به گزارش تابناک؛ درحالیکه صدها میلیارد تومان بودجه و دهها نشست و بازدید و گزارش رسمی به نام «توسعه روستایی» منتشر میشود، زندگی در بسیاری از روستاهای ایران هنوز درگیر ابتداییترین مشکلات است: آب، راه، شغل، و بهداشت. با این حال، معاونت توسعه روستایی و مناطق محروم کشور که مستقیماً زیر نظر رئیسجمهور فعالیت میکند، نه تنها نقش ملموس و تأثیرگذاری در بهبود اوضاع نداشته، بلکه به گفته بسیاری از کارشناسان، عملاً به یک نهاد تشریفاتی و فاقد خروجی موثر تبدیل شده است. در یک سال گذشته، این معاونت بیشتر به برگزاری همایشها، جلسات هماهنگی، بازدیدهای تبلیغاتی و صدور بیانیههای امیدوارکننده مشغول بوده تا اقدامات عینی. هیچ گزارش جامع یا شفافی از تأثیر واقعی این نهاد بر زندگی روستاییان منتشر نشده، و بسیاری از طرحهایی که در رسانهها از آنها سخن گفته میشود، یا به شکل ناقص اجرا شدهاند یا اصولاً ماهیتی نمادین داشتهاند
بررسی تطبیقی: سه نهاد، سه مسیر متفاوت
در مقایسه با این معاونت، نهادهایی مانند بنیاد برکت و وزارت جهاد کشاورزی – با وجود انتقادهای جدی به عملکرد آنها – حداقل در حوزه اجرا و اثرگذاری نقش ملموستری دارند.
نهاد |
قدرت اجرا |
اثر ملموس |
شفافیت |
معاونت توسعه روستایی |
ندارد (فقط هماهنگی) |
بسیار پایین |
محدود |
بنیاد برکت |
بسیار بالا |
متوسط تا زیاد |
ضعیف |
وزارت جهاد کشاورزی |
بالا ولی کند |
پراکنده اما ضروری |
متوسط |
بنیاد برکت با وجود شائبههای مربوط به پروژههایی مانند مدرسهسازی، اشتغالزایی خرد، و درمان در مناطق محروم را به سرانجام رسانده است. وزارت جهاد کشاورزی – با همه بوروکراسی و فرسودگیاش – لااقل نهاد اصلی تأمین غذا، آب و منابع طبیعی در کشور است. اما معاونت توسعه روستایی چه کرده؟ پاسخ روشن است: نه اجرا میکند، نه پاسخ میدهد، نه اثری از آن در زندگی روستاییان دیده میشود.
سازمانسازی بیحاصل یا اتاق فرمان توسعه؟
این معاونت قرار بود حلقه وصل دستگاههای اجرایی برای توسعه مناطق محروم باشد. اما در عمل، به حلقهای فراموششده در زنجیره توسعه تبدیل شده. هیچ مکانیزم الزامآوری برای اجرای طرحها ندارد و تنها در نقش «ناظر و هماهنگکنندهای بدون ابزار» باقی مانده است. برخی کارشناسان حتی آن را نقطهای از بودجهخواری سیاسی در ساختار دولت میدانند که بدون اینکه خروجی واقعی تولید کند، در ساختارهای بالادستی ماندگار شده است.
سؤال افکار عمومی: چرا این معاونت هنوز باقیمانده است؟
در شرایطی که دولت از کمبود بودجه مینالد و پروژههای حیاتی در مناطق محروم متوقف ماندهاند، هزینه برای نهادهایی، چون این معاونت – که فاقد بازده مشخص هستند – مصرف منابع عمومی برای کارکردی خنثی تلقی میشود. چه دلیلی دارد که نهادی با این سطح ناکارآمدی، همچنان پابرجاست؟ آیا صرف نزدیکی به نهاد ریاستجمهوری برای باقی ماندن یک ساختار ناکارآمد کافی است؟
سازکارهای خالی، مردمِ بیآب و نهادِ بیاثر
در حالی که روستاهای ایران از محرومیت میسوزند، معاونتی در دل نهاد ریاستجمهوری تنها به صدور بخشنامه و تهیه اسناد بیثمر مشغول است. اگر قرار است عدالت منطقهای و توسعه پایدار محقق شود، باید نهادهایی از این جنس یا اصلاح ساختاری شوند یا منحل. در غیر این صورت، تنها چیزی که در این روستاها توسعه مییابد، ناامیدی از وعدههای تکراری دولتها خواهد بود.
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.