کافری را که در جنگ اسیر شده بود، آزاد کرد، زیرا اعتقاد داشت که او مرد خوش اخلاقی است که همواره با عفت رفتار میکند.
مردی بادیه نشین در زمانی که او در مدینه هم پیامبر و هم حاکم بود، به سراغش آمد و یقه او را گرفت که باید خرماهایی که از من قرض گرفته بودی، برگردانی. اصحاب عصبانی شدند و خواستند با آن مرد برخورد کنند. پیامبر برآشفته شد و گفت شماها باید طرف صاحب حق را بگیرید.
گفت اگر در حال کاشتن نهالی بودید و علائم روز قیامت فرا رسید، به کار خود ادامه دهید و نهال را بکارید
گروهی از اصحاب خود را برای تبلیغ اسلام به منطقهای دیگر فرستاد. قبل از سفر از او پرسیدند تا چگونه این کار را انجام دهند. گفت تعلیمشان دهید و آسان بگیرید. سه بار از او این را پرسیدند و هر بار جواب همین بود
مردی در ماه رمضان به سراغش آمد و گفت که در روز با همسر خود نزدیکی کرده و لذا روزه اش را به عمد شکسته و میخواهد کفاره بدهد تا خداوند او را ببخشد. پیامبر گفت باید ۶۰ روز روزه بگیری. جواب داد توانش را ندارم. گفت بردهای را آزاد کن. جواب داد، بردهای ندارم. گفت ۶۰ فقیر را سیر کن. جواب داد بی پولم. پیامبر قدری خرما به او داد و گفت به مردم مستحق بده. جواب داد خودم از همه مستحق ترم. پیامبر لبخند زد و گفت برو و با همسرت این خرماها را بخور تا خداوند تو را ببخشد
بارها گفت که بر مردم آسان بگیرید، زیرا مبعوث نشدهام تا آنها را به زحمت بیاندازم
گفت مبادا قبل از ذبح گوسفند، در جلوی چشمان گوسفند چاقو را تیز کنید. بدانید که حیوان هم میفهمد، حق ندارید در دل حیوان غصه بیاندازید
گفت زنی به بهشت رفت و تنها کار خوبش این بود که به گربهای غذا میداد
روزی زنی را دید که ناخنهای خود را از ته کوتاه کرده. گفت برای زنها زیباتر است که ناخنهای خود را بلند کنند
روزی مردی را دید که ژولیده است. گفت آیا در خانه ات روغن نبود تا با آن موهای خود را مرتب کنی؟
گفت اسراف همیشه حرام است مگر برای خرید و استفاده از عطر. خودش همیشه عطر گل بنفشه میزد و در سفر هم همواره آن را با خود میبرد
میگفت ریشهای خود را کوتاه نگه دارید، زیرا به تمرکز و حافظه تان میافزاید
در زمانی که قدری با کفار صلح شده بود. به قصد خریدن زمینی در منطقه خوش آب و هوای طائف، عازم انجا شد. چند روز بعد برگشت و گفت که قبلا همه زمینها را مردم خریدهاند... نخواست بعنوان حاکم به زور چیزی را تصاحب کند
در زمانی که زنها کالای خرید و فروش مردان بودند، به مردان توصیه میکرد که در زمان نزدیکی با زنهایشان فقط به فکر ارضای خود نباشند. میگفت مانند خروسی نباشید که تا مرغ را میبیند بلافاصله با او جماع میکند. گفت بدانید که زن هایتان دیرتر از شما ارضا میشوند پس ابتدا به آنها فکر کنید
دختران خود را برروی زانو مینشاند و در جلوی دیگران آنها میبوسید تا محبت را بیاموزند. از او پرسیدند فرزند پسر بهتر است یا دختر؟ گفت هر دو خوبند، اما دختر ریحانه است، برگ گل است.
وقتی پسرش ابراهیم در سن خردسالی فوت کرد، بسیار گریست. گفتند چرا اینقدر بی تابی میکنی؟ گفت گریه از رحم است. کسی که رحم ندارد، خدا هم به او رحم نمیکند
هنگام دفن پسرش ابراهیم، کسوف شد. همه مردم این را بدلیل مصیبتی دانستند که به پیامبر وارد شده، حتی کفار هم کم کم داشتند ایمان میآوردند، اما او از این موقعیت استفاده نکرد. به بالای منبر رفت و گفت: خورشید نه برای من و نه برای هیچ کس دیگر نمیگیرد و نخواهد گرفت. خورشید گرفتگی نشانه قدرت خداوند است
گل را میبویید و میگفت که این بوی بهشت است و باید به گلها و درختها احترام بگذارید
***
توجه تام رسول اکرم (ص) به قرآن کریم، سیره نورانی آن حضرت را شایسته تأسّی کرده است: (لقد کان لکم فی رسول الله اٌسوة حسنة) ۱. البته همان گونه که معارف و بطون قرآن دارای درجات است، سیرههایی هم که بر اساس توجه به قرآن شکل گرفته، یکسان نخاهد بود. چنانکه از سالار شهیدان امام حسین ونیز امام صادق (علیهما السلام) رسیده است که قرآن بر چهار بخش است: (علی العبارة ووالإشارة واللطائف و الحقایق، العبارة للعوام والإشارة للخواص واللطائف للأولیاء والحقایق للأنبیاء) ۲؛ عبارات قرآن بای توده مردم، اشارات قرآن برای خواص، لطایف آن برای اولیای الهی و حقایقش که بالاترین مرتبه قرآن است برای پیامبران میباشد.
هرسیرهای به هر میزان و با هر مرتبه از مراتب قرآن هماهنگی کند به همان اندازه قرآنی است وچون رسول خدا (ص) سیره اش را بر حقایق قرآنی تنظیم کرده است، سیره آن حضرت کاملترین سیره هاست، از این رو در باره رسول اکرم (ص)
آمده است: (کان خلقه القرآن). برای بهره وری افزونتر از این سیره مبارک، به اجمال به برخی موارد که شاهدی قرآنی نیز در بردارد اشاره میشود:
۱-عبادت وتهجد
خداوند سبحان، رسول گرامی (ص) رابه شب زنده داری امر فرمود تا از این طریق یه مقام محمود باریابد: (وم الیل فتجهد به نافلة لک عسی أن یبعثک ربک مقاما محمودا) ۲. از آن پس، آن حضرت بدان حدّ در اقامه این عبادت به خود زحمت میداد که خداوند فرمود: (ما أنزلنا علیک القران لتشقی) ۳؛ قرآن نیامده تا خودرا به زحمت بیندازی.
در کیفیت نماز شب رسول اکرم (ص) آمده است ۴ که وی آب وضو و مسواک خود را از قبل مهیا میفرمود ومانند یک رزمنده سنگر نشین خواب ممتد وطولانی نداشت وهمواره پاسدر حرم دل بود تا مبادا غفلت در آن راه پیدا کند. آن حضرت پس از خوابی کوتاه بیدار میشد، چهار رکعت نماز میخواند وسپس قدری موی خوابید و دوباره برمی خاست و به همین ترتیب عمل میکرد. ایشان هر بار که بیدار میشدند به آسمانها نگاه کرده، این آیات را تلاوت میکردند: (إن فی خلق السموات والأرض والختلاف اللیل والنهار لایات لأولی الأباب* الذین یذکرون الله قیاما و قعودا وعلی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات والأرض ربّنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار) ۵.
این گونه آیات هم انسان را به تفکر در نظام آفرینش تشویق کرده، ضمن بیان برخی اوصاف فرزانگان، دیگران را هم به فرزانه شدن تغیب میکند و هم هدف داری نظام خلقت را گوشزد میکند و هم روش نیایش مسبّحانه در پیشگاه خداوند را برای امن از عذاب دوزخ به سالکان میآموزد.
غرض آن که شب زنده دار واقعی کسی است که عبادت عملی او با عبادت فکری وی هماهنگ باشد، از این رو پیامبر گرامی (ص) که بر اساس آیات سوره آل عمران، تفکر در معارف را با شب زنده داری توأم میکرد.
۲-ساده زیستی و وارستگی از دنیا
رسول گرامی (ص) امور عادی و غیر عبادی زندگی خود را همانند مسایل عبادی بر اساس توجه به قرآن تنظیم میکرد. چنانکه در باره بی توجهی به دنیا و ساده زیستی آن حضرت، از امام باقر و صادق (علیهما السلام) نقل شده است که مخازن عالم و کلیدهای آن به رسول اکرم (ص) ارائه شد واو را در انتخاب آنها مخیّر کردند بدون این که از مقام آن حضرت کاسته شود، ولی آن بزرگوار در بیان راز انتخاب زندگی ساده برای خود، و نیز عدم پذیرش آن پیشنهاد، فرمود: (الدنیا دار من لا دار له ولها یجمع من لا عقل له) ۱.
همچنین نقل شده است که بستر خواب رسول اکرم (ص) حصیر زبری بود که هرگاه بر روی آن استراحت میکردند، آثار تار پود درشت و خشن حصیر در صورت مبارک آن حضرت نمایان میشد، به آن حضرت عرض شد: چرا قیصر وکسری باید در چنان آسایشی باشند و شما بر روی چنین حصیر زبری بخوابید تا آن که تار وپودش در رخسارتان اثر گذارد؟ پیامبر گرامی (ص) فرمودند: آیا نمیپسندید که دنیای زود گذر برای آنان باشد و سرای جاویدان آخرت برای ما ۲، شکّی نسیت که من از آنان برترم و نزد خداوند گرامیتر، لیکن مر با تعلقات دنیوی کاری نیست، زیرا زندگی ما در دنیا به مسافری میماند که لحظاتی در سایه درختی میآرمد و آنگاه که سایه زایل شد آن مسافر برخاسته، به سوی مقصد خود رهسپار میشود ۱.
این وارستگی بی رغبتی به مظاهر دنیا، نشان توجه تام رسول اکرم (ص) به معارف قرآنی و از جمله آیاتی است که آن حضرت را به ساده زیستی ترغیب میکند، مانند دو آیه ذیل:
الف: (فلا تعجبک أموالهم ولا أولادهم) ۲. یعنی دارییها و فرزندان کفّار و متکاثران دنیا زده تو را به شگفت در نیاورد، زیرا خدای سبحان عدّهای را بامال و فرزند که فتنهاند عذاب میکند: (إنما أموالکم وأولادکم فتنه) ۳. کسانی که در جمع مال و پیدایش و پرورش اولاد، حدود الهی را رعایت نکنند، گرفتار فتنهاند. از این رو خداوند سبحان به شیطان دستور میدهد تا با آنها در مال و اولادشان شریک باشد: (وشارکهم فی الأموال و الأولاد) ۴.
ب: (ولا تمدّن عینیک إلی ما متعنا به أزواجا منهم زهرة الدنیا لنفتنهم فیه) ۵. یعنیای پیامبر چشمانت به سوی متمکنان گشوده نشود، زیرا زرق و برق دنیا در حد شکوفه (زهزة) است و برای کسی میوه نخواهد شد. دنیا مانند منطقة سردسیری است که شکوفه اش به بار نمینشیند، از این رو اگر کسی به متاعی یا مقامی نایل شود ناچار است بر اثر علل طبیعی، مانند مرض و کهنسال ومرگ، یا علل سیاسی و اجتماعی آن را به دیگری بسپارد.
با ساده زیست، راه مستقیم به آسانی طی خواهد شد، از این رو رسول اکرم (ص) فرمود: (نجی المخفّون) ۱؛ سبکباران بهتر به مقصد میرسند واهل نجاتند. با توجه به این حقیقت است که امیر المؤمنین علی (علیه السلام) میفرماید: (تخففوا، تلحقوا) ۲؛ سبکبار شوید تا به واصلان ملحق شده و به مقصد برسید. سنگین بارها از فضایل اخلاقی بی بهرهاند، زیرا دنیا طلبی با آخرت خواهی جمع نمیشود و فاصله آن دو مانند مشرق و مغرب است ۳ که اگر یک کفّه سنگین شد کفه دیگر سبک میشود.
۳-شعارها واذکار در میدان نبرد
شعار مسلمانان در میدان جنگ به دستور رسول اکرم (ص) تنظیم میشد، از این رو دارای مضامینی بلند و هدفدار و آموزنده بود، همان طور که شعار مسلمانان به هنگام نماز، اذان واقامه است که کلمات آموزنده دارد بر خلاف ناقوس ترسایان که زنگی بیش نیست. شعار رزمندگان در بعضی از میدانهای نبرد، (حم لا ینصرون) بود ۴. این گونه شعارها، دلهای رزمندگان را به قرآن متوجه میکرد.
امیر المؤمنین (ع) در باره تو جه پیامبر گرامی (ص) به قرآن و استفاده از ان در هنگام نبرد، میفرماید: در جنگ بر که اولین درگیری نظامی مسلمانان با مشرکان بود، رسول خدا را در سجده دیدم که جمله نورانی (یا حیّ یا قیوم) را تکرار میکرد وباری نزول نصرت غیبی وامداد الهی آن قدر ذکر مزبور را بازگو کرد تا جنگ پیروز شد ۵. ذکر شریف (یا حیّ یا قیوم) از اسمای حسنایی است که از قرآن استفاد میشود و درآیه الکرسی و مانند آن به صورت: (هو الحیّ القیّوم) ۶ آمده است.
۴- تکریم شهیدان
پس از آیه شریفه (سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار) ۱، رسول اکرم (ص) هر گاه بر مزار شهدای اٌحد حضور مییافت این آیه را تلاوت میفرمود ۲. یعنی درود خدا و پیامبر بر شما باد که صابر و شکیبا بودید و پایان خوبی در انتظار شماست. البته هم پیش ار آخرت، در پاین دنیا زندگی به کام پرهیزکاران است و هم در آخرت: (والعقبة للتقوی) ۳، (والعاقبة للمتقین) ۴.
یعنی جامعه بشری در پایان دنیا، شاهد آرمانشهر ومدینه فاضله خواهد بود که در آن مردم پرهیزکار، معزّزند، چنانکه در قیامت نیز مکرّمند.
غرض آن که سیره رسول گرامی (ص) در تجلیل از شهیدان، تلاوت و حی خدا بود. ممکن است دیگران نیز در برابر مزار شهدا تکریمی روا بدارند، اما ادب گرامی داشت را باید همچون رسول حق (ص) از قرآن الهام گرفت.
۵- خوف و رجای ممدوح
خوف و رجا که دو عامل بازدارنة از تباهی و محرّک به نیکیهاست، در زندگی رسول اکرم (ص) بر اساس قرآن کریم تنظیم شده بود، ازاین رو یکی از آیاتی که آن حضرت مکرّر آن را تلاوت میکرد این آیه بود: (قل إنی أخاف إن عصیت ربّی عذاب یوم عظیم) ۵. یعنی اگر من معصیت کنم از عذاب دردناک روز بزرگ هراسناکم؛ تا این که سوره مبارکه فتح نازل شد: (إنا فتحنا لک فتحنا لک مبینا* لیغفر لک الله ما تقدم من ذنبک وما تأخر) ۶ وخداوند با وعده غفران، به رسولش تسکین داد. البته باید توجه داشت غفران در باره غیر معصوم، رفع گناه موجود است و در باره معصومان دفع آن است، زیرا و سوسه به حرم امن قلب معصوم، راه پیدا نمیکند. این نکته نیز روشن است که عصمت با اختیار منافات ندارد، چون حقیقت عصمت به یک ملکه علمی برمی گردد نه جبر، زیرا معصوم به توفیق خداوند سبحان باطن گناه را مشاهده میکند که همچون سمّ است واگر چنین کسی از سم پرهیز کرد، با حسن اختیار خود این عمل را انجام داده است، چنانکه اگر مرتکب شد با سوء اختیار خود بوده است. /منبع: کتاب سیره رسول اکرم در قرآن ج ۹ ص ۳۱۳
از امام صادق (ع) نقل شده است که عده اى از «یمن» وارد بر پیامبر (ص) شدند؛ در میان آنان یکى از همه بیشتر با سخنان درشت پیامبر (ص) را مورد خطاب قرار میداد و یاوه گویی میکرد.
پیامبر اکرم (ص) از یاوه گوییها و لجاجت او خشمگین شد؛ به طوری که آثار خشم در پیشانى مبارکش هویدا گردید و رنگ چهره اش تغییر کرد. سر به زیر انداخته بود و به زمین مینگریست. در این حال، جبرئیل نازل شد و عرض کرد: «پروردگارت سلام میرساند و میفرماید: «این مرد-با وجود برخی رفتارهای ناشایستی که دارد - سخاوتمند است و مردم را اطعام میکند.»
خشم پیغمبر (ص) فرو نشست. آن حضرت سر بلند کرد و فرمود: «اگر نه این بود که جبرئیل از طرف پروردگارم خبر داد که تو مرد سخاوتمندى هستی و مردم را اطعام میکنی، چنان تو را طرد میکردم که داستانت براى دیگران مایه عبرت شود.»
آن مرد عرض کرد: «آیا پروردگارت سخاوت را دوست دارد؟!»
حضرت جواب داد: «آرى»
مرد گفت: «من شهادت میدهم که جز خدای یکتا خدایی نیست و تو فرستاده اویی»؛ و سپس گفت: «قسم به آنکه تو را بهراستی به رسالت مبعوث کرد، من تاکنون کسى را از مال خود مأیوس و محروم نکردهام.»
منبع:
*فروع کافی جزء ۴، ص ۳۹
کودک یتیمى به حضور رسول خدا (ص) آمد و چنین عرض کرد: پدرم از دنیا رفته است و مادرم بى بضاعت است. خواهرم نیز سرپرستی ندارد. از چیزهایى که خدا به تو عنایت فرموده است، به من اطعام کن تا خداوند خشنود شود.
پیامبر (ص) به بلال حبشى فرمود: «با شتاب به منزل من برو و جستوجو کن؛ اگر چیزی برای خوردن وجود داشت، بیاور.»
بلال رفت و به جستوجو پرداخت و مشتى خرما، که ۲۱ عدد بود، یافت و به حضور پیامبر (ص) آورد.
پیامبر مهربان اسلام (ص) خرماها را سه قسمت کرد و فرمود: «این هفت عدد خرما مال خودت و این هفت عدد را به مادرت بده و این هفت عدد دیگر را به خواهرت.»
کودک یتیم، در حالى که خوشحال بود، از نزد رسول خدا (ص) رفت.
در این هنگام، «معاذ» (یکى از اصحاب) برخاست و دست نوازش بر سر آن کودک یتیم کشید و با گفتارى مهرانگیز، کودک را تسلى خاطر داد.
پیامبر (ص) به معاذ فرمود: «اى معاذ، هر کس یتیمى را سرپرستى کند و دست نوازش بر سر او بکشد، خداوند به ازای هر مویى که از زیر دستش مى گذرد، حسنه و پاداشی به او مى دهد، و گناهى از گناهان او را محو مى کند، و بر درجه و مقام معنوى او مى افزاید.»
***
او پیامبر اسلام بود، رحمة للمومنین، رحمتی برای جهان....، او پیامبر و موسس دین اسلام، محمد (ص) بود. رحمتی جاودانه برای مردم جهان.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.