در دنیای امروز، جایی که سازمانهای بینالمللی مانند سازمان بهداشت جهانی و یونسکو خشونت در مدارس را به عنوان یکی از موانع اصلی توسعه پایدار و حقوق کودک شناسایی کردهاند، انکار وجود چنین پدیدهای در ایران نه تنها غیرعلمی است، بلکه به نوعی همدستی با تداوم آسیبها محسوب میشود.
به گزارش سرویس اجتماعی تابناک، حامد علامتی، رئیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، در یک نشست خبری، در پاسخ به سؤال یک خبرنگار مبنی بر وضعیت خشونت در مدارس، با استدلالی سادهانگارانه اظهار داشت: «قبول ندارم که در مدرسه خشونت رخ میدهد. ما معلمان نجیبی داریم و وزیر آموزشوپرورش هم در این زمینه جدی است.» این استدلال، که بر پایه انکار واقعیتهای میدانی بنا شده، نه تنها با استانداردهای جهانی همخوانی ندارد، بلکه به عنوان یک روش "صورت مسئله را پاک کردن"، مانع از مداخلات لازم میشود. خبرنگار حاضر به درستی به وی یادآور شد که چنین انکارهایی، ترک فعلها را غیرقابل پیگیری میسازد.
تعاریف جهانی از خشونت در مدارس و رتبه ایران
بر اساس استانداردهای جهانی، خشونت در مدارس شامل طیف وسیعی از رفتارها است: خشونت جسمی (مانند ضربوشتم و تنبیه بدنی)، کلامی (توهین و تحقیر)، روانی (زورگویی و طرد اجتماعی)، جنسی (آزار جنسی)، خودآزاری (رفتارهای آسیبرسان به خود) و ساختاری (تبعیض نژادی، جنسیتی یا اقتصادی). گزارشهای جهانی مانند گزارش یونسکو نشان میدهد که هر ماه، یک سوم دانشآموزان در جهان مورد زورگویی قرار میگیرند و بیش از ۳۶ درصد درگیر درگیریهای فیزیکی میشوند.
در رتبهبندیهای اخیر، ایران در حدود رتبه ۳۰-۳۵ از بیش از ۵۰ کشور بررسیشده قرار دارد؛ بالاتر از میانگین خاورمیانه، اما با تمرکز بر خشونت کلامی و روانی در استانهای مرکزی. این رتبهبندی، که بر پایه نظرسنجیهای گسترده از دانشآموزان و معلمان استوار است، نشاندهنده وجود انواع خشونت است، نه یک "حرف نادرست" که با انکار حل شود.
رواج ۲۰درصدی خشونت
مطالعات ایرانی نشان میدهد که خشونت کلامی و جسمی در مدارس راهنمایی و دبیرستان رایج است و اغلب توسط معلمان یا دانشآموزان اعمال میشود. برای مثال، در یکی از استانهای مرکز کشور، بیش از ۲۰ درصد دانشآموزان گزارش کودکآزاری (شامل خشونت از سوی برخی از معلمان) دادهاند. همچنین رویکرد آقای رئیس کانون، ریشههای ساختاری خشونت را نادیده میگیرد: فشارهای اقتصادی بر معلمان، کمبود منابع آموزشی و فرهنگ تنبیهمحور که از دوران گذشته بر جای مانده.
یونسکو تأکید دارد که انکار خشونت، چرخه آن را تداوم میبخشد و به کاهش عملکرد تحصیلی، افزایش ترک تحصیل و مشکلات روانی منجر میشود. در ایران، جایی که حداقل ۲۰ درصد دانشآموزان خشونت را تجربه میکنند، چنین استدلالی نه تنها غیرمسئولانه است، بلکه حقوق کودک را طبق کنوانسیون سازمان ملل نقض میکند.
معلمان هم قربانی خشونت هستند
اما خشونت در مدارس یکطرفه نیست؛ معلمان نیز قربانیان جدی این پدیدهاند و استدلال آقای رئیس کانون با تمرکز صرف بر "نجابت" معلمان، حقوق آنها را نادیده میگیرد.
گزارشها نشان میدهد علاوه بر سختگیری برای تعدادی از معلمین فعال سیاسی که البته در خارج از مدرسه رخ میدهد، درگیریهای فیزیکی با دانشآموزان پرخاشگر (به ویژه در مناطق حاشیهای)، تهدیدهای کلامی از سوی والدین ناراضی، و حتی حملات سختتر و سنگینتر به مدارس که معلمان را نیز در معرض خطر قرار میدهد.
روشهای متعدد خشونت علیه معلمان، از جسمی (ضربوشتم توسط دانشآموزان یا والدین) تا روانی ، کلامی و ساختاری (کاهش حقوق و عدم حمایت قانونی) را شامل میشود. ویدیوهای منتشرشده در سالهای اخیر، مانند بریدن مو یا کتکزدن معلمان توسط مدیران، نشاندهنده عمق این بحران است.
مطالعهای در جنوب ایران در سالهای اخیر بر اساس پرسشنامه خشونت مدرسهای، سطوح بالای خشونت معلمان علیه دانشآموزان و بالعکس را تأیید میکند، و تأکید دارد که بدون حمایت از معلمان، چرخه خشونت قطع نمیشود. برای جلوگیری از ضایع شدن حقوق معلمان، نیاز به سیاستهای حمایتی مانند بیمه روانی، آموزش مدیریت خشم و قوانین محافظتی فوری است. انکار خشونت، حقوق آنها را بیش از پیش آسیبپذیر میسازد و مانع از ایجاد محیطی امن برای همه ذینفعان میشود.
در این میان، به نظر می رسد اشتباهاتی فاحش در سیاستگذاریهای اخیر کانونپرورشفکریکودکانونوجوانان رخ داده و لازم است شرایط جدیدی بر این نهاد حاکم شود.
،برای رهایی از این چرخه، ایران نیاز به پذیرش واقعیتها بر اساس استانداردهای جهانی دارد: برنامههای آموزشی اجباری برای معلمان، نظارت مستقل بر مدارس و حمایت از قربانیان (دانشآموزان و معلمان). انکار، نه تنها مشکل را حل نمیکند، بلکه آن را عمیقتر میسازد. زمان آن رسیده که مسئولان، به جای توجیه، اقدام کنند – برای سعادت نسل آینده. کانون پرورش فکری با این نوع نگاهها، هر روز ، افول بیشتری را تجربه خواهد کرد.