
در نشست روز گذشته کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، غلامحسین محمدی، رئیس سازمان فنی و حرفهای کشور، گزارشی از عملکرد این سازمان و برنامههای مهارتآموزی تحت عنوان «ایران ماهر» ارائه داد.
به گزارش سرویس اجتماعی تابناک، رئیس سازمان فنی و حرفهای کشور با بیان آمارهای نگرانکننده، اعلام کرد که از هر دو نفر در کشور، یک نفر با فقر مهارتی مواجه است و ۴۰ درصد از دانشآموختگان دانشگاهی بیکار هستند.
به گفته غلامحسین محمدی، تا سال ۲۰۳۰ میلادی، ۶۰ درصد جمعیت کشور نیازمند آموزشهای مهارتی خواهند بود. این در حالی است که نرخ بیکاری دانشآموختگان در سالهای اخیر کاهش نداشته و همچنان یک چالش اساسی محسوب میشود. پیش از این نیز مسئولان سازمان فنی و حرفهای هشدار داده بودند که ۴۰ درصد بیکاران کشور را فارغالتحصیلان دانشگاهی تشکیل میدهند و این روند در مقطع کارشناسی به بالا افزایشی بوده است.
همان نرخ دو سال گذشته
عدد ۴۰درصد در حالی بیان می شودکه این نرخ در سال ۱۴۰۲نیز حاکم بوده و در نزدیک به دو سال هیچ کاهشی در نرخ بیکاران دانش آموخته رخ نداده است. در آن زمان معاون پژوهش، برنامه ریزی و سنجش مهارت سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور به بیکاری دانش آموختگان به عنوان یکی از چالشهای نظام آموزش عالی در کشور اشاره کرده و با ذکر آمار تکان دهنده در این حوزه گفته بود: چهل در صد بیکاران کشور را فارغ التحصیلان دانشگاهی تشکیل میدهند. از همین رو بر اساس اعلام وزارت عتف از سال ۱۳۹۸، ۹۹ و ۱۴۰۰ بیکاری دانش آموختگان کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری افزایشی و بیکاری رشتههای کاردانی کاهشی بوده است.
سازمان فرسوده
حال، رئیس سازمان فنی و حرفهای همچنین از نیاز به ۷ همت برای اجرای طرح «ایران ماهر» و ۳۵ همت برای نوسازی و بازسازی این سازمان فرسوده خبر داد. پس از ارائه این گزارش، نمایندگان مجلس بر ضرورت مهارتآموزی برای کاهش بیکاری و تخصصیتر شدن مشاغل تاکید کردند. در پایان جلسه، مقرر شد کمیته مهارت کمیسیون اجتماعی مجلس با همکاری سازمان برنامه و بودجه، اعتبارات مورد نیاز برای تحقق این اهداف را بررسی کند.
شکاف بین صنعت، دانشگاه، بازار کار
آمارهای ارائهشده توسط رئیس سازمان فنی و حرفهای، نشاندهنده شکاف عمیق بین نظام آموزشی و نیازهای بازار کار است. با وجود تأکید دولتها بر مهارتآموزی، همچنان ۵۰ درصد جمعیت کشور فاقد مهارتهای لازم هستند و بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی به یک بحران ساختاری تبدیل شده است. این وضعیت بیانگر نارساییهای نظام آموزش عالی در تربیت نیروی کار ماهر و هماهنگ با صنعت است.
رشتههای دانشگاهی بهویژه در مقاطع بالاتر، اغلب تئوریمحور و فاقد کاربرد عملی هستند، در حالی که مشاغل موجود نیازمند تخصصهای فنی و مهارتهای کاربردیاند. طرحهایی مانند «ایران ماهر» اگرچه گام مثبتی است، اما بدون تخصیص بودجه کافی و اصلاحات ساختاری، نتیجهبخش نخواهد بود. همچنین، فرسودگی سازمان فنی و حرفهای نشان میدهد که حتی نهادهای متولی مهارتآموزی نیز با چالشهای جدی مواجه هستند.
برای حل این معضل، هماهنگی بین وزارتخانههای آموزش و پرورش، علوم، صمت و کار ضروری است. همچنین، توسعه آموزشهای فنی و حرفهای در مدارس و دانشگاهها، تشویق بخش خصوصی به مشارکت در مهارتآموزی، و بازنگری در محتوای درسی میتواند به کاهش فقر مهارتی و بیکاری دانشآموختگان کمک کند. بدون این تغییرات، آمارهای نگرانکنندهای مانند ۴۰ درصد بیکاری فارغالتحصیلان، ادامه دار خواهد بود.