به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، ما ایرانی ها ملّتِ تمدّنها و آیینهای کهن، سرزمینِ داستانها و اسطورهها، کشورِ شعر و ادبیات، مهدِ حکمت و عرفانیم و هزاران سال حرف برای گفتن داریم. بنابر این عرصه ای به نام دیپلماسی عمومی، برایمان یک فرصت طلایی به شمار می رود. اما این کلیدواژه به چه معناست؟!
در مناسباتِ دنیای امروز، "قدرت" نه فقط در فناوری، اقتصاد یا سلاحِ نظامی، بلکه بیش از هرچیز در "محبوبیت" خلاصه می شود. در اینکه مردم دنیا دوستت داشته باشند. نه این که از تو بترسند، نه حتی فقط به تو احترام بگذارند؛ بلکه "بخواهند شبیه تو باشند!". این دقیقاً همان معنا و کارکردِ "دیپلماسی عمومی" است: ساختن چهرهای انسانی، فرهنگی و الهامبخش از هویتِ ملّی در پیشِ چشم بیگانگان. نه با بیانیه و سخنرانی رسمی، بلکه با دیدنی ها. لمس کردنی ها و چشیدنی های جذابی چون : فیلم، غذا، موسیقی، گفتگو، تعامل، دانشگاه، رسانه، توییت، شعر و رفاقت...
در داستان های باستان آمده: یونانیها پس از سال ها ناکامیِ نظامی، اسبی چوبی ساختند، در دلش سربازانی پنهان و آن را بهنشانه صلح پیشکش تِرُوا کردند. مردم تِرُوا فریب خوردند و تندیسِ دلپذیر را به داخل آوردند. تاریک که شد، سربازان از دلِ اسبِ چوبی بیرون خزیدند و شهر را بیهیاهو فتح کردند. حملهای نرم، اما کاری و هوشمندانه. تمامِ حکایت جنگِ نرم در دنیای امروز همین است.
"دیپلماسی عمومی"(Public Diplomacy)، همان اسب تِرُوا در دنیای امروز است که به یکی از قدرتمندترین ابزارهای نفوذ و فتحِ بدونِ خونریزی تبدیل شده. این کلیدواژه نخستین بار توسط ادموند گولیون(Edmund Gullion)، دیپلمات و استاد برجسته ی دانشگاهِ تافتس در دهه ۱۹۶۰ میلادی پدیدآمد. او فهمید که برای اثرگذاری بر دیگر کشورها، تنها دیپلماسیِ رسمی کافی نیست و باید از ابزارهایی مانند فرهنگ، رسانه و علومِ ارتباطات بهره برد. این ایده در دهه ۹۰ میلادی توسط جوزف نای (Joseph Nye) تکمیل شد و با مفهوم «قدرت نرم» (Soft Power) پیوند یافت. از دیدگاهِ او: {دیپلماسی عمومی یعنی شکل دهی به هویت و انتخاب های مردمِ دیگر کشورها از طریق ارزشها و فرهنگ، نه تهدید یا زور.} یک جور تسلیم و تبعیتِ خودخواسته....
طی یک تقسیم بندیِ فراگیر، می توان این زیر مجموعه ها را برای دیپلماسی عمومی، تعریف کرد:
۱. دیپلماسیهای فرهنگی و هویتی
دیپلماسی فرهنگی: هنر، ادبیات، زبان، آیینها
دیپلماسی غذایی: خوراک، آشپزی، آداب سفره
دیپلماسی دینی: گفتوگوی ادیان، همزیستی معنوی
دیپلماسی حافظه: استفاده از تاریخ، میراث، مشاهیر
دیپلماسی مد و طراحی: مد بهمثابه زبان بصری فرهنگ
۲. دیپلماسیهای ارتباطی و رسانهای
دیپلماسی رسانهای: روایتگری از طریق رسانهها
دیپلماسی دیجیتال: شبکههای اجتماعی و فضای مجازی
دیپلماسی برند ملی: ساخت تصویر مثبت از کشور
دیپلماسی موسیقایی: صدای هویت از طریق نتها
دیپلماسی سینما و سرگرمی: فیلم، سریال، بازی دیجیتال
۳. دیپلماسیهای تبادلی و مردمی
دیپلماسی آموزشی: تبادل دانشجو، همکاری علمی
دیپلماسی تبادلی: سفر، جشنواره، کارگاه، فستیوال
دیپلماسی ورزشی: رقابتهای جهانی، ورزشکاران ملی
دیپلماسی شهری: تعامل شهر به شهر
دیپلماسی گردشگری: جذب توریست برای انتقال فرهنگ
۴. دیپلماسیهای توسعهای و فناورانه
دیپلماسی علمی: همکاریهای پژوهشی و فناورانه
دیپلماسی فناورانه: صادرات تکنولوژی، استارتاپها
دیپلماسی زیستمحیطی: همکاری اقلیمی و سبز
دیپلماسی سلامت: ارسال پزشک، واکسن، خدمات پزشکی
دیپلماسی زیرساختی: ساخت پروژه در کشورهای هدف
۵. دیپلماسی بحران و انساندوستانه
دیپلماسی بشردوستانه: کمک در بلایا، امداد جهانی
دیپلماسی مهاجرت و دیاسپورا: تعامل با ایرانیان خارج کشور
و اما ایران… . ما از نظر «دارایی فرهنگی» ثروتمندیم، اما از نظر «تبدیل آن به قدرت نرم» تقریباً فقیر. باید بدانیم: دیپلماسی عمومی، یک تجمل فرهنگی نیست؛ بلکه یک ضرورت امنیتی است.
در دنیایی که «روایت» از «واقعیت» مهمتر است، کشورها با سرمایه ی تصویرسازی و روایتگری، اقتصاد، نفوذ و حتی صلح میخرند. در این کارزار اگر روایت نکنی، برایت با دشمنی و تحریف روایت میسازند. کشورها اگر میخواهند در دنیای فردا «دوستداشتنی، قدرتمند و ایمن» باشد، باید از همین امروز وارد زمین دیپلماسی عمومی شود. نه فقط برای شنیده شدن، بلکه برای اثر گذاشتن. در این مسیر، "بِرَندسازیِ ملّی" (nation-branding) یک شاه راه است: داستانی که یک کشور درباره خود به جهان میگوید. داستانی که اگر بهدرستی روایت شود، میتواند دروازه فرصتهای بیشماری را بگشاید.
محسن سوهانی مدیر رادیونمایش و پژوهشگر میان رشته ای
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.