فرهاد قائمی، بازیکن سرشناس و رانده شده تیم ملی والیبال در مصاحبهای جنجالی پیش از المپیک توکیو که منجر به نتایج بسیار ضعیف تیم ملی والیبال شد، غیر مستقیم سرپرست تیم ملی را مافیا صدا زد و از آنچه در حدود ۱۵ سال حضور امیر خوشخبر کارمند وزارت ورزش در تیم ملی والیبال گذشت، به ظن خودش پرده برداشت.
حالا خوشخبر بعد از یک سال کنار گذاشته شدن از تیم ملی بابت همه آن مسائل پشتپرده، بار دیگر سرپرست این تیم خواهد شد. آیا بازگشت او به تیم ملی والیبال کمک میکند یا موجب زنده شدن روندهای غیر شفاف و مافیایی میشود؟
به گزارش تابناک ورزشی؛ پرداختن به سابقه حضور امیر خوشخبر در تیم ملی والیبال، پاسخ به سوال بالا را آسانتر میکند. امیر خوشخبر کارمند وزارت ورزش و جوانان با سابقه فعالیت در بسکتبال، حدود ۲۰ سال پیش با آمدن محمدرضا داورزنی به والیبال، پایش به عنوان سرپرست تیم ملی به این ورزش باز شد. سالهای اول حضورش با وجود مخالفتهای اهالی والیبال، با حمایتهای داورزنی گذشت و رفته رفته جای پایش در والیبال محکم شد.
خوشخبر سالها امین داورزنی در تیم ملی والیبال بود؛ صندوقی از اسرار که گاهی جزئیاتی از داشتههایش فاش شد و گاه هیچکس نفهمید مشکلات در پرده چطور در هماهنگی خوشخبر با داورزنی رفع و رجوع شد. آنچه بر قدرت خوشخبر در تیم ملی والیبال افزود، روابط او با بازیکنان بود، به گونه ای که روابط تا آنجا پیش رفت که گفته شد خودروی میلیاردی برای سرپرست خریدهاند و یا در رژه المپیک ریو چون او حضور نداشت حاضر به شرکت نشدند.
وقتی داورزنی از ریاست فدراسیون والیبال به معاونت قهرمانی وزارت ورزش رفت، خیلی زود احمد ضیایی جانشینش متوجه قدرت غیر متعارف خوشخبر شد و تلاش کرد او را کنار بگذارد. در دوره حضور داورزنی در وزارت ورزش، رابطهی این دو یعنی خوشخبر و داورزنی هم متلاطم شد. اطرافیان داورزنی معتقد بودند خوشخبر جواب سالها اعتماد داورزنی را به درستی نداده و حمایت لازم را از «رئیس» نکرده است. رابطه نزدیک خوش خبر و افشین داوری سرپرست فقط فدراسیون والیبال و حتی علاقه خوش خبر برای ریاست داوری بر فدراسیون والیبال از دلایل این اتفاق بود.
نوع فعالیت خوشخبر در تیم ملی تا آن حد غیر متعارف پیش میرفت که مربی بدون سابقه را روی نیمکت تیم ملی مینشاند و یا به گفته برخی از منابع نزدیک به تیم ملی، در انتقال بازیکنان به ویژه به لیگهای اروپایی نقش داشت. فعالیتهای خوشخبر در سالهای آخر حضور در تیم ملی به آنجا ختم میشد که بر کسی پوشیده نبود حضور در نیمکت تیم ملی در کنار مربیان خارجی، از کانال او میگذرد. حتی شاهد این بودیم مربیانی بدون کمترین سوابق در المپیک روی نیمکت تیم ملی نشستند و این چیزهایی نبود که بدون چراغ سبز این سرپرست قدیمی اتفاق بیفتد.
با بازگشت مجدد داورزنی به والیبال ـ بعد از واگذاری معاونت وزارت ورزش ـ دیگر از آن اعتماد همیشگی میان خوشخبر و داورزنی خبری نبود. در ظاهر به نظر میرسید داورزنی اعتماد گذشته را به او ندارد و نتایج ضعیف المپیک توکیو نقطه پایانی فعالیت خوشخبر و مهرههای پر تعدادش در تیم ملی والیبال بود. آنها کنار گذاشته شدند و تیم ملی بدون او و مهرههایش قهرمان آسیا شد. تیمی جوان و سرحال فارغ از باندبازیهای معمول و با بازیکنان جوان و کادر ایرانی قهرمان آسیا شد.
تصورش دشوار بود که بعد از یک سال، سرپرستی تیم ملی والیبال دوباره به خوشخبر بازگردد. او در یک قدمی سرپرستی تیم ملی والیبال قرار دارد و اصلا بدون اعلام رسمی فدراسیون او را از حالا سرپرست تیم ملی والیبال بدانید. او با نهایی شدن حضورش در تیم ملی، پستهایی در حمایت از سعید معروف کاپیتان سابق تیم ملی در شبکههای اجتماعی گذاشت تا قدرتاش از منابع قبلی را بازیابی کند.
دو گزاره محتمل در بازگشت خوشخبر به تیم ملی والیبال مطرح است؛ اول اعتماد مجدد و حمایت داورزنی از او و دوم خواست بهروز عطایی سرمربی ایرانی تیم ملی برای بازگشت خوشخبر. هر دو اما نتیجهی مشترکی دارد. بازگشت به عصر حلقههای غیر شفاف و دائمی در تیم ملی والیبال.
آنچه بیش از پیش پارادوکس استفاده مجدد از خوشخبر را نمایانتر میکند این است که او در تمام سالها ترجیح به استفاده از مربیان خارجی و چینش دستیاران ایرانی آنها داشت. اما امروز سرمربی تیم ملی یک ایرانی است که شاید با مِتُد خوشخبر در تعریف هژمونی قدرت و دایره افراد تاثیرگذار تیم ملی و دخالت در چینش کادر فنی و بازیکنان همخوانی نداشته باشد.
نویسنده: فراز الوند