مدیرکل سابق: «۵۷ درصد ایرانیان سوءتغذیه دارند» و «حتی رئیس جمهور هم نمیتواند به این سوال پاسخ دهد»!
۵۷ درصد ایرانیان سو تغذیه دارند و کالری مورد نیاز روزانه را دریافت نمیکنند؛ این ادعایی است که مورد توجه شماری از کاربران فضای مجازی قرار گرفته و در حال دست به دست شدن است. اما واقعیت از چه قرار است؟
به گزارش «تابناک»، از جمله مفاهیمی که در سایه اختلاف نظرها در تعریف، همواره مورد اختلاف بوده و سخن گفتن پیرامونش دشوار است، مفهوم «فقر» است؛ مفهومی که در تعاریف جهانی چیز دیگری است و در تعاریف داخلی و وطنی به گونهای دیگر معنا میشود. این در حالی است که فقر به درجات مختلفی دسته بندی میشود که این دسته بندیها موجب شده اختلافات وسیعتر هم بشود و حتی پیدا کردن حدوسط در تعاریف هم دشوار باشد.
اگر به این موارد، اشکالاتی مانند عدم شفافیت یا معضلاتی مانند آمارها و گزارشهای مخدوش را اضافه کنیم، با وضعیت بغرنجی مواجه میشویم که پیدا کردن راه خلاصی از آن به شدت دشوار است. درست مانند وضعیتی که در مقوله فقر در کشورمان با آن دست به گریبان هستیم و به عنوان مثال نمیدانیم خط فقر در کشورمان چه عددی را نشان میدهد و چه کسری از جمعیت کشورمان زیر این خط قرار دارند.
البته در این گزارش قصد واکاوی این موضوع را نداریم بلکه میخواهیم تنها یکی از مولفههای مهم در تعیین خط فقر را که مورد تایید مسئولان کشورمان هم هست، تا حدی مورد واکاوی قرار دهیم. مقولهای که با اسامیای مانند فقر خوراکی یا فقر غذایی یا اسامی مشابه شناخته میشود و تا آنجایی مورد وثوق و تایید مسئولان کشورمان است که کار مطالعاتی ویژه پیرامون آن ترتیب داده و در نتیجه، جدولی ایرانی برایش تدارک دیده اند.
بیایید پیش از ارائه توضیحات دیگر در این باره، اظهاراتی را مورد بررسی قرار دهیم که بهانه توجه عمومی به این مقوله و البته نگارش این گزارش شده است؛ ویدئویی که در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود و در آن سیدهادی موسوی نیک، مدیرکل سابق مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، تاکید دارد که اوضاع سوتغذیه در کشور بحرانی شده است تا جایی که ۵۷ درصد ایرانیان سو تغذیه دارند و کالری مورد نیاز را دریافت نمیکنند.
این را فردی میگوید که دست به قضا تا چندی پیش دستی نزدیک بر آتش این ماجرا داشت و احتمالا وعده رونمایی از سامانهای ویژه برای شناسایی افرادی که مشکل تغذیه دارند و ساکن طبقه «فقر مطلق» هستند و کمک به ایشان، از خاطر و یاد فعالان این حوزه و به طور ویژه ساکنان مناطق محروم کشور مانند اهالی جنوب کرمان نرفته، در ادامه تاکید کرده که ۱۴.۵ میلیون نفر از آن ۵۷ درصدی که سوتغذیه دارند، بچه [احتمالا منظور وی «کودک»، در تعریف جهانی است]هستند و نزدیک ۱۰ میلیون نفر از آنها زیر ۱۲ سال سن دارند!
بدین ترتیب نه تنها فقر غذایی بیش از نیمی از جمعیت کشور مورد تاکید موسوی نیک قرار گرفته، بلکه دورنمایی ترسناک برای آینده کشور ترسیم شده که قرار است به دست گروه جمعیتیای ساخته شود که هم اکنون در رده سنی کودکان قرار دارند، با فقر خوراکی و سوتغذیه دست به گریبان هستند و در نتیجه توانایی کافی برای ساختن آینده را ندارند و چه بسا عمر کوتاهی داشته باشند و در بازه حیات دنیوی، نیازمند مراقبتهای فراوانی هم باشند.
با مرور این بخش از سخنان مدیری که تا چندی پیش سکاندار اداره مهم مطالعاتی در زیرمجموعه وزارت رفاه بوده، میبایست ابتدا به این نکته اشاره کنیم که ۲۱۰۰ کالری در روز، نه معیار مشخص و قطعی در خصوص تغذیه، که میانگین جدولی است که سازمان بهداشت جهانی بعد از بررسیها و مطالعات صورت گرفته تهیه کرده و در آن با توجه به سن افراد و جنسیت شان، میزان کالری مورد نیاز در روز متفاوت است.

مثلا بر اساس جدول ارائه شده توسط سازمان بهداشت جهانی، افراد زیر ۱۰ سال که به تاکید مدیرکل سابق وزارت رفاه، ۱۰ میلیون نفر از ایشان در کشورمان دچار سوتغذیه هستند، اگر مرد باشند بین ۸۵۰ تا ۱۹۸۰ کالری در روز نیاز دارند و اگر زن باشند، نیازشان در محدوده ۱۲۵۰ تا ۱۷۳۰ کالری در روز است. اعدادی کمتر از آن میانگین کذایی ۲۱۰۰ کالری در روز که به نوعی میتواند به کل ادعای مطرح شده توسط موسوی نیک را مخدوش جلوه دهد.
نکته مهم دیگر این است که اساسا ملاک محاسبات و مراجعات در کشورمان، نه جدول سازمان بهداشت جهانی، که جدولی است که زیر مجموعه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، در انستیتو تغذیه ایران تهیه شده و مبنای تهیه آن، «سبد مطلوب» غذایی است نه سبد ملزومات غذایی که بتوان بر اساسش میزان حداقل کالری مورد نیاز روزانه را دقیق تعیین کرد و مبنای محاسبات دیگر قرار داد. سبدی که البته حاوی نقصهای بسیار جدی هم هست، به گونهای که برخلاف سبد سازمان بهداشت جهانی، کالری مورد نیاز برای مادران باردار یا شیرده را لحاظ نکرده است!

بدین ترتیب مشخص میشود که ادعاهای مطرح شده درباره سو تغذیه بیش از نیمی از ایرانیان، اگر نگوییم نادرست، که تا حد زیادی غیرقابل اثبات است، هرچند میدانیم یافتن گزارههای دقیق و واقعی هم تقریبا نشدنی است؛ نکتهای که به نوعی مدیرکل سابق وزارت رفاه به درستی به آن اشاره کرده و یادآور شده که حتی رئیس جمهور کشورمان هم نمیداند که هر فرد ایرانی به چه میزان حمایت دریافت میکند یا بدتر، هیچ کسی نمیداند هزینههای حمایتی در بخش مختلف (مثل سالمندان) به چه میزان است؟!
ابهاماتی که میبایست به صورت مورد کنکاش قرار گرفته و رفع شوند به ویژه وقتی که میدانیم سیاستهای کلی کشور مورد بازنگری جدی قرار گرفته و تشویق به فرزندآوری به رئوس مهم تصمیم گیریها در کشور افزوده شده است. تصمیمی که باید بدانیم با اجرایش، نیاز گروههایی در جامعه (مادران باردار و شیرده) به دریافت کالری در روز، افزایش قابل ملاحظهای پیدا میکند و در ادامه راه، لازم است کشور به سمتی رهنمون شود که بتواند میزان کالری مورد شهروندانش را که افزایش خواهد یافت، تامین نماید.
برنامه ریزی برای تدارک نقشه راهی جامع که از بازنگری در سبد تغذیه وزارت بهداشت (و رفع اشکالات بنیادین آن مانند مغفول ماندن مادران باردار و شیرده) تا سرشماریهای مرتب و دقیق را شامل خواهد شد و اهداف بلند مدت را هم دنبال خواهد کرد؛ اینکه بدانیم گروه متولدین این سالها که مشوقهایی هم برای ولادت شان در نظر گرفته شده، چه زمانی به دورههای سنی نونهالی میرسند که نیازمند دریافت کالری بالاتری است، کی نوجوان میشوند که نیازمند کالری بیشتری است و چه موقع به اوج نیاز به مصرف کالری روزانه میرسند.
محاسباتی که اگر انجام نشوند، سوتغذیه و کمبود در میزان کالری دریافتی روزانه، کمترین مصیبتی است که انتظارمان را خواهد کشید و چه بسا با جامعهای مواجه باشیم که محل عمده هزینه هایش در بخش عمومی، کاهش آسیبهای ناشی از سوتغذیه و مقابله با معضلات ارث رسیده از فقر خوراکی در گذشته باشد. میراثی تلخ که این روزها مقدمات شکل گیری اش در حال طی شدن است و حتی به صورت نمادین و ارائه شعار بازنگری در سبد تغذیه وزارت بهداشت هم مورد توجه قرار نمیگیرد!
این را هم اضافه کنیم که برخی دوستان خواهند گفت که احتمالا چون مار و سوسک و... در ناهار چینی بوده زیاد نوشتیم! دوستان. صد در صد غذای مردم چین همان مواد غذایی سایر ملل دنیا از جمله ایران(به استثنای خوک) هست. اما چرا می بینید که انواع مار و عقرب و... در چین می خورند. برخی چینی ها این گونه مواد را می خورند نه اینکه غذای انها باشد یا لذیذ می دانند. این بر می گردد به طب سنتی چینی. همانطور که طب سنتی ایران بر پایه جوشانده انواع ریشه ها و علف ها و گیاهان نادر شکل گرفته طب سنتی چند هزار ساله چین بر پایه جوشانده انواه موجودات کمیاب شکل گرفته بود. مردم هزاران سال پیش چه در ایران و چه در چین برای رهایی از درد و بیماری تصور می کردند هر علف یا خار و موجود و ریشه ای کمیاب تر باشد احتمالا فواید دارویی و علاج بهتری دارد. همانطو که در ایران هنوز هم هستند کسانی که به طب سنتی و روغن بنفشه اعتقاد دارویی دارند در چین هم هستند. باز وجه مشترکی بین پوتینی های ضد غرب و مدرنیته چینی و ایرانی
البته. این صحبتها هرگز به این معنی نیست که طب سنتی چه در چین و چه در ایران یکسره بی اثر یا بی خاصیت هست. این دستاورد هزاران ساله نیاکان ما برای درست کردن دارو و مرحم هست. همان روغن بنفشه پر از ویتامین ث هست که برای درمان عوارض ویروسهای خانواده سرما خوردگی مانند کرونا خاصیت بالایی دارد. اما زب مدرن و داروهای مدرن بر بنیان همان خواص اما با کارکرد بسیار بیشتر توسعه یافته. کرام متخصص طب سنتی ایرانی یا چینی را میشناسید که خدای نکرده اگر اپاندیس یا حتی عفونت دندان داشته باشد فقط از داروهای سنتی استفاده کند و اعتقادی به جراحی مدرن یا داروی بی هوشی نداشته باشد
چون چنانچه به شهرهای کوچک و شهرستانها و اکثر روستاهای خصوصا شرقی و جنوبی و غربی کمی دور تر از مراکز استانها که اکثریت جمعیت کشور را تشکیل می دهند بیندازید
درصد کودکان و حتی افراد بزرگسال که دچار سوء تغذیه و عدم دسترسی به خوراک کافی و آب سالم و دارو و درمان و بهداشت محیطی و محل زندگی شان هستند
با بین ۷۰ تا ۸۰ درصد مردم را مشاهده خواهیم کرد
متاسفانه سالهاست که هیچگونه آمار گیری و سنجش میدانی واقعی رسمی از میزان توسعه و فراگیری فقر مطلق و فلاکت و بدبختی و محرومیت مردمان کشور خصوصا در روستاها و شهرهای کوچک کشور اصلا صورت نگرفته است
و حوزه بازدید مسولان هم بیشتر به مراکز استانها و
سرکشی به پروژ ه ها برای مراسم بیشتر افتتاح پروژه ها
که بیشتر جنبه تبلیغاتی سیاسی دارد خلاصه بوده و میگردد
و عملا هیچگونه بازدید سرزده از روستاهای اگثرا فقیر و خالی شده از جوانان و مردم عادی بعلت گسترش فقر و فلاکت و بدبختی و عقب مانده گی صورت نگرفته است
خلاصه اینکه اوضاع و احوال اسفبار و فلاکت بارتر کشور و مردم فلکزده و نجیب و شریف و زحمتکش و مظلوم و مهربان ایران بسیار وخیم تر از چیزی است که در امارها و گزارشات اکثرا دروغین دهداران و بخشداران و فرمانداران به استانداران و دولت و نهادهای حکومتی دیده میگردد
رییس جمهور و وزرا و معاونانشان لطف کنند و گاهی بصورت سرزده و حتی ناشناس یک سری به آنجا ها بزنند و از اوضاع بسیار خراب و اسفبار و فلاکت بارتر کشور و مردم فلکزده آگاه شوند
و ببینند که دشمنان ما فقط با موشک و هواپیما و تانک
و زره پوش به ما حمله نمیکنند
چنانکه ایشان ادعا کردند ما شکست ناپذیر ابدی شده ایم !!!!!!؟
بلکه مسولان اکثرا ناکار امد و بی کفایت ... ما
کاری کرده اند که اکثریت ۸۰ درصدی از مردم ایران دچار
مشکلات بزرگی ناشی از گسترش فقر و فلاکت و بدبختی
و عقب مانده گی و سوء تغذیه شده اند
و وقتی ۶۰ میلیون نفر از جمعیت کشور که جزو کارگران
و بازنشستگان و خانواده شان که عضو سازمان تامین
اجتماعی هستند
و باید با حداقل حقوق ۸ میلیون تومان که حدود ۱۶۰ دلار میگردد بسوزند و فقط زنده بمانند
در صورتیکه حداقل حقوق در ۱۷۰ کشور جهان ( حتی
بسیار فقیر ) بالاتر از ماهیانه ۵۰۰ و ۶۰۰ دلار میباشد
دیگر چرا ما باید نگران شکست خوردن در جنگ در جبهه از دشمنان خارجی مان باشیم ؟؟؟
جناب میرسلیم نماینده اصولگرای مجلس انقلابی مردمی
از حزب موتلفه اسلامی بازاریان تهران میباشد !!!!!!؟؟؟
یعنی یک کودک که وزن بالایی داره و در اینده هم به دیابت و سندرم متابولیک مبتلا میشه سوتغذیه(تغذیه بد) داره
گرفتار سوء تغذیه و افت وزن و قد و اندازه هستند
متاسفانه سالهاست که مسولان سری به روستاهای
دور افتاده و بشدت محروم در استانهای خراسان جنوبی و شمالی و کرمان و هرمزگان و سیستان و بلوچستان و کهکیلویه و بویراحمد و ایلام و خوزستان و بوشهر و کردستان و وووو نمیزنند و خبر ندارند
مطالعات علمی دو سال پیش مرکز تحقیقات گوارش شریعتی میگوید:
«رییس انجمن متخصصین گوارش و کبد ایران در ادامه به وضعیت شیوع چاقی و اضافه وزن در ایران پرداخت و ضمن نگران کننده خواندن روند آن گفت: در حال حاضر ۷۰ درصد ایرانیان به چاقی یا اضافه وزن، (۴۷ درصد اضافه وزن و ۲۳ درصد چاقی) مبتلا هستند و ۴.۵ درصد جمعیت کشور نیز چاقی مفرط (مرضی) دارند.»
این آقا (سید هادی موسوی نیک، مدیر سابق!!!) میگوید ۵۷ درصد سوءتغذیه داریم!!
... کنتور ندارد!!!
سوء تغذیه به معنی تغذیه غیر اصولی هست و ربطی به اضافه وزن نداره
بدبختی ما فقط از ( نبود یا کمبود ) مسولان کارامد و کاردان و سالم و پاکدست و وطن پرست و مردم دوست و پر تلاش نیست
و متاسفانه به ( داشتن ) مردمی که تمام اشکالات و اشتباهات و حتی فساد و خیانتهای مسولان ناکار امد و بی کفایت را بخاطر تعصبات و لجبازی های کودکانه نفی کرده و ماله کشی میکنند چون شما نیز بیشتر میباشد







