میلی صفحه خبر لوگو بالا
میلی صفحه خبر موبایل

روایت خداحافظی شهید بابایی با همسرش

دیگر در حال خودم نبودم. گوشی تلفن از دستم افتاد. رفتم اتاق مثل دیوانه ها سرم را به دیوار می کوبیدم طاقت نیاوردم. هنوز هم برخی با عباس مشغول صحت بودند.
کد خبر: ۱۲۹۰۵۶۹
| |
1860 بازدید

ماجرای خداحافظی شهید بابایی با همسرش

به گزارش تابناک به روایت از همسر شهید بابایی:  لباس احرام تنم بود و آماده رفتن به عرفات.

گفتند: عباس زنگ زده. تا رفتم دم تلفن دیدم صف ۱۶-۱۵ نفره‌ای برای صحبت با عباس درست شده که آخرینش من بودم.

بعد از سلام و احوال پرسی گفت: برای خودت از خدا صبر بخواه. دیگر مرا نخواهی دید. مبادا برگشتنی گریه کنی و ناراحت شوی. تو به من قول داده‌ای. ارتباطت را با امام زمان (عج) بیشتر کن.

دیگر در حال خودم نبودم. گوشی تلفن از دستم افتاد. رفتم اتاق مثل دیوانه‌ها سرم را به دیوار می‌کوبیدم طاقت نیاوردم. هنوز هم برخی با عباس مشغول صحبت بودند.

به زور گوشی را گرفتم. گفتم: عباس! به دادم برس. من نمی‌توانم از تو خداحافظی کنم. دیگر نه او می‌توانست چیزی بگوید نه من.

وقتی گفتم خداحافظ. با گوشی تلفن با هم افتادیم روی زمین.

میلی صفحه خبر موبایل
اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
سفرمارکت
گزارش خطا
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# جنگ ایران و اسرائیل # آژانس بین المللی انرژی اتمی # نرخ سوم بنزین # قیمت دلار # قیمت سکه # ونزوئلا
نظرسنجی
آیا به عنوان زن حاضرید با مهریه 14 سکه «بله» را بگویید؟
مرجع جواهرات