قاب عاشقانه‌ای که دیروز سن سیروس را زیباتر کرد

بعضی از عکس‌ها حرف می‌زنند، مثل عکس بوسه‌ی زیبای الهه به پیشانی همسرش در شب گلزنی ابوذر صفرزاده.
کد خبر: ۱۳۳۲۳۲۶
| |
2088 بازدید

قاب عاشقانه‌ای که دیروز سن سیروس را زیباتر کرد

به گزارش تابناک به نقل از طرفداری، در پشت صحنه تمام گل‌های تماشایی، عمیق‌ترین لبخندها روی صورت زن‌هایی نشسته است که روز قبل مرد خانه را برای رقم زدن همین لحظه بدرقه کرده‌اند. دخترهایی که زندگی‌شان از دور موجب غبطه است اما از نمای نزدیک‌تر، شب‌ها و روزهای طولانی از معشوق خود دور بوده‌اند. تنها کسانی که در روزهای شکست بارها و بارها این جمله را در گوش این مردهای غمگین تکرار می‌کنند؛ «من به تو افتخار می‌کنم» همان‌هایی که باید لبخند بزنند، باید آرام باشند و امن. در حاشیه مسابقه ملوان و خیبر، یکی از همین دخترها با انگیزه زیاد و در سودای پیروزی ملوان به استادیوم خانگی آن‌ها آمده است. پیراهن سفید و آبی این تیم را به تن کرده و ۹۰ دقیقه با انگیزه‌ای وصف نشدنی نام این تیم را فریاد می‌زند،

الهه متولد اصفهان است اما برای هوادار ملوان بودن یک دلیل بزرگ دارد؛ همسر او یکی از یازده بازیکنی است که در میدان برای این تیم می‌دود و الهه هم وظیفه‌ای جز تشویق تیم همسرش ندارد. پس در روز سرد استادیوم سن‌سیروس، حوالی دقیقه ۷۱، وقتی ابوذر به هوا می‌پرد و به زیبایی دروازه دیناروند را باز می‌کند؛ الهه هم از سکوها جدا می‌شود و با مشت‌های گره کرده و فریادی از ته دل به خوش‌‌حال‌ترین زن آن استادیوم تبدیل می‌شود. همان حسی که الهه دیروز در سن‌سیروس تجربه کرد و با همین گل ملوان به صدر جدول لیگ رسید. ۲۰ دقیقه بعد وقتی ملوانی‌ها غرق در شادی‌اند و خیبری‌ها از فرط ناراحتی روی زمین افتاده‌اند، ابوذر در میان جمعیت همسرش را پیدا می‌کند و از میان نرده‌ها پیشانی‌اش را به پیشانی او می‌چسباند تا این حس، این شادی وصف ناپذیر را مثل تمام لحظه‌های خوب و بد دیگری که در زندگی مشترک تجربه کرده‌اند؛ با هم شریک شوند.

قاب عاشقانه‌ای که دیروز سن سیروس را زیباتر کرد

شب تماشایی زوج جوان و عاشق فوتبال ایران با ثبت چند عکس کامل‌تر می‌شود؛ آن‌ها نمی‌دانند که سوژه عکاس تیم شده‌اند اما ثبت این لحظه عاشقانه حتی از پیروزی حیاتی ملوان زیباتر و شاید مهمتر است پس دوربین‌ها روی آن‌ها زوم می‌شوند و صدای شات‌های متوالی در هیاهوی جمعیت گم می‌شود. شات‌هایی که عکس روز «ایران» را خلق می‌کند.

قصه آشنایی این زوج هم به اندازه زیادی جالب است، ابوذر در روایت اینکه چطور با الهه آشنا شده است و وقتی به او می‌گویم حتی اگر غیرقابل پخش است، تعریف کن، می‌خندد و می‌گوید: «قابل پخش اما غیرقابل باور است! من در اصفهان بازی می‌کردم و همسرم در کلینیک فیزیوتراپی کار می‌کرد. اولین باری که دیدمش، همان ثانیه اول متوجه شدم که دختر رویاهایم را پیدا کردم. همان دقیقه اول به او گفتم می‌خواهم با تو ازدواج کنم! باورش نمیشد اما ۶ ماه بعد عقد کردیم!» پسر ملوانی‌ها تک تک این جملات را با احساس زیاد و همراه با خنده تعریف می‌کند، او با شوخی ادامه می‌دهد: «اینه که میگن پسر اگه قصدش گرفتن باشه، می‌گیره‌ها» در ادامه با الهه صحبت می‌کنم؛ او با ذوق ادامه می‌دهد: «دیروز همان لباسی را پوشیدم که اولین بار وقتی خانم‌ها را در انزلی به استادیوم راه دادند، تن ابوذر بود. روی پیراهن نوشته «Malavan Fan Day»، خاطرم هست که در آن روز به فولاد چهار گل زدیم، دیروز هم احساسم می‌گفت قرار است ببریم و همین پیراهن را پوشیدم. بعد از بازی هم رفتم که به همسرم خسته نباشید بگویم و اصلا نمی‌دانستم که قرار است عکسی از ما گرفته شود اما خب عکس زیبایی ثبت شد.»

 عکسی که توسط عکاس ملوان ثبت و در صفحه رسمی این باشگاه منتشر شد را باید زیباترین عکس این شش هفته‌ای که از فوتبال ایران گذشته است؛ دانست. قصه‌ی عشق الهه و ابوذر با پیشانی‌های به هم چسبیده، قصه‌ی خستگی و لبخند، قصه‌ی خواستن و رسیدن. جایی که حاشیه مهم‌تر و زیباتر از متن شد.

اشتراک گذاری
برچسب ها
سلام پرواز
سفرمارکت
گزارش خطا
برچسب منتخب
# خروج از ان پی تی # مکانیسم ماشه # جنگ ایران و اسرائیل # عملیات وعده صادق 3 # مذاکره ایران و آمریکا # آژانس بین المللی انرژی اتمی # حمله آمریکا به ایران # حمله اسرائیل به ایران # اسنپ بک
نظرسنجی
مهم‌ترین اولویت دولت چه باید باشد؟
الی گشت