افتضاحی به نام استقلال؛ هیأت مدیره، مدیرعامل، سرمربی و کاپیتان علیه هم!
وضعیت بیشتر استقلالیهایی که دیشب پای نود نشسته بودند تا علت ناکامی تیمشان را ببینید، توصیفی بهتر از جمله دو کلمهای سید مهدی رحمتی نداشت که گفت: «هنگ کردم!»؛ تیمی که مدیرعاملش با خنده آزاردهندهای میگوید، بازیکنان تیمم شبزندهدارند و صبحها میخوابند و عضو هیأت مدیرهاش پشت تلفن به درگیری لفظی مربی و کاپیتانش میخندد. استقلال این روزها همین است. مجموعهای از کوتولهها که معلوم نیست، چگونه در ظرف بزرگی چون استقلال جای گرفتهاند و حالا آبروی باشگاه را حراج کردهاند!
به گزارش «تابناک»، نودِ ویژهِ نگونبختی استقلال یک شب پرحاشیه را پشتسر گذاشت؛ شبی که در آن استقلالیها به جای آنکه در فاصله کمتر از دو روز تا بازی حساسشان برابر ذوبآهن روی اتحاد و انسجام تیمشان و برطرف کردن مشکلات متمرکز باشند، ساعت ۱:۳۰ دقیقه بامداد داشتند روی آنتن زنده برنامه تلویزیونی آبروی همدیگر و مهمتر از آن باشگاه را میبردند تا نگرانیهای هواداران استقلال در این روزها دو چندان شود.

چطور ممکن است کسی مدیرعامل تیمی باشد و روی آنتن زنده بازیکنان تیمش را مسخره کند و بگوید آنها صبحها میخوابند؟ چطور ممکن است کسی عضو هیأت مدیره باشد و روی آنتن از مشاجره کاپیتان و سرمربی با آن صدای بلند بخندد؟ این آدمها از کجا به استقلال پیوستند که حالا اینقدر ساده چوب حراج به آبروی باشگاه می زنند؟
دیشب بار دیگر در نود و البته برای دقایق کوتاهی پردهها کنار رفت و حقایق فوتبال ایران آشکار شد؛ ساختار بزرگی با گردش مالی بسیار چشمگیر و آدمهایی که اصلا در حد و اندازههای این جایگاه نیستند؛ مدیرانی که بر اساس رابطه به فوتبال تزریق شدهاند و نتیجهاش شده بلبشویی که در حال حاضر در استقلال میبینیم. یکی داماد فلانی است و دیگری با شریک تجاری فلان معاون وزیر و یکی دیگر، یار غار یکی از بزرگان مملکتی و خلاصه هر کس تا جایی که زورش رسیده، دوست و رفیق و آشنای خود را وارد این ساختار کرده و حالا که باشگاه به این روزگار مفتضح گرفتار شده، کسی نیست که پا پیش بگذارد و به هواداران باشگاه بگوید: ببخشید که به دلیل زیاده خواهی ما، تیم محبوبتان به این روز افتاده.
استقلال مثل همه تیمها در تاریخ خود شکستهای سنگین زیادی داشته که البته تماما در زمین مسابقه و در یک رویارویی مستقیم و عادلانه رقم خورده است؛ اما بیشک آنچه دیشب در نود رخ داد، بزرگترین شکست تاریخ این باشگاه بود؛ جایی که هم بازیکنان تیم از آنچه در پس پرده میگذرد، ناامید شدند و هم هواداران؛ جایی که برخی حیثیت باشگاه را لکهدار کردند. اگر تا پیش از این در کتابهای ادبیات می خواندیم که برای ویرانی چیزی یا جایی، کارهای بزرگ را به آدمهای کوچک واگذارید، امروز و با دیدن حال و روز استقلال این تمثیل را میتوانیم به عینه ببینیم. استقلال نام بزرگی بود که به آدم های کوچک سپرده شد.
منظورت از "مجموعهای از کوتولهها " چيه؟. فكر نميكني شبيه روزنامه هاي زرد صحبت ميكني؟ واقعا عجيبه
مثلا روزنامه نگاريد يا لات چاله ميدون؟







