به گزارش تابناک، مرحوم شیخ طوسى در کتاب (امالى) جلد دوم چاپ نجف صفحه ۱۳۸ - ۱۵۲ و مرحوم شیخ طبرسى در کتاب (مکارم الاخلاق) چاپ بیرون صفحه ۴۴۵ - ۴۷۱ باب ۱۲ فصل ۵ و مرحوم ورام بن ابى فراس در کتاب (مجموعه ورام) چاپ ایران قم در سنه ۱۳۷۵ صفحه ۲۷۳ - ۲۸۴ و مرحوم مجلسى در کتاب (بحارالانوار) چاپ ایران جلد ۷۷ صفحه ۷۴ - ۹۱ باب ۴ حدیث ۶۳ و در کتاب (عینالحیاة) (که همه اش از اول تا آخر شرح همین حدیث ابىذر است) همه ابن بزرگان در این کتابهاى خود مسنداً و مجموعه ورام مرسلاً از ابوذر غفارى (رضوان الله تعالى علیه) روایت کرده اند که ابوذر گفت من داخل شدم در اوائل یک روز در مسجد پس به جز پیامبر اکرم (ص) و على (ع) که در کنار آن حضرت بودند، هیچ کس دیگرى را در آنجا ندیدم، پس من خلوت مسجد مغتنم شمردم و عرض کردم یا رسول الله (ص) پدر و مادرم فداى تو باد، سفارشى به من بفرمایید که خدا مرا به آن سفارش نفع رساند.
پس آن حضرت فرمودند: (مطالبى را که ترجمه ظاهرش چنین است) تو را سفارش خواهم کرد و چه بسیار گرامى و پسندیدهاى تو در نزد ما اى ابوذر تو از ما اهل بیت مىباشى و همانا که من تو را به دستور و پندى (عظیم) سفارش مىکنم پس تو آن را (در فکر و عمل خود) حفظ کن (نگهدارى نما) که آن جامع (دربردارنده) همه راههاى خیر (و خوبى نجات است) پس اگر تو آن را (در ذهن و در کار خود) حفظ کنى و (بدان عمل نمایى) برایت بهرهاى عظیم (از رحمت الهى خیر دنیا و آخرت) خواهد بود.
۱ – خدا را چنان بندگی کن که گویا او را میبینی.
یا اباذر: اعبدالله کانک تراه، فان کنت لاتراه فانه یراک.
اى ابوذر: خدا را چنان بندگى کن که گویا او را مىبینى، پس اگر تو او را نمىبینى او تو مىبیند.
۲ – خدای بزرگ اهل بیت مرا در میان امت من بمانند کشتی نوح گردانیده است؛ و اعلم یا اباذر: ان الله عزوجل جعل اهل بیتى فى امتى کسفینة نوح من رکبها نجى و من رغب عنها غرق، (۱) و مثل باب حطة (۲) فى بنى اسرائیل من دخله کان امناً.
بدان اى ابوذر: که خداى عزیز و بزرگ اهل بیت مرا در میان امت من بمانند کشتى نوح گردانیده است، هر کس در آن سوار شد از هلاکت رست و هر کس از آن روى بگردانید غرق گشت. همچنین مانند درب حطه در میان بنىاسرائیل که اگر کسى از آن وارد مىشد از عذاب خدا ایمن مىگشت.
۳ – نعمت تندرستی و فراغت.
یا اباذر: احفظ ما اوصیک به تکن سعیداً فى الدنیا و الاخرة یا اباذر: نعمتان مغبون فیهما کثیر من الناس، الصحة و الفراغ.
اى ابوذر: پندهاى مرا نگهدارى (و مراعات) کن تا در دو جهان سعادتمند گردى، اى ابوذر: بسیارى از مردم در مورد دو نعمت مغبون هستند (از آن قدردانى و استفاده خوب نمىکنند) تندرستى و فراغت (بال).
۴ – پیش از آنکه پنج چیز به تو روی آورد، پنج چیز را غنیمت شمار.
یا اباذر: اغتنم خمساً قبل خمس، شبابک قبل هرمک، و صحتک قبل سقمک، و غناک قبل فقرک، و فراغک قبل شغلک و حیوتک قبل موتک.
اى ابوذر: پیش از آنکه پنج چیز به تو روى آورد، پنج چیز را غنیمت شمار (از آنها استفاده شایسته کن)، جوانى را پیش از پیرى، تندرستى را پیش از بیمارى، توانگرى را پیش از پریشانى و فراغت را پیش از گرفتارى و زندگى را پیش از مرگ.
۵ – مبادا به درازی آرزو، کارهای شایسته را به تأخیر افکنی.
یا اباذر: ایاک و التسویف باملک، فانک بیومک و لست بما بعده، فان یکن غد لک فکن فى الغد کما کنت فى الیوم، و ان لم یکن غد لک لم تندم على ما فرطت فى الیوم.
اى ابوذر: مبادا به درازى (و طول) آرزو، کارهاى شایسته را به تأخیر افکنى، زیرا که تو اکنون همین امروز را دارى نه ما بعد آن را پس اگر فردایى داشتى در آن نیز بمانند امروز باش، و اگر فردایى برایت نبود پشیمانى امروز را نخواهى برد که در آن کوتاهى کردهاى.
۶ – چه فراوانند کسانی که صبح را به شام نمیرسانند.
یا اباذر: کم من مستقبل یوماً لایستکمله و منتظر غداً لایبلغه.
اى ابوذر: چه فراوانند کسانى که صبح را به شام نمىرسانند و چه فراوان کسانى که به انتظار فردا هستند ولى به آن نمىرسند.
۷ – فریبکاری آرزو
یا اباذر: لو نظرت الى الاجل و مسیره لابغضت الامل و غروره.
اى ابوذر: اگر به اجل نگرى و ببینى که به سویت مىآید هر آینه آرزوها و فریبکارى آن را دشمن خواهى داشت.
۸ – در جهان چنان زی که در دیار غربت بسر میبری.
یا اباذر: کن کانک فى الدنیا غریب او کعابر سبیل، و عد نفسک من اصحاب القبور.
اى ابوذر: در جهان چنان زى که در دیار غربت بسر مىبرى، یا مانند رهگذرى باش و خود را از آن گروهى به شمار که به زیر خاک آرمیدهاند.
۹ – هنگامی که صبح کردی به خویشتن نوید شامگاه مده.
یا اباذر: اذا اصحبت فلا تحدث نفسک بالمساء، و اذا امسیت فلا تحدث نفسک بالصباح و خذ من صحتک قبل سقمک و من حیوتک قبل موتک، لانّک لاتدرى ما اسمک غداً.
اى ابوذر: هنگامى که صبح کردى به خویشتن نوید شامگاه مده و هنگامى که به شام رسیدى صبحگاه فردا را به خود بازگویى منما، (هم اکنون) از تندرستى خود پیش از آنکه دچار بیمارى شوى و از زندگى خویش پیش از این که مرگ تو را دریابد (براى آخرت و دینت) بهرهگیرى کن، زیرا تو نمىدانى فردا بر تو چه نام نهاده خواهد شد، (زنده یا مرده).
۱۰ – مبادا ناگهان مرگ تو را در حال لغزش و گناه دریابد.
یا اباذر: ایاک ان تدرک الصرعة عند العثرة فلا تقال العثرة و لاتکن من الرجعة و لایحمدک من خلفت بما ترکت و لایعذرک من تقدم علیه بما اشتغلت به.
اى ابوذر: مبادا ناگهان مرگ تو را در حال لغزش و گناه دریابد، پس لغزش و گناه اقاله و جبران نشود و توانایى بازگشت تو را نباشد و آن کس که اندوخته تو براى او مانده تو را سپاسگزارى نکند و آن کس که به سوى او مىروى تو را که براى اشتغالات مادى و گرد آوردن مال از اداى وظیفه نسبت به او بازماندهاى معذور ندارد.
۱۱ – خواب رفتگان در مقابل بهشت و جهنم.
یا اباذر: ما رأیت کالنار نام هاربها و لا مثل الجنة نام طالبها.
اى ابوذر: چیزى ندیدم مانند آتش دوزخ که فرار کننده از آن بخواب رفته باشد و نه مانند بهشت که خواهان آن به خواب رفته باشد.
۱۲ – بر عمر خود بخیلتر از درهم و دینارت باش.
یا اباذر: کن على عمرک اشح على درهمک و دینارک.
اى ابوذر: بر عمر خود بخیلتر از دهم و دینارت باشد.
(عمر عزیز خودت را به گناه و کارهاى بیهوده صرف منما)
۱۳ – آیا هیچ یک از شما این انتظار میبرد، که ...
یا اباذر: هل ینتظر احدکم الا غنى مطغیاً او فقراً مرضاً مفسداً او هرماً مقعداً او الدجال، فانه شرّ غایب او الساعة تنتظر و الساعة ادهى و امر.
اى ابوذر: آیا هیچ یک از شما این انتظار مىبرد، که ثروت و مالى که به طغیان انجامد به دست آورد و یا فقر و پریشانى که موجب فراموشى خدا گردد و یا بیمارى که جان او را تباه سازد یا پیرى که او را از کار و فعالیت باز دارد و یا مرگ که شتابان در رسد و یا دجال (فتنهانگیز) که شرى پنهان است و یا رسیدن هنگام رستاخیز که انتظارش مىرود و آن وقت ترسناکتر و تلختر است.
۱۴ – بدترین مردم در روز قیامت، نزد پروردگار عالم.
یا اباذر: ان شر الناس منزله عندالله یوم القیامة عالم لاینفع بعلمه و من طلب علماً لیصرف به وجوه الناس الیه لم یجد ریح الجنة. یا اباذر: من ابتغى العلم لیخدع به الناس لم یجد ریح الجنة.
یا اباذر: اذا سئلت عن علم لاتعلمه فقل لااعلمه تنج من تبعته و لاتفت الناس بما لاعلم لک تنج من عذاب الله یوم القیامة.
یا اباذر یطلع قوم من اهل الجنة الى قوم من اهل النار فیقولون: ما ادخلکم النّار؟ و قد دخلنا الجنة بفضل تأدیبکم و تعلیمکم فیقولون: انا کنا نأمر بالخیر و لانفعله.
اى ابوذر: همانا بدترین مردم از جهت ارزش و منزلت پیش پروردگار عالم در روز قیامت دانشمندى است که از دانش او بهره برده نمىشود، و هر کس طلب کند علم (دین) را تا اینکه توجه مردم را به سوى خویش جلب کند، بوى بهشت به او نرسد. (اى ابوذر) هر کس دانش آموزد تا با آن مردم را بفریبد بوى بهشت به او نرسد. (اى ابوذر) هر گاه از تو چیزى را پرسیدند که نمىدانى پس (به ندانستن آن اعتراف کن) بگو نمىدانم تا از گرفتارى و عقوبت آن برهى، و به آنچه نمىدانى فتوى مده تا از عذاب خداى در روز رستاخیز رهایى یابى (اى ابوذر) (روز قیامت) گروهى از مردم بهشت به سوى گروهى از اهل دوزخ سرکشى مىکنند پس مىپرسند به چه علت شما در آتش افتادهاید؟ در حالى که ما به برکت تعلیم و تربیت شما به بهشت رسیدهایم پس در جواب گویند: ما دیگران را به کار خیر و اعمال شایسته دستور میدادیم ولى خود از بکار بستن آن فروگذارى مىکردیم (و به آن کارهاى خیرى که دیگران را امر مىکردیم، عمل نمىکردیم.)
۱۵ – حقوق خداوند.
یا اباذر: ان حقوق الله جل ثناوه اعظم من ان یقوم بهاالعباد، و ان نعمه اکثر من ان تحصیها العباد، و لکن امسوا تائبین اصبحوا تائبین.
اى ابوذر: حقوق خداوند جل ثنائه بزرگتر از آن است که بندگان بتوانند به آن حقوق قیام نمایند و همانا نعمتهاى او بیشتر از آن است که بندگان به شمارش آن توانا باشند ولى شما با توبه داخل شامگاه شوید و هر صبح (به سوى او) توبه کنید (به تقصیر خود اعتراف نمایید).
۱۶ – مرگ ناگهان میآید.
یا اباذر: انک فى ممر اللیل فى اجال منقوصة و اعمال محفوظة و الموت یاتى بغتة و من یزرع شراً یوشک ان یحصد ندامة و لکل زارع ما زرع.
اى ابوذر: همانا تو در عبورگاه شب و روز قرار گرفتهاى در مدتهاى کوتاه و اعمالى که ضبط و نگهدارى مىشوند، و مرگ ناگهان مىآید و هر کس تخم نیکى کاشت بزودى از آن خیر و سعادت درو خواهد کرد و هر کس تخم شر و بدکارى کاشت جز ندامت از آن درو نخواهد نمود و هر برزگر آن را درو خواهد کرد که کاشته است.
۱۷ – بهره کسی را که شتاب نمیکند دیگری نمیتواند ببرد.
یا اباذر: لایسبق بطىء بحظه و لاتدرک حریص ما لم یقدر له و من اعطى خیراً فالله اعطاه و من وقى شراً فالله وقاه.
اى ابوذر: بهره کسى را که شتاب نمىکند دیگرى نمىتواند ببرد و آزمند و طمعکار به آنچه که براى وى مقدر نشده نمىرسد و هر کس به خیرى رسد پس خدا به او عطا فرموده هر کس از شرى نگهدارى شده خدا او را نگهدارى کرده است.
۱۸ – پرهیزگاران بزرگوارانند و فقها پیشوایانند.
یا اباذر: المتقون سادة و الفقهاء قادة و مجالستهم زیادة ان المؤمن لیرى ذنبه کانه تحت صخرة یخاف ان تقع علیه و ان الکافر لیرى ذنبه کانه ذباب مرّ على انفعه.
اى ابوذر: پرهیزگاران بزرگوارانند و فقها پیشوایانند و همنشینى با آنان موجب زیادت (علم و فضیلت است) انسان باایمان گناه خود را چنان بااهمیت مىنگرد به مانند آنکه زیر تخته سنگى قرار گرفته که بیم دارد بر وى فرود آید، ولى انسان کافر و خدانشناس به گناه خود چنان مىنگرد که گویا مگسى بر روى بینى او در گذر است.
۱۹ – خدای به هر بندهای اراده خیر داشته باشد ...
یا اباذر: ان الله تبارک و تعالى اذا اراد بعید خیراً جعل الذنوب بین عینیه ممثلة و الاثم علیه و بیلاً و اذا اراد بعبد شراً انساه ذنوبه.
اى ابوذر: خداى (تبارک و تعالى) به هر بندهاى اراده خیر و برکت داشته باشد گناهان را نصب العینش ساخته و نافرمانى و گناه را در نظر او سنگین و دشوار مىسازد و هرگاه به بندهاى (در اثر نیات و اعمال بدش) اراده بدى و بدبختى نموده باشد گناهان او را از خاطرش فراموش مىسازد.
۲۰ – به کوچکی گناه ننگر.
یا اباذر: لاتنظر الى صغر الخطیئة و لکن انظر الى من عصیت.
اى ابوذر: به کوچکى گناه ننگر، بنگر که چه کسى را نافرمانى کردهاى.
۲۱ – اضطراب جان و دل انسان با ایمان برای گناه.
یا اباذر: ان نفس المؤمن اشد ارتکاضاً من الخطیئة من العصفور حین یقذف به فى شرکة.
اى ابوذر: اضطراب جان و دل انسان باایمان براى گناه شدیدتر از اضطراب دل گنجشک است هنگام به دام افتادن.
۲۲ – آن کسی که کردارش با گفتارش مطابقت کند بهره خود را دریافت نموده.
یا اباذر: من وافق قوله فعله فذلک الذى اصحاب. حظه و من خالف قوله فعله فانما یوبخ نفسه.
اى ابوذر: هر آن کس که کردارش با گفتارش مطابقت کند بهره خود را (از سعادت) دریافت نموده و هر آنکس که کردارش مخالف گفتارش باشد جز این نیست که (هنگام پاداش) خویشتن را سرزنش خواهد کرد.
۲۳ – گناه سبب محرومیت از روزی.
یا اباذر: الرجل لیحرم رزقه بالذنب یصیبه.
اى ابوذر: مرد به سبب گناهى که مىکند (چه بسا) از روزى خویش (که برایش مقرر شده) محروم مىگردد.
۲۴ – به سخنی که فایده به حال تو ندارد لب مگشا.
یا اباذر: دع ما لست منه فى شىء و لاتنطق فیما لایعنیک و اخزن لسانک کما تخزون ورقک.
اى ابوذر: هر چه را که در آن تو را بهره نیست و به هیچ وجه به تو مربوط نمىشود ترک کن و به سخنى که فایده به حال تو ندارد لب مگشا و زبان خود را مانند پول خود که در حفظ آن مىکوشى نگهدارى نما.
۲۵ – خدای (جل ثناؤه) گروهی را به بهشت میبرد.
یا اباذر: ان الله جل ثناؤه لیدخل قوماً الجنة فیعطیهم حتى یملوا و فوقهم قوم فى الدرجات العلى فاذا نظروا الیهم عرفوهم، فیقولون ربنا اخواننا کنا معهم فى الدنیا فبم فضلتهم علینا، فیقال هیهات، انهم کانوا یجوعون حین تشبعون و یظمئون حین تروون و یقومون حین تنامون و یشخصون حین تخفصون.
اى ابوذر: خداى (جل ثناؤه) گروهى را به بهشت مىبرد پس چندان به آنان (نعمت) عطا مىفرماید که خسته مىشوند، و در فوق آنان گروهى دیگر هستند که در پایههاى بالاترند پس، چون به آنها مىنگرند آنها را مىشناسند پس مىگویند: پروردگارا اینان همان برادران ما هستند که در دنیا باهم بودیم (زندگى مىکردیم) پس چرا آنان را بر ما برترى دادهاى؟ در پاسخ گفته مىشود: هیهات، هیهات آنگاه که شما سیر بودید آنان گرسنگى مىکشیدند، آنگاه که شما سیراب بودید آنان تشنگى مىبردند (روزه داشته) آنگاه که شما در خواب بودید آنان ایستاده (به نماز مشغول) بودند آنگاه که شما به استراحت مىپرداختید آنان از براى خدا (از جا بلند مىشدند) بیرون مىشتافتند.
۲۶ – خدای عزوجل نماز را نور دیده من قرار داده.
یا اباذر: جعل الله جل ثناؤه قرة عینى فى الصلوة، و حبب الى الصلوة کما حبب الى الجائع الطعام و الى الظمان الماء و ان الجائع اذا اکل شبع و ان الظمان اذا شرب روى و انا لااشبع من الصلوة.
اى ابوذر: خداى عزوجل نماز را نور دیده من قرار داده و آنرا چنان محبوب من ساخته است که گرسنه غذا را و تشنه آب را دوست مىدارد، گرسنه مقدارى از غذا را که مىخورد سیر مىگردد، تشنه نیز قدرى که آب مىنوشد سیراب مىگردد، ولى من از نماز سیر نمىشوم.
۲۷ – من بدین پاک و آسان برانگیخته شدهام.
یا اباذر: ان الله تعالى بعث عیسى بن مریم علیه السلام بالرهبانیّة و بعثت بالحنیفة السمحة و حبب الى النساء و الطیب و جعل فى الصلوة قرة عینى. (۳)
اى ابوذر: خداى متعال، عیسى علیه السلام را به رهبانیت مبعوث داشته و من بدین پاک و آسان برانگیخته شدهام و خوشبویى و زندگى با زن را به من محبوب ساخته و نور چشم مرا در نماز قرار داده است.
۲۸ – هر مردی که در شبانه روز ...
یا اباذر: ایما رجل تطوع فى کل یوم و لیلة اثنى عشرة رکعة سوى المکتوبة کان له حقاً واجباً بیت فى الجنة.
اى ابوذر: هر مردى که در شبانهروز فزونتر از نمازهاى واجب دوازده رکعت نماز بگذارد، حق ثابت او در برابر آن خانهاى در بهشت خواهد بود.
۲۹ – تا آنگاه که در حال نمازی ...
یا اباذر: انک ما دمت فى الصلوة فانک تقرع باب الملک الجبار و من یکثر قرع باب الملک یفتح له.
اى ابوذر: تا آنگاه که در حال نمازى به کوبیدن در پادشاه جبار پرداختهاى هر آنکس که در خانه پادشاه را زیاد بکوبد بالاخره به روى او بازمىگردد. (یکى از صفات خداى متعال جبار است که به معناى: بزرگوار، فرمانفرما و مصلح امور نیز آمده است.)
۳۰ – انسان با ایمان هر گاه که به نماز میایستد رحمت پروردگار عالم تا عرش بر او احاطه کند.
یا اباذر: ما من مؤمن یقوم مصلیاً الا تناثر علیه البر ما بینه و بین العرش و وکل به ملک ینادى یابن ادم لو تعلم مالک فى الصلوة و من تناجى ما انفتلت.
اى ابوذر: انسان باایمان هرگاه که به نماز مىایستد رحمت پروردگار عالم تا عرش بر او احاطه کند و فرشتهاى بر او گماشته مىشود که ندا مىکند فرزند آدم اگر مىدانستى که در نماز چه نصیب تو مىگردد و با چه کسى سخن مىگویى هرگز از آن باز نمىایستادى.
۳۱ – خوشا به حال آنانکه در روز رستاخیز ...
یا اباذر: طوبى لاصحاب الالویة یوم القیامة یحملونها فیسبقون الناس الى الجنة، الا هم السابقون الى المساجد بالاسحار و غیر الاسحار.
اى ابوذر: خوشا به حال آنانکه در روز رستاخیز علمدار و پرچمدارند، پرچم را پیشاپیش مردم گرفته و بر آنان در رفتن به بهشت پیشى مىگیرند، آنان همان افرادى هستند که سحرگاهان و سایر اوقات به مسجدها پیشى مىجویند.
۳۲ – نماز ستون دین است.
یا اباذر: الصلوة عماد الدین و اللسان اکبر و الصدقة تمحوا الخطئة و اللسان اکبر و الصوم جنة من النار و اللسان اکبر و الجهاد نباهة و اللسان اکبر.
اى ابوذر: نماز ستون دین است، و (آنچه از یاد خدا به) زبان (مىآید) بزرگتر است، صدقه گناهان را مىزداید، و (گفتارى که با) زبان (به مردم سود بخشد از صدقه) بزرگتر است، روزه سپرى است در مقابل آتش و (امساک) زبان بزرگتر است و جهاد شرافت و عزت است و (جهاد با) زبان (مثل امر به معروف و... از نظر شرافت) بزرگتر است.
۳۳ – انسان بهشتی به بالا مینگرد.
یا اباذر: الدرجة فى الجنة فوق الدرجة کما بین السماء و الارض و ان العبد لیرفع بصره فیلمع له نور یکاد یخطف بصره فیقزع لذلک فیقول: ما هذا؟ فیقال: هذا نور اخیک، فیقول اخى فلان؟ کنا نعمل جمیعاً فى الدنیا و قد فضل على هکذا فیقال له: انه کان افضل منک عملاً، ثم یجعل فى قلبه الرضا حتى یرضى.
اى ابوذر: بلندى درجه در بهشت بر بالاى درجه دیگر و فاصله آن دو مانند فاصله مابین زمین تا آسمان است، انسان بهشتى به بالا مىنگرد، پیش دیدگان وى پرتوى از نور چنان برق مىزند که نزدیک است آن نور دیدگان او را نابینا سازد، مىپرسد این چه نورى است؟ پاسخ مىگویند: این نور برادر تو فلانى است، مىگوید: فلان برادرم؟ ما همگى در دنیا کارهاى خدا پسندگانه مىنمودیم چگونه او برترى بر من جسته است. این چنین؟ مىگویند او در کردار نیک بر تو برترى داشت، آنگاه رضا و خشنودى در دل او نهاده مىشود تا خرسند گردد.
۳۴ – دنیا برای انسان با ایمان زندان است.
یا اباذر: الدنیا سجن المؤمن و جنة الکافر و ما اصبح فیها مؤمن الا حزیناً فکیف لایحزن و قد او عدهالله جل ثناؤه انه وارد جهنم و لم یعده انه صادر عنها و لیلقین امراضاً و مصیبات و اموراً تغیظه و لیظلمن فلا ینتصر یبتغى ثواباً من الله تعالى فما یزال فیها حزیناً حتى یفارقها، فاذا فارقها افضى الى الراحة و الکرامة.
اى ابوذر: دنیا براى انسان باایمان زندان است و براى انسان کافر (بىایمان) بهشت است، هیچ انسان باایمان در دنیا شب را جز با اندوه صبح نمىکند، چرا اندوهگین نباشد، با اینکه خدایش (جل ثنائه) خبر داده است که انسان در دوزخ فرود خواهد آمد ولى بیرون آمدنش را به او، وعده (حتمى) نداده است. (۴) (و دیگر اینکه) با بیماریها و گرفتاریها و پیشامدها و ناگواریهایى حتماً مواجه مىگردد و حتماً ستم مىبیند پس کسى او را یارى نمىکند، (به علت صبر بر مصیبتها) از خداى متعال طالب ثواب است، و در این جهان اندوهگین است همیشه تا از آن جدا شود و بیرون رود آنگاه که از جهان بیرون شتافت بسوى راحتى و کرامت (خداى مهربان) سرازیر و وارد مىگردد.
۳۵ – خدای جهان هیچ گاه بمانند درازی اندوه عبادت نشده است.
یا اباذر: ما عُبدالله على مثل طول الحزن.
اى ابوذر: خداى جهان هیچ گاه بمانند درازى اندوه عبادت نشده است (بندهاى که همواره از آتش عذاب خدا ترسان بوده، و براى خدا مدتهاى طولانى در برابر ناملایمات، صبر ورزیده و براى دورى از مقامات معنوى محزون است، از همه فزونتر خدا را بندگى کرده است.)
۳۶ – هر کس را علمی بدهند که ...
یا اباذر: من اوتى من العلم ما لایبکیه لحقیق ان یکون قد اوتى علم ما لاینفعه، لان الله عزوجل نعت العلماء فقال: (((ان الذین اوتوا العلم من قبله اذا یتلى علیهم یخرون للاذقان سجداً و یقولون سبحان ربنا ان کان وعد ربنا لمفعولاً و یخرون للاذقان یبکون و یزیدهم خشوعاً.)))
اى ابوذر: هر کس را علمى بدهند که او را نگریاند، سزاوار است گفته شود علمى بدو داده شده که او را ثمر نمىبخشد، زیرا خداوند عزوجل در قرآن کریم (۵) علما را چنین توصیف فرموده است:
(((آنان که پیش از بعثت پیغمبر اسلام (صلى الله علیه و آله) یا قبل از نزول قرآن به آنها دانش داده شده هنگامى که قرآن بر آنان خوانده مىشود به حالت سجده به رو مىافتند و مىگویند پاک است پروردگار ما وعدههاى او انجام خواهد یافت و آنان به رو مىافتند و مىگریند و خشوع دلشان بیشتر مىگردد.)))
۳۷ – هر کس میتواند ...
یا اباذر: من استطاع ان یبکى فلیبک و من لم یستطع فلیشعر قلبه الحزن ولیتباک ان القلب القاسى بعید من الله و لکن لایشعرون.
اى ابوذر: هر کس مىتواند (از ترس خداى توانا) بگرید پس باید بگرید و هرکس نمىتواند (((لااقل))) دل خود را به اندوه آشنا سازد و به صورت گریه وادارد. زیرا دل باقساوت از خدا دور است ولى آنان درک این معنى نمىکنند.
۳۸ – من بر بنده دو ترس را جمع نمیکنم.
یا اباذر: یقول الله تبارک و تعالى: لااجمع على عبد خوفین و لااجمع له امنین فاذا امننى فى الدنیا اخفته یوم القیامة و اذا خافنى فى الدنیا امنته یوم القیامة.
اى ابوذر، خداى تبارک و تعالى مىفرماید: من بر بنده دو ترس را جمع نمىکنم و دو ایمنى را نیز جمع نمىنمایم، اگر او در این جهان از من ایمن بود (و هیچ نترسید) در جهان دیگر او را خواهم ترسانید ولى اگر در این جهان از ترسناک بود روز رستاخیز او را ایمن خواهم ساخت.
۳۹ – اگر مردی به قدر هفتاد پیامبر اعمال نیک داشته باشد.
یا اباذر: لو أن رجلاً کان له کعمل سبعینن نبیاً لاحتقره و خشى ان لاینجو من شر یوم القیامة.
اى ابوذر: اگر مردى به قدر هفتاد پیامبر اعمال نیک داشته باشد (در روز قیامت) آن را ناچیز مىشمارد، و مىترسد از شر روز قیامت نجات نیابد.
۴۰ – گناهان بنده (با ایمان) در روز قیامت به او ارائه میشود.
یا اباذر: ان العبد لیعرض علیه ذنوبه یوم القیامة فیقول، اما انى کنت مشفقاً، فیغفرله.
اى ابوذر: گناهان بنده (باایمان) در روز قیامت به او ارائه مىشود پس مىگوید در دنیا من ترسان بودم، در نتیجه گناهانش آمرزیده و بخشیده مىگردد.
۴۱ – مردی کار نیک انجام میدهد.
یا اباذر: ان الرجل لیعمل الحسنة فیتکل علیها و یعمل المحقرات حتى یأتى الله و هو علیه غضبان و ان الرجل لیعمل السیئة فیفرق منها فیأتى الله عزوجل امنا یوم القیامة.
اى ابوذر: مردى کار نیک انجام میدهد و به اتکال و اعتماد بر آن کار خوب، گناهانى کوچک مرتکب مىگردد (و در برابر کردار نیک خویش گناه را سهل مىانگارد) چنین کسى هنگامى که پیش خدا مىرود او بر وى خشمگین است، مردى نیز گناه و کار بد مرتکب مىگردد ولى از عقوبت آن هراسان است چنین کس در روز قیامت با خاطر آسوده بر خداى عزوجل وارد مىشود.
۴۲ – توبه.
یا اباذر: ان العبد لیدنب فیدخل به الجنة.
فقلت: و کیف ذلک بابى انت و امى یا رسول الله؟
قال (صلى الله علیه و آله و سلم): یکون ذلک الذنب نصب عینیه تائباً منه فاراً الى الله عزوجل حتى یدخل الجنة.
اى ابوذر: بنده خدا گناهى مىکند و به سبب آن به بهشت مىرود.
پس گفتم: یا رسول الله پدر و مادرم فداى تو باد چگونه ممکن است؟
فرمود: گناه را نصب العین خود قرار مىدهد و همواره از آن توبه و فرار نموده و به خدا پناه مىبرد تا آنگاه که به بهشت در مىآید.
۴۳ – انسان زیرک و باکیاست کسی است که به تأدیب نفس خویش بپردازد.
یا اباذر: الکیس من ادب نفسه و عمل لما بعد الموت، و العاجز من اتبع نفسه و هواها و تمنى على الله عزوجل الامانى.
اى ابوذر: انسان زیرک و باکیاست کسى است که به تأدیب نفس خویش بپردازد و براى زندگى بعد از مرگ دست به کار شود، و انسان ناتوان (که زیرکى ندارد) کسى است که به دنبال نفسش و خواهشهاى او برود و با آن حال از خداى عزوجل آرزوهایى داشته باشد.
۴۴ – نخستین چیزی که از امت من برداشته میشود.
یا اباذر: ان اول شىء یرفع من هذه الامة الامانة و الخشوع حتى لایکاد یرى خاشع.
اى ابوذر: نخستین چیزى که از امت من برداشته مىشود (صفت) امانت و خشوع است، تا آنجا که نزدیک است که فردى با خشوع دیده نشود.
۴۵ – اگر دنیا پیش خدا به قدر پر پشه یا مگسی ارزش داشت.
یا اباذر: و الذى نفس محمد بیده لو ان الدنیا کانت تعدل عندالله جناح بعوضة او ذباب ما سقى الکافر منها شربة من ماء.
اى ابوذر: سوگند به خدایى که جان محمد (صلى الله علیه و آله) در دست اوست اگر دنیا پیش خدا به قدر پر پشه یا مگسى ارزش داشت به انسان کافر حتى یک شربت آب از آن (دنیا) نمىداد.
۴۶ – دنیا و آنچه در آن است لعنت شده مگر ...
یا اباذر: الدنیا ملعونة و ملعون ما فیها الا ما ابتغى به وجه الله و ما من شى ابغض الى الله من الدنیا خلقها ثم اعرض عنها (۶) فلم ینظر الیها و لاینظر الیها حتى تقوم الساعة و ما من شیىء احب الى الله عزوجل من الایمان به و ترک ما امر بترکه.
اى ابوذر: دنیا و آنچه در آن است لعنت شده مگر آنچه به وسیله آن تحصیل رضاى الهى گردد (۷) و پیش پروردگار تعالى چیزى مبغوضتر از دنیا نیست، آن را بیافرید سپس از آن اعراض فرمود و دیده رحمت از آن تا قیام قیامت ببرید و به سوى آن نظر نخواهد فرمود و هیچ چیزى در پیش او محبوبتر از ایمان به خدا و دورى جستن از محرمات و گناهان نیست.
۴۷ –ای عیسی دنیا را دوست مدار.
یا اباذر: ان الله تبارک و تعالى اوحى الى اخى عیسى. یا عیسى: لاتحب الدنیا فأنى لست احبها، و احب الاخرة فانما هى دارالمعاد.
اى ابوذر: خداى تبارک و تعالى به برادرم عیسى وحى فرمود: اى عیسى دنیا را دوست مدار زیرا من آن را دوست ندارم و آخرت را دوست بدار، زیرا که فقط همانجا خانه بازگشت است.
۴۸ – هر گاه سیر شدم خدا را سپاس میگویم و هر گاه گرسنه شدم از او سؤال میکنم.
یا اباذر: ان جبرئیل اتانى بخزائن الدنیا على بغلة شهباء فقال لى یا محمد هذه خزائن الدنیا و لاینفصک من حظک عند ربک فقلت حبیبى جبرئیل لاحاجة لى فیها اذا شبعت شکرت ربى و اذا جعت سئلته.
اى ابوذر: همانا جبرئیل گنجهاى جهان را بر أسترى رنگارنگ پیش من آورد پس گفت به من اى محمد (ص) اینها گنجهاى دنیاست، (بگیر و بدان) که چیزى از نصیب تو را پیش پروردگارت نخواهد کاست. پس گفتم: حبیب من جبرئیل مرا در آنها نیازى نیست، من هرگاه سیر شدم خدا سپاس مىگویم و هرگاه گرسنه شدم از او سؤال مىکنم.
۴۹ – خدا عزوجل هر گاه خیر کسی را بخواهد او را ...
یا اباذر: ان الله عزوجل اذا اراد بعبد خیراً فقهه فى الدین و زهده فى الدنیا و بصره بعیوب نفسه.
اى ابوذر: خدا عزوجل هرگاه خیر کسى را بخواهد او را در دین فقه (و دانا) مىسازد و در دنیا زاهد میگرداند و او را به عیبهاى خویش بینا مىسازد.
۵۰ – بندهای در دنیا زهد نورزید مگر خدا حکمت را در دلش میرویاند.
یا اباذر: ما زهد عبد فى النار الا انبت (۸) الله الحکمة فى قلبه و انطق بها لسانه و بصره عیوب الدنیا و دائها و دوائها و اخرجه منها سالماً الى دار السللام.
اى ابوذر: بندهاى در دنیا زهد نورزید مگر اینکه خدا حکمت را در دلش مىرویاند (یا در قلب او جایگزین مىکند) و زبانش را به آن گویا ساخته و او را به عیبهاى دنیا، دردها و دواهاى آن بینا و آشنا گردانیده و او را سالم از دنیا بسوى بهشت بیرون مىبرد.
۵۱ – آنگاه که دیدی برادر تو در دنیا زهد میورزد به سخنان او گوش ده.
یا اباذر: اذا رأیت اخک قد زهد فى الدنیا فاستمع منه فانه یلقى الیک الحکمة قلت: یا رسول الله من ازهد الناس؟
قال (ص): من لم ینس المقابر و البلى و ترک فضل زینة الدنیا و اثر ما بیقى على ما یفنى و لم یعد غداً من ایامه و عد نفسه فى الموتى.
اى ابوذر: آنگاه که دیدى برادر تو در دنیا زهد مىروزد و به دنیا بىعلاقه است به سخنان او گوش ده، زیرا او به تو حکمت فرا مىخواند.
گفتم: یا رسول الله زاهدترین مردم کیست؟ فرمود: کسى که قبور و پوسیدن اجساد را فراموش نکند و زیادى زینت دنیا را ترک کند و آنچه را باقى مىماند (آخرت) بر آنچه فانى و نابود مىشود (دنیا) ترجیح دهد و فردا را از عمر خویش نشمرد و خود را در میان مردگان به شمار آورد.
۵۲ – خداوند به من وحی نفرموده است که مال و ثروت گردآوری کنم.
یا اباذر: ان الله تبارک و تعالى لم یوح الى ان اجمع المال و لکن اوحى الى ان سبح بحمد و کن من الساجدین و اعبد ربک حتى یأتیک الیقین.
اى ابوذر: خداوند تبارک و تعالى به من وحى نفرموده است که مال و ثروت گردآورى کنم بلکه به من وحى فرمود که به پاس نعمتهاى پروردگارت او را تسبیح و تقدیس نما و (به من وحى فرمود که) از سجده کنندگان باش و تا آنگاه که مرگ به تو فرا رسد او را عبادت کن.
۵۳ – من لباس خشن میپوشم و بر زمین مینشینم و ...
یا اباذر: انى البس الغلیظ و اجلس على الارض و العق اصابعى و ارکب الحمار بغیر سرج و اردف خلفى فمن رغب عن سنتى فلیس منى.
اى ابوذر: من لباس خشن مىپوشم و بر زمین مىنشینم و انگشتان خود را (هنگام خوردن طعام) مىلیزم و بر الاغ بىزین سوار مىشوم و دیگرى را در پشت سر خود سوار مىکنم پس هر کس از شیوه رفتار من روى بتابد از من نیست.
۵۴ – ضرر دوستی مال و شرف و مقام دنیوی.
یا اباذر: حب المال و الشرف اذهب لدین الرجل من ذئبین ضاریین فى زرب الغنم فاغارا فیها حتى اصبحا فماذا ابقیا منها.
قلت: یا رسول الله الخائفون الخاضعون المتواضعون الذاکرون الله کثیراً اهم یسبقون الناس الى الجنة؟
قال: لا، و لکن فقراء المسلمین فانهم یتخطون رقاب الناس فیقول لهم خزنة الجنة کما انتم حتى تحاسبوا فیقولون بم نحاسب فوالله ما ملکنا فنجور و نعدل و لاافیض علینا فنقبض و نبسط و لکنا عبدنا و لکنا ربنا حتى دعانا فاجبنا.
اى ابوذر: دوستى مال و شرف و مقام دنیوى، بر دین مرد، از دو گرگ خونخوار بر گله گوسفند بیشتر صدمه مىزند که (شبانه) بر آن هجوم آوردند تا چه از گوسفندان تا صبحگاه به جاى بگذارند؟!
گفتم: یا رسول الله کسانى که از خدا همى ترسند و خاضع و متواضعند و خدا را زیاد یاد مىکنند آیا آنان به دیگران در بهشت سبقت خواهند جست؟
فرمود: نه، بلکه بینوایان مسلمین قدم بر شانههاى مردم نهاده و به سوى بهشت روان خواهند شد، آنگاه خزانه داران بهشت مىگویند به جاى خویشتن باشید تا درباره شما حساب به عمل آید، پاسخ مىدهند بر چه ما را حساب خواهند نمود به خدا قسم ما حکومتى نداشتیم تا جور و ستم بکنیم و (یا) عدل و داد به کار بندیم و ثروتى به ما داده نشده بود که ببخشیم و (یا) بخل ورزیم و لکن ما پروردگار خود را عبادت و بندگى کردیم تا دعوت حق را لبیک گفتیم.
۵۵ – دنیا دل و جان و تن مردم را به خود مشغول میدارد.
یا اباذر: ان الدنیا مشغلة للقلوب و الابدان و ان الله تبارک و تعالى سائلنا عما نعمتا فى حلاله فکیف بما نعمنا فى حرامه.
اى ابوذر: دنیا دل و جان و تن مردم را به خود مشغول مىدارد و به حقیقت که خداوند تبارک و تعالى ما را از نعمتهایى که از حلال به ما ارزانى شده مورد بازجویى قرار خواهد داد تا چه رسد به نعمتهایى که از حرام به دست آمده است.
۵۶ – من از خدا جل جلاله خواستهام که ...
یا اباذر: انى قد دعوت الله جل جلاله ان یجعل رزق من یحبنى الکفاف و ان یعطى من یبغضنى کثره المال و الولد.
اى ابوذر: من از خدا جل جلاله خواستهام که روزى دوستداران مرا به قدر حاجت قرار دهد و مال و فرزند دشمنان مرا زیاد گرداند.
۵۷ – خوشا به حال کسانی که در دنیا زهد ورزیده و ...
یا اباذر: طوبى للزاهدین فى الدنیا الراغبین فى الاخرة الذین اتخذوا ارض الله بساطاً و ترابها و فراشاً و مائها طیباً و اتخذوا کتاب الله شعاراً و دعائه دثاراً یقرضون الدنیا قرضاً.
اى ابوذر: خوشا به حال کسانى که در دنیا زهد ورزیده و به آخرت دل بستند، زمین خدا را بساط و خاک آن را فرش و آب آن را عطر خویش قرار دادهاند و کتاب خدا را همانند پیراهن زیرین به خود نزدیک ساختهاند و دعاء و (خواندن خدا) را به منزله لباس رویى خود گردانیدهاند و خود را از دنیا بریده و جدا مىسازند.
۵۸ – کشت و زرع آخرت.
یا اباذر: حرث الاخرة العمل الصالح و حرث الدنیا المال و البنون. (۹)
اى ابوذر: کشت و زرع آخرت کردار شایسته (عمل صالح) است و کشت و زراعت دنیا مال و فرزندان است.
۵۹ – پاداش عبادت کنندگان.
یا اباذر: ان ربى اخبرنى فقال: و عزتى و جلالى ما ادرک العابدون درک البکاء عندى و انى لابنى لهم فى الرفیق الاعلى قصراً لایشرکهم فیه احد.
قال قلت: یا رسول الله اىّ المؤمنین اکیس؟
قال: اکثرهم للموت ذکراً و احسنهم له استعداداً.
اى ابوذر: پروردگار من به من چنین اعلام فرموده است: به عزت و جلالم سوگند عبادتگزاران به قدر آن پاداش که در نزد من براى گریه (از ترس خدا) تعیین شده است دریافت نخواهند داشت و من براى گریه کننده در عالىترین مراتب بهشت قصرى بپا خواهم داشت که دیگرى در آن شریک نشود، گفتم: یا رسول الله، کدام یک از مؤمنان زیرکتر است؟
فرمود: آن کس که از همه بیشتر به یاد مرگ باشد و خود را بهتر از همه به استقبال آن آماده سازد.
۶۰ – هر گاه نور در دل تابید دل گشاده میگردد.
یا اباذر: اذا دخل النور القلب انفسح القلب و استوسع قلت: فما علامة ذلک؟ بابى انت و امى یا رسول الله قال: الانابة الى دارالخلود و التجافى عن دار الغرور و الاستعداد للموت قبل نزوله.
اى ابوذر: هرگاه نور در دل تابیده دل گشاده و فراخ مىگردد، گفتم: یا رسول الله پدر و مادرم فداى تو باد نشانه آن چیست؟
فرمود: علامت آن میل به سوى آخرت و کنار قبر رفتن از فریبکارى دنیا و آمادگى به مرگ پیش از رسیدن آن است.
۶۱ – از خدا بترس.
یا اباذر: اتق الله و لاترى الناس انک تخشى الله فیکر موک و قلبک فاجر.
اى ابوذر: از خدا بترس و مردم تو را نبینند که تو از خداى (بزرگ) مىترسى تا تو را به سبب آن گرامى دارند در صورتى که دل تو به فکر گناه است.
۶۲ – نیت نیک.
یا اباذر: لیکن لک فى کل شىء نیة (صالحه) فى النوم و الاکل.
اى ابوذر: در هر چیز (حتى) در خوردن و خوابیدن داراى نیت نیک باش.
۶۳ – خدا را بزرگ داشتن.
یا اباذر: لیعظم جلال الله فى صدرک فلا تذکره کما یذکره الجاهل عند الکلب اللهم اخزه و عند الخنزیر اللهم اخزه.
اى ابوذر: باید جلال (و عظمت) پروردگار عالم در دل تو عظیم و بزرگ باشد و او را سبک یا نکنى چنانچه مردمان جاهل و نادان هنگامى که سگ و خوک را مىبیند مىگویند خدایا او را خوار کن.
۶۴ – خدا فرشتگانی دارد که از ترس او همواره بر پا ایستادهاند.
یا اباذر: ان لله ملائکه قیاماً من خیفته ما رفعوا رؤسهم حتى ینفخ فى الصور النفخة الاخرة فیقولون جمیعاً.
سبحانک و بحمدک ما عبدناک کما ینبغى لک ان تعبد؛ و لو کان لرجل عمل سبعین نبیاً لاستقل عمله من شدة ما یرى یومئذ و لو ان دلواً صب من غسلین فى مطلع الشمس لغلت منه جماجم من فى مغربها، و لو زفرت جهنم زفرة لم یبق مقرب و لانبى مرسل الا خرجاثیاً لرکبتیه یقول: نفسى نفسى حتى ینسى ابراهیم اسحق یقول یا رب انا خلیلک ابراهیم فلاتنسى.
اى ابوذر: خدا فرشتگانى دارد که از ترس او همواره بر پا ایستادهاند سرهاى خود را به زیر انداختهاند تا روز قیامت آنگاه همگى مىگویند:
منزه و پاکى تو، و سپاس توراست، ما تو را آنگونه که سزاوار توست بندگى نکردیم؛ و اگر در آن روز اگر مردى داراى عمل هفتاد پیامبر باشد آن را از شدت آنچه در آن روز مىبیند کم مىشمارد و اگر سطلى از چرک و ریم دوزخ در مشرق زمین بریزند مغز سر کسانى که در مغرب زمینند به جوش مىآید و اگر جهنم به خروش آید هیچ ملک مقرب و پیغمبر مرسلى نمىماند مگر به زانو در مىآید و مىگوید: پروردگارا نجاتم را مىخواهم، نجاتم را، حتى ابراهیم (علیه السلام) اسحاق فرزند خود را از یاد مىبرد و مىگوید پروردگارا من خلیل تو ابراهیم هستم پس مرا فراموش منما.
۶۵ – اوصاف بهشتیان.
یا اباذر: لو ان امرأة من نساء اهل الجنة اطلعت من سماء الدنیا فى لیلة ظلماء لأضاءت لها الارض افضل مما یضیئها القمر لیلة البدر و لوجد ریح نشرها جمیع اهل الارض و لو ان ثوباً من ثیاب اهل الجنة بشر الیوم فى الدنیا لصعق من ینظر الیه و ما حملته ابصارهم.
اى ابوذر: اگر زنى از زنان اهل بهشت از آسمان دنیا سر خویش را در میان شب تارى نمایان سازد، زمین از تابش آن بیشتر از تابش ماه شب چهارده روشن مىگردد و عطرى که از (پریشان کردن زلف) او بلند شود به مشام تمامى اهل زمین برسد و اگر یکى از لباسهاى اهل بهشت، امروز در دنیا گشوده شود هر کس در آن بنگرد از هوش برود و دیدگان مرد تاب دیدن آن را نیاورد.
۶۶ – صدای کوتاه.
یا اباذر: احفظ صوتک عند الجنائز و عند القتال و عند القرآن.
اى ابوذر: آواز (صداى) خود از نزد جنازهها و هنگام جنگ (با دشمنان دین) و هنگام تلاوت قرآن آهسته ساز.
۶۷ – هنگامی که دنبال جنازه میروی ...
یا اباذر: اذا تبعت جنازة فلیکن عملک فیها التفکر و الخشوع و اعلم انک لاحق به.
اى ابوذر: هنگامى که دنبال جنازه مىروى کار تو در آن حال تفکر و خشوع باشد و بدان که تو نیز به او ملحق خواهى شد.
۶۸ – هر گاه نمک فاسد گردد.
یا اباذر: اعلم ان لکل شیى اذا فسد فالملح دواؤه و اذا فسد الملح فلیس له دواء و اعلم ان فیکم خلقین الضحک من غیر عجب و الکسل من غیر سهر.
اى ابوذر: بدان که براى جلوگیرى از فساد هر چیز، نمک دواى آن است ولى هرگاه نمک فاسد گردد دوایى براى آن نیست و بدان که در بین شما دو صفت ناپسند است یکى خنده بىتعجب و دیگرى کسالت بدون بىخوابى کشیدن. (یعنى در عبادت خداوند عالم در آخر شب)
۶۹ – دو رکعت نماز میانه.
یا اباذر: رکعتان مثتصدتان فى تفکر خیر من قیام لیلة و القلب ساه.
اى ابوذر: دو رکعت نماز میانه (غیر طولانى که زیاد هم سبک نباشد) با توجه به تفکر انجام یابد بهتر از یک شب به عبادت ایستادن است در حالى که قلب از اندیشه عبادت غفلت داشته باشد.
۷۰ – حق سنگین و تلخ است.
یا اباذر: الحق ثقیل مرّ و الباطل خفیف حلو و رب شهوة ساعة تورث حزناً طویلاً.
اى ابوذر: حق سنگین و تلخ است و باطل سبک و شیرین است و چه بسا هوسرانى یک ساعت (در دنیا)، باعث حزن و غم طولانى (در آخرت) مىگردد (و چه بسا در دنیا هم)
۷۱ – فقیه کامل.
یا اباذر: لایفقه الرجل کل الفقه حتى یرى الناس فى جنب الله تعالى امثال الاباعر ثم یرجع الى نفسه فیکون هو احقر حاقر لها.
اى ابوذر: مرد، فقیه تمام فقیه نمىشود تا مردم را در جنب عظمت خداى تعالى بمانند شتران بىادراک بیند، سپس به خود نگریسته و خود را کمتر از آنان بیابد.
۷۲ – به حقیقت ایمان نمیرسی تا ...
یا اباذر: لاتصیب حقیقة الایمان حتى ترى الناس کلهم حمقى فى دینهم عقلاء فى دنیاهم.
اى ابوذر: تو به حقیقت ایمان نمىرسى تا همه مردم را در دین خود ابله و در دنیاى خود عاقل بینى. (۱۰)
۷۳ – به حساب خودت پیش از آنکه تو را به پای محاسبه آرند برس.
یا اباذر: حاسب نفسک قبل ان تحاسب فهو اهون لحسابک غداً و زن نفسک قبل ان توزن و تجهز للعرض الاکبر یوم تعرض لاتخفى على الله منک خافیة.
اى ابوذر، تو خود به حساب خودت پیش از آنکه تو را به پاى محاسبه آرند برس تا فردا محاسبه بر تو آسان گردد و خویشتن را بسنج پیش از آنکه تو را بسنجند و براى عرضه بزرگ به پیشگاه خدا در روز رستاخیز آمادگى پیدا کن که هیچ چیز از تو بر خدا پنهان نمىماند.
۷۴ – حیاء.
یا اباذر: استحى من الله فانى و الذى نفسى بیده لاازال حین اذهب الى الغائط متقنعاً بثوبى استحیى من الملکین الذین معى.
اى ابوذر: از خدا حیا کن به خدایى که جانم در کف اختیار اوست هر وقت براى تطهیر مىروم سر و روى خودم را با لباس مىپوشانم و از آن دو فرشته که با من همراهند حیا مىکنم.
۷۵ – آیا دوست داری که به بهشت درآیی؟
یا اباذر: اتحب ان تدخل الجنة؟
قلت: نعم، فداک ابى و امى.
قال: فاقصر من الامل و اجعل الموت نصب عینیک، و استحى من الله حق الحیاء.
قال قلت: یا رسول الله کلنا نستحیى من الله.
قال: لیس ذلک الحیاء و لکن الحیاء من الله ان لاتنسى المقابر و البلى و تحفظ الجوف و ماوعى و الرأس و ما حوى و من اراد کرامة الاخرة فلیدع زینة الدنیا فاذا کنت کذلک اصبت و لایة الله.
اى ابوذر: آیا دوست دارى که به بهشت درآیى؟
گفتم: آرى پدر و مادرم به فدایت.
فرمود: آرزو را کوتاه کن و مرگ را نصب العین خویش گردان و از خدا چنانچه لازم است حیا کن.
گفتم: یا رسول الله همه ما از خدا حیا مىکنیم؟
فرمود: حیا از خدا چنان نیست (که به نظر مىرسد) حیا از خدا آن است که گورها و پوسیدن در آن را فراموش نکنى و جوف (یعنى شکم و عورت) و هرچه در آن است و سر و آنچه در آن است (یعنى اعضاء داخلى و چشم و گوش و زبان را) کنترل کنى (از حرام و گناه نگهدارى)، هر کس کرامت و بزرگى آخرت را بخواهد باید زینت دنیا را ترک نماید، پس آنگاه که چنین باشى (یا بشوى) به مقام دوستى خدا رسیدهاى.
۷۶ – دعا با کردارهای شایسته
یا اباذر: یکفى من الدعاء مع البر ما یکفى الطعام من الملح.
اى ابوذر: کافى از دعا با کردارهاى شایسته، آن مقدار که از نمک براى طعام کافى است.
۷۷ – مثل کسی که بدون عمل (شایسته) دعا میکند.
یا اباذر: مثل الذى یدعو بغیر عمل کمثل الذى یرمى بغیر وتر.
اى ابوذر: مثل کسى که بدون عمل (شایسته) دعا مىکند مانند کسى که بدون زه کمان را مىکشد براى تیراندازى.
۷۸ – اصلاح خداوند.
یا اباذر: ان الله یصلح بصلاح العبد و لده و ولد ولده و یحفظه فى دویرته و الدور حوله مادام فیهم.
اى ابوذر: خداوند با صالح بودن شخصى اصلاح مىکند فرزندان و فرزندان فرزندان او را و حرمت او را دوباره خانه و خانه هاى مجاورش مادامى که در میان آنان است نگهدارى مىکند.
۷۹ – پروردگار با سه شخص بر فرشتگان مباهات میکند.
یا اباذر: ان ربک عزوجل بیاهى الملائکة بثلاثة نفر؛ رجل فى ارض قفر فیوذن ثم یقیم یصلى، فیقول ربک للملائکة انظروا الى عبدى یصلى و لایراه احد غیرى فینزل سبعون الف ملک یصلون و راءه و یستتغفرون له الى الغد من ذلک الیوم و رجل قام من اللیل فصلى وحده فسجد و نام و هو ساجد، فیقول تعالى: انظروا الى عبدى، روحه عندى و جسده ساجد و رجل فى زحف یفرّ اصحابه و یثبت هو یقاتل حتى یقتل.
اى ابوذر: پروردگار عزیز و جلیل تو سه شخص بر فرشتگان مباهات مىکند: ۱- مردى که در میان بیابان اذان و بعد اقامه بگوید و بعد نماز بپا دارد پس پروردگارت به فرشتگان مىفرماید به بندهام بنگرید و بعد نماز مىخواند در حالى که کسى غیر از من او را نمىبیند آن گاه هفتاد هزار ملک نازل مىگردد و دنبال او نماز مىگذارند و تا فرداى آن روز براى او (از خدا) آمرزش مىخواهند، ۲- مردى که پاسى از شب از جا بلند شود و به تنهایى نماز بخواند پس سجده کند و در حال سجده به خواب رود خداى تعالى مىفرماید بنگرید به بنده من که روح او پیش من و تنش در سجده است، ۳- مردى که در میدان جهاد باشد همراهانش فرار کنند و او ثابت قدم به جهاد پردازد تا کشته شود.
۸۰ – هیچ مردی پیشانی خود را به زمین نمیگذارد مگر ...
یا اباذر: ما من رجل یجعل جبهته فى بقعة من بقاع الارض الا شهدت له بها یوم القیامة و ما من منزل ینزله قوم الا و اصبح ذالک المنزل یصلى علیهم و یلعنهم.
اى ابوذر: هیچ مردى پیشانى خود را به نقطهاى از نقاط زمین نمىگذارد مگر این که آن نقطه در روز قیامت بر آن سجده به نفع او شهادت دهد و منزلى نیست که گروهى در آن فرود آیند مگر سحرگاهان همان منزل بر آنان صلوات مىفرستند یا لعنتشان مىکند.
۸۱ – آنگاه که خدا زمین و درختانی که در آن است بیافرید.
یا اباذر: ان الله جل ثناؤه لما خلق الارض و خلق ما فیها من الشجر لم تکن فى الارض شجرة یأتیها بنوادم الّا اصابوا منها منفعة فلم تزل الارض و الشجر کذلک حتى تکلم فجرة بنى آدم بالکلمة العظیمة قولهم: (((اتخذالله ولداً))) فلما قالوها اقشعرت الارض و ذهبت منفعة الاشجار.
اى ابوذر: آنگاه که خدا جل ثناؤه زمین و درختانى که در آن است بیافرید به هر درختى که فرزندان آدم مىرسیدند منتفع مىگشتند و زمین و درختان همین گونه بودند، تا آنگاه که گناهکاران فرزندان آدم به آن کلمه (نادرست) بزرگ تکلم کردند و به خدا نسبت پدر و فرزندى دادند، چون آن سخن بگفتند زمین بر خود بلرزید و نفع درختان از میان رفت.
۸۲ – گریه زمین.
یا اباذر: ان الارض لتبکى على المؤمن اذا مات اربعین صباحاً.
اى ابوذر: همانا که زمین، بر مؤمن، تا چهل روز بعد از موت او مىگرید.
۸۳ – هر گاه بندهای در بیابانی تنها باشد.
یا اباذر: اذا کان العبد فى ارض قفر فتوضاً او تیمم ثم کان اذن و اقام و صلى امرالله عزوجل الملائکة فصفوا خلفه صفّاً لایرى طرفاه یرکعون برکوعه و یسجدون بسجوده و یؤمنون على دعائه.
اى ابوذر: هرگاه بندهاى در بیابانى تنها باشد پس وضو بسازد و یا تیمم کند (اگر آب نباشد) سپس اذان و اقامه بگوید و نماز بخواند خداى عزیز و جلیل فرشتگان را امر کند که پشت سر او صفى تشکیل دهند که دو طرف آن دیده نشود و به رکوع او رکوع و به سجودش سجده نمایند و به دعاى او آمین گویند.
۸۴ – هر کس برای نماز، اقامه بگوید.
یا اباذر: من اقام و لم یؤذون لم یصل معه الا ملکاه اللذان معه.
اى ابوذر: هرکس براى نماز، اقامه بگوید و اذان بگوید با او جز آن دو ملک که با وى هستند نماز نمىخوانند.
۸۵ – هر جوانی که برای خدا دنیا و لهو آن را ترک نماید.
یا اباذر: ما من شاب یدع لله الدنیا و لهوها و اهرم شبابه فى طاعة الله الا اعطاه الله اجر اثنین و سبعین صدیقاً.
اى ابوذر: هر جوانى که براى خدا دنیا و لهو آن را ترک نماید و جوانى خود را در اطاعت خدا به پیروى رساند خدا هم به او اجر و ثواب هفتاد و دو صدیق عطا فرماید.
۸۶ – کسی که در میان غافلان خدا را یاد کند.
یا اباذر: الذاکر فى الغافلین کالمقاتل فى الفارین.
اى ابوذر: کسى که در میان غافلان خدا را یاد کند مانند کسى مىباشد که در میان فرارکنندگان، جهاد کند.
۸۷ – همنشین نیکو بهتر از تنهایی است.
یا اباذر: الجلیس الصالح خیر من الوحدة خیر من جلیس السوء و املاء الخیر من السکوت و السکوت خیر من املااء الشرّ.
اى ابوذر: همنشین نیکو بهتر از تنهایى است و تنهایى بهتر از همنشین بد است و بیان خیر و بهتر از سکوت و سکوت بهتر از بیان و گفتار شر است.
۸۸ – همنشینی مکن جز با افراد با ایمان.
یا اباذر: لاتصاحب الا مؤمناً و لایاکل طعامک الا تقى و لاتأکل طعام الفاسقین، یا اباذر: اطعم طعامک من تحبه فى الله و کل طعام من یحبک فى الله عزوجل.
اى ابوذر: همنشینى مکن جز با افراد باایمان و طعام تو را جز شخص پرهیزکار نخورد، طعام افراد فاسق را نخور. اى ابوذر: به کسى طعام خود را بخوران که در راه خدا او را دوست مىدارى تو نیز طعام کسى را بخور که تو را در راه خداى عزوجل دوست مىدارد.
۸۹ – احتیاط سخن گفتن.
یا اباذر: ان الله عزوجل عند لسان کل قائل فلیتق الله امرء ولیعلم ما یقول.
اى ابوذر: خداوند عزوجل نزد زبان هر گویندهاى است، پس باید سخنگو از خدا بترسد و باید بداند چه مىگوید.
۹۰ – سخنان زائد.
یا اباذر: اترک فضول الکلام و حسبک من الکلام ما تبلغ به حاجتک.
اى ابوذر: از گفتن سخنان زائد و لغو خوددارى کن، تو را از سخن همان بس که رفع احتیاجات را بنماید.
۹۱ – دروغگو بودن.
یا اباذر: کفى بالمرء کذباً ان یحدث بکل ما یسمع.
اى ابوذر: در دروغگو بودن کافى است که شخص هر چه مىشنود نقل نماید.
۹۲ – زندانی کردن زبان.
یا اباذر: ما من شىء احق بطول السجن من اللسان.
اى ابوذر: براى زندان طولانى هیچ چیز سزاوارتر از زبان نیست.
۹۳ – احترام به پیرمرد ریش سفید مسلمان.
یا اباذر: من اجلال الله تعالى اکرام ذى الشیبة المسلم و اکرام حملة القرآن العاملین و اکرام السطان المقسط.
اى ابوذر: از (مصادیق) بزرگداشت و تعظیم خداى تبارک و تعالى: احترام به پیرمرد ریش سفید مسلمان و احترام به حاملان قرآن که بر طبق دستورات آن رفتار مىنمایند و احترام به سلطان دادگر است.
۹۴ – کسی که زبانش را نگهداری نکند، عمل برای او نیست.
یا اباذر: ما عمل من لم یحفظ لسانه، یا اباذر لاتکن عیاباً و لامداحاً و لاطعاناً و لامماریاً.
اى ابوذر: کسى که زبانش را (از بدى) نگهدارى نکند، عمل (خیرى و خوبى) براى او نیست، اى ابوذر: عیبجو و ثناخوان و طعنهزن و ستیزهجو مباش.
۹۵ – سوء خلق.
یا اباذر: لایزال العبد یزداد من الله بعداً ما ساء خلقه.
اى ابوذر: مادام که بندهاى سوء خلق دارد. (بداخلاقى مىکند) از خدا دورتر مىشود.
۹۶ – سخن پاک (از گناه و بدی) صدقه است.
یا اباذر: الکلمة الطیبة صدقه و کل خطوة تخطوها الى الصلواة صدقة.
اى ابوذر: سخن پاک (از گناه و بدى) صدقه است و هر قدم که به سوى نماز (جماعت مسجد) بر مىدارى صدقه است (براى خداست و ثواب صدقه دارد.)
۹۷ – اجابت دعوت خدا.
یا اباذر: من اجاب داعى الله و احسن عمارة مساجد الله کان ثواب من الله الجنة.
قلت: بابى انت و امى یا رسول الله کیف نعمر مساجد الله؟
قال: لاترفع فیها الاصوات و لایحاض فیها بالباطل و لایشترى فیها و لایبایع و اترک اللغو ما دمت فیها فان لم تفعل فلاتلو من یوم القیامة الا نفسک.
اى ابوذر: هر کس دعوت کننده به سوى خدا (کسى که اذان یا اقامه مىگوید) را لبیک گوید و دعوتش را اجابت کند و آباد ساختن مسجدهاى خدا را به نیکى انجام دهد پاداش او از خانه خدا بهشت است.
گفتم: یا رسول الله پدر و مادرم فداى تو باد چگونه مسجدهاى خدا را آباد سازیم.
فرمود: (آبادانى مسجد به آن است که) صداها (به گفتوگو) در آنها بلند نشود و در آنها از کارهاى باطل و از بیهوده کارى خوددارى شود و خرید و فروش در آنها انجام نگیرد و از لغو، تا در مسجد هستى بپرهیز و الا در روز رستاخیز جز خودت را سرزنش منما.
۹۸ – تا در مسجد هستی خدا به شماره نفسهایت درجه در بهشت عطا خواهد فرمود.
یا اباذر: ان الله تعالى یعطیک ما دمت جالساً فى المسجد بکل نفس تنفست فیه درجة فى الجنة و تصلى علیک الملائکة و تکتب لک بکل نفس تنفست فیه عشر حسنات و تمحى عنک عشر سیئات.
اى ابوذر: خداى تبارک و تعالى تا تو در مسجد هستى به تو به شماره نفسهایت درجه در بهشت عطا خواهد فرمود و فرشتگان بر تو صلوات مىفرستند و به هر نفس تو در مسجد ده حسنه برایت نوشته مىشود و ده سیئه از تو محو مىگردد.
۹۹ – نماز اول وقت.
یا اباذر: اتعلم فى اى شىء انزلت هذه الایة. اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقواالله لعلمک تفلحون. (۱۱)
قلت: لا، فداک ابى و امى.
قال: فى انتظار الصلوة خلف الصلوة.
یا اباذر: اباغ الوضوء فى المکاره من الکفارات و کثرة الاختلاف الى المساجد فذالکم الرباط.
اى ابوذر: آیا مىدانى که این آیه (((اصبروا و صابروا و رابطوا...))) در چه مورد نازل شده است.
گفتم: نه، پدر و مادرم فداى تو باد، فرمود: درباره انتظار بردن (اول وقت) نماز است پس از نماز (دیگر).
اى ابوذر: اى ابوذر وضوء را به طور کامل ساختن در ناگواریها (مانند سردى هوا) از کفارات گناهان است و زیاده و بسیار به مسجدها رفتن همینها رباط است (که در آیهاى که گفته شده به آن اشاره شده است).
۱۰۰ – محبوبترین بندگان نزد خدای بزرگ.
یا اباذر: یقول الله تبارک و تعالى: ان احب العباد الى المتحابون بحلالى (۱۲) (من اجلى) المتعلقة قلوبهم بالمساجد و المستغفرون بالاسحار اولئک اذا اردت باهل الارض عقوبة ذکرتهم فصرفت العقوبة عنهم.
اى ابوذر: خداى بزرگ و بلند مرتبه مىفرماید که محبوبترین بندگان پیش من کسانى هستند که (با حلال من) از جهت من (بخاطر من) با یکدیگر محبت و دوستى مىنمایند و دلهاى آنان با مساجد پیوند دارد و در سحرگاهان به استغفار مىپردازند، آنان کسانى هستند که اگر بخواهم به اهل زمین عقوبتى متوجه سازم به خاطر آنان عقوبت را از آنان باز میدارم.
۱۰۱ – نشستن در مسجد، بی فایده است مگر در سه حال.
یا اباذر: کل جلوس فى المسجد لغو الا ثلاثة: قراءة مصل. او ذکر الله، او سائل عن علم.
اى ابوذر: هر گونه نشستن در مسجد لغو و بىفایده است مگر در سه حال: یا در حال نماز مشغول قرائت قرآن باشد، یا به یاد خدا ذکر بگوید، یا به آموختن دانش (دین) اشتغال ورزد و بپرسد.
۱۰۲ – برای مقرون گشتن عمل به تقوی، بیشتر از اصل آن عمل اهتمام کن.
یا اباذر: کن بالعمل بالتقوى اشد اهتماماً منک بالعمل فانه لایقل عمل بالتقوى و کیف یقل عمل یتقبل؟! یقول الله عزوجل (((انما یتقبل الله من المتقین))).
اى ابوذر: براى مقرون گشتن عمل به تقوى بیشتر از اصل آن عمل اهتمام کن زیرا عمل با تقوى کم نیست، چگونه عملى که مورد قبول درگاه خدا باشد کم شمرده مىشود، خداى عزوجل مىفرماید: (((عمل را پروردگار از پرهیزکاران فقط، مىپذیرد.)))
۱۰۳ – مرد از پرهیزکاران به شمار نمیآید تا خود را ...
یا اباذر: لایکون الرجل من المتقین حتى تحاسب نفسه اشد من محاسبة الشریک شریکة، فیعلم من این مطعمه و من این مشربه و من این ملبسه؟ امن حل ذلکام من حرام. یا اباذر: من لم یبال من این اکتسب المال لم یبال الله عزوجل من این ادخله النار.
اى ابوذر: مرد از پرهیزکاران به شمار نمىآید تا خود را، سختتر از محاسبه شخص درباره شریک خود مورد محاسبه قرار دهد پس باید بداند خوراکش و آنچه مىنوشد و آنچه مىپوشد و از چه راهى تهیه شده است، از حلال است یا از حرام. اى ابوذر: هر آنکس که ملاحظه نمىکند که کسب مال او از کجاست (و از حرام پروا نداشته باشد)، خدا نیز درباره وى ملاحظه نمىنماید که از کجا او را به آتش وارد سازد.
۱۰۴ – هر کس دوست دارد گرامیترین مردم باشد پس باید از خدا بترسد.
یا اباذر: من سره ان یکون اکرم الناس فلیتق الله عزوجل.
اى ابوذر: هر کس دوست مىدارد گرامىترین مردم (در نزد خدا) باشد پس باید از خداى عزوجل بترسد. (و تقواى او را رعایت کند)
۱۰۵ – محبوبترین پیش خدای کسی است که بیشتر به یاد او باشد.
یا اباذر: ان احبکم الى الله جل ثناؤه اکثرکم ذکراً له، و اکرمکم عندالله اتقاکم له، و انجاکم من عذاب الله اشدکم له خوفاً.
اى ابوذر: محبوبترین پیش خداى جل ثنائه کسى است که بیشتر به یاد او باشد و عزیز و گرامىترین شما پیش خدا پرهیزکارترین شماست براى او، و نجات یابندهترین شما از عذاب خدا کسى است که بیشتر از او بترسد.
۱۰۶ – پرهیزکاران کسانی هستند که ...
یا اباذر: ان المتقین الذین یتقون الله عزوجل من الشىء الذى لایتقى منه، خوفاً من الدخول فى الشبهة.
اى ابوذر: پرهیزکاران کسانى هستند که از چیزى که از آن پرهیز لازم نیست (و حلال است) اجتناب مىکنند از ترس آنکه مبادا در شبهه داخل شوند.
۱۰۷ – هر کس که در اطاعت خدای عزوجل باشد ذکر خدا کرده.
یا اباذر: من اطاع الله عزوجل فقد ذکر الله و ان قلت صلاته و صیامه و تلاوته للقرآن.
اى ابوذر: هر کس که در اطاعت خداى عزوجل باشد ذکر خدا کرده (حقیقتاً خدا را یاد کرده است) گرچه نماز و روزه (مستحبى) اش اندک باشد و کمتر قرآن بخواند.
۱۰۸ – ریشه دین پرهیزگاری از حرام و گناه است.
یا اباذر: اصل الدین الورع و راسه الطاعة.
اى ابوذر: ریشه دین پرهیزکارى از حرام و گناه است و سر دین طاعت خداست.
۱۰۹ – پرهیزکار و با ورع باش تا عابدترین مردم باشی.
یا اباذر: کن و رعاً تکن اعبدالناس و خیر دینکم الورع.
اى ابوذر: پرهیزکار و با ورع باش تا عابدترین مردم باشى و بهترین بخش دین شما پرهیزکارى و با ورع بودن است.
۱۱۰ – فضیلت علم از فضیلت عبادت بهتر است.
یا اباذر: فضل العلم خیر من فضل العبادة و اعلم انکم لو صلیتم حتى تکونوا کالحنایا و صمتم حتى تکونوا کالاوتار ما ینفعکم ذالک الا بورع.
اى ابوذر: فضیلت علم از فضیلت عبادت بهتر است و بدان که شماها اگر آنقدر به نماز بایستید که مانند کمان خمیده شوید و آنقدر روزه بگیرید که مانند زه کمان لاغر شوید به شما سودى نمىرسد جز با پرهیزکارى و ورع.
۱۱۱ – پرهیزکاران.
یا اباذر: ان اهل الورع و الزهد فى الدنیا هم اولیاء الله حقاً.
اى ابوذر: آنان که اهل پرهیزکارى (ورع) و زهد در دنیا هستند حقاً اولیاء خدا هستند.
۱۱۲ – هر کس در روز قیامت سه چیز همراه نداشته باشد زیانکار است.
یا اباذر: من لم یات یوم القیامة بثلاث فقد خسر.
قلت: و ما الثلاث؟ فداک ابى و امى.
قال: ورع یحجزه عما حرم الله عزوجل علیه و حلم یرد به جهل السفهاء و خلق یدارى به الناس.
اى ابوذر: هر کس در روز قیامت سه چیز همراه نداشته باشد زیانکار است.
گفتم: پدر و مادرم فداى تو باد آن سه چیز چیست؟ فرمود: ورعى که او را از محرمات خداى عزوجل بازدارد، و حلم (بردبارى) که با آن با نادانى (بىخردان) سفیهان مقابله نماید، و خلق (نیکو) که با آن مردم مدارا نماید.
۱۱۳ – اگر میخواهی نیرومندترین مردم باشی پس بر خدا توکل کن.
یا اباذر: ان سرک ان تکون اقوى الناس فتوکل على الله و ان سرک ان تکون اکرم الناس فاتق الله و ان سرک ان تکون اغنى الناس فکن بما فى یدالله عزوجل او ثق منک فى یدیک.
اى ابوذر: اگر مىخواهى نیرومندترین مردم باشى پس بر خدا توکل کن و اگر مىخواهى (در نزد خدا) عزیزترین مردم باشى پس از خدا بترس و از نافرمانیش بپرهیز و اگر مىخواهى بىنیازترین مردم باشى پس به آنچه پیش خداى عزوجل است مطمئن باش نسبت به آنچه در دو دست خودت مىباشد.
۱۱۴ – اگر تمام مردم به این آیه رفتار و عمل میکردند ...
یا اباذر: لو ان الناس کلهم اخذوا بهذه الایة لکفتهم: (((و من یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لایحسب و من یتوکل على الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شىء قدراً.))) (۱۳)
اى ابوذر: اگر تمام مردم به این آیه رفتار و عمل مىکردند همه را کفایت مىکرد: و من یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لایحتسب... یعنى هر کس از معصیت خدا بپرهیزد خدا براى او گشایشى قرار میدهد و از راهى که گمان ندارد به او روزى مىبخشد و هرکس بر خدا توکل کند (و عاقبت کارهاى خود را به او واگذار کند) از جهت کفایت مهمات او را بس خواهد بود، به درستى که خدا امر خود را به وجه کامل به انجام مىرساند، محققاً خدا براى هر چیز (بر طبق مصلحت) اندازه و قدرى معین فرموده است.)))
۱۱۵ – ترجیح خواسته خدا بر خواسته خود.
یا اباذر: یقول الله جل ثناؤه و عزتى و جلالى لایوثر عبدى هواى على هواه الا جعلت غناه فى نفسه و همومه فى اخرته و ضمنت السموات و الارض رزقه و کففت علیه ضعیته و کنت له من وراء تجارة کل تاجر.
اى ابوذر: خداى تبارک و تعالى مىفرماید به عزت و جلالم سوگند، بنده من خواسته مرا به خواسته خود نمىدارد مگر اینکه من او را در مکنون جانش بىنیاز مىسازم (بىنیازیش را در باطنش قرار مىدهم) و چنان مىکنم که اندیشهها و هم او مصروف امور اخروى او گردد و آسمانها و زمینها را ضامن روزى او مىگردانم و درآمد و حرفه او را نگهدارى مىکنم و من براى او خواهم بود فراسو و برتر از تجارت هر بازرگانى.
۱۱۶ – روزی.
یا اباذر: لو ان ابن آدم فرّ من رزقه کما یفر من الموت لادرکه رزقه کما یدرکه الموت.
اى ابوذر: اگر فرزند آدم از روزى خود بگریزد همانطورى که از مرگ مىگریزد، روزى او بوى خواهد رسید چنانچه مرگ او را در مىیابد.
۱۱۷ – حرمت خدا را نگهدار تا تو را حفظ کند.
یا اباذر: الا اعلمک کلمات ینفعک الله عزوجل بهن؟
قلت: بلى یا رسول الله (صلى الله علیه و آله)
قال: احفظ الله یحفظک، احفظ الله تجده امامک، تعرف الى الله فى الرخاء یعرفک فى الشدة و اذا سالت فاسال الله عزوجل و اذا استعنت فاستعن بالله، فقد جرى القلم بما هو کائن الى یوم القیامة، فلو ان الخلق کلهم جهدوا ان ینفعوک بشىء لم یکتب لک، ما قدروا علیه و او جهدوا ان یضروک بشىء لم یکتبه الله علیک، ما قدروا علیه، فان استطعت ان تعمل لله عزوجل بالرضا و الیقین فافعل و ان لم تستطع فان فى الصبر على ما تکره خیراً کثیراً و ان النصر مع الصبر و الفرج مع الکرب و ان مع العسر یسراً.
اى ابوذر: آیا نیاموزم به تو سخنانى که خداى عزوجل تو را بدان سود بخشد؟ عرض کردم: بلى یا رسول الله (صلى الله علیه و آله)
فرمود: (حرمت) خدا را (در زندگى) نگهدار تا تو را حفظ کرده، (حرمت و عظمت) خدا را نگهدار تا او را پیش روى خود یابى، خویشتن را در حال فراخى با خدا آشنا ساز تا تو را در حال تنگدستى و شدت بشناسد، هرگاه خواستى سؤال کنى، پس از خداى عزوجل سؤال کن و هرگاه از کسى خواستى یارى جویى، پس به تحقیق که قلم بر آنچه تا روز قیامت خواهد شد جارى شده است، در نتیجه اگر تمام مردم بکوشند که سودى به تو برسانند که بر تو نوشته نشده است بر آن توانا نخواهند بود و همینطور اگر مردم بکوشند که ضررى به تو برسانند که خدا بر تو ننوشته است بر آن توانا نخواهند بود، پس اگر توانستى که براى خدا کارى با رضا و یقین بکنى، بکن و اگر نتوانى پس صبر داشته باش زیرا که بر صبر و شکیبایى در تحمل آنچه از آن کراهت دارى خیر فراوان مرتب است، و همانا پیروزى توأم با شکیبایى است و فرج و گشایش توأم با غم و اندوه است و به درستى که با هر دشواریى آسانى توأم است.
۱۱۸ – خود را به آنچه خدا تو را به آن غنی ساخته غنی دان.
یا اباذر: استغن بغنى الله یغنک الله.
فقلت: و ما هو یا رسول الله؟
قال: غداء یوم و عشاء لیلة، فمن قنع بما رزقه الله فهو اغنى الناس.
اى ابوذر: خود را به آنچه خدا تو را به آن غنى ساخته غنى دان (و خودت را محتاج دیگران مگردان) تا خدا تو را بىنیاز گرداند.
گفتم: چیست آن یا رسول الله؟
فرمود: غذاى صبحانه یک روز و شام یک شب، پس هر کس به آنچه خدا به او روزى عطا فرموده است قناعت ورزد (راضى باشد و اظهار احتیاج نزد مردم نکند) او غنىترین مردم است.
۱۱۹ – سخن دانشمند حکیم را ...
یا اباذر: ان الله عزوجل یقول: انى لست کلام الحکیم اتقبل، و لکن همّه و هواه، فان کان همّه و هواه فیما احب و ارضى جعلت صمته حمداً لى و ذکراً (و وقاراً) و ان لم یتکلم.
اى ابوذر: خداى عزوجل مىفرماید: سخن دانشمند حکیم را که بر زبان مىراند (و در دلش غیر آن است) نمىپذیرم بلکه آن را مىپذیرم که در دل دارد و آن مقصود و هدف اوست، اگر اراده و قصد او مصروف آنچه مىخواهم و بدان رضایت دارم گردد، سکوت او را ستایش خود و ذکر (و وقار) گردانیده و به جاى حمد و ثنا مىپذیرم اگر چه سخن نگوید.
۱۲۰ – خدای تبارک و تعالی به چهرههای شما ...
یا اباذر: ان الله تبارک و تعالى لاینظر الى صورتکم و لا الى اموالکم و (اقوالکم) و لکن ینظر الى قلوبکم و اعمالکم.
یا اباذر: التقوى هیهنا و اشار الى صدره.
اى ابوذر: خداى تبارک و تعالى به چهرههاى شما یا به دارایى شما (و گفته هاى شما) نمى نگرد بلکه به دلها و اعمال شما مىنگرد، آنگاه اشاره به سینه خویش فرمود: و گفت اى ابوذر تقوا اینجا، جایگزین مىگردد.
۱۲۱ – چهار چیز است که کسی جز انسان با ایمان به آنها نمیرسد.
یا اباذر: اربع لایصیبهن الا مؤمن الصمت و هو اول العبادة و التواضع لله سبحانه و ذکر الله تعالى على کل حال و قله الشىء یعنى قلة المال.
اى ابوذر: چهار چیز است که کسى جز انسان باایمان به آنها نمىرسد (۱) سکوت (با معنا) و آن اول (درجه) عبادت و بندگى است، (۲) تواضع (براى یا) به خاطر خداوند سبحان، (۳) یاد خداوند متعال کردن در همه حالات (۴) و کم چیزى یعنى کمى مال. (زیرا شخص باایمان نه تنها از مال حرام باید اجتناب کند و از مال و چیز متشبه به حرام هم احتیاط و اجتناب مىنماید و لذا غالباً کم مال است.)
۱۲۲ – قصد کار نیک کن اگر چه انجام ندهی.
یا اباذر: هم بالحسنة و ان لم تعملها لکیلا تکتب من الغافلین.
اى ابوذر: قصد کار نیک کن اگر چه انجام ندهى تا از غافلان شمرده نگردى.
۱۲۳ – هر کسی که ...
یا اباذر: من ملک ما بین فخذیه و ما بین لحبیبه دخل الجنة. قلت یا رسول الله (صلى الله علیه و آله) انا لنؤاخذ بما تنطق به الستنا؟
قال: یا اباذر: و هل یکب الناس على مناخرهم فى النار الا حصائد السنتهم؟ انک لاتزال سالماً ما سکت فان تکلمت کتب لک او علیک.
اى ابوذر: هر کس مابین دوران خود (یعنى عورت) و مابین دو فک خود (یعنى دهان و زبان را از گناه) حفاظت کند داخل بهشت گردد.
گفتم: یا رسول الله ما بر آنچه با زبانمان مىگوییم آیا حتماً مورد مؤاخذه قرار مىگیریم؟
فرمود: اى ابوذر آیا مردم را به روى در آتش جهنم مىافکنند جز نتایج زبانهاى ایشان؟ تو مادامى که ساکت هستى سالمى و تا لب، به سخن گشودى به سود یا زیان تو نوشته مىشود.
۱۲۴ – وای بر کسی که سخن دروغ میگوید تا مردم را بخنداند.
یا اباذر: الرجل یتکلم بالکلمة فى المجلس لیضحکهم بها فیهوى فى جهنم ما بین السماء و الارض.
یا اباذر: ویل للذى یحدث و یکذب لیضحک به القوم ویل له ویل له ویل له.
اى ابوذر: مردى در انجمنى سخنى مىگوید تا حاضران را به سبب آن سخن بخنداند، پس به قدر فاصله زمین تا آسمان در آتش جهنم فرو مىافتد.
اى ابوذر: واى بر کسى که سخن دروغ مىگوید تا مردم را بخنداند واى بر او باد، واى بر او باد، واى بر او باد.
۱۲۵ – هرگز سخن دروغ از دهان تو بیرون نیاید.
یا اباذر: من صمت نجى فعلیک بالصدق و لاتخرجن من فیک کذبه ابداً.
قلت: یا رسول الله فما توبه الرجل الذى یکذب متعمداً؟
قال: الاستغفار و الصلوات الخمس تغسل ذلک.
اى ابوذر: هر کس سکوت کند نجات مىیابد، پس بر تو باد به راستگویى و البته باید هرگز سخن دروغ از دهان تو بیرون نیاید.
گفتم: یا رسول الله پس توبه کسى که عمداً دروغ مىگوید چیست؟
فرمود: طلب آمرزش کردن (از خدا) و نمازهاى پنجگانه (اثر بدى) آن را مىشوید.
۱۲۶ – خوشتن را از غیبت دور ساز.
یا اباذر: ایاک و الغیبة فان الغیبة اشد من الزنا.
قلت: یا رسول الله و لم ذلک بابى انت و امى؟
قال: لانّ الرجل یزنى و یتوب الى الله فیتوب الله علیه، و الغیبة لاتغفر حتى یغفرها صاحبها.
اى ابوذر: خویشتن را از عیبت دور ساز زیرا (گناه) غیبت کردن از (گناه) زنا سختتر است.
گفتم: یا رسول الله پدر و مادرم فداى تو باد، به چه علت؟
فرمود: زیرا شخص، زنا کرده و سپس توبه مىکند پیش خدا پس خدا توبه اش را مىپذیرد (از او در مىگذرد) ولى عیبت کننده آمرزیده نمىشود مگر آن کسى را که عیبت کرده، بر او ببخشد و از او در گذرد.
۱۲۷ – ناسزا گفتن به مؤمن فسق است.
یا اباذر: سباب المؤمن فسوق و قتاله کفر و اکل لحمه من معاصى الله و حرمة ماله کحرمة دمه.
قلت: یا رسول الله و ما الغیبة؟
قال: ذکرک اخاک بما یکره.
قلت: یا رسول الله فان کان فیه ذاک الذى یذکر به.
قال: اعلم انک اذا ذکرته بما هو فیه اغتبته و اذا بما لیس فیه فقد بهته.
اى ابوذر: ناسزا گفتن به مؤمن فسق است و مقاتله با او کفر است و خوردن گوشت او (به غیبت) از معصیتهاى خداست و احترام مال او مانند احترام خون اوست.
گفتم: یا رسول الله غیبت چیست؟ فرمود: (غیبت آن است) که درباره برادر دینىات سخنى بگویى که از آن بدش مىآید، گفتم: یا رسول الله اگر آنچه درباره او گفته مىشود در او موجود باشد؟ فرمود: بدان که اگر آنچه را که در او هست بگویى غیبت او را کردهاى، و اگر آنچه را در او نیست بدو نسبت دهى بر او بهتان زدهاى. (و تهمت روا داشتهاى.)
۱۲۸ – جلوگیری کردن از غیبت.
یا اباذر: من ذب عن اخیه المسلم (المؤمن) الغیبة کان حقاً على الله عزوجل عن یعتقه من النار.
اى ابوذر: هر کس از غیبت برادر مسلمان (مؤمن) خود جلوگیرى نماید بر خداى عزوجل است که او را از آتش جهنم آزاد سازد.
۱۲۹ – غیبت.
یا اباذر: من اغتیب عنده اخوه المسلم و هو یستطیع نصره فنصره، نصره الله عزوجل فى الدنیا و الآخرة، فان خذله و هو یستطیع نصره خذله الله فى الدنیا و الآخرة.
اى ابوذر: هر کس که پیش او از برادر مسلمانش غیبت شود و او توانایى یارى او را داشته و به او یارى کند خداوند عزوجل او را در دنیا و آخرت یارى کند ولى اگر از یارى او خوددارى نماید با اینکه بر آن توانا باشد خدا در دنیا و آخرت یارى خود را از او باز دارد.
۱۳۰ – سخن چین در آخرت از عذاب خدای عزوجل راحت نشود.
یا اباذر: لایدخل الجنة قتات.
قلت: و ماالقتات؟
قال: النمّام، یا اباذر: صاحب النمیمة لایستریح من عذاب الله عزوجل فى الآخرة.
اى ابوذر: قتات داخل بهشت نگردد. پرسیدم قتات کیست؟ فرمود: قتات کسى است که سخن چینى مىنماید، اى ابوذر: سخن چین در آخرت از عذاب خداى عزوجل راحت نشود.
۱۳۱ – هر که در دنیا دو روی و دو زبان باشد ...
یا اباذر: من کان ذا وجهین و لسانین فى الدنیا فهو ذولسانین فى النار.
اى ابوذر: هر که در دنیا دو روى و دو زبان باشد پس او در آتش جهنم (دو روى) دو زبان خواهد بود.
۱۳۲ – مجالس به امانت است و فاش کردن سر برادر مؤمنت خیانت.
یا اباذر: المجالس بالامانة و افشاء سرّ اخیک خیانة، فاجتنب ذلک و اجتنب مجلس العشیرة. (۱۴)
اى ابوذر: مجالس به امانت است و فاش کردن سرّ برادر مؤمنت خیانت است پس از آن اجتناب و از مجلس عشیره نیز دورى کن. (اجتناب نما)
۱۳۳ – عرضه شدن اعمال بندگان به خدای بزرگ.
یا اباذر: تعرض اعمال اهل الدنیا على الله من الجمعة الى الجمعة فى یومین الاثنین و الخمیس فیغفر لکل عبد مؤمن الّا عبداً کانت بینه و بین اخیه شحناء فیقال اترکوا عمل هذین حتى یصطلحاً.
اى ابوذر: اعمال اهل دنیا از جمعه تا جمعه دیگر در (هر هفته) دو روز دوشنبه و پنجشنبه بر خدا عرضه مىشود،
(۱۵) پس هر بنده مؤمنى را مىآمرزد مگر بندهاى که میان او برادرش عداوت و کینه باشد پس (درباره این دو) گفته مىشود عمل این دو را به حال خود واگذارید تا وقتى که با هم سازش نمایند. (صلح کنند)
۱۳۴ – از متارکه (و قهر) با برادرت اجتناب کن.
یا اباذر: ایاک و هجران اخیک فان العمل لایتقبل مع الهجران یا اباذر: انهاک عن الهجران، و ان کنت لابدّ فاعلاً فلا تهجره (فوق) (۱۶) ثلاثه: ایام کملاً، فمن مات فیها مهاجراً لاخیه کانت النار اولى به.
اى ابوذر: از متارکه (و قهر) با برادرت اجتناب کن زیرا که عمل (خیر) با قهر و متارکه به درجه قبولى نمىرسد.
اى ابوذر: تو را از متارکه (دورى کردن) نهى مىکنم، و اگر ناچار شدى از متارکه، سه روز تمام با برادرت متارکه نکن، پس کسى که در آن حال هجران با برادر خود بمیرد آتش به او سزاوار است. (ظاهراً مقصود از این هجران قهر و دورى و کنارهگیرى از روى خشم است و غضب بر برادر مؤمن است).
۱۳۵ – هر کس دوست بدارد مردان در برابرش بایستند ...
یا اباذر: من احب ان یتمثل له الرجال قیاماً فلیتبوء مقعده من النار.
اى ابوذر: هر کس دوست بدارد مردان در برابرش بایستند پس باید نشیمنگاه خود را در آتش جهنم قرار دهد و (مهیا بداند).
۱۳۶ – هر کس بمیرد و در دل ذرهای از کبر باشد بوی بهشت را نیابد.
یا اباذر: من مات و فى قلبه مثقال ذرة من کبر لم یجد رائحة الجنة الا ان یتوب قبل ذلک.
فقال رجل: یا رسول الله انى لیعجبنى الجمال حتى وددت ان علاقة سوطى و قبال نعلى حسن فهل یرهب على ذلک؟
قال: کیف تجد قلبک؟
قال: اجده عارفاً للحق مطمئناً الیه.
قال: لیس ذلک بالکبر، و لکن الکبر ان تترک الحق و تتجاوزه الى ... و تنظر الى الناس و لاترى ان احداً عرضه کعرضک و لادمه کدمک.
اى ابوذر: هر کس بمیرد و در دل او به قدر سنگینى ذرهاى از کبر باشد بوى بهشت را نیابد مگر آن کس که پیش از مرگ توبه کند، مردى گفت: یا رسول الله من زیبایى را دوست دارم تا آنجا که مىخواهم بند تازیانه و بند کفشم زیبا باشد آیا از این (برمن) باید ترسید و دورى کرد؟ (که مبادا کبر باشد) حضرت فرمود: دل خود را چگونه مىیابى؟ گفت: دلم به حق آشنا و بر آن ثابت است فرمود: آن کبر نیست و لکن کبر آن است که حق را ترک گویى و از ان تجاوز نمایى به غیر آن و به مردم چنان بنگرى که انگار حیثیت (آبروى) کسى مثل آبرو و حیثیت تو نیست و خونش مثل خون تو نیست. (یعنى خود را در هر باب بر مردم برترى دهى، و دیگران را حقیر شمارى).
۱۳۷ – بیشتر کسانی که به آتش داخل میشوند مردمان متکبر هستند.
یا اباذر: اکثر من یدخل النار المستکبرون.
فقال: رجل: و هل ینجو من الکبر احد یا رسول الله؟
قال: نعم من لبس الصوف و رکب الحمار و حلب العنز و جالس المساکین، یا اباذر: من حمل بضاعته فقد برىء من الکبر یعنى ما یشترى من السوق.
اى ابوذر: بیشتر کسانى که به آتش داخل مىشوند مردمان متکبر هستند مردى گفت: یا رسول الله آیا کسى از تکبر (خود بزرگ بینى) نجات مىیابد؟
فرمود: آرى، کسى که لباس پشمینه بپوشد و سوار الاغ شود و بز بدوشد (۱۷) و با فقرا همنشینى کند.
اى ابوذر: هر کس آنچه را که از بازار خریده است به دست خویش به خانه برد از کبر، دور و برىء گشته است.
۱۳۸ – هر کس لباس خود از روی تکبر بر زمین بکشد روز قیامت ...
یا اباذر: من جر ثوبه خیلاء لم ینظر الله عزوجل الیه یوم القیامة. یا اباذر: ازره المؤمن الى أنصاف و لاجناح علیه فیما بینه و بین کعبیه.
اى ابوذر: هر کس لباس خود از روى تکبر بر زمین بکشد روز قیامت خداوند عزوجل بر وى نظر رحمت ننماید.
اى ابوذر، مرد مؤمن شلوار و لباس پائین (پائین لباسش) تا نصفهاى ساقهاى پایش مىباشد (یعنى از حیث تواضع بهتر است) و بدى و عیبى در او نیست در آنچه (پایین لباس) مابین ساق و قوزههاى پایش باشد. (یعنى پائینتر و بلندتر از قوزه نباشد.)
۱۳۹ – دور ماندن از تکبر.
یا اباذر: من رفع ذیله و خصف نعله و عفر وجهه فقد برىء من الکبر.
اى ابوذر: هر کس دامن خدا را کوتاه نماید (یعنى تا حدود ساق و قوزه پا) و کفش خود را وصله زند و (پیشانى) صورت خود را (در سجده براى خدا) بر خاک بمالد از کبر دور (و برىء) مىگردد.
۱۴۰ – هر کس دو پیراهن دارد ...
یا اباذر: من کان له قمیصان فلیلبس احدهما و لیلبس الاخرة اخاه.
اى ابوذر: هر کس دو پیراهن دارد یکى را خودش بپوشد و دیگر را به برادرش (۱۸) بپوشاند.
۱۴۱ – به زودی گروهی از امت من خواهند بود که ...
یا اباذر: سیکون ناس من امتى یولدون فى النعیم و یغذون به، همتهم الوان الطعام و الشراب و یمدحون بالقول اولئک شرار امتى.
اى ابوذر: به زودى گروهى از امت من خواهند بود که در میان ناز و نعمت متولد و با غذاهاى لذیذ (و نعمتها) نشو و نما کنند همت آنان خوردنیها و نوشیدنیهاى گوناگون است مردم آنان را مدح و ثنا گویند، آنان اشرار و بدان امت من هستند.
۱۴۲ – هر کس (زینت) و پوشیدن لباس زیبا را ...
یا اباذر: من ترک لبس الجمال و هو یقدر علیه تواضعاً لله عزوجل (فقد) کساه حلة الکرامة.
اى ابوذر: هر کس (زینت) و پوشیدن لباس زیبا را از روى تواضع براى خداوند عزوجل ترک نماید در حالى که بر آن توانائى دارد خداوند تبارک و تعالى بر تن او حلّه کرامت بپوشاند. (۱۹)
توضیح: اینکه زیور و زینت و لباس زیبا اگر از حلال باشد و از تکبر و خودنمائى و خودفروشى نباشد مباح و جایز است ولى ترک آن به جهت تواضع و فروتنى براى خدا نیکو و پسندیده است.
۱۴۳ – خوشا به حال کسی که ...
یا اباذر: طوبى لمن تواضع لله تعالى فى غیر منقصة و اذل نفسه فى غیر مسکنة وانفق مالاً جمعه فى غیر معصیة و رحم اهل الذل و المسکنة و خالط اهل الفقه و الحکمة، طوبى لمن صلحت سریرته و حسنت علانیته و عزل عن الناس شره طوبى لمن عمل بعلمه و انفق الفضل من ماله و امسک الفضل من قوله.
اى ابوذر: خوشا به حال کسى که بدون اینکه نقصى (دینى یا دنیوى) داشته باشد براى خدا متعال تواضع و فروتنى نماید (نزد مردم) و خویشتن را بدون بىمال و احتیاج، رام و کوچک دارد و مالى را که در غیر معصیت (خدا) اندوخته است انفاق و صرف نماید و به بیچارگان و محتاجان ترحم نماید، و با اهل فقه (و دانش) و حکمت همنشینى (همگرائى) کند، خوشا به حال کسى که اندرونش صالح و شایسته و آشکار و بیرونش نیکو باشد و شر و بدى خود را از مردم بازدارد، و خوشا به حال کسى که علم خویش را به کار بندد، (و به علم خود عمل نماید) و مازاد دارائى خویش را (در راه خدا) انفاق نماید و گفتار (زبان) خویش را از سخن بیجا (و زیاده از نیاز) بازدارد.
۱۴۴ – جامه زبر و لباس خشن و پیراهن درشت باف را ...
یا اباذر: البس الخشن من اللّباس و الصفیق من الثیاب لئلّا یجد الفخر فیک مسلکاً.
اى ابوذر، جامه زبر و لباس خشن و پیراهن درشت باف را بر تن کن تا (تکبر) و فخر در تو راه نیابد.
۱۴۵ – گروهی در آخر الزمان پدید آیند که ...
یا اباذر: یکون فى اخر الزمان قوم یلبسون الصوف فى صیفهم و شتائهم و یرون ان لهم الفضل بذلک على غیرهم، اولئک تلعنهم ملائکة السموات و الارض.
اى ابوذر: گروهى در آخرالزمان پدید آیند که در تابستان شان و زمستان شان لباس پشم مىپوشند و گمان مىبرند که با این لباس پشم پوشى بر دیگران براى آنان (فضلى مىباشد و) فزونى یافته اند (ظاهراً مراد فرقه صوفیه هستند) آنهایند که ملائکه آسمانها و زمین بر آنان لعنت مىکنند.
۱۴۶ – میخواهی تو را به اهل بهشت خبر دهیم؟
یا اباذر: الا اخبرک باهل الجنة؟
قلت: بلى یا رسول اللّه.
قال: کل اشعث اغبر ذى طمرین لایؤبه به لو اقسم على الله لابرّه.
اى ابوذر: مىخواهى تو را به اهل بهشت خبر دهم؟
عرض کردم: بلى یا رسول الله (صلى الله علیه و آله).
فرمود: هر ژولیده موى گردآلود که در جامه کهنه پوشیده باشد و اعتنا و توجهى به او نباشد (یعنى مردم او را خوار و بىمقدار شمارند) مؤمن فقیرى که به علت فقر لباس فاخر به تن نداشته و وضع ظاهریش با انسانهاى مرفه سازگارى نداشته باشد، و بدین علت مردم به او اعتنا نمىکنند و او هم باکى به عدم اعتنا مردم ندارد پس اهل بهشت است) اگر خدا را سوگند دهد البته خداوند قسم و دعاى او را قبول فرماید و (خواسته او را رد نکند).
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.