حرفهایی شاعرانه با ترامپ!

می دانم، این حرفها، بیشتر شاعرانه به نظر خواهند رسید تا واقعی. مثلا خواهند گفت شاعرانه ای است خطاب به ترامپ و سران جهان. در حالی که واژه هایش را من درد کشیدم. درد ملموس.
کد خبر: ۱۳۱۵۰۵۵
|
۱۲ تير ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۱ 03 July 2025
|
4838 بازدید
|
۶

حرفهایی شاعرانه با ترامپ!

 امسال قصه عجیبی با خود دارد. در آستانه محرم، ناگهان آن که ظاهرا  اعتقاد به سرزمین موعود یهود و کلیم الله دارد، با فتنه انگیزی آنکه می گوید پیرو آیین مسیح مهربانی است، به سرزمینی اسلامی تجاوز می کند! 

 

 امسال، محرم را نه فقط در روضه‌ها، که در بغض سنگینِ کوچه‌ پس‌کوچه‌های شهر دیدم. در چهره‌ی مادرانی که بر سینه اگر می زدند، رسم عزا برگزار نمی کردند. خود تجسم عزا بودند.پسرانشان را به خاک سپرده‌اند، اما هنوز قامت‌شان را خم نکرده‌اند.

حرفهایی شاعرانه با ترامپ!

عاشورا و محرم دیگر فقط عزاداری نیست. محرم، خود ما بودیم؛ آه چرا این ماههای حرام تمام نمی شود؟ آن پدر قائمشهری را دیدی؟ مثل کوه مانده بود ولی از قله اش، مذاب آتشفشان بیرون می ریخت.

 

معنای مظلومیت

من تازه پی برده ام به معنای مظلومیت‌. شده بود که حتی از این واژه بدم بیاید. اما حالا درک دیگری از این واژه دارم؛ مظلومیت، آن واژه هراسان و ضعف نیست؛ آن شمشادی است که تبرها بر تنومندی اش می زنند و او سر به آسمان با رگ و ریشه اش می گوید: خدایا تو شاهد باش. همین. این، مظلومی است که ستمگر را هراسان می‌کند.

 

دشمن همیشه بهانه می‌سازد. مثل کودکی لجباز که اول سنگ پرتاب می‌کند، بعد فریاد می‌زند: «او مرا زد!» آنها که شهرها را با بمب‌هایشان به خاکستر تبدیل کرده‌اند، حالا از «تهدید» های احتمالی حرف می‌زنند. آنها که خود، آفریننده‌ی وحشی‌ترین جنگ‌ها بوده‌اند، حالا درسِ «صلح» می‌دهند. صلحِ آنها همیشه شمشیری بوده است آویزان از کراوات‌های شان.

 

دشمن، همیشه بهانه می‌خواهد. کافی است تو را «تهدید» بخواند، حتی اگر خودش هزاران بی‌گناه را به خاک و خون کشیده باشد. کافی است بمب‌هایش را انبار کند، شهرها را با خاک یکسان سازد، و بعد، با چشمانی از خون پر، فریاد برآورد: این تو بودی که می‌خواستی مرا نابود کنی.

 

محکمه های جهان

سازمان ملل؟ این نهادِ زیبایِ روی کاغذ که قدرت‌مندان، پشتِ پرده‌ی آن، نقشه‌هایشان را می‌کشند. همان‌ها که روزی هیروشیما را نابود کردند، حالا می‌گویند: «هیچ‌کس حق ندارد سلاح هسته‌ای داشته باشد... جز ما!» ظلم همیشه خود را در لباسِ عدالت پنهان می‌کند و دیکتاتوری، در لباس صلاح اندیشی برای دیگران. اساسا کاش هیچ انسانی نسبت به انسان دیگر احساس مسئولیت نمی‌کرد.

حرفهایی شاعرانه با ترامپ!

دنیای امروز نتیجه همه احساس مسئولیت کردن‌های انسان‌ها برای همدیگر بوده است. کاش مرا با تو کاری نبود و ترا با دیگری. جمع که شدیم، پراکنده تر هم شدیم. 

 

لطفا در زرادخانه هایت برای من صلح نساز. آنکه بمب اتم را ساخت و علیه انسان به کار گرفت و هنوز انبارهایش پر است، نگران اتمی شدن احتمالی کسی است که می گوید بمب اتم حرام است. جالب است که بزرگترین قاضی های دنیا هم، همین استدلال ها را در محکمه های بزرگشان می پذیرند و حکم می دهند. ببین جهان به همین راحتی تحت سیطره قدرتمندان است. حالا همین را نسبت بگیر بین تمام آدمها. جایی که کسی زورش به دیگری برسد، دریغ نمی کند. و این است عاقبتش.

 

دنیایی که تو برای من ساختی و من برای تو ساختم، روایتِ عجیبی است. روایتِ جنگ است؛ فقط جنگ. ما همیشه بدبخت بوده ایم؛ شانس آورده ایم که حواسمان نیست. اگر خوب نگاه کنی خواهی دید که چارلی چاپلین درست گفته است ما در فاصله بین دو بدبختی ، گاه می‌خندیم و فکر می‌کنیم آن را زندگی کرده ایم. خوشبختی همین فاصله کوتاه بین بدبختی‌هاست که آن هم با خاطرات روزهای بد آذین بسته شده است. جنگ، زشت است؛ اما وقتی چاره‌ای جز جنگیدن نباشد، تسلیم شدن، خود نوعی مرگ است. ما با این مرگها، چگونه زندگی کرده ایم؟!

 

برترین بت پرستان تاریخ

این زمین، این تکه خاکِ کوچک در میانِ بی‌کرانگیِ کیهان، چه بلایی بر سرش آورده‌ایم؟ همه تاریخ و جغرافیای ما در همین یک تکه کره خاکی قرار گرفته بود و یک روز خوش به خود ندید. جنگ، نفرت، خون... انگار بشر جز این کاری بلد نیست. همه‌ی ما گناهکاریم، اما برخی گناه‌شان سنگین‌تر است. برخی، خدا را هم به خدمتِ قدرت گرفته‌اند. خدایشان نه مهربان است، نه دادگر؛ فقط بهانه‌ای است برای کشتار....

 

راستی چرا پرستیدن خدایی که یگانه است نتوانست میانِ ما محبت بیافریند؟ یک لحظه تصور کن این حال را؛ من اگر پدر تو را بشناسم و علاقمند او باشم، از همان لحظه، محبتی بین من و تو ایجاد می‌شود و هر وقت که همدیگر را دیدیم عمدتاً درباره پدر صحبت خواهیم کرد. به همین راحتی. همه بشریت ظاهرا خدا را می‌پرستد و عشق به خدا دارد، اما چرا هیچگاه محبتی بین ما ایجاد نشد؟ جوابش پیداست؛ از میان ما، انگارخدا پرستی رخت بربسته است. فکر می کنیم که هستیم اما بیشتر ما، عاشقِ خدایِ واقعی نیستیم؛ عاشقِ تصویرِ کوچکی هستیم که در خودمان ساخته‌ایم. بشر مدرن آگاه، اتفاقا در برترین دوره بت پرستی نفس می کشد.

 

امروز، شاید وقتِ آن رسیده که همه، از شرق تا غرب، و در همه عبادتگاهها، یک لحظه سکوت کنند.سکوتی که در آن، فقط صدای وجدان‌ها شنیده شود. شاید اگر یک بار، فقط یک بار، به جای سیاست، به انسانیت فکر کنیم، دنیا جای بهتری شود....

 

می دانم، این حرفها، بیشتر شاعرانه به نظر خواهند رسید تا واقعی. خواهند گفت شاعرانه ای است خطاب به ترامپ و سران جهان. در حالی که واژه هایش را من درد کشیدم. درد ملموس.

*دبیر اجتماعی تابناک 

اشتراک گذاری
برچسب ها
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۶
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۰۳ - ۱۴۰۴/۰۴/۱۲
شاعرانه هم که باشه، عاقلانه بود
ناشناس
|
Azerbaijan
|
۱۵:۴۰ - ۱۴۰۴/۰۴/۱۲
بیهوده سخن ....
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۱۶ - ۱۴۰۴/۰۴/۱۲
اساسا سیاست‌مداران هیچ حقی برای دیگران قائل نیستند و هیچوقت چنین حرفهایی را نمی پذیرند. فقط زور و تزویر
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۳۸ - ۱۴۰۴/۰۴/۱۲
این بازی که شروع شده مساوی نداره ...

نمیدونم اول فکر میکردین به شوخی دارین شعار میدین یا شعارهاتون واقعی بود ...

اما در پایان این جنگ یا قراره اسرائیل بمونه یا ایران .. یعنی بازی از اول توسط شما به صورت تک حذفی شروع شده ... پس مجبورید تا تهش برید. وگرنه نه تنها نام و نشانی از خود شما که از ایران هم نمیمونه ...
حسین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۴۳ - ۱۴۰۴/۰۴/۱۲
هر بت پرستی برای خودش یک توجیه داره. و خودش را بت پرست نمیدونه.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۴۸ - ۱۴۰۴/۰۴/۱۲
میشه بگی دشمن چرا فقط به ما به چشم تهدید نگاه میکنه؟ چرا تهدید مالزی نیست یا ژاپن یا ترکمنستان یا امارات
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# عملیات وعده صادق 3 # جنگ ایران و اسرائیل # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران
الی گشت
آخرین اخبار