به گزارش تابناک، این گرایش در آثار شخصیتهایی، چون موسوی خوئینیها، عبدالکریم سروش و پیشتر، مهدی بازرگان مشهود است که به دنبال تفسیری از دین سازگار با منطق تجربی و عقل مدرن بودند. این مقاله با بررسی ریشههای این پدیده، تأثیر عقلانیت مدرن بر تفسیرهای دینی در تشیع را تحلیل کرده و آن را با رویکردهای مشابه در اهل سنت مقایسه میکند. همچنین استدلال میشود که تشیع، به دلیل تأکید بر باطنگرایی و عرفان، در برابر نگاه سکولار با چالشهای بیشتری مواجه است، زیرا منطق باطنی با عقل مدرن کمتر سازگار است.
مواجهه جهان اسلام با مدرنیته
از اواخر قرن نوزدهم، با ورود علوم جدید به جهان اسلام، متفکران مسلمان با چالش تطبیق دین با عقلانیت مدرن روبهرو شدند. این مواجهه در ایران با نهضت مشروطه و در جهان عرب با اصلاحطلبی محمد عبده و رشید رضا آغاز شد و به ظهور تفاسیر نوین از متون دینی انجامید. در ایران، مهندس مهدی بازرگان با تکیه بر علوم تجربی کوشید آیات قرآن را با یافتههای علمی مدرن همسو کند. برای نمونه، او پدیدههایی مانند خلقت انسان یا معجزات را با نظریههایی مانند تکامل تبیین کرد.
عقلانیت مدرن، ریشه در فلسفه روشنگری و عقلگرایی دکارتی دارد و بر تحلیل تجربی و قابلمشاهده تأکید میکند. این نوع عقلانیت بهتدریج در میان روشنفکران دینی نفوذ کرد. در ایران، عبدالکریم سروش با بهرهگیری از فلسفههای مدرن مانند پوپریسم و هرمنوتیک، مفاهیم دینی را با عقل مدرن تطبیق داد.
در میان اهل سنت، رویکردهای عقلانی و ظاهری به متون دینی از قرنها پیش با مکتب معتزله و بعدها سلفیگری تقویت شده بود. این جریانها با تأکید بر ظاهرگرایی و دوری از تفاسیر باطنی، زمینه را برای رویکردهایی فراهم کردند که معانی عمیق و عرفانی کلام پیامبر (ص) را کمتر مورد توجه قرار میدادند. در عصر مدرن، اصلاحطلبان سنی مانند محمد عبده این روند را با تطبیق دین با عقل مدرن ادامه دادند.
سید محمد موسوی خوئینیها در دروس تفسیر قرآن پیش از انقلاب اسلامی، رویکردی طبیعی به آیات داشت. برای مثال، شکاف دریا توسط حضرت موسی (ع) را به پدیدههای طبیعی مانند جزر و مد نسبت میداد. این تفسیر، که معجزات را در چارچوب قوانین طبیعی تحلیل میکرد، تلاشی برای همسویی دین با علوم تجربی بود. مهدی بازرگان، از پیشگامان اصلاح دینی در ایران، هم در آثاری، چون *راه طیشده* و *باد و باران در قرآن* کوشید آیات قرآنی را با قوانین علمی تبیین کند. او معتقد بود که دین و علم باید همراستا باشند و از اینرو، پدیدههای قرآنی را با ابزارهای علمی توضیح میداد.
در سالهای اخیر، برخی روحانیون و سخنرانان مذهبی در ایران به ارائه تفاسیر طبیعی و عقلانی از تاریخ اسلام روی آوردهاند. این افراد با تحلیل رویدادهای تاریخی از منظر عوامل مادی و اجتماعی، تلاش میکنند تاریخ اسلام را برای مخاطبان مدرن قابلفهمتر کنند. برای نمونه، علی شریعتی با این رویکرد، گاه به قیمت نادیده گرفتن بعد معنوی، به تحلیل تاریخ اسلام پرداخت. این گرایش، اگرچه در جلب مخاطبان مدرن موفق بوده، به کاهش بعد باطنی و معنوی رویدادهای دینی انجامیده است. تشیع به دلیل تأکید بر باطنگرایی، عرفان و مفاهیمی مانند عصمت و ولایت، با عقلانیت مدرن که بر تحلیل ظاهری و تجربی تمرکز دارد، کمتر سازگار است. در ادامه، به برخی از این چالشها اشاره میشود:
باطنگرایی و منطق الهی در تشیع
تشیع بر مفاهیمی مانند معانی باطنی قرآن، نقش ائمه (ع) به عنوان حاملان علم الهی و بعد غیبی رویدادهای دینی تأکید دارد. این مفاهیم با منطق عقل مدرن، که به دنبال توضیحات مادی و قابلمشاهده است، در تضاد قرار میگیرد. برای نمونه، مفهوم عصمت ائمه (ع) یا انتخاب الهی آنها از کودکی با نگاه مادی و سکولار همخوانی ندارد.
تضاد با رویکرد فروکاهنده
رویکرد فروکاهنده، که در میان برخی اصلاحطلبان دینی رواج دارد، پدیدههای دینی را به عوامل مادی و اجتماعی تقلیل میدهد. این رویکرد در تشیع با مقاومت بیشتری مواجه است، زیرا تشیع بر بعد معنوی و الهی تأکید دارد و این تحلیلها را ناکافی میداند.
در پاره دیگر جهان اسلام، اهل سنت به دلیل تأکید تاریخی بر ظاهرگرایی و دوری از تفاسیر باطنی، با عقلانیت مدرن سازگاری بیشتری نشان دادهاند. برای نمونه، جریانهای سلفی با تمرکز بر ظاهر متون و پرهیز از تأویلات عرفانی، زمینه را برای پذیرش منطق عقلانی فراهم کردهاند. در مقابل، تشیع به دلیل تأکید بر باطنگرایی، در برابر این نوع عقلانیت مقاومت بیشتری نشان میدهد.
مهدی گیگاسری
نظر شما چیست؟ سکولاریسم و تشیع چه نسبتی باهم دارند؟
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.