رخت عزامو پیرهن سیامو از باغچه بیرون میکشم دلتنگیامواز غربت تو با من بخونه حرفی به سینه میزنه زنگ صدامودل بود خون شد جونم فدای مشکی که مثل لاله های واژگون شدعیبی نداره بذار بگن که آوازه خون بود و واسه تو روضه خون شدداغ جوونو داغ خزونو گریه کنم کوچه به کوچه آسمونوبازم قراره هر شب دوباره پیدا کنم با پرچم تو خونمونواین غم زیاده این غم زیاده که اشک میریزم واسه تو بی ارادهپیر و جون اشک خرد و کلون اشک مثل یه ایلی که جوون از دست دادهبا تو چه کردن ای غرق خون تن لعنت به هر کس که تورو رنجوند لعنتشرح غم تو شرح یه بغضه بغضی که با من هست تا روز قیامتاین غم زیاده این غم زیاده که اشک میریزم واسه تو بی ارادهپیر و جوون اشک خرد و کلون اشک مثل یه ایلی که جوون از دست داده