نوجوانانی که من دیدم، مستعدترین و باسوادترین نوجوانانی بودند که تا امروز ملاقات کردهام. بله، اینها طبعا فرهیختهها بودند، اما گروهی اندک بودند از جمع بسیاران؛ و فقط هم در حوزه ادبیات! فکر کنیم به اینکه اگر نوجوانانی چنین نخبه و توانمند در دیگر حوزهها هم وجود داشته باشد، ما چه ثروتی داریم، و چه فرصتی!
جمعهایی که من به لطف کانون پرورش فکری در میانشان حاضر شدم، دستبهقلمها و کتابخوانها بودند. داستانهایی که میخواندند، درخشان بود و حیرتآور؛ و نظراتشان در باب کتاب و داستان، عمیق و راهگشا.
تجربهی بینظیری است نزدیک شدن به نوجوانان کشورمان در مشهد و یزد و اهواز و زنجان و گیلان و ایلام و... چیزی که من دیدم از آنها، دانش و فکر و شجاعت و صداقت بود. از این رو، وقتی چنین قضاوتی دربارهشان میشنوم از یک دانشگاهی، فقط متاسف میشوم. به نظرم این دانشگاهی بسیار عقبتر است در دیدگاه و اظهار نظر از مردمی که غرق کار و روزمرگی هستند.
چرا که آنان لااقل پدر و یا مادرند، و به لطف حکمت عامیانهشان میدانند که هر نوجوانی یک ظرفیت تازه برای جوامع، و یک امید بزرگ است. بیگمان چنین مردی اگر حتی یک پدر میبود و مدتی را با نوجوانش سر میکرد، فتوایی چنین #احمقانه دربارهی نسل جدید صادر نمیکرد.
علیاصغر عزتی پاک
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.