«تغییر قانون اساسی»؛ نظام پارلمانی میتواند مشکلات موجود را حل کند؟ / «ریاست جمهوری» یا «نخستوزیری» کدامیک میتوانند راهحل این روزهای ایران باشد؟
در چند روز گذشته، بار دیگر صحبت از تغییر قانون اساسی به میان آمد. ابتدا این محمدرضا باهنر بود که گفت اگر مقام معظم رهبری متقاعد شوند میتوانیم به سمت تغییر قانون اساسی پیش برویم. او همچنین از «جمهوری دوم» سخن گفت. این حرفها بار دیگر به احتمال ایجاد تغییراتی در قانون اساسی و حرکت به سمت نظام پارلمانی دامن زد. چهرههای سیاسی زیادی در این روزها به این مساله واکنش نشان دادند. جلال جلالیزاده ادعا کرد که ۱۴۰۰ آخرین انتخابات ریاستجمهوری ایران بوده و از انتخابات بعدی نظام پارلمانی بر سر کار خواهد بود.
محمود میرلوحی تاکید کرد: به دلیل یکدستی که در قوای کشور مجلس، دولت و قوه قضاییه و شورای نگهبان رخ داده، این نگرانی وجود دارد که هیات بازنگری نیز به همین سمت و سو برود و تمرکز اختیارات و تشدید نکاتی که جریان اصلاحطلب نسبت به آن مسائل پیشنهادهایی دارند، کمتر مورد توجه قرار گیرد.
سیدابوالقاسم رئوفیان، چهره اصولگرا و دبیرکل حزب اسلامی ایرانزمین گفت: اصلاح قانون اساسی با توجه به تغییر و تحولاتی که جامعه جهانی و همچنین جامعه خودمان در سطوح و شئون مختلف از سر گذرانده، نیازی انکارناپذیر و بلکه ضروری است.
مهرداد لاهوتی، فعال سیاسی هم در واکنش به این اخبار بیان کرد: «میخواهم این را بگویم که در تمام این سالها هیچوقت از ظرفیت اصل۵۹ هم استفاده نشد و به نظر من در شرایط کنونی بستر اصلاح قانون اساسی فراهم نیست.»
همه این حرفها نشان میدهد که موضوع تغییر قانون اساسی و حرکت از ریاستجمهوری به سمت نخستوزیری در میان چهرههای سیاسی موضوعی داغ است. به همین منظور میخواهیم نظر شما را هم در خصوص این تغییر بدانیم.
شما تا چه میزان از حدود اختیارات ریاستجمهوری و نخستوزیری آگاه هستید؟
تفاوتهای ریاستجمهوری و نخستوزیری در چیست؟
به نظر شما با تغییر قانون اساسی چه اتفاقاتی ممکن است در زندگی شما پدید بیاید؟
آیا این تغییر جواب درستی به مشکلات این روزهای ایران است؟
چه مشکلاتی را میتوان با این تغییر برطرف کرد؟
یعنی شما هنوز فکر می کنید در ایران احزاب برای تعادل قوا و برای بهبود امور مردم است
یعنی رییس جمهور نمادین میشه
و انتخابش قطعا با رای مردم نیست دیگه
فدارالی کردن حکومت
پاسخگو نیست.
چون برخاسته از رای مردم نیست.
مجلس نگاه کنید.80 درصد مردم در شهرهای مختلف اسم نماینده خودشون نمی دونند.
خب اصلا چرا باید بزنید؟
غارت کردن ابداع می کنید؟ این نماینده ها نه سوادی دارند و نه اخلاصی
اگر قرار باشد نمایندگان مجلس همچنان با نظارت استصوابی و از یک گروه خاص انتخاب شوند، هیچ تفاوتی در اصل موضو ع ایجاد نخواهد گردید .
ابرام آرتیست هم که داریم دیگه مشکل معنی نداره...
طرف میخواد از رو نوشته یه عدد 7 رقمی به بالا بخونه بلد نیست یکان، دهگانش رو رعایت کنه بعد مدیر فلان قسمته متاسفانه قدر نخبگان رو نمیدونیم و به انحا مختلف داریم فراریشون میدیم
کجا یک طرح عملی را این نخبه ها داده اند.
با مقاله نویسی آدم نخبه نمی شود.
ازین همه نخبه تو ایران مونده یا خارج رفته کدام طرح عملی بیرون آمده است
نخبه را باید با عملش نه با ذهنش سنجید
هست؟
طرح که زیاد داده اند. منتها معمولا در قالب یک شرکت و با همکاری کار پیش میرود. مثلا بنز یک شرکت است با تعداد زیادی آدم که دور هم ماشین می سازند. خیلی از آدمهای این شرکت به تنهایی کاری نمی توانند بکنند. بعضی جاها راه دور هم جمع شدن و کار کردن به دلایلی بسته شده. ضمنا چه کسی گفته برگزیده را با ذهنش نمی سنجند؟
همون نخبه هایی که 90 درصدشون بعد از شرکت در المپیاد های علمی توسط سایر کشورها برده می شوند.
تا زمانیکه آدم با سواد جایگاهی نداشته باشند کار به دست همین به ظاهر دکتراها ی بی سواد هست و وضع اقتصاد.اجتماع.سیاسی و....خلاصه همه چیز روبه خرابی و ویراتی می رود.






