بازدید 11626
۹
نگاه به سلبریتی‌ها در نقش سیاست‌گذار؟

وقتی سعید حجاریان از تجربه انتخابات 96 و کمپین 97 عبرت نمی‌گیرد

هرچند ظرفیت تهییج گیری سلبریتی‌ها قابل توجه است و در رویدادهایی نظیر زلزله که همراستا با خواست عمومی و طرفدارانشان بود، این نقش بسیج عمومی نمودار شد اما اینکه تصور کرد مثلاً رای دهندگان به یک جریان اقبال نشان ندهد و این نقش این بسیج عمومی بتواند مسیر را تغییر دهد، با واقعیت‌ها تطبیق ندارد.
کد خبر: ۸۱۴۱۳۹
تاریخ انتشار: ۱۵ تير ۱۳۹۷ - ۲۰:۲۰ 06 July 2018

موضع گیری‌ اخیر سعید حجاریان یکی از عناصر فکری کلیدی اصلاحات درباره افزایش نقش سلبریتی‌ها در امر سیاسی، نشان می‌دهد اصلاح طلبان بحران اعتماد عمومی را با نگرانی رصد می‌کنند اما راهکاری که برای آن در نظر گرفته‌اند، این گمانه را پررنگ می‌سازد که از تجربه انتخابات 96 درس نگرفته‌اند و تازه به سراغ روشی رفته‌اند که یک جریان در انتخابات در پیش گرفت و بیش از آنکه بتواند از آن بهره برداری کند، آسیب دید.

به گزارش «تابناک»؛ مجموعه اتفاقاتی که در هفت ماه اخیر رخ داده، اصلاح طلبان را با افزایش نگرانی از بحران بی‌اعتمادی عمومی مواجه ساخته است. اصلاح طلبان همواره خود را جریانی معرفی می‌کردند که یک پا در حاکمیت دارد و یک پا در جامعه مدنی که این جامعه مدنی به مرور به طبقه متوسط شهرنشین تقلیل یافت اما با توجه به آنکه این بخش از جامعه ایران، ابعاد بسیار وسیعی داشت، اصلاح طلبان به همین میزان نفوذ و تداوم به کارگیری تعبیر جامعه مدنی برای آن قانع بودند.

با تضعیف نقش اصلاح طلبان در ساختار قدرت و کاهش لابی‌گری آنها برای پیشبرد امور، طبقه متوسط شهری تنها سرمایه آنها بود اما پالس‌هایی که این جریان در هفت ماه اخیر در سطح جامعه و همچنین در فضای مجازی دریافت کردند، نگرانی‌ها این جریان را نسبت به تداوم حمایت طبقه متوسط از آنها رو به فزونی بخشیده و برخی از عناصر این جریان به صراحت تاکید کرده‌اند که این جریان با بحران اعتماد عمومی مواجه هستند و این تصور نسبت به آنها تقویت شده که این جریان به دنبال قدرت است و وقتی به قدرت برسد، برای مطالبات جامعه مدنی اقدام موثری انجام نمی‌دهد.

آنچه باعث شد این باور تقویت شود، بی‌عملی و حتی کارشکنی شماری از شناخته شده ترین چهره‌های اصلاح طلبی است که در دولت‌های یازدهم و دوازدهم بر کرسی قدرت تکیه زدند و یک گام برای پیگیری حتی یکی از شعارهای اصلاح طلبان در همان بخش‌هایی که این اشخاص صاحب قدرت شده بودند را برنداشتند. در این شرایط اصلاح طلبان ظاهراً تصمیم گرفته‌اند، از ابزارهای تهییج گیری استفاده فراگیرتری داشته باشند و با این وسیله افکارعمومی را مدیریت کنند.

در همین ارتباط سعید حجاریان به اعتماد گفته است: «ممکن است، مردم جملگی اصلاح‌طلبان را پس بزنند و میان هسته سخت پالایش شده و دیگر اصلاح‌طلبان تمایزی نگذارند... اصلاح‌طلبان در صورت قرار گرفتن در چنین وضعیتی باید سیاست‌های خود را به‌تعبیر مولانا از دهان غیر مطرح کنند. به این معنا که سیاست‌های‌شان را نخست با گروه‌های مرجع جدید شامل هنرمندان، مشاهیر و... در میان بگذارند و پس از دریافت بازخوردها و اعمال تغییرات احتمالی، سیاست‌ها توسط همان گروه‌های مرجع جدید در جامعه منعکس شود. یعنی عملا اصلاح‌طلبان در این فاز در پشت صحنه قرار بگیرند.»

تعابیر حجاریان نشان می‌دهد اصلاح طلبان به دنبال نقشی فراتر از تهییج گری برای سلبریتی‌ها هستند و یا دست کم این طور وانمود می‌کنند. اطلاح طلبان از گذشته تاکنون به سلبریتی‌ها نقشی فراتر از تهییج گر نمی‌دادند و با توجه به آنکه شبکه هنرمندان را در اختیار داشتند، هنرمندان این نگرانی را داشتند که با عدم همراهی با این تهییج گری به حاشیه رانده شوند. بنابراین خبری از سهم دادن به هنرمندان نبود. حتی در جریان انتخابات شورای شهر که هنرمندان به دنبال قرار دادن چند چهره مشخص در لیست اصلاح طلبان بودند، یکی از این گزینه‌ها نیز به این لیست راه داده نشد و محفل اصلاحات لیست را تعیین و اغلب سلبریتی‌ها از آن حمایت کردند.

حتی محمدعلی ابطحی نیز به صراحت گفته بود درباره هنرمندان نقشی بیش از تهییج گر قائل نیست و تاکید کرده بود: «نباید از این گروه توقع یک تحلیلگر سیاسی داشته باشیم. خودشان نیز چنین ادعایی ندارند. آن ها حساس هستند چون ذات هنرمند حساس است و این حساسیت را بروز می دهد. باید آنان را درک کرد و دانست که یک جریان فرهنگی هنری، ورزشی و … جریانی نیست که از آن توقع بررسی و یک تحلیل سیاسی داشته باشیم. نباید در حد یک کنشگر سیاسی از آن ها توقع داشت و خودشان نیز چنین ادعایی ندارند.»

اکنون با تعابیری که حجاریان به کار برده، نه تنها قرار لیست‌های انتخاباتی با هماهنگی آنها تنظیم شود، بلکه حتی قرار است در تعیین سیاست‌های اصلاح طلبان نیز سهیم شوند و پس از تنظیم این سیاست‌ها، آنها را سلبریتی‌ها در میان گذاشته شده و ویرایش شود و نسخه نهایی تنظیم شود. در واقع در دوران تازه، بخش قابل توجهی از مرجعیت سیاست‌گذاری به سلبریتی‌ها منتقل می‌شود اما آیا واقعاً سلبریتی‌ها مرجعیت سیاسی و اقتصادی دارند و می‌تواند توده مردم را به هر سو که خواستند سوق دهند؟

در این زمینه یک تجربه سیاسی شکست خورده متعلق به انتخابات سال 1396 وجود دارد که یکی از کاندیداها کوشید از یک خواننده زیرزمینی با مخاطب میلیونی استفاده کند اما با توجه به آنکه بدنه طرفدار آن خواننده یا در سمت اصلاح طلبان بودند یا اساساً اولویت‌شان مشارکت سیاسی نبود، این تجربه شکست خورد و این به اصطلاح سلبریتی نتوانست حتی درصدی از طرفدارانش را که عدد معناداری باشد، به نفع کاندیدای مورد حمایتش پای صندوق بیاورد.

همچنین یک تجربه اقتصادی ناکام در سال 1397 ثبت شد و کمپین «نه به خرید» که توسط علی کریمی به راه افتاد و طیف گسترده‌ای از سلبریتی‌ها را با خود همراه کرد، به طور کامل شکست خورد. هرچند منطق عرضه و تقاضا مبنای این کمپین بود اما با توجه به دورنمای اقتصاد ایران، جامعه حاضر نشد قید اولویت‌های اقتصادی‌اش که حفظ ارزش دارایی‌اش با تبدیل به ارز، طلا، خودرو و... بود، بزند و به طرحی بپیوندد که اگرچه امیدهای نسبت به آن وجود داشته اما تقریباً فرجامش برای همگان مشخص بود.

در مقابل تجربه معکوسی در سال 1397 ثبت شد و آن هم تحریم افطاری رئیس جمهور با هنرمندان توسط گروهی از هنرمندان بود. در نگاه اول این گمانه وجود داشت که چنین تحرکاتی، دندان نشان دادنِ بخشی از اصلاح طلبان به هسته تصمیم ساز و تصمیم گیر در دولت دوازدهم بوده اما مرور زمان نشان داد که این اتفاق خارج از اراده تشکیلات مدیریت و کنترل هنرمندان با محوریت مسجدجامعی و بهشتی رخ داده و حتی برخی هنرمندان بابت چنین اقدامی تحت فشار نیز قرار گرفتند. با این حال چرا سلبریتی‌ها دست به چنین اقدامی زدند و مقابل بخشی که همواره نقش تهییج‌گرش را داشتند، ایستادند؟

علت مشخص این واکنش سلبریتی‌ها، بازخوردهایی بود که آنها از فضای مجازی دریافت کردند. بسیاری از آنها زیر هر پست اینستاگرامی یا هر توییتی با هزاران پیام مواجه شدند که با شدیدترین ادبیات ممکن آنها را به واسطه حمایت شان از گزینه‌های اصلاح طلبان در چند انتخابات اخیر مورد نقد قرار دادند و آنها را در شرایط امروز کشور مقصر می‌دانستند. این گروه با عدم حضورشان و نقدهایی که روز به روز رادیکال‌تر می‌شود، سعی کرده‌اند به مخاطبان‌شان نشان دهد هیچ جریان سیاسی را نمایندگی نمی‌کنند و نقشی فراتر از بیلبورد تبلیغاتی اصلاحات برای خود قائل شده‌اند.

به تعبیر دیگر اینکه تصور کرد سلبریتی‌ها به فالوئرهای میلیونی‌شان جهت می‌دهند، آنچنان دقیق نیست و حتی در این زمانه این فالوئرها هستند که با فشار وارده به سلبریتی‌ها در فضای مجازی و حقیقی، به رفتارها آن سمت و سو می‌بخشند. بر این اساس اینکه تصور کرد یک میلیون فالوئر یک بازیگر، به او به چشم مرجع سیاسی و اقتصادی‌شان می‌نگرند و اکنون می‌توان با تقسیم قدرت با سلبریتی‌ها، از این مرجعیت استفاده کرد، تحلیل اشتباهی است که مصادیق آن مورد اشاره قرار گرفت.

هرچند ظرفیت تهییج گیری سلبریتی‌ها قابل توجه است و در رویدادهایی نظیر زلزله که همراستا با خواست عمومی و طرفدارانشان بود، این نقش بسیج عمومی نمودار شد اما اینکه تصور کرد مثلاً رای دهندگان به یک جریان اقبال نشان ندهد و این نقش این بسیج عمومی بتواند مسیر را تغییر دهد، با واقعیت‌ها تطبیق ندارد. از این منظر چنین تصور می‌شود که اگرچه جریان‌های سیاسی نباید از ظرفیت ارزشمند سلبریتی‌ها غافل شوند اما امر سیاسی، نیاز به راهبردهای جدی دارد که از دل جریان‌های سیاسیِ برآمده از میان مردم شکل می‌گیرد و اگر جریان سیاسی بدنه اجتماعی‌اش آسیب ببیند، نمی‌تواند با چنین روشی مستمراً در صحنه سیاسی موثر ظاهر شود.

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۴
انتشار یافته: ۹
این یارو که عکسش رو گذاشتید سلبریتی نبود و نیست
اصلاح طلبان که از ورود افراد اگاه به عرصه سیاست
می ترسند ، با گفتمان « بزن و برقص» طیفی از بازیگر و سلبریتی را وارد عرصه سیاست کرده اند تا به عنوان پیاده نظام برای حقوق های نجومی وژن خوباشون از ملت بیعت بگیرند...اما دیگه این حربه جواب نمی ده .
در همایش های انتخاباتی اصلاح طلبان ، ۵ دقیقه کاندید مورد نظر صحبت می کنه ، ۹۵ دقیقه اجرای کنسرت و استنداپ کمدی توسط سلبریتی هاست!!!
این شیوه رای اوری هیجانی ،خیلی زود هم هشتک «پشیمانم» را به دنبال داره!!
البته تتلو سلبریتی به شمار نمیاد
نویسنده محترم ایا هنرمندان اکثرا به جز زیبایی ظاهری چیز دیگری دارند وجدانا نه
اصلاح طلبان نقش سوپاپ اطمینان را دارند
هیچ کس فکرشون نمیکرد که تتلو بتونه مسیر انتخابات رو تغییر بده .
بازم نتیجه انتخابات در صورت مشارکت بالا جواب اصولگراها رو میده
برادر گرامی اصلاح طلبان مانند بوکسور دست و پا بسته ای است در مقابل حریفی که به هیچ قانونی احترام نمیگذارد و از حمایت داور هم برخوردار است.
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار