چرا خدا جبار است؟
غلامعلی رجایی
gholamalirajaee@yahoo.com
ما فارسی زبانها در مقایسه با عرب زبانها در فهم و برداشت از آیات و روایات که تماماً عربی اند دچار محدودیتهای زیادی هستیم. این محدودیت گاه برای ما مشکل ساز هم هست.
اینک چند نمونه
1- وقتی یک عرب واژه خطر را در متن و نوشتهای میخواند بر خلاف ما که با شنیدن این واژه، فوری معنای آسیب و ضرر و زیان به ذهنمان خطور می کند که کاملاً برداشتی اشتباه است، او از این واژه، معنای اهمیت و بزرگی منزلت و موقعیت را درک میکند!
2- واژه دیگر جبار است. ما در فارسی این واژه را مترادف با ستمگری و ظلم کردن میدانیم در حالی که در واقع مفهوم اصلی آن به معنای جبران است!
3- ما در فارسی از واژه مستقیم، معنای راست و بدون انحراف را برداشت میکنیم در حالی که عربها از این واژه استقامت و ایستادگی و پایداری را میفهمند.
4- واژه متکبر هم از این دسته است که ما فارسی زبانها آن را به معنای کسی که غرور زیادی و بی جایی دارد و خود را از دیگران برتر و بالاتر میبیند و میداند تلقی میکنیم در حالی که کبر در زبان و ادبیات عرب به معنای بزرگی و متکبر فقط خداست که هیچ کس در برابر او حق اظهار بزرگی ندارد!
تفاوتها را میبینید!
اجازه بدهید این بحث جذاب را بگذاریم و برویم سر اصل مطلب.
امروز داشتم درباره واژه جبار که در قرآن به عنوان یکی از صفتهای خدا آمده است تأملی میکردم.
چرا خدا جبار است؟ چه چیزی را میخواهد جبران کند، و برای که؟
آدم در میماند! ما گناه میکنیم، ترک طاعت میکنیم، این همه در طاعات و انجام وظایفمان کوتاهی و قصور داریم ولی خدا جبران کننده است!
برای تقریب مطلب در فهم دقیق واژه جبار ناچار به ارائه مثالی هستم.
بیشتر ما کم و بیش با مفهوم و معنای بست زنی در صنعت چینی گری آشنا هستیم.
در سابق که این قدر وضع مردم خوب نبود تا به مجرد ترک برداشتن ظروف چینی آنها را دور بریزند و ظروف تازهای را جایگزینشان کنند شغل مرتبط با چینی آلات در شهرها رونق خاص داشت و هم بر این معنا فامیل بعضی که غالباً براساس شغلشان انتخاب میشد چینی گر، چینی ساز، چینی پرداز و... بود.
به سر مطلب باز گردیم.
امام سجاد در عبارتی زیبا از این معنا پرده بر میدارد و به خدا عرض میکند: «و لا اری لکسری غیرک جابراً»
خدایا من برای درمان شکستگی هایم جز تو جابر ـ بست زنندهای ـ ندارم.
حالا این سؤال پیش میآید: چه چیز در عالم معنا آدم را میشکند؟ بار گناه و دیگر هیچ. این بار اضافی گناه است که بر پشت انسانها چنان سنگینی میکند که کمر و اعضایشان را در هم میشکند و آنها را زمین گیر و در مانده میکند.
این تیر سهمگین گناه است که بال پرواز را میشکند و انسان را از پرواز به سوی اوج و از معراجی که خدا در نماز برای و قرار داده است بازمیدارد.
مگر توبهای کار ساز و گره گشا باشد.
ماه توبه است. خدا آغوش خود را باز کرده است تا ما بندگان فراری را فارغ از دعوتهای مکرر و وسوسههای شیاطین در آغوش گرم و پر مهر خویش جای دهد.
در وقت سحر که بیشتر مردم خوابند و لذا در زمین کمتر گناه میشود لحظه زیبایی است برای انس با خدای جبار متکبر. خدایی که رفیق ماست و یکی از اسامی او در دعای ابوحمزه امام سجاد «یا رفیق» است. خدایی که اهل رفق و مدارا با ما بندگان است و بر خودش رحمت بر بندگان را لازم دانست، رحمتی که همه عالم هستی را فرا گرفته است.
یا من کتب علی نفسه الرحمه.
میشود با دعا به محضر دوست تیرهای گناه را از خود دور کنیم.
ما فارسی زبانها در مقایسه با عرب زبانها در فهم و برداشت از آیات و روایات که تماماً عربی اند دچار محدودیتهای زیادی هستیم. این محدودیت گاه برای ما مشکل ساز هم هست.
اینک چند نمونه
1- وقتی یک عرب واژه خطر را در متن و نوشتهای میخواند بر خلاف ما که با شنیدن این واژه، فوری معنای آسیب و ضرر و زیان به ذهنمان خطور می کند که کاملاً برداشتی اشتباه است، او از این واژه، معنای اهمیت و بزرگی منزلت و موقعیت را درک میکند!
2- واژه دیگر جبار است. ما در فارسی این واژه را مترادف با ستمگری و ظلم کردن میدانیم در حالی که در واقع مفهوم اصلی آن به معنای جبران است!
3- ما در فارسی از واژه مستقیم، معنای راست و بدون انحراف را برداشت میکنیم در حالی که عربها از این واژه استقامت و ایستادگی و پایداری را میفهمند.
4- واژه متکبر هم از این دسته است که ما فارسی زبانها آن را به معنای کسی که غرور زیادی و بی جایی دارد و خود را از دیگران برتر و بالاتر میبیند و میداند تلقی میکنیم در حالی که کبر در زبان و ادبیات عرب به معنای بزرگی و متکبر فقط خداست که هیچ کس در برابر او حق اظهار بزرگی ندارد!
تفاوتها را میبینید!
اجازه بدهید این بحث جذاب را بگذاریم و برویم سر اصل مطلب.
امروز داشتم درباره واژه جبار که در قرآن به عنوان یکی از صفتهای خدا آمده است تأملی میکردم.
چرا خدا جبار است؟ چه چیزی را میخواهد جبران کند، و برای که؟
آدم در میماند! ما گناه میکنیم، ترک طاعت میکنیم، این همه در طاعات و انجام وظایفمان کوتاهی و قصور داریم ولی خدا جبران کننده است!
برای تقریب مطلب در فهم دقیق واژه جبار ناچار به ارائه مثالی هستم.
بیشتر ما کم و بیش با مفهوم و معنای بست زنی در صنعت چینی گری آشنا هستیم.
در سابق که این قدر وضع مردم خوب نبود تا به مجرد ترک برداشتن ظروف چینی آنها را دور بریزند و ظروف تازهای را جایگزینشان کنند شغل مرتبط با چینی آلات در شهرها رونق خاص داشت و هم بر این معنا فامیل بعضی که غالباً براساس شغلشان انتخاب میشد چینی گر، چینی ساز، چینی پرداز و... بود.
به سر مطلب باز گردیم.
امام سجاد در عبارتی زیبا از این معنا پرده بر میدارد و به خدا عرض میکند: «و لا اری لکسری غیرک جابراً»
خدایا من برای درمان شکستگی هایم جز تو جابر ـ بست زنندهای ـ ندارم.
حالا این سؤال پیش میآید: چه چیز در عالم معنا آدم را میشکند؟ بار گناه و دیگر هیچ. این بار اضافی گناه است که بر پشت انسانها چنان سنگینی میکند که کمر و اعضایشان را در هم میشکند و آنها را زمین گیر و در مانده میکند.
این تیر سهمگین گناه است که بال پرواز را میشکند و انسان را از پرواز به سوی اوج و از معراجی که خدا در نماز برای و قرار داده است بازمیدارد.
مگر توبهای کار ساز و گره گشا باشد.
ماه توبه است. خدا آغوش خود را باز کرده است تا ما بندگان فراری را فارغ از دعوتهای مکرر و وسوسههای شیاطین در آغوش گرم و پر مهر خویش جای دهد.
در وقت سحر که بیشتر مردم خوابند و لذا در زمین کمتر گناه میشود لحظه زیبایی است برای انس با خدای جبار متکبر. خدایی که رفیق ماست و یکی از اسامی او در دعای ابوحمزه امام سجاد «یا رفیق» است. خدایی که اهل رفق و مدارا با ما بندگان است و بر خودش رحمت بر بندگان را لازم دانست، رحمتی که همه عالم هستی را فرا گرفته است.
یا من کتب علی نفسه الرحمه.
میشود با دعا به محضر دوست تیرهای گناه را از خود دور کنیم.
گزارش خطا
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۹
انتشار یافته: ۲
جبار در عربي همان رديف مقتدر و قهار است كه از عدلش جهان و دنيا به رستاخيز و قيامت و گرفتن آه مظلوم و نفي ظلم مي آيد.
اما لفظ خطر وقتي به معناي مهم خواهد بود كه با كسره {خ} بيايد و گرنه خطر با فتحه در عربي همان خطر در فارسي معنا مي دهد.
لفظ مستقيم نيز همان راه درست و راست است در عربي كه {اهدنا الصراط المستقيم} در سوره حمد نيز بر اين موضوع گواه است.
آن پايداري كه مي فرماييد در عرب از مستقيم برداشت مي گردد در واقع استقامه است .
مانند {و استقم كما امرت }در رسوره هود.
متكبر نيز در ادبيات فرهنگ رايج فارس زبانان نيز با عرب زبانان هردو مختص باري تعالي است كه {الله اكبر } در واقع جاي برتري و بلندي را براي هيچ شخص و يا حتي در عالم و دنيا و سراسر خلقت را در برابر خدا نفي مي كند.
بله كبر تنها به عنوان بزرگي و متصف به آن كه كهنسالي و اين قبيل باشد با كسر {ك} و فتح {ر}است{قال ربي اني يكون لي غلم و كانت امراتي عاقرا و قد بلغت من الكبر عتيا}سوره مريم آيه 8
و كبري كه از تكبر بشري برآيد در عربي نيز همان معناي مذموم خودش را دارد .
و كبرياء مخصوص ذات جل و علي است.
از نويسنده محترم به جهت نيت و هدفش تشكر مي گردد.
نظرسنجی
آیا به عنوان زن حاضرید با مهریه 14 سکه «بله» را بگویید؟






