حق امام خمینی بر نظریه حکمرانی

سید احسان خاندوزی 
کد خبر: ۱۳۰۹۷۰۰
|
۱۴ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۸:۵۴ 04 June 2025
|
1346 بازدید

حق امام خمینی بر نظریه حکمرانی

امام خمینی (رضوان‌الله علیه) تنها آتشفشان قهر مردم مومن و محروم نسبت به طاغوت داخل و دست‌نشانده فاسد استکبار را نمایندگی نکرد و تنها انقلاب نیافرید بلکه از منظر ایجابی و سازندگی، یک موجودیت اجتماعی متمایز را بر دوش انتخاب‌های مستمر مردم بنیان نهاد. موجودیتی که اکنون، تنها تجربه انسان مدرن به شمار می‌رود که قریب نیم‌قرن «برای حکمرانی دینی، مردمی و مستقل از قدرتها» عمر دارد. بله ما هیچ تجربه انسانی دیگری در میانه مدرنیته نداریم که نیم‌قرن تلاش برای حکومت کردن بر مبنای دین و رای مردم باشد. تجربه‌ای که مانند انقلاب فرانسه یا انقلاب ۱۷ اکتبر روسیه پس از ۱۰ سال به دیکتاتوری ناپلئون یا استالین منجر نشد. تجربه‌ای که گمان می‌کردند در هفته‌های نخست جنگ تحمیلی یا نهایتا پس از تحریم‌های فلج‌کننده، طومارش در هم پیچیده می‌شود، اما به آستانه ۵۰ سالگی نزدیک می‌شود.
اگر اکنون نسبت به برخی دستاورد‌های این نظم جدید یعنی جمهوری اسلامی انتقاداتی وجود دارد، این سیستم محصول کنش جمعی ما مردم با سیاسیون، علماء، نظامیان، بازاریان و ... در فراز و فرود‌های نیم قرن ایران ماست، محصول پیرایش‌ها و افزودنی‌های یک ملت بر بنای نخستین انقلاب، محصول هرس کردن یا پیوند و قلمه‌زدن به درخت نخستین انقلاب، محصول انتخاب‌های درست یا نادرست ملتی که اراده کرده بود رشید شود. گاه یک طبقه از سیاسیون به دنبال تحمیل نظر خود بودند، اما بنایی که خمینی کبیر پایه‌اش را ریخت، در ابتدا  کامل با وزش اراده توده مردم به حرکت درمی‌آمد و حتی بعد از حاکمیت بروکرات‌های سازندگی نیز نسبت به طوفان اراده مردم، منعطف آفریده شده بود و خود را تعدیل می‌کرد: کثیری از مردم در انتخاب‌هایی مانند خاتمی یا مانند احمدی‌نژاد به وضوح فرمان سیاسیون را اصلاح کردند. شاید هنر استراتژیک حضرت آیت‌الله خامنه‌ای این بود که تمام این حک و اصلاح و اضافات را تقریبا با حفظ سه رکن «تلاش برای دینی، مردمی و مستقل ماندن» راهبری کرد تا ما بتوانیم امروز بگوییم: این برساخته جمعی ما ایرانیان در متن عصر مدرن (و نه استبداد یک حزب خاص در چین و شوروی و کره شمالی)، یک تجربه بی‌سابقه است (با همه ضعف‌ها و قوت‌هایش). از این زاویه نگاه، ایرانِ پس از انقلاب خمینی، در تاریخ بشر مدرن یک سوژه بی‌نظیر محسوب می‌شود.
امام خمینی افق تحلیل سخنوران و عمق فکر نویسندگان ایران که در سال ۱۳۵۷ استناد‌های خیلی متفاوتی نسبت به  دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۳۰ در ایده‌های اسلام نبوی و علوی نداشتند را دچار انقلاب کرد و یک آزمایشگاه حکمرانی مردمی با عاملیت میلیون‌ها فعال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی (از مردم) و همچنین صد‌ها هزار نفر مدیر، قانونگذار، قاضی، سیاستگذار، نیرو‌های مسلح، دانشگاهی و حوزوی و کارشناس (درون دستگاه حاکمیت) پیش‌روی ایده‌های اسلامی، آزادی‌خواه، استقلال‌طلب و عدالت‌گرایانه قرار داد. به قانونگذاران منتخب مردم اجازه داد با قوانین جدید به شکل‌دهی نظام بپردازند، به دولتمردان منتخب مردم و دانشگاهیانی که با دولت همکار می‌شدند اجازه داد با رویکرد‌های اقتصادی - سیاسی خود به شکل‌دهی نظام بپردازند، به قضات و حوزویان اجازه داد چنین کنند، به نیرو‌های مسلح اجازه داد چنین کنند و غیره. البته برای آنکه شاکله «دینی، مردمی و مستقل از قدرتها» در نظام حفظ شود، برفراز این معماری‌های در حال تغییر بخشی و قوه‌ای، ولی فقیه را به رکن ثابت سیستم تبدیل کرد (آنهم متکی بر خواست مردم در قانون اساسی). بدین ترتیب قریب نیم‌قرن است که ملت ایران خود در حال یک تجربه تاریخی روبه رشید شدن است، رو به اصلاح و پیرایش و افزایش مستمر.  
این برساخته جمعی که به تدریج شکل و شمایل‌اش در حال حک و اصلاح بوده و هست، حاوی انبوهی درس‌های نظری برای اندیشمندان بوده و هست که متاسفانه قدر و منزلت آن دانسته نمی‌شود. ضعف اندیشمندان شجاع در حوزه و دانشگاه موجب شده است که درس‌های از کوره عمل بیرون‌آمده در حکمرانی، کمتر دیده شود. اگر تجربه عملی سیاستگذاری پس از انقلاب خمینی نبود، هنوز قابل باور نبود که:
۱. پس از ۸ سال تحریم فلج‌کننده به نحوی که هیچ‌یک بانک خارجی با هیچ‌یک بانک ایرانی رابطه سوئیفتی و ال‌سی و ... ندارد، یک کشور باز قادر به رقم زدن تجارت ۱۵۰ میلیارد دلاری است و بلکه حائز چنان فناوری‌ای شود که نه تنها در حوزه‌هایی مانند نانو و بیو جزء چند کشور برتر جهان باشد بلکه در حوزه‌های نظامی (که قبلا واردکننده محض بود) به توانی برسد که رئیس‌جمهور آمریکا به کنایه از شرکت‌های خود بخواهد با قیمت تمام‌شده‌ای مشابه ایران، صنایع دفاعی تولید کنند!

۲. پس از ۳۳ سال شدیدترین جنگ فرهنگی که در جهان علیه روح و روان یک ملت به کار گرفته شده تا بی‌عفتی، رویگردانی از دین، فروپاشی خانواده و بی‌اعتمادی به رهبری، فراگیر شود، همچنان اکثر یک ملت در بزنگاه‌ها از ارزش‌های فرهنگی و از رهبر سیاسی خود دفاع می‌کنند (نه ملتی مانند کره شمالی که دچار قطع رابطه با دنیاست بلکه ملت ایران با همه بازبودگی و انفتاح).
۳. پس از ۲۵ سال از به اصطلاح پایان تاریخ و جشن سلطه کامل لیبرال سرمایه‌داری، ایران به تنهایی بتواند سمبل سیاست مستقل جهانی باشد و مقاماتش (نه فقط در یکی دو سال اول انقلاب بلکه) در ۴۵ سالگی نیز چنان در سازمان ملل، آزاد و مستقل سخن برانند که سایر دولتمردان در حاشیه جلسات اظهار کنند که ما به این آزادگی و شجاعت شما غبطه می‌خوریم.

حق امام خمینی بر نظریه حکمرانی

 همچنین اگر تجربه عملی سیاستگذاری پس از انقلاب ایران نبود، هنوز جزئیاتی از نقاطی که در طراحی حکمرانی باید مدنظر اندیشمندان قرار می‌گرفت برای ما روشن نشده بود. به بیان دیگر ما هنوز ندانسته بودیم که: چگونه درست‌تنظیم نکردن قواعد رد/ تایید مقامات سیاسی و انتخاباتی، تحزب یا تن‌ندادن به تشکیلات سیاسی و همچنین انشقاق‌های درون انقلابیون ما، تا چه حد می‌تواند کارایی نهاد پارلمان یا انتخابات ریاست‌جمهوری و شورای شهر و ... را به محاق ببرد یا چگونه قضاوت و امنیت حتی اگر با گزینش‌های سختگیرانه اولیه اگر سازوکار پایش و پالایش نظام انگیزش نداشته باشد، می‌تواند به تدریج بخش اعظم دستگاه را به فساد بیالاید و حتی برای صاحبان ثروت – قدرت در بانک و غیره، حاشیه امن ایجاد کند.یا چگونه عدالت اقتصادی حتی به معنای ساده رفع فقر و کاهش فاصله طبقاتی، گرچه با سیاست‌های متعدد رفاهی و توزیعی و قیمت‌گذاری پیشتیبانی شود، اما بواسطه اشتباه در مدیریت تورم، عدم کنترل خلق پول بانک‌ها و خارج شدن زمام ارز از دست بانک مرکزی، می‌تواند دستاورد‌های عدالت اقتصادی را بر باد دهد. یا چگونه فرمالیسم حقوقی چه در مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس شورای اسلامی و چه در مقررات شورا‌های عالی و هیات دولت، می‌تواند مانع تحرک حکمرانی شود و چگونه دستگاه‌های تولید اسناد بالادستی پرطمطراق، از توانمندی حل معضلات فرابخشی و درک شرایط جنگ اقتصادی ناتوان می‌شوند.
یا چگونه حذف ربا از سازوکار‌های مالی وقتی با متغیری مانند نرخ بهره بانکی گره می‌خورد که در تمام بازار سرمایه و بازار پول و بازار اوراق دولت برای فعالان اقتصادی معنا دارد، چقدر هدف سهل ممتنعی است و چه پیچیدگی‌هایی دارد. همچنین سازگار کردن سیاست‌های پولی و بودجه‌ای و تجاری و صنعتی و ارزی، محتاج چه نهادسازی‌های پیچیده‌ای است که از عهده وزیر و گاه هیات دولت هم خارج است.
یا چگونه بروکراسی (دیوانسالاری) و علم اثباتی پاتخته‌ای دانشگاه‌ها، در کنار هم می‌تواند روش‌ها و حتی هدف‌های انقلابیون در بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه را تغییر دهد و حتی انگیزه و سلوک انقلابیون را دستخوش تغییر نماید یا چگونه با بقای تعارض منافع مدیران ظاهرا خادم کشاورزی و نفت و معدن، این مدیران دولتی به موانع بروز ظرفیت‌های مردم و بخش خصوصی تبدیل می‌شوند.
بر این فهرست می‌توان بسیار افزود، اما فراموش نکنیم این موجودیت اجتماعی جدید که به همه ما امکان نقش‌آفرینی مستمر می‌دهد، بزرگترین یادگار امام برای نسل‌های بعد ایران است. حق بزرگ امام امت بر حکمرانان و نظریه‌پردازان، ایجاد این فرصت بی‌نظیری تاریخی برای مردم و سیاسیون و کارگزاران است در جهت اینکه خود ملت، کارگردان اصلاح مستمر امور باشد: هم نظریه حکمرانی اسلامی در ایران را مستمرا تدقیق و پیرایش کنند و هم سیاستگذاری‌های دولت و مجلس و ... را بدون هیچگونه تعارف و مسامحه‌ای. جمع‌بندی آن یافته‌های نظری کجاست؟ جمع‌بندی آموزه‌های عملی و حکمرانی این دهه‌های ما کجاست؟.

اشتراک گذاری
برچسب ها
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# قیمت طلا # مذاکره ایران و آمریکا # قیمت سکه # کالابرگ # حقوق بازنشستگان # انفجار بندرعباس
نظرسنجی
عملکرد کدامیک از وزرای دولت که در آستانه استیضاح هستند، ضعیف تر است؟
الی گشت