انتظار میرفت با حضور مانولوپولوس یونانی در رأس تیم ملی بسکتبال، تحولی در تیم شکل بگیرد و اتفاقات مثبتی برای این تیم رقم بخورد، اما برخی تصمیمات مبهم، امیدها را کمرنگتر کرده و مسیر پیشروی تیم را به چالشی بزرگ تبدیل کرده است.
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، در حالی که بیش از یک سال از حضور «سوتیریس مانولوپولوس» روی نیمکت تیم ملی بسکتبال ایران میگذرد، اما نشانهای از بهبود در شاکله مدیریتی و فنی این تیم دیده نمیشود؛ نه در چینش ترکیب، نه در لیست بازیکنان دعوتشده، و نه در نوع مواجهه با چهرههای کلیدی. مسیر پر از سؤال، ابهام و بیپاسخی، همچنان ادامه دارد؛ با این تفاوت که حالا نه تنها ثباتی در کار نیست، بلکه تصمیمهای تازهای گرفته میشود که رنگ و بوی «غیرورزشی» دارند.
مربی صاحب سبک اما در آشفتگی ساختاری
البته نمیتوان تمام این تصمیمها را متوجه سرمربی یونانی دانست. «مانولوپولوس» به لحاظ فنی کارنامه قابل قبولی دارد و مربی صاحبسبکی شناخته میشود، اما در عمل، عملکرد تیم ملی ایران زیر نظر او، بیشتر متأثر از آشفتگی ساختاری و دخالتهای بیرونی بوده است. طبیعتاً فدراسیون بسکتبال در چینش لیستها و سیاستگذاریهای کلان، نقش پررنگتری از یک سرمربی تنها دارد؛ با این حال، آنچه در نهایت به پای تیم نوشته میشود، تصمیمهای نهایی کادرفنی است که امضای مانولوپولوس پای آن دیده میشود.
جمشیدی؛ حذف دستوری یک ستاره؟
محمد جمشیدی، یکی از آمادهترین و تأثیرگذارترین بازیکنان دهه اخیر بسکتبال ایران، حالا سه سال است که هیچ جایی در تیم ملی ندارد. نه مصدوم بوده، نه افت فنی داشته، نه حتی درگیر مسائل سیاسی یا حاشیهای شده؛ اما نامش در لیستها نیست. حذف او حتی صدای سرمربی سابق تیم ملی را هم درآورد. سعید ارمغانی صراحتاً گفت که حذف جمشیدی هیچ دلیل فنی ندارد و باید دربارهاش توضیح داد.
در سوی مقابل، مسئولان فدراسیون و شخص جواد داوری رئیس این فدراسیون، با وجود طرح پرسشهای متعدد، تنها به این جمله کلیشهای اکتفا کردهاند که «تصمیم کادرفنی است». اما این کادرفنی چه زمانی پاسخگو خواهد شد؟ وقتی هیچ منطق فنیای پشت تصمیمی نیست، حتی اگر امضای مربی خارجی پایین آن باشد، باز هم فدراسیون مسئول پاسخگویی است.
سالار منجی؛ بازگشت زودهنگام مهره ارزشمند؟
سالار منجی بیتردید یکی از استعدادهای ارزشمند بسکتبال ایران است؛ بازیکنی که پیش از مصدومیت، در اوج آمادگی به سر میبرد و شایستگیاش برای حضور در ترکیب ملی پوشیده نیست. اما دعوت او در شرایطی که بهتازگی زیر تیغ جراحی رفته، هنوز در ایران حضور ندارد و مشخص نیست چه وضعیتی از نظر آمادگی بدنی دارد، یک علامت سؤال بزرگ در روند تصمیمگیریهای فنی تیم ملی است. اگرچه کسی منکر توانمندیهای سالار نیست، اما فهرست تیم ملی جایی برای ریسکهای احساسی یا تصمیمات غیرشفاف نیست.
یخچالی؛ لژیونری با دعوتهای بی موقع!
بهنام یخچالی، یکی از معدود لژیونرهای فعال بسکتبال ایران در سطح اروپا، بارها از حضور در اردوهای تیم ملی انصراف داده؛ اما نه به دلایل شخصی یا کمکاری، بلکه بهخاطر بیبرنامگی محض در تقویم اردوها. در تمام سالهایی که یخچالی در آلمان توپ زده، حتی یکبار هم فدراسیون نتوانسته اردویی را در بازهای هماهنگ با باشگاهش برگزار کند یا مجوز حضور او را بهدرستی بگیرد. هر بار که دعوت شده، یا فصل باشگاهیاش تازه تمام شده بوده و به تورنمنت آمده، یا تیم نداشته و مشغول مذاکره بوده! با این حال، همچنان در لیست دعوتها هست؛ بدون آنکه برای پست حساس گارد رأس، جایگزین فنی مشخصی تعریف شده باشد. گویی دعوتنامهها فقط برای حفظ ظاهرند و کسی به چالشهای پست گارد تخصصی فکر نمیکند.
علیاکبری؛ قد بلند و دور از انتظار
حسن علیاکبری، بازیکن بلندقامت با قد ۲۱۸ سانتیمتر، از سال ۲۰۱۹ با دعوت مهران شاهینطبع به تیم ملی راه یافت و بارها در لیستهای تیم ملی قرار گرفته، اما نه در تیم ملی و نه در لیگ باشگاهی، سابقه بازی مؤثر و قابل توجهی ندارد و شاید تعداد بازیهایش به عدد ۵۰ هم نرسد؛ آن هم مسابقاتی که شاید ۵ دقیقه در میدان حضور داشته است. علیاکبری با «قد بلند» و «امید به آینده» وارد دنیای بسکتبال شد، اما روزهای ناخوش بسکتبال تاکنون به او روی خوش نشان نداده؛ شاید اگر حال و روز بسکتبال بهتر بود، علیاکبری هم بیشتر فرصت داشت تا پیشرفت کند، اما در خرابی این روزها، او بیشتر به نیمکت سنجاق شده تا بی اثر به چشم بیاید.
بحران ساختاری؛ تیم ملی قربانی بینظمی فدراسیون
در کنار همه این تصمیمات شائبهبرانگیز، یک سؤال کلیدی بیپاسخ مانده: تیم ملی بسکتبال ایران براساس کدام سیاست و چشمانداز هدایت میشود؟ اگر عملکرد فنی ملاک است، چرا ستارهای مثل جمشیدی حذف شده؟ اگر آیندهنگری معیار است، چرا بازیکنان غایب، مصدوم یا بیکارنامه به اردو دعوت میشوند؟ اگر نگاه فنی بر لیستها حاکم است، جایگزین گارد رأس کجاست؟
کسی پاسخ نمیدهد. فدراسیون در سکوت کامل است. مربی خارجی هم پشت عبارت «صلاح دید کادرفنی» پنهان شده و از کنار این آشفتگی عبور میکند. در چنین وضعیتی، چیزی که قربانی میشود فقط نتیجه نیست؛ بلکه اعتبار تیم ملی و اعتماد بازیکنان باانگیزهایست که هر بار با دیدن این دعوتهای عجیب، یک قدم از رؤیای ملیپوش شدن دورتر میشوند.
تناقض پررنگ در اظهارات مانولوپولوس
آنچه این تناقض را پررنگتر میکند، اظهارات خود مانولوپولوس در آستانه اعزام تیم به اردوی لبنان است؛ جایی که مدعی شد: «بازیکنانی را انتخاب میکنم که زمان بازی را با تلاش بهدست آوردند و لیاقت داشتند از این فرصت استفاده کنند.» همچنین تأکید کرده بود که «به بازیکنان جوان اعتقاد دارد» و تیم را طوری بسته که «راهحلهای زیادی» داشته باشد. اما نگاهی به فهرست نهایی تناقضی را با واژه «لیاقت» نشان میدهد و «تنوع راهحلها» هم دیده نمیشود. تنها چیزی که به چشم میآید، تکرار همان تصمیمهای سلیقهای و دعوتهای غیرمنطقی است؛ مسیری که نه به جوانگرایی منتهی شده، نه به ثبات فنی.
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.