به گزارش تابناک، شیخ فضلالله نوری (۱۲۵۹-۱۳۲۷ قمری)، مجتهد برجسته تهران و شاگرد میرزای شیرازی، از پیشگامان جنبش مشروطه بود. او با پشتیبانی علمای نجف، مانند آخوند خراسانی، اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطه (تشکیل هیئت نظار برای نظارت شرعی بر قوانین) را به تصویب رساند. اما اختلافاتش با مشروطهخواهان سکولار بر سر مفاهیمی چون مساوات و آزادی به سبک غربی، او را به سوی مشروعهخواهی سوق داد. شیخ در رساله حرمت مشروطه ، مشروطیت غیرشرعی را مغایر اسلام دانست.
پس از فتح تهران توسط مجاهدان بختیاری و گیلانی در تیر ۱۲۸۸، شیخ، هدف خشم مشروطهخواهان قرار گرفت. اتهامات او شامل «افساد فیالارض»، صدور فتوای قتل مشروطهخواهان، و همکاری با محمدعلی شاه بود.
خانه شیخ فضل الله نوری در تهران
طبق مقالهای در *Encyclopaedia Iranica*، شیخ فضلالله در دوره استبداد صغیر، از طریق تلگراف با علمای نجف در ارتباط بود و تلاش کرد حمایت آنها را برای مشروعهخواهی جلب کند. اما پاسخهای مبهم خراسانی و مازندرانی، او را در موقعیت دشواری قرار داد. این منبع همچنین به نقش شیخ در سازماندهی تحصن در حرم عبدالعظیم اشاره میکند، که بهعنوان یکی از اتهامات اصلی او در دادگاه مطرح شد.
دستگیری و محاکمه: شبی پرتنش و دادگاهی شتابزده
در شب ۶ مرداد ۱۲۸۸، حدود ۷۰ تا ۸۰ مجاهد مسلح ارمنی به رهبری یوسفخان ارمنی، تحت فرمان یپرمخان (رئیس نظمیه)، به خانه شیخ در محله سنگلج تهران یورش بردند. طبق روایت نادعلی، خادم شیخ، او در کتابخانهاش بود و با شنیدن صدای حمله، با خونسردی گفت: «این همه تفنگچی برای گرفتن من یک نفر؟» شیخ را کشانکشان به درشکه انداختند و به اداره نظمیه در میدان توپخانه بردند.
محاکمه شیخ در ۹ مرداد ۱۲۸۸ در عمارت گلستان برگزار شد. اسناد تاریخی، از جمله *تاریخ انقلاب مشروطیت ایران* مهدی ملکزاده، نشان میدهند که صورتجلسه مکتوبی از این دادگاه وجود ندارد، که شائبه فرمایشی بودن آن را تقویت میکند.
اعضای دادگاه شیخ فضل الله نوری
شیخ ابراهیم زنجانی رئیس دادگاه و دادستان بود، روحانیای با گرایشهای سکولار و عضو لژ فراماسونری «بیداری ایرانیان». او با سؤالاتی درباره فتوای حرمت مشروطه، حکم اعدام شیخ فضل الله نوری را صادر کرد.
سایر اعضای دادگاه شامل منتصرالدوله، نظامالسلطان، وحیدالملک شیبانی، جعفرقلیخان استانبولی، عبدالحمیدخان غفاری (یمین نظام)، میرزا علیمحمدخان (خواهرزاده تقیزاده)، اعتلاءالملک، و جعفرقلیخان بختیاری (سردار اسعد). این افراد عمدتاً از مشروطهخواهان تندرو بودند.
مراسم اعدام: صحنهای در میدان توپخانه
در ۹ مرداد ۱۲۸۸، میدان توپخانه مملو از جمعیتی بود که برای تماشای اعدام شیخ فضلالله گرد آمده بودند. یپرمخان ارمنی، رئیس نظمیه، مسئولیت اجرای حکم را بر عهده داشت، و یوسفخان ارمنی طناب دار را بر گردن شیخ انداخت. بساط دار از شب قبل آماده شده بود. شیخ را بر چهارپایهای قرار دادند. او حدود ۱۰ دقیقه برای جمعیت سخن گفت: «خدایا، تو شاهد باش که من آنچه باید بگویم به این مردم گفتم. اینها [مشروطهخواهان] بیدین هستند و مردم را فریب دادهاند.» هنگامی که یوسفخان عمامهاش را از سرش برداشت و به سوی جمعیت پرتاب کرد، شیخ با صدایی پرطنین گفت: «این عمامه را از سر من برداشتند، از سر همه برخواهند داشت.» او همچنین کیسهای حاوی مهرهایش را به نادعلی، خادمش، داد و گفت: «این مهرها را خرد کن»، تا از سوءاستفاده احتمالی جلوگیری شود.
یوسفخان طناب را بر گردن شیخ انداخت، و یپرمخان حکم را اجرا کرد. طبق روایت *تاریخ مشروطه ایران* کسروی، مرگ شیخ کمتر از نیم دقیقه طول کشید. پس از اعدام، جسد به حیاط شهربانی منتقل شد، جایی که برخی مشروطهخواهان با قنداق تفنگ و لگد به آن اهانت کردند. خانواده شیخ ابتدا از دریافت جسد محروم شدند، اما پس از ۱۸ ماه، جسد به قم منتقل و در صحن حرم حضرت معصومه (س) دفن شد.
طنابی که با آن شیخ فضل الله نوری به دار کشیده شد در موزه قم موجود است
: مأمور شهربانی و نگهبان شیخ، در کتاب *شاهین* دکتر تندرکیا نقل میکند که شیخ در لحظه دستگیری با یپرمخان گفتوگو کرد و گفت: «تو بودی که مشروطه را حرام کردی؟» و با صلابت پاسخ داد: «بله، من بودم و تا ابد حرام خواهد بود.»
در کتاب The Iranian Constitutional Revolution نوشته ونسا مارتین اشاره میکند که اعدام شیخ در روز ۱۳ رجب، مصادف با میلاد حضرت علی (ع)، احتمالاً بهعمد انتخاب شد تا جایگاه مذهبی او در میان شیعیان تضعیف شود. این منبع همچنین به حضور گسترده ارامنه در اجرای حکم اشاره دارد، که به دلیل کینههای مذهبی و سیاسی، نقش پررنگی در این رویداد داشتند.
در کتاب *Iran’s Constitutional Revolution* هوشنگ طالعی تأکید میکند که اعدام شیخ فضلالله شکاف عمیقی بین جریانهای مذهبی و سکولار ایجاد کرد، که تا دههها در سیاست ایران ادامه یافت. این شکاف، در اتهامات علیه فرخرو نیز نمود یافت، که به دلیل سیاستهای سکولار و اتهام بهائیت، هدف حملات مشابه قرار گرفت.
سرنوشت فرزندان شیخ فضلالله نوری
اعدام شیخ فضلالله پایان تأثیر او بر تاریخ ایران نبود. فرزندان و نوادگانش در حوزههای مختلف سیاسی، فرهنگی، و علمی نقشآفرینی کردند:
- شیخ مهدی نوری : پسر شیخ، که برخی منابع مدعیاند در مراسم اعدام پدرش حضور داشت و از مشروطهخواهان بود.[
- نورالدین کیانوری : نوه شیخ و دبیر اول حزب توده ایران، که در سال ۱۳۶۱ دستگیر شد و در تلویزیون اتهام جاسوسی به نفع شوروی را پذیرفت و تا پایان عمر تحت نظر قرار داشت.
- زهرا کیا : نوه شیخ، از پیشگامان فعالیتهای زنان و همسر پرویز ناتل خانلری، که در تأسیس بنیاد فرهنگ ایران و طراحی سپاه دانش نقش داشت.
- اختر کیانوری : نوه شیخ و اولین پزشک زن ایرانی، که مدال طلای پزشکی را از محمدرضا شاه دریافت کرد و در آلمان بهعنوان استاد جراحی فعالیت داشت.
- سید حسین نصر : نوه شیخ، استاد مطالعات اسلامی و از صاحبنظران مسائل خاورمیانه در غرب. برخی نوادگان شیخ، مانند خجسته کیا، در حوزه تئاتر خیابانی و جشن هنر شیراز فعالیت داشتند
اما نکته عجیب و عبرت آمور تاریخ مشروطیت ایران، حضور فرخ دین پارسا در مراسم اعدام شیخ فضل الله نوری است، حضوری که برخی مورخان آن را به عنوان مامور مراقب شیخ قلمداد می کنند و برخی صرفا حضورش را به عنوان گزارشگر نشریات مشروطه خواه تفسیر می کنند.
فرخدین پارسا ( متولد ۱۲۶۶-؟) در هنگام اعدام شیخ فضل الله جوان بیست ساله ای بود، او بهعنوان روزنامهنگار، کارمند وزارت بازرگانی، و مدیر نشریاتی چون اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران و عصر جدید ، در فضای فرهنگی و مطبوعاتی دوره پهلوی اول و دوم فعال بود. طبق برخی منابع شفاهی، فرخدین در کودکی پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستی سرهنگ احمدخان (معروف به اسلامبولی) بزرگ شد.
در کتاب خانم وزیر منصوره پیرنیا، به حضور افرخ دین پارسا در صحنه اعدام شیخ فضل الله نوری اشاره دارند. در مصاحبهای منتشرشده در مجله تاریخ معاصر ایران (1395)، یکی از نوادگان فخرآفاق پارسا نقل میکند که فرخدین در دوره مشروطه بهعنوان گزارشگر برای برخی نشریات دولتی فعالیت داشت و ممکن است برای پوشش خبری اعدام شیخ در میدان توپخانه حضور داشته باشد.
فرخدین به همراه همسرش، فخرآفاق پارسا، در تأسیس مجله جهان زنان در سال ۱۲۹۹ در مشهد نقش داشت. این مجله، که به ترویج آموزش و حقوق زنان اختصاص داشت، پس از انتشار مقالهای درباره برابری آموزشی توسط دولت قوام السلطنه توقیف شد و فخرآفاق به قم تبعید گردید. فرخدین با میانجیگری میرزاحسن خان مستوفیالممالک، بازگشت خانواده به تهران را تسهیل کرد.
در کتاب زنان دربار به روایت اسناد ساواک اشاره میکند که فرخدین در محافل روشنفکری تهران با افرادی مانند صدیقه دولتآبادی ارتباط داشت. این ارتباطات، او را به یکی از حامیان پشتصحنه جنبشهای حقوق زنان تبدیل کرد، که بعدها در فعالیتهای دخترش، فرخرو، نمود یافت.
فرخ روی پارسا که بود؟
فرخرو پارسا (۱۳۰۱-۱۳۵۹)، دختر فرخدین و فخرآفاق، در قم به دنیا آمد. او تحت تأثیر محیط فرهنگی خانوادهاش، تحصیلات خود را در دبستان همای تهران و دانشسرای عالی ادامه داد و در سال ۱۳۲۱ لیسانس علوم طبیعی و تعلیموتربیت گرفت. در سال ۱۳۲۹، مدرک پزشکی از دانشگاه تهران دریافت کرد، اما به جای طبابت، به آموزش و سیاست روی آورد.
امیر عباس هویدا و فرخ روی پارسا وزیر آموزش و پرورش کابینه اش
در سال ۱۳۴۲، فرخرو نماینده تهران در مجلس شورای ملی شد و در سال ۱۳۴۴ به معاونت پارلمانی وزارت آموزشوپرورش منصوب گردید. در سال ۱۳۴۷، او بهعنوان اولین زن ایرانی به وزارت آموزشوپرورش در کابینه هویدا رسید. اصلاح طبقهبندی معلمان و رسمی شدن ۵۰ هزار معلم پیمانی از دستاوردهای او بود، اما سیاستهایش، مانند حذف دروس عربی و ممنوعیت چادر در مدارس، او را در تقابل با روحانیون قرار داد.
در اسناد ساواک فرخرو را به دلیل ازدواج برادرزادهاش با فرزند تیمسار صنیعی (وزیر سابق جنگ) و ارتباط همسرش، احمد شیرینسخن، با بهائیان، متهم به بهائیت کردند. البته او در دادگاه انقلاب این اتهامات را رد کرد و مدعی شد که ساواک به دلیل فعالیتهایش در حقوق زنان او را هدف قرار داده است(!)
اسناد ساواک به دریافت رشوه توسط فرخرو برای انتصابات اشاره دارند. فردی به نام مصطفی زمانی بهعنوان دلال، مبالغی را برای کسب موقعیتهای شغلی دریافت میکرد. این اتهامات، همراه با انتقادات از سوءمدیریت، به برکناری او در سال ۱۳۵۳ منجر شد. طبق یک گزارش، معلمان زن پس از برکناری او در مدارس تهران نقل و شیرینی پخش کردند و او را «ننگ جامعه زنان» نامیدند.
فرخ روی پارسا در دادگاه انقلاب
فرخرو در سال ۱۳۵۸ دستگیر و به اتهام فساد مالی، همکاری با رژیم پهلوی، و ترویج سیاستهای ضداسلامی محاکمه شد. او در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۹ با اعدام شد.
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.