ده تفاوت میان ایران و کره جنوبی در مسیر توسعه
در ایران بعد از انقلاب ۵۷ مسیر کاملا تازه و پیشبینی ناپذیری فراروی کشور قرار گرفت، کمتر از دوسال بعد از انقلاب، ایران با یک تهاجم ناگهانی از همسایه غربی اش مواجه شد، اما در کره ترور ژنرال پارک تحول مهمی در گذار کشور از اقتدارگرایی به دموکراسی، و تعمیق توسعهیافتگی آن محسوب میشود. شاید به جرئت بتوان گفت در این مدت دو سرزمین دقیقا روی دو پیکان با جهتهای کاملا مخالف حرکت کردهاند بهطوری که اگر از امروز به مدت ۲۱ سال رشد مداوم ۱۰ درصدی داشته باشیم تازه به وضعیت امروز کره جنوبی میرسیم. حال با این اوصاف میکوشیم تا به برخی از تفاوتهای دو کشور در مسیر توسعهیافتگی اشاره کنیم:
کره جنوبی در چهل سال اخیر کوشیده تا بخشی از نظم اقتصاد بنیاد جهانی باشد و به افزایش سهم خود از آن بپردازد در حالیکه ایران در اینمدت سعی کرده تا با تردید در اوضاع جهان داعیه تغییر و مدیریت آنرا داشته باشد!
کره جنوبی اقتصاد خود را بر بنیان سرمایهداری بنا کرد و رشد اقتصادی را اولویت خویش قرار داد، اما اقتصاد ایران با تاثیر پذیری از اندیشههای چپ به دولتی کردن همه بخشها و نهادینه کردن ناکارآمدیها رسید!
کره جنوبی با تقویت بخش خصوصی (شرکتهایی مانند هیوندای و سامسونگ) آنها را شریک اقتصادی خود قرار داد ولی ایران با تضعیف بخش خصوصی آنها را در اقتصاد دولتی ناکارآمد منحل کرد!
در کره جنوبی یارانهها به تولیدکنندگان بخش خصوصی تعلق گرفته و باعث رونق تولید در شرکتهای چندملیتی شدند در حالیکه در ایران یارانه.ها به مصرف کننده داده شد و در هجوم تورم افسار گسیخته هرز رفت!
کره جنوبی در دوگانه؛ رشد/ عدالت، اولویت را به رشد اقتصادی داد و در نهایت با ایجاد دولت رفاه به عدالت نیز دست یافت در حالیکه ایران اولویت را به عدالت داد و با ناکامی در دستیابی به توسعه، فقر را عادلانه در میان مردم توزیع کرد!
کره جنوبی به دلیل فقدان نفت و سایر منابع طبیعی موفق شد در سراسر کشور نهضت تولید و کارآفرینی ایجاد کند در حالیکه ایران با اتکای به درآمد بادآورده نفت کارآفرینی و بخش خصوصی واقعی را نابود کرد!
کره جنوبی حاکمیت یگانه دارد و در ساختار سیاسی آن رئیسجمهور بالاترین مقام کشور محسوب میشود حال آنکه در ایران نوعی حاکمیت دوگانه و ساختار موازی وجود دارد که مانع اصلی بر سر راه توسعهیافتگی محسوب میشود!
کره جنوبی از سرمایهداری آغاز کرد و به دولت رفاه رسید که در آن رشد اقتصادی با کاهش فاصله طبقاتی و ضریب جینی همراه شد در حالیکه ایران از اقتصاد دولتی شروع کرد و با کاهش رشد اقتصادی به افزایش نابرابری و بیعدالتی رسید!
کره جنوبی در اقتصاد استراتژی توسعه صادرات را برگزید و توانست به بازارهای جهانی برای تولیدات خود دسترسی یابد در حالیکه ایران با فهم نادرست درباره خودکفایی استراتژی جایگزینی واردات را انتخاب کرد و شانس خود را برای جهانیشدن اقتصاد از دست داد!
کره جنوبی در چهاردهه گذشته از یک حکمرانی خوب (دولت اقتدارگرای با ظرفیت) به یک حکمرانی بهتر (دولت دموکراتیک) گذر کرد.
مهران صولتی
فقط هم روی کره جنوبی را نبینید. عمیق تر ببینید چند نفر زیر زمین زندگی میکنند ...
ولی چون گفتی عمیق تر ببینیم میخوام بگم که بله. برای خودشون دشمن تراشی نمیکنن و در خط دنیا حرکت کردن و اقتصاد خودشون رو درست کردن و با صادراتشون به کل دنیا افتخار میکنن. ( جایگاهی که قبلا ژاپن داشت) و حتی با اینکه دشمن دیرینشون یعنی کره شمالی بیخ گوششون هست، ولی چون دنیا باهاشون هست هیچ مشکلی هم براشون پیش نیومده و دارن به خوبی زندگی میکنن
امار و ارقام ارائه شده در کتاب "سرمایه در قرن بیستم" اثر توما پیکتی ٬ تحلیل مقایسه ای فوق رو رد میکنه!
مطمئن باشید اگر تنازع سمبولیک "دو کره" نمی بود ٬ غرب سه گانه سرمایه -فن آوری- مدیریت به کره جنوبی ( و کلا کشور های آسه آن) صادر نمی کرد. حتی تحولات چین هم محصول همین دست تصمیم و راهبرد غرب بوده است.
درجه برونزایی توسعه کره جنوبی ( و آسه آن) ظرف فقط یک هفته در بحران میانه ۱۹۹۰ به رویت همه دیدگان سبب سوراخ کن اهل بصیرت رسید.
بیایید وضعیت پرتغال رو با همین کره جنوبی مقایسه کنید. اینکه کشوری در غرب پیشرفته با آن سابقه تاریخی ویژه چطور تعمدا و با یک راهبرد معین دنیای سرمایه داری بالنسبه عقب نگاه داشته شده است. حتی شرایط توسعه صنعتی اسپانیا هم تا قبل از دهه هفتاد میلادی مسدود نگاه داشته شده بود.
ببینید درست از همان ۱۹۷۹ ٬ کشور مصر تقریبا همه چیز خود را به مطابق برنامه غرب تنظیم کرد و دربست در اختیار اراده برنامه ریزان غرب قرار گرفت. اما ( بر خلاف شیلی با همان) رویکرد ٬ در بسیاری زمینه ها حتی از همین ایران سرکش هم عقب مانده تر نگاه داشته شده است.
افتصادی واحتماعی ازچرخه اقتصادی کوتاه شود ودردرجه دوم با دنیا تعامل صورت گیرد یعنی بادوستان مروت وبادشمنان مدارا کنیم غیر ازاینهم هیچ راهی متصورنبست هرراهی نام ببریم مصداق چون ندیدند حقیقت ره افسانه رفتن میشود






