آیا پوتین میتواند مانع حمله آمریکا به ایران شود؟
رسول جعفريان
کد خبر: ۲۶۳
| | 7627 بازدید

شک نباید کرد که آمدن پوتین به ایران یک امتیاز سیاسی مهم برای کشور ما به شمار میآید. این حقیقتی است که نمیتوان و نباید از آن چشمپوشی کرد. به ويژه با توجه به پيشنهاد مهمي كه رهبر انقلاب و نماينده ايشان از بررسي آن توسط نظام سخن گفتند. در این باره، طی روزهای اخیر به قدر كافي سخن گفته شده و از این سفر به درستي به عنوان نشانهاي برای بالا نشان دادن موقعیت سیاسی ایران استفاده شده است.
صد البته، درباره چنین امری، نباید به رسانههای داخلی دل خوش کرد. مهم آن است که بدانیم این سفر واقعا تا چه اندازه برای ایران و موقعیت دشواری که در برابر کشورهای بزرگ اروپایی و آمریکا دارد، سودمند است و این آیا ميتواند عامل بازدارنده مهمی در برابر تصمیمات آمریکا عليه ما باشد؟
حقیقت آن است که در مواردی، این قبیل اقدامات و یا نتیجهگیریها، به خصوص وقتی صورت تبلیغاتی به خود میگیرد، نه تنها برای شرایط دشوار پیش روی ما سودمند نیست، بلکه غلطانداز نیز هست. به این معنا که ممكن است برخي مسئولان ما، به خصوص کسانی که جوگرا هستند، تصورشان بر این قرار گيرد که دیگر خطر عمدهای ما را تهدید نمیکند و در نتیجه هیچ برنامهریزی ویژهای برای شرایط حساس و دشوار نكنند.
نگاهی به تحولات اوايل سال 2002- 2000 و آنچه در ارتباط با حمله آمریکا به عراق صورت گرفت، میتواند در این مورد به ما کمک کند. در آن زمان، درست در شرایطی که نه فقط روسیه، بلکه فرانسه نیز به عنوان دو کشور دوست و متحد با صدام نهایت مخالفت را با تهدیدهای آمریکا برابر عراق کردند و حتی اجازه ندادند در شورای امنیت قطعنامه ای درباره مجاز شمردن جنگ با عراق تصویب شود، درست در همان شرایط، دولت آمریکا، بیتوجه به خواستههای فرانسه و روسیه دست به حمله زد و از بابت مخالفت آنان هیچ نگرانی به خود راه نداد.
صد البته، درباره چنین امری، نباید به رسانههای داخلی دل خوش کرد. مهم آن است که بدانیم این سفر واقعا تا چه اندازه برای ایران و موقعیت دشواری که در برابر کشورهای بزرگ اروپایی و آمریکا دارد، سودمند است و این آیا ميتواند عامل بازدارنده مهمی در برابر تصمیمات آمریکا عليه ما باشد؟
حقیقت آن است که در مواردی، این قبیل اقدامات و یا نتیجهگیریها، به خصوص وقتی صورت تبلیغاتی به خود میگیرد، نه تنها برای شرایط دشوار پیش روی ما سودمند نیست، بلکه غلطانداز نیز هست. به این معنا که ممكن است برخي مسئولان ما، به خصوص کسانی که جوگرا هستند، تصورشان بر این قرار گيرد که دیگر خطر عمدهای ما را تهدید نمیکند و در نتیجه هیچ برنامهریزی ویژهای برای شرایط حساس و دشوار نكنند.
نگاهی به تحولات اوايل سال 2002- 2000 و آنچه در ارتباط با حمله آمریکا به عراق صورت گرفت، میتواند در این مورد به ما کمک کند. در آن زمان، درست در شرایطی که نه فقط روسیه، بلکه فرانسه نیز به عنوان دو کشور دوست و متحد با صدام نهایت مخالفت را با تهدیدهای آمریکا برابر عراق کردند و حتی اجازه ندادند در شورای امنیت قطعنامه ای درباره مجاز شمردن جنگ با عراق تصویب شود، درست در همان شرایط، دولت آمریکا، بیتوجه به خواستههای فرانسه و روسیه دست به حمله زد و از بابت مخالفت آنان هیچ نگرانی به خود راه نداد.
در آن زمان، روسیه منافع زیادی در عراق داشت و به تعبیری میتوان گفت عراق متحد اصلی روسیه در منطقه خاورمیانه به شمار میرفت.
مقایسه آن شرایط با شرایط فعلی ایران، میتواند به ما ثابت کند که اگر آمریکا به همراه متحدان واقعی خود تصمیم به حمله به ایران گرفته باشد، مخالفت روسیه و حتی حضور پوتین در ایران، نمیتواند مانع حمله آمریکا به ایران شود.
البته فرض ما این نیست که آمریکا چنین تصمیمی دارد، بلكه سخن این است که اگر آمریکا در این زمینه تصمیمی داشته باشد، روسیه در شرایطی نیست که بتواند روی تصمیم آمریکا اثر بگذارد. چنان كه روسیه با همه تهدیدهای خود تاکنون نتوانسته است مانع تصمیم آمریکا برای نصب سیستم موشکی جدید آن کشور در اروپای شرقی شود. هرچند معني اين حرف هم اين نيست كه نبايد از قدرت كنوني روسيه و تضاد منافع آن با آمريكا در برخي موارد، به سود منافع ملي خود بهره برداري كنيم.
در کنار این مطلب، اظهار نظر روزهای اخیر بوش در ارتباط با جنگ سوم جهانی، بالاترین تهدیدی است که تاکنون از زبان سیاستمداران آمریکایی شنیده شده است. این امر نشان دهنده آن است که تهدید جدی است و بیتوجهی به آن، شرایطی را پدید میآورد که شاید بعدها قابل جبران نباشد.
دست کم باید این فرض را جدی گرفت و شرایط سیاسی را که از آن جمله تکیه روی مذاکرات به خصوص مذاکرات هستهای است، چنان پیش برد که فرصت تصمیمگیری قطعی برای آمریکا فراهم نشود.
در این زمینه اعلام پایان یافتن مذاکرات هستهای ـ البته با حفظ مذاکره و مراوده با آژانس ـ که در اظهارات برخی از سیاستمداران ایرانی طی ماه اخیر مطرح شده است، جز فرصتسوزی و ایجاد شرایط مناسب برای تحمیل خواستههای آمریکا بر طرفهای اروپایی، نتیجه دیگری برای ما نخواهد داشت.
مقایسه آن شرایط با شرایط فعلی ایران، میتواند به ما ثابت کند که اگر آمریکا به همراه متحدان واقعی خود تصمیم به حمله به ایران گرفته باشد، مخالفت روسیه و حتی حضور پوتین در ایران، نمیتواند مانع حمله آمریکا به ایران شود.
البته فرض ما این نیست که آمریکا چنین تصمیمی دارد، بلكه سخن این است که اگر آمریکا در این زمینه تصمیمی داشته باشد، روسیه در شرایطی نیست که بتواند روی تصمیم آمریکا اثر بگذارد. چنان كه روسیه با همه تهدیدهای خود تاکنون نتوانسته است مانع تصمیم آمریکا برای نصب سیستم موشکی جدید آن کشور در اروپای شرقی شود. هرچند معني اين حرف هم اين نيست كه نبايد از قدرت كنوني روسيه و تضاد منافع آن با آمريكا در برخي موارد، به سود منافع ملي خود بهره برداري كنيم.
در کنار این مطلب، اظهار نظر روزهای اخیر بوش در ارتباط با جنگ سوم جهانی، بالاترین تهدیدی است که تاکنون از زبان سیاستمداران آمریکایی شنیده شده است. این امر نشان دهنده آن است که تهدید جدی است و بیتوجهی به آن، شرایطی را پدید میآورد که شاید بعدها قابل جبران نباشد.
دست کم باید این فرض را جدی گرفت و شرایط سیاسی را که از آن جمله تکیه روی مذاکرات به خصوص مذاکرات هستهای است، چنان پیش برد که فرصت تصمیمگیری قطعی برای آمریکا فراهم نشود.
در این زمینه اعلام پایان یافتن مذاکرات هستهای ـ البته با حفظ مذاکره و مراوده با آژانس ـ که در اظهارات برخی از سیاستمداران ایرانی طی ماه اخیر مطرح شده است، جز فرصتسوزی و ایجاد شرایط مناسب برای تحمیل خواستههای آمریکا بر طرفهای اروپایی، نتیجه دیگری برای ما نخواهد داشت.
گزارش خطا
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
نظرسنجی
آیا به عنوان زن حاضرید با مهریه 14 سکه «بله» را بگویید؟






