پشت پرده ثبت «فرهنگ پهلوانی: بازیهای سنتی زورخانهای» به نام آذربایجان

با وجود آنکه ورزش زورخانهای برای نخستین بار به عنوان میراث ناملموس ایران در یونسکو به ثبت رسیده بود، این آیین کهن ایرانی در پروندهای جداگانه با ادبیات متفاوت به نام آذربایجان نیز ثبت شد؛ اتفاقی که در فضای داخلی مناقشه برانگیز شده و به باور برخی ناظران، این رویکرد محصول سوءمدیریت داخلی و رویه تخاصمی آذربایجان در قبال ایران و ریشههای تاریخیاش است.
به گزارش «تابناک»؛ زورخانه و فرهنگ زورخانه ریشه بسیار قدیمی دارد و در دوران کنونی بیش از آنکه جنبه ورزشی آن مورد تاکید قرار گیرد، جنبه فرهنگیاش محل توجه است و از این منظر نیز در فرهنگ عمومی به عنوان «باستانی» شناخته میشود. ایران در سالهای اخیر فدراسیون بین المللی ورزشهای زورخانهای را به راه انداخت که هرچند نتوانست موفقیت مورد انتظار را به دست آورد، به هر حال حرکتی رو به جلو در راستای توسعه بین المللی ورزشهای زورخانه به شمار میرود.
کمیسیون ملی یونسکو نیز در همین راستا پرونده ثبت فرهنگ و ورزش زورخانهای به نام ایران را بیش از یک دهه پیشنهاد به یونسکو ارجاع داد و سرانجام در ۲۵ آبان ماه ۱۳۸۹ برابر با ۱۶ نوامبر ۲۰۱۰ در اجلاس جهانی یونسکو در کنیا به نام «آیینهای ورزش پهلوانی و زورخانهای» به عنوان میراث معنوی بشریت به ثبت سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی ملل متحد (یونسکو) ثبت شد و در مهلت قانونی مرسوم نیز هیچ کشوری درخواست تشکیل پرونده مشترک و تبدیل به میراث معنوی مشترک دو دولت را مطرح نکرد؛ اتفاقی که درباره شب یلدا رخ داد و به عنوان میراث معنوی مشترک ایران و افغانستان ثبت شد.

با وجود این در اجلاس اخیر یونسکو، آذربایجان توانست جدا از ایران، در پروندهای «فرهنگ پهلوانی: بازیهای سنتی زورخانهای، ورزش و کشتی به نام جمهوری آذربایجان» را به نام خود ثبت کند. این در حالی است که در این اجلاس، گروهی از مقامات ارشد ایرانی حضور داشتهاند و کاری نکردهاند. باید در نظر داشت ایران میتوانست در مهلت مرسوم، نسبت به ثبت یکجانبه زورخانه به نام خود اعتراض کند و دستکم درخواست ثبت مشترک را بدهد که بدین ترتیب از ظرفیت سالیانه آذربایجان برای ایران نیز استفاده میشد.
در واقع هرچند آذربایجان در تداوم رویکردهای خصمانهاش در تمامی ساحتها، از تشکیل پرونده مشترک با ایران در یونسکو نیز اجتناب میورزد، در صورت اعتراض ایران، آذربایجان چارهای جز پذیرش این خواسته به واسطه مقررات یونسکو نداشت. در اطلاعیههایی که پس از این اتفاق از سوی برخی متولیان منتشر شد، هیچ نشانی از اعتراض ایران به ثبت انحصاری این میراث به نام آذربایجان نیست و شواهد نشان میدهد، کمیسیون ملی یونسکو به عنوان نهاد تخصصی قبل از ثبت، هیچ اعتراضی نکرده و خواستار ثبت مشترک نشده است.
باید اشاره کرد، سوای این پرونده، «فرهنگ چای، نماد هویت، مهماننوازی و تعامل اجتماعی» مشترک به نام ترکیه و جمهوری آذربایجان، «روایت ملانصرالدین» به نام جمهوری آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکیه، ترکمنستان، ازبکستان و «نخل خرما، دانش، مهارت، سنت و شیوه تهیه آن» به نام امارات متحده عربی، بحرین، مصر، عراق، اردن، کویت، موریتانی، مراکش، عمان، فلسطین، قطر، عربستان سعودی، سودان، تونس و یمن، ثبت جهانی شدهاند، بدون آنکه به اشتراکات و ریشه ایرانی آنها اشارهای شود و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی نیز نسبت به ثبت این پروندهها واکنش، اعتراض و یا حتی موضعی نشان دهد!
با توجه به آنکه پس از قطعیت ثبت، امکان درخواست برای تبدیل ثبت انحصاری به ثبت مشترک وجود ندارد، عملاً فرصت واخاهی ایران از دست رفته است؛ بنابراین، سوءمدیریت داخلی در این مورد کتمان ناشدنی است و انتظار میرود در این زمینه شاهد پاسخگویی مسئولان مرتبط باشیم. آنچه اکنون باید به عنوان یک دغدغه و نگرانی در نظر داشت این است که آیا موارد مشابهی در آینده نزدیک ممکن است رخ دهد و تدبیری برای عدم تکرار چنین فجایعی وجود دارد یا متولیان فرهنگی کشور به سادگی از کنار این ماجرا میگذرند؟!
سی صد ساله هست بهتره کمی مطالعه کنیم بدون داشتن اطلاعات مطلب ننویسیم
توهماتی از این دست بلای جان تمامی ملل گردیده است.
کشورم هم اگاهی دارم بهتره شما از توهم خارج بشی جناب ملل
بلکه آیین چله آزربایجان نیز به اسم ایران ثبت شد
حالا ما بر سر زورخانه که چه کسی ثبت کند
با هم کشتی می گیریم و تو سر و کله هم میزنیم ؟؟
ای بابا ، اسب اصیل گرانبهای کشور را بردند
و ما بر سر یک نعل شکسته اش دعوا داریم !!!!!!؟
1- چرا هیچ یک از کشورهای همسایه که در بالا ذکر گردید مایل نیستند مشترک با ایران پرونده ای برای یونسکو ثبت بکنند؟!!
2- کارشناسان یونسکو هر پرونده رو بر اساس مدارک متقنی که کشور درخواست کننده ارائه می دهد نسبت به ثبت یک اثر اقدام می کند، مطمئنا جمهوری آذربایجان، امارات و ... مدارک مستدلی نسبت به این ادعا داشت که توانست این مورد را به نام خود ثبت نماید. همچنانکه پرونده جشن مهرگان که ایران این دوره به یونسکو فرستاده بود بعلت عدم مدارک و اثبات مورد قبول قرار نگرفت!
نکته مهم اینکه چرا ما بقیه کشورهارا فاقد تمدن و شخصیت و تاریخ و ... می دانیم و خودمون رو سرسبد همه چی؟؟؟ این نوع تفکر چه در سطح کلان (ملی و اظهارات مقامات رسمی کشور) و چه در سطح عامه مردم نه تنها ضربات سختی به وجهه ایران آمده است بلکه موجب انزوا و حتی تنفر سایر کشورهای اطراف از ما شده است. آیا وقت آن نرسیده هست از صندلی خودبزرگ بینی پایین بیاییم؟؟؟
ایا کتاب خانه
چاپ خانه
گل خانه
چای خانه
مریض خانه هم منشا جمهوری آذربایجانی دارد و به قول شما فارسیزه شده اندو آیا
کلمه زور را هم فردوسی و پیشتر از او از زبان آذری وام گرفته اند ؟ تشکر
ایا واژگانی مثل
کتاب خانه
مریض خانه
قهوه خانه
چاپ خانه
را هم بقول شما فارسیزه کرده اند و در بین فارس زبان ها اصولا جایی برای اسکان وجود نداشته که آن را خانه بنامندو آیا واژه زور را هم فردوسی و پیشتر از او از زبان جمهوری آذزبایجان به عاریه گرفته اند؟
تشکر
در کتیبه بیستون داریوش شاهنشاه این واژه نیز بکاربرده شده
بسه دروغ
اینکه آدم ادعا بگنه ولی یک سند ارائه نده کار انسان های خردمند نیست
تمام اصطلاحاتی که نام بردی متولد اذربایجان هستند. در چند سال سال اخیر. ضمن اینکه چاپ و پای و کتاب و گل به همراه خانه هیچکدام فارسی نیستند
زمانی نصف کره زمین در تصاحب مغولان بود الان کشور مغولستان باید کل تاریخ و فرهنگ دنیا را به اسم خودش باید مصادره کنه؟
گفت: ایرانی
گفتن: پس چرا مزارت ازبکستانه؟
گفت: عذر می خوام
اینکه نصف دنیا را اشغال کرده باشند چیزی را ثابت نمی کند در تاریخ هیچ آثار فرهنگی یا تمدنی که ساخته خود مغولان باشد پیدا نمی کنید همین امروز هم مغولستان از بدبخت ترین کشورهای دنیا است و هنوز هم اقتصادشان بر پایه پرورش گاو و گوسفند و بز و شتر یا خام فروشی است.
مغولستان هنوز هم هیچ فرهنگ تاریخی از خودش ندارد و بیشتر فرهنگ مغولستان منطبق بر روسی و چینی است اگر این کشور پیشینه فرهنگی داشت امروز باید دیده می شد.
چرا نام ترکی نداشته؟
تو که ادعای تمدن داری
این ادعاهای بی سند دیگه نخ نما شده در شاهنامه فردوسی بارها واژه زور به کار رفته است :
دل شیر نر دارد و زور پیل
دو دستش به کردار دریای نیل
ازویست شادی ازویست زور
خداوند کیوان و ناهید و هور
به زور جهاندار یزدان پاک
بیفگندم از دل همه ترس و باک
همش زور باشد هم آیین و فر
همش برز باشد همش شاخ و یال
دل شیر نر دارد و زور ببر
بدین خوب رویی و این فر و یال
بر و بازوی شیر و هم زور پیل
وزو سایه گسترده بر چند میل
.. ز چنگش فتادم نگون زیرپای
بدان زور هرگز نباشد هژبر
دو پایش به خاک اندر و سر به ابر ...
... تو دانی که شاهی دل و چنگ من
به جنگ اندرون زور و آهنگ من
به دست وی اندر یکی پشه ام ...
... به یک دست رستم که تابنده هور
گه رزم با او نتابد به زور
دهها مورد دیگه هست حالا تو برو یک سند به زبان ترکی بیار که واژه زور داشته باشه و از شاهنامه قدیمی تر باشه.
متاسفانه سالهاست دیگران با دزدی از پیشینه فرهنگی ایران می خواهند برای خودشان پیشینه درست کنند و دولتمردان هیچ کاری با این دزدی فرهنگی ندارند و کمتر تلاشی برای شناشاندن فرهنگ ایران در جهان انجام می دهند.








