کار آمادهسازی مجموعه را شروع کردیم تا به استانداردها برسانیم. نصب ۳۵ کیلومتر لوله هیتینگ در زیر چمن را انجام دادیم و سایر بخشها را هم بهروز رسانی کردیم تا شرایط چمن خوب شود.».
اما تضاد میان وعدهها و واقعیت عیان است. حتی ظاهر ورزشگاه در تصاویر تلویزیونی بهدلیل نبود پیست تارتان، زشت و قدیمی جلوه میکرد؛ در حالی که جوادی همان زمان وعده داده بود: «تعویض تارتان یکی از مسائل اصلی است و در اعتبارات رقم خواهد خورد. مبلغ ۳۵ میلیارد از وزارت برای تختی به ما داده شد که هنوز بخشی مانده و باید مطالبات پیمانکاران هم داده شود. برای پیست تارتان یکبار مناقصه برگزار کردیم و کسی شرکت نکرد. پیست موضوع اصلی برگزاری مسابقه نیست، اما در دوربینها دیده میشود. در اعتبارات سال جدید اولویت اصلی همین پیست است. تعویض پیست تارتان اولین اقدام سال جدید خواهد بود. اگر مطالبات پیمانکاران نبود، همین امسال انجام میشد.»
اکنون ۶ ماه از آن وعدهها گذشته و چیزی تغییر نکرده است. تختی همچنان در وضعیت نابسامان باقی مانده و بهجای آنکه پناهگاهی برای استقلال و پرسپولیس باشد، خودش به معضلی تازه برای فوتبال تهران تبدیل شده است. این وضعیت در حالی رخ میدهد که ورزشگاه آزادی، مهمترین ورزشگاه ایران، بیش از یک سال است که از دسترس خارج شده و جز چند بازی مهم، از سایر بازیها میزبانی نکرده است. پروژههای بیپایان تعمیر و بازسازی، عملاً این ورزشگاه را به یک بنای نیمهکاره تبدیل کرده و هیچ تاریخ روشنی برای بازگشت آن به چرخه مسابقات وجود ندارد. بارها وعده داده شد که بخشی از ظرفیت آن باز شود، اما هیچکدام عملی نشد تا اینکه وزیر ورزش و جوانان اعلام کرد و دستور داد هیچ مسابقهای تا پایان سال ۱۴۰۵ در این ورزشگاه برگزار نمیشود. همین خلا باعث شد وزارت ورزش و اداره کل تهران روی تختی بهعنوان جایگزین موقت حساب باز کنند؛ جایگزینی که در عمل از پس آزمون برنیامده است.
تختی قرار بود ناجی فوتبال تهران در دوران تعطیلی آزادی باشد، اما در عمل به مصداق ضربالمثل «عروس تعریفی» تبدیل شد؛ در کلام زیبا و امیدوارکننده، اما در عمل، خسته، فرسوده و بیرمق. جایی که وعدهها زیباست اما واقعیت چیزی جز زشتی و ناکارآمدی نیست.
ماجرای تختی و آزادی نشان میدهد بحران زیرساخت فوتبال ایران یک مسئله مقطعی نیست، بلکه حاصل سالها سوءمدیریت، وعدههای پوچ و مناسبات غیرشفاف است. از تعطیلی بیپایان آزادی تا استانداردهای سلیقهای مافیای چمن، همه چیز در نهایت یک نتیجه دارد؛ تیمهای بزرگ ایران حتی برای سادهترین نیازشان، یعنی زمین مناسب بازی، همچنان سرگردان هستند.
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید