به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، مارتین اسکورسیزی برای فیلمبینها و علاقهمندان تاریخ سینما، غریبه نیست. خودش هم سینما را خیلی مهم میداند و معتقد است اینصنعت یا هنر، همیشه باید باشد و بماند. اما مقطعی از زندگی اسکورسیزی هست که جای تامل زیادی دارد و برای مخاطبان آثارش – چه موافق چه مخالف – قابل توجه است. او روزگاری قصد داشت فیلم «آخرین وسوسه مسیح» را برپایه دغدغههای مذهبی خود بسازد و با بازنشستهکردنش به ایتالیا برود. اما فرصت ساخت فیلم مورد اشاره دست نمیداد و او با یکشکست بزرگ، در آستانه نابودی قرار داشت؛ هم نابودی زندگی هنریاش و هم نابودی شخصیت و زندگیاش.
مارتین اسکورسیزی پس از فیلمهای «چه کسی در اتاقم را میزند» (۱۹۶۷) و «باکسکاربرتا» (۱۹۷۲) با رابرت دنیرو آشنا شد و از او برای یکی از نقشهای فرعی فیلم «خیابانهای پایین شهر» (۱۹۷۳) استفاده کرد. جالب است که نقش اصلی آنفیلم را هاروی کایتل بازی میکرد که چندسال بعد جایش را در فیلم «راننده تاکسی» (۱۹۷۶) با رابرت دنیرو عوض کرد. اسکورسیزی بعد از «خیابانهای پایین شهر»، «آلیس دیگر اینجا زندگی نمیکند» (۱۹۷۴) را ساخت و بعد «راننده تاکسی» را کارگردانی کرد؛ فیلمی تلخ و جریانساز که همکاری او و دنیرو را به رخ کشید. اما اینسروصدا کردن، در فیلم بعدی به موفقیت نیانجامید.
اسکورسیزی پس از ساخت فیلم «نیویورک نیویورک» (۱۹۷۷) با یکشکست روبرو شد و فیلم که بهواسطه اکران «جنگ ستارگان» جورج لوکاس اقبالی پیدا نکرده بود، توسط مخاطبان نادیده گرفته شد. همینمساله باعث افسردگی و ناامیدی اسکورسیزی شد و او بیش از پیش به دام اعتیاد به کوکائین افتاد. بیماری آسم اش هم در کنار اعتیاد باعث شد کارش به بیمارستان بکشد و برای مدتی بستری شود.
شخصیت مذهبی و کاتولیک اسکورسیزی باعث شد روی تخت بیمارستان دست به یک محاسبه نفس بزند و بهاصطلاح ببیند با خود چند چند است. همانروزهای بستریاش در بیمارستان بود که رابرت دنیرو بهعنوان دوست نزدیک و رفیقش به عیادت آمد و پیشنهاد ساخت «گاو خشمگین» (۱۹۸۰) را مطرح کند. اسکورسیزی که علاقهای به ساخت اینفیلم نداشت، ابتدا پیشنهاد دوستش را رد کرد اما اصرارهای دنیرو و به اصطلاح هلدادنهایش باعث شد اسکورسیزی اینفیلم را بسازد و دنیرو هم اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خود کند.
مارتین اسکورسیزی، جیک لاموتا که دنیرو در «گاو خشمگین» نقشش را ایفا میکند و رابرت دنیرو
به اینترتیب زندگی هنری اسکورسیزی که میرفت با یکفاجعه به پایان برسد، ادامه پیدا کرد و از آنزمان اوج گرفت. اسکورسیزی توانست فیلم «آخرین وسوسه مسیح» (۱۹۸۸) را هم بهعنوان یکمسیحی معتقد بسازد که البته خیلی از مسیحیهای دیگر و بزرگان مذهب کاتولیسم مثل او به حضرت مسیح (ع) نگاه نمیکردند و فیلمش را موهن خواندند. البته باید گفت اسکورسیزی پیش از آنکه به کار دلخواهش یعنی فیلمساختن از قدیسان بپردازد، از «گاو خشمگین» تا «آخرین وسوسه مسیح»، او سه فیلم دیگر ساخت: «سلطان کمدی» (۱۹۸۲)، «پس از ساعت اداری» (۱۹۸۵) و «رنگ پول» (۱۹۸۶).
بعد از «آخرین وسوسه مسیح» هم یکی از مهمترین فیلمهایش یعنی «رفقای خوب» را در سال ۱۹۹۰ ساخت و تا سال ۲۰۲۳ با فیلمهای گنگستری، تاریخی و آثاری در ژانرهای مختلف تاخت و امروز هم یکی از مهمترین کارگردانان تاریخ سینماست. بنابراین اگر اسکورسیزی به عقب برگردد و گذشته را مرور کند، باید از رابرت دنیرو بهخاطر آنپیشنهادِ در بیمارستانش سپاسگزار باشد. چون خود اسکورسیزی مایل به ساخت «گاو خشمگین نبود» و دنیرو با اجبار و اصرارش، او را از ورطه ناامیدی و شکست بیرون آورد. دنیرو به اسکورسیزی گفته بود: میخواهی از اینکارگردانهایی باشی که دوتا فیلم خوب میسازند و بعد تمام میشوند یا میخواهی ابدی شوی؟
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.