روایت‌های خبرنگاری که طرفدار اسرائیل بود و نظرش عوض شد

حقیقتا منظره دلخراشی بود. مشتی گوشت و استخوان را دیدم که ماموران اورژانس روی برانکار حمل می کردند. هویت او و اینکه زن است یا مرد شناخته نمی شد، سوای چند پولک و سنگ زینتی که به کار برده بود و نشان می داد آن جنازه متعلق به یک زن است.
کد خبر: ۱۳۱۵۰۸۹
|
۱۶ تير ۱۴۰۴ - ۰۳:۲۸ 07 July 2025
|
4225 بازدید
|
۱

روایت‌های خبرنگاری که طرفدار اسرائیل بود و نظرش عوض شد

به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، سال ۱۹۸۳ کتابی با عنوان «God Cried» به قلم تونی کلیفتون خبرنگار انگلیسی منتشر شد و ترجمه فارسی کاظم چایچیان هم از آن سال ۱۳۶۴ با عنوان انتخابی «آسمان گریست» به چاپ رسید. این ترجمه طی سال های ۱۴۰۲ و ۱۴۰۴ توسط انتشارات امیرکبیر به چاپ های دوم و سوم رسید

«آسمان گریست» دربرگیرنده گزارش‌های تونی کلیفتون است که به عنوان روزنامه نگار جنگی شناخته می‌شود و خیلی از جنگ ها را از نزدیک دیده است.

نکته جالب درباره این‌کتاب، این است که نتیجه تحول درونی مولفش درباره جنگ اسرائیل با فلسطین و لبنان است. چون کلیفتون هم مانند شهروندان کشورهای غربی بوده که اطلاع دقیقی از جنایات اسرائیل در سرزمین های اشغالی و بعدا لبنان نداشتند و به مرور با واقعیت روبرو شدند. او با نگاهی مثبت نسبت به اسرائیل، سال ۱۹۸۲ وارد مناطق اشغالی توسط رژیم صهیونیستی شد و به جمع آوری گزارش و عکس از محاصره بیروت پرداخت. همین مواجهه مستقیم با حقیقت باعث شد روزنامه نگار انگلیسی، خود را به عنوان دشمن جدی اسرائیل معرفی کرده و همه تلاشش را برای معرفی چهره واقعی این رژیم جعلی به کار بندد. او اعلام کرد بمبارانی که شهر بیروت در طول محاصره شاهدش بود، شدیدترین بمبارانی است که یک پایتخت در طول تاریخ بشر به خود دیده است.

«آسمان گریست» سندی تصویری از جنایت‌های اسرائیل در لبنان و فلسطین است که متن اش با تصاویر کاترین له‌روی عکاس خبری فرانسوی همراه شده است.

این‌کتاب ۱۲ فصل با این عناوین دارد:«فصل اول: پایداری بزرگ در جلوه گاه خباثت»، «فصل دوم: تجزیه پایتخت»، «فصل سوم: اجساد مقتولان در خیابان ها»، «فصل چهارم: حماسه‌های قهرمانی»، «فصل پنجم: ارمغانی برای کودکان و بیماران»، «فصل ششم: یک فنجان خون»، «فصل هفتم: نبرد با گربه‌های آدم خوار»، «فصل هشتم: سند موجودیت»، «فصل نهم: خروج از بیروت»، «فصل دهم: فنای ملت برای برپایی وطن»، «کشتار مسلمانان به دست صهیونیست ها» و «نازی‌های جدید را محاکمه کنید.»

مطالب مندرج در هر فصل هم خاطرات مستند این خبرنگار با عناوین مختلف هستند.

***

در ادامه چند فراز و خاطره از این کتاب را همزمان با ایام عاشورای حسینی که مردم غزه، عاشوراهای دیگری را به خاطر جنایات یهود بین الملل تجربه می کنند، مرور می کنیم؛

زنده زنده سوزاندند

چون هر آغازی، پایانی دارد، با پایان گرفتن فاجعه و خشونت در لبنان، مردم این کشور تازه رنج کشیده با خاطرات تلخ خود دست و پنجه نرم خواهند کرد. آن ها به یاد بستگان و دوستانی خواهند افتاد که بازداشت شده و به قتل رسیده اند، و یا از خانه بیرون رفته و دیگر بازنگشته اند، زیرا آماج خشونت و ویرانگری قرار گرفته و نابوده شده اند.

هزاران جسد بی نام و نشان و مجهول الهویه در خاک مدفون شده و در داخل آن متلاشی خواهد شد، ولی یاد آنان از خاطر بستگان زنده آنان زدوده نخواهد شد. آن ها دلشان همچنان بر فراقشان خون می گرید و چشم آن ها به یادشان که به وسیله اسلحه و تجهیزات ساخت دست بشر و با روشی بی رحمانه و غیرانسانی جان باختند، اشک می ریزد. چگونه چنین خاطرات تلخی از یادها محو خواهد شد به ویژه اینکه یادی است از فاجعه هایی بی نظیر، فاجعه های پر از غم و اندوه؟

در این‌میان، و در حالی که اندوه و غم از منظره ای که دیده ام بر تمام وجودم مسلط شده است، هنوز جسد آن مرد را که نمی دانم فلسطینی بود یا لبنانی، از یاد نبرده ام که در نخستین برخوردهای جنگ داخلی لبنان و قبل از حمله اسرائیل به این کشور و دست زدن به فجیع ترین جنایت ها بر روی پل فواد شهاب، میان دو بخش شرقی و غربی بیروت افتاده بود. آنچه مرا سخت تکان داد این بود که آن شخص در اثر «سوختن» مرده بود زیرا بعدا معلوم شد قاتلان او که از فالانژیست ها بودند، روی او بنزین ریخته و او را به آتش کشیده اند؛ و آن بینوا در میان شعله های آتش جان داده بود. واقعا چه منظره دلهره آوری است. سر و صورتش زغال شده و تنها دندان های او بود که سفیدی خود را نشان می داد.

آن جسد در طول یک هفته همانجا افتاده بود تا گویاترین گواه بی رحمی فالانژیست ها باشد. علت ماندن جسد برای آن همه مدت هم، شدت آتش سلاح هایی بود که به طور مداوم فرو می ریخت و مانع نزدیک شدن افرادی می شد که می خواستند جسد را از آنجا دور سازند.

یک روز از همان نقطه گذشتم، ولی جسد را ندیدم. به نظر می رسید که بالاخره یک نفر موفق شده بود جسد را از آنجا ببرد. به احتمال زیاد آن جسد متعلق به یک مرد بود، زیرا انجام چنین رفتاری با یک زن بعید به نظر می‌رسید.

روایت‌های خبرنگاری که طرفدار اسرائیل بود و نظرش عوض شد

سوزاندن زنان و شیرخواره ها

موضوع سوزاندن و آتش زدن زنان، طی جنگ داخلی لبنان بعید و غیرمحتمل بود، تا اینکه اسرائیلی ها قدم به این خاک گذاشتند و در دوران قبل از محاصره بیروت و روزهای محاصره، از بمب های فسفری و آتش زا و خوشه ای علیه فلسطینی ها و لبنانی ها استفاده کردند. این عملیات بسیار وحشتناک بود، زیرا عده زیادی از مادران لبنانی در اثر هدایای حکومتی فاشیستی اسرائیل که چیزی جز همین بمب های کشنده نبود، جان خود را از دست دادند.

این بمب‌ها هدیه آمریکا به اسرائیل به شمار می رفت و اسرائیل هم به نوبه خود همین بمب ها را به مادران بی گناه لبنانی و فلسطینی هدیه کرد تا در برابر چشم نوباوگان و فرزندان شیرخوار خود بسوزند و زغال شوند. کودکان هم از خطر این بمب ها در امان نماندند، زیرا وقتی ترکش یکی از این بمب ها بدن مادری را آماج خود قرار دهد، کودکی هم که در آغوش دارد در امان نیست. کودکان برای پیدا کردن پناهگاه و جای امن، خود را در آغوش مادرانشان جای می دادند، ولی بمب های اسرائیل آن آغوش ها را هدف می گرفت و مادر و کودک را به خاک و خون می کشید.

کاش رهبران اسرائیلی که به نیروهای اسرائیل دستور دادند تا به بهانه «اقدامات صلح آمیز در راه جلیل» به خاک لبنان یورش ببرند، و چنین بمب های ویرانگری را در اختیار آنان قرار دادند، از روی حس انسان دوستی از آنان می خواستند که زنان را از سوزاندن با آن بمب ها مستثنی سازند.

کشتار زنان

آیا دلیلی بر فاشیست و بی رحم بودن اسرائیلی ها بهتر از این هست که هواپیماهای اسرائیل در روزهای قبل از محاصره بیروت به طرف سرزمین های لبنان حمله ور شده و سیل بمب های ویرانگر خود را بر آن فرو می ریختند که در اثر آن عده زیادی از مردم ازجمله زنان و کودکان و سالمندان جان باختند؟ هنوز هم با دلی پر درد، منظره آن زنی را به یاد می آورم که چندین کودک داشت، و جسد او را از زیر آوار خانه اش که در اثر بمباران اسرائیلی ها فرو ریخته بود بیرون می کشیدند.

حقیقتا منظره دلخراشی بود. مشتی گوشت و استخوان را دیدم که ماموران اورژانس روی برانکار حمل می کردند. هویت او و اینکه زن است یا مرد شناخته نمی شد، سوای چند پولک و سنگ زینتی که به کار برده بود و نشان می داد آن جنازه متعلق به یک زن است. آن هم زنی با کودکان متعدد که ناگهان خود را در برابر بمباران های وحشیانه اسرائیل یافت که حتی به زنان و کودکان و سالمندان بی گناه نیز رحم نمی کنند.

نفرین بر آمریکا

این روزها موجی از غضب شدید بر اردوگاه های فلسطینی ها سایه افکنده است. جوانانی که تا دو ماه قبل به مجرد اینکه نظری بر آن ها می افکندید برای صحبت کردن با شما اظهار علاقه می کردند، در جو و اوضاع و احوال فعلی و در اثر نگرانی و بیمی که بر آنان مسلط شده بود، حتی حاضر نیستند در کنار شما بنشینند و درباره تحولات روز با شما سخن بگویند. موضوع به همین جا خاتمه نمی یابد. بلکه همین که از کنار روزنامه نگاران رد می شوند، زیر لب سخنانی زمزمه می کنند که از همه آن ها «نفرین بر آمریکا» به سمع می رسد. زیرا آنان به خوبی می دانند، حمایتی که آمریکا از اسرائیل می کند، عامل اصلی بیچارگی و بدبختیشان است.

هنگامی که در یکی از خیابان های اردوگاه «برج البراجنه» قدم می زدیم، در کنار مرد کوتاه قد و لاغراندامی ایستادم که در آن خیابان ویران شده از شدت بمباران، سیگار و قهوه می فروخت. او درباره گذشته های دل انگیز فلسطین تعریف ها کرد و شرح داد که چگونه به کار کشاورزی اشتغال داشت و با دلگرمی و امید در یکی از روستاهای نزدیک شهر عکا در کنار ساحل فلسطین تنباکو می کاشت. وی یادآور شد در سال 1948 که فلسطینی ها از خانه و کاشانه خویش آواره شدند، به بیروت آمده است. از او پرسیدم: «چرا ترجیح دادی در منطقه پر مخاطره ای هچنان به اقامت خود ادامه دهی؟» پاسخ داد: «ما غیرنظامیان ملزم هستیم در اینجا پایداری کنیم و از جنگجویان خود حمایت کنیم تا احساس نکنند که در جنگ تنها هستند.»

از آن شخص خواستم تا نام خود را بگوید، ولی حاضر به معرفی خود نشد و گفت: «پسرم در آمریکا مهندس است و حالا نمی دانم اگر سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) بهفمد که پدر او در ایجاست، چه بلایی بر سر او می آورد. شما فقط می توانید بنویسید که اسم من «قدس» و اسم مادرم «فلسطین» است.

به طور کلی تمام فلسطینی هایی را که دیدم احساس عمیقی نسبت به وطن خود فلسطین داشتند.

موقعی که از کنار استادیوم ورزشی ویران شده اردوگاه صبرا می گذشتم، یک زن فلسطینی را دیدم که با اولین برخورد و صحبت فهمیدم اسم او «لیلی مراد» است. او در حالی که کودکی در بغل داشت و در دست دیگر چند روپوش حمل می کرد، از خانه ویران شده ای بیرون آمد. نگاهی به من انداخت و با عصبانیت گفت: «چرا در اینجا عکس برداری می کنید. آیا ویران شدن خانه های ما دلیل این نیست که ما با اندوه و فاجعه دست به گریبان هستیم. ولی تا زمانی که سلاح در دست داریم، فقیر و نیازمند نیستیم.»

آنگاه آن زن روی زمین خم شد و ترکشی را که گویا از یک موشک ۱۵۵میلی متری اسرائیلی بود برداشت. آن ترکش را به گونه شمشیر در هوا تکان داد و گفت: «اگر همین حالا رونالد ریگان اینجا بود، گردن او را با همین ترکش می زدم.» از او پرسیدم چندسال دارد  و آیا کودکانی که همراه او هستند متعلق به او می باشند و او پاسخ داد: «من ۱۹ ساله هستم و این ها فرزندان من هستند، زیرا من خیلی زود ازدواج کردم و موظفم فرزندان زیادی بیاورم تا به صفوف انقلاب و نبرد با دشمنان بپیوندند.»

هنگامی که از اردوگاه شتیلا دیدن می کردم، یک پرچم فلسطینی را در وسط حفره ای به طول پنجاه یارد و عرض سی یارد که اجساد بعضی از قربانیان کشتارهای دهشتناک در آن دفن شده بودند، در اهتزاز دیدم. این طور به نظر می رسید که آن پرچم همراه با یک تاج گل بزرگ روی آن قبر جمعی بزرگ گذاشته شده بود. نوشته هایی هم روی قطعه پارچه هایی به چشم خورد: «شارون! کشتارهای صبرا و شتیلا ما را نمی ترساند، بلکه به ما جرئت بیشتری می‌دهد و ما را در بازگشت به فلسطین مصمم تر می‌سازد.»

«با شهدای خود پیمان می بندیم که مبارزه را آن قدر ادامه خواهیم داد تا موفق شویم یک دولت مستقل فلسطینی به رهبری سازمان آزادی بخش فلسطین تشکیل دهیم.» بعدا فهمیدم که در آن گورستان ۲۰۰ جسد از قربانیان کشتارهای دهشت انگیز دفن شده است. 

***

کتاب پیش رو بخشی با عنوان «کشتار مسلمانان به دست صهیونیست‌ها» دارد که ۶ فراز کوتاه را در خود جا داده است. این فرازها گزارش های خبرنگار انگلیسی کتاب از برخی کشتارهای اسرائیل هستند و به این ترتیب اند:

کشتار الخصاص

این کشتار را تروریست های صهیونیست در اواخر سال ۱۹۴۷مرتکب شدند. در آن ماجرا افراد مسلحی از گروه «هاگانا» با استفاده از تاریکی شب وارد روستای «الخصاص» در نزدیکی مرز سوریه شده و آتش نارنجک ها و گلوله مسلسل های خود را بر سر مردم بی آزار و بی دفاع روستا سرازیر ساختند.

کشتار دیریاسین

روز 9/4/1948 واحدهایی از همه سازمان های صهیونیستی به اضافه نیروی پیاده نظام ارتش و ۱۵دستگاه تانک در اطراف «دیریاسین» گرد آمدند که به دنبال آن این شهر را بمباران کردند. سپس نیروهای صهیونیستی تهاجمی وسیع آغاز نمودند که برای رویارویی با آن تمام زنان و جوانان و مردان و کودکان به پا خواستند. در آن روز جمعا ۲۵۴ نفر شهید شدند که صهیونیست ها جسد آن ها را مثله کردند.

کشتار کفر قاسم

روز 29/10/1956 و در کشاکش حمله سه جانبه علیه مصر، نیروهای نظامی اسرائیل کشتار دلخراشی مرتکب شدند که در اثر آن ۴۹ فلسطینی که همگی از مزرع خود در اطراف «کفر قاسم» به خانه های خویش بازمی گشتند کشته شدند.

کشتار «قبیه»

در سال ۱۹۵۳یکی از واحدهای چترباز اسرائیل به فرماندهی «اریل شارون» به شهر «قبیه» حمله کرد و کشتاری وسیع آغاز نمود که در اثر آن ۶۹نفر فلسطینی قربانی شدند.

شارون در این زمینه گفت: «مسئولیت این کشتارها به گردن خود قربانیان است. سربازان واحد من عادت کرده بودند هرچندگاه به آن شهر بروند و پس از ویران کردن یک یا دو خانه به مقر خود بازگردند. ولی یک شب مردمان شهر در صدد برآمدند تا روشی را که سربازان من و همچنین خودشان به آن خو گرفته بودند، عوض کنند.»

البته می دانیم، عوض کردن هر شیوه ای همراه با پرداخت بهای سنگینی می باشد، و این همان چیزی است که برای ساکنان «قبیه» روی داد!

کشتار خان یونس

در سال ۱۹۵۶ و دو روز پس از آغاز حمله سه جانبه علیه مصر، نیروهای صهیونیستی مرتکب کشتار وحشیانه ای در شهر «خان یونس» در باریکه غزه شدند که ده ها فلسطینی قربانی گرفت.

کشتارهای لبنان

کشتار «دیر دیروت» که طی آن شانزده نفر از دروزی ها از جمله ۵ نفر سرباز ارتش لبنان که همگی ربوده شده بودند، به قتل رسیدند.

کشتار «کفرمتی» که طبق آخرین آمار ۷۰ نفر کودک و زن و پیرمرد به قتل رسیدند و هنوز از سرنوشت ۵۰ نفر دیگر اطلاعی در دست نیست. 

کشتار «البنیه» که طبق آمارهای اولیه ۴۵ نفر در آن به قتل رسیدند.

کشتار «عبیه» که طی آن ۴۶ نفر زن و دختربچه که همگی به یک مرقد مقدس متعلق به «عبدالله التنوخی» پناه برده بودند به قتل رسیدند.

علاوه بر این کشتارهای معروف، کشتارهای دیگری هم صورت گرفته است که جزئیات آن و سرنوشت ۱۴۰۰ لبنانی که ناپدید شده اند هنوز اعلام نشده است. این افراد از آغاز تهاجم اسرائیل توسط نیروهای فالانژیست ربوده شدند، ولی علی رغم تمام اعتراضات و شب نامه ها و تظاهراتی که از طرف بازماندگان آنان صورت گرفته، اثری از آنان به دست نیامده است.  

اشتراک گذاری
برچسب ها
بلیط هواپیما
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۵۰ - ۱۴۰۴/۰۴/۱۶
نفرین و مرگ بر آمریکا اسرائیل و انگلیس
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# عملیات وعده صادق 3 # جنگ ایران و اسرائیل # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران
نظرسنجی
با اخراج بازرسان آژانس انرژی اتمی موافق هستید؟
الی گشت