بازدید 29359
توضیحات قابل تأمل یک مدیر سینمایی دهه شصتی؛

آیا شلاق خوردن عده‌ای به خاطر ممنوعیت «ویدیو» توسط وزارت ارشاد قابل دفاع است؟

توجیهات حیدریان برای ممنوعیت ویدیو در این سال‌ها برای هر ایرانی دارای سنی بیش از سی سال غیرقابل هضم است. برای هر چهره غیرمتخصصی نیز واضح است که ممنوعیت ویدیو و سپس جرم‌انگاری حمل، نگهداری و خرید و فروش ویدیو و دستگاه پخش ویدیو، تا چه حد برآمده از شوخ طبعی بود و حتی وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز از این سیاست اشتباه به درستی با لفظ «مضحک» یاد کرده بود.
کد خبر: ۶۳۶۷۹۴
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۹ 31 October 2016
آیا شلاق خوردن عده‌ای به خاطر ممنوعیت «ویدیو» توسط وزارت ارشاد قابل دفاع است؟
پس از نقدهای مطرح درباره روند سیاست گذاری و مدیریت سینمای ایران در دهه شصت، محمدمهدی حیدریان، یکی از مدیران کلیدی این دوران به تازگی در گفت‌وگویی به بیان توجیهاتی درباره این دهه پرداخته که اگر قرار بر اتکا بر این استدلال‌های مدیران دهه شصتی باشد، باید بسیاری از ابزارهای نوین اطلاع رسانی از جمله اینترنت را کامل ممنوع و از دسترس عموم خارج کرد!
 
به گزارش «تابناک»؛ وقتی سیدمحمد بهشتی که برادرش دبیر هیأت دولت وقت بود به همراه فخرالدین انوار در سال 1362 کنترل سینمای ایران را کامل به دست گرفتند، خشت اول را کج گذاشتند و بدین ترتیب دیوار سینمای ایران برای دوره طولانی به اجبار و اصرار ایشان کج بالا رفت. آن گونه که هوشنگ گلمکانی، سردبیر مجله فیلم در گفت و گو با فریدون جیرانی تأکید کرده بود، یکی از شروط این دو مدیر برای در اختیار گرفتن کنترل سینما، تعطیلی ویدیوکلوپ‌ها بود و این خشت اولی بود که انوار و بهشتی کج گذاشتند.
 
بهشتی و انوار در روندی که شکل دادند، تنها نبودند و چهره‌های دیگری نیز در این بازی مشارکت فعال داشتند. علاوه بر سیدمحمد بهشتی ـ که در یک گفت وگو، به جای پاسخ به روند اشتباه دهه شصت، به طرح اتهاماتی درباره سینماگرانی پرداخته که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شلاق خوردند ـ عبدالله اسفندیاری از اعضای تیم بهشتی در چندین گفت و گو به توجیه وقایع رخ داده در آن دوران پرداخته و حالا محمدمهدی حیدریان، از دیگر اعضای این گروه نیز درباره برخی مسائل آن دوران توجیهاتی آورده است.
 
حیدریان که با تحصیلات  مدرک مهندسی مکانیک، رنگین کمانی از مسئولیت‌های فرهنگی را داشته، در این گفت و گو در توجیه ممنوعیت ویدیو می‌گوید: «ما در دوره‌ خودمان ویدیو را ممنوع و در همان دوره‌ خودمان آن را آزاد کردیم. عده ای می گفتند شما که می‌خواستید آزاد کنید، چرا ممنوع کردید؟ شما که قائل به آزادی بودید، چرا این کار را کردید؟ ما روزی که ویدیو را ممنوع کردیم، انبارها از فیلم‌های خارجی که بسیار بسیار ناسالم، غیر شرعی و غیر فرهنگی بودند، پر بود. ضمن اینکه در آن دوران، جامعه‌ فیلمساز ما اندک، جوان و کم‌تجربه بود که نیاز به حمایت داشت و همچنین باید مراقبت می کردیم تا نگاه اصیل خودمان در سینما شکل بگیرد».
 
آیا شلاق خوردن عده‌ای به خاطر ممنوعیت «ویدیو» توسط وزارت ارشاد قابل دفاع است؟ 
حیدریان ادامه داد: «قبل از انقلاب، فیلمسازی با الگوبرداری از سینمای هند، امری تجربه‌شده برای ما بود که ما نمی خواستیم در سینمای پس از انقلاب هم دنبال شود. اگر آن زمان جلوی ویدیو را نمی گرفتیم، چند اتفاق می‌افتاد؛ ابتدا اینکه روی فیلمسازان ما تأثیر می گذاشت. دوم آنکه ما می‌خواستیم سینمای خودمان صاحب سرمایه شود، ولی در صورت آزادی ویدیو، این سرمایه را کسان دیگری می بردند. سوم اینکه اساساً لشکر، فرماندهان یا سردارانی که بنا بود در عرصه‌ فرهنگی خود ما تعریف فرهنگ ما را ارائه دهند به وجود نمی‌آمدند، چون بازار دست کسی دیگر بود».

این مدیر دهه شصتی سینما افزود: «ما همان موقع یک قانون مدت‌دار تعیین کردیم و گفتیم به مدت چهار سال این ممنوعیت وجود داشته باشد تا ما بتوانیم از نقطه‌ A به نقطه‌ B برسیم. اصلا این طور نبود که مانند امروز که گاه تصمیماتی گرفته می شود که صورت مسأله را پاک می‌کنند، ما هم به دنبال حذف همیشگی یک ابزار باشیم. ضرر پاک کردن صورت مسأله ها در حوزه‌ فرهنگی به کسی می‌رسد که صورت مساله را پاک می‌کند و ما این را از همان روزها می دانستیم. آن موقع ما می‌خواستیم زمان بخریم و این کار را کردیم تا فیلمسازهایمان بتوانند تولیدات بیشتری داشته باشند. ما همین بحث‌ها را در مجلس داشتیم...».

او در بخش دیگری از توجیهاتش گفت: «...من این بحث را پیرو سخن جنابعالی عرض کردم که در فرهنگ‌ ظرفیت‌سازی، آماده کردن شرایط جامعه، ارتقای توان خودمان و... اصل است. ولی خود من امروز درباره مسأله فضای مجازی معتقدم که دیگر نمی توانیم بگوییم شبکه‌ مجازی حرام و ممنوع است. این حرف در شرایط امروز جامعه همان مصداق پاک کردن صورت مسأله است. حتی امروز باید بگوییم در فارغ التحصیلان حوزه های علمیه هم باید چنین توانایی ها و شناختی وجود داشته باشد. عرض من این است که نگاه به حوزه فرهنگ باید این‌طور باشد.»
 
توجیهات حیدریان برای ممنوعیت ویدیو در این سال‌ها برای هر ایرانی دارای سنی بیش از سی سال غیرقابل هضم است. برای هر چهره غیرمتخصصی نیز واضح است که ممنوعیت ویدیو و سپس جرم‌انگاری حمل، نگهداری و خرید و فروش ویدیو و دستگاه پخش ویدیو، تا چه حد برآمده از شوخ طبعی بود و حتی وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز از این سیاست اشتباه به درستی با لفظ «مضحک» یاد کرده بود. نتیجه این ممنوعیت عدم تماشای فیلم‌های ویدیویی غیرایرانی توسط عامه مردم نبود، بلکه هزینه و قیمت تمام شده این محصول «زیرزمینی» افزایش یافته بود.
 
علت این افزایش قیمت نیز شدت عمل در برخورد با دارندگان ویدیو بود، به گونه‌ای که شماری برای داشتن یا خرید و فروش ویدیو شلاق خوردند؛ آن هم ویدیویی که داشتن شماری‌شان صرفاً به واسطه قانون گذاری مدیران وقت سینمایی پیرامون ممنوعیت هر گونه ویدیو (ولو ویدیوی فاقد محتوای غیراخلاقی) جرم بودند و قریب به اتفاقشان پس از آن دوران سیاه سینمای ایران، بارها از تلویزیون کشورمان پخش شده است.
 
سامان مقدم در «نهنگ عنبر» بخشی از جو به راه افتاده درباره ویدیو در دهه شصت را به تصویر کشیده که نگهداری و حمل ویدیو در حد قاچاق و نگهداری مواد مخدر خطرناک و پرهزینه بود. هنوز فراموش نشده که چگونه یک نوار ویدیو -که لزوماً حاوی محتوای غیراخلاقی نبود و ممکن بود صرفاً یک فیلم اکشن با بازی ژان کلود ون دام باشد- می‌توانست از یک شهروند عادی یک مجرم بسازد.
 
با همه این ممنوعیت‌ها، ویدیو تا سال 1370 همان وضعیتی را یافت که امروز ماهواره یافته و در خانه بسیاری از مردم وجود داشت و مدیران سینمایی دولت، از جمله حیدریان زمانی تسلیم شدند که به شکست سیاست کنترلی‌شان پی بردند و در واقع ادامه این ممنوعیت یک شوخی بود. متأسفانه، همین نوع محدودیت و ممنوعیت‌ها منجر به شکل گیری فضایی شد که برخی اشخاص در این فضای انحصاری بتوانند رشد کنند و از هیچ به عرش برسند و در فضای رفاقتی شکل بگیرند.
 
برای نمونه از اشخاصی که در میان محدودیت‌ها رشد کردند، می‌توان به کتایون شهابی خواهرزاده همسر سیدمحمد بهشتی، مدیرعامل وقت بنیاد سینمایی فارابی اشاره کرد که در نوزده سالگی وارد فارابی شد و امثال حیدریان زیر دست و بالش را گرفتند تا بتواند به نقطه‌ای برسد که به عنوان داور جشنواره کن نیز انتخاب شود.
 آیا شلاق خوردن عده‌ای به خاطر ممنوعیت «ویدیو» توسط وزارت ارشاد قابل دفاع است؟
 
خواهرزاده بهشتی درباره شیوه رشدش در «دوران طلایی سینمای ایران» که بهشتی در فارابی حضور داشت، گفته بود: «من سی سال سابقه فعالیت دارم. در نوزده سالگی در بنیاد سینمایی فارابی مشغول به کار شدم... بعد از شش سال کار در فارابی، به سیمافیلم پیوستم. آنجا هم ٩ سال مشغول به کار شدم... به لطف آقایان محبی و حیدریان (اولین مدیرعامل سیمافیلم) که در سیمافیلم حضور داشتند، بنده به عنوان نماینده سینمای ایران فعالیت کردم. در آن دوران حضور یک زن در عرصه مدیریتی چندان ساده نبود، ولی این بزرگواران مجوز حضور من را در عرصه بین‌الملل به ‌عنوان مدیر فراهم کردند».
 
حیدریان در بخشی از این گفت و گو تأکید کرده بود، با محدود کردن فضای مجازی در این دوران مخالف است؛ رویکردی که در نوع خود عجیب به نظر می‌رسد، چون با همان استدلال‌هایی که برای ممنوع کردن ویدیو در دهه شصت مطرح کرده (حمایت از تولید داخلی، عدم وجود محتوای بومی کافی برای رقابت با محتوای خارجی و...)، می‌توان امروز کل اینترنت را برای یک دوره حداقل ده ساله (به سال های ممنوعیت ویدیو) قطع کرد، تا به اندازه کافی محتوای بومی تولید شود و سپس اینترنت را وصل کرد!
 
حقیقت آن است که مدیران دهه شصت در گفت و گوهایی که اخیراً در توجیه عملکردشان و در پاسخ به افشاگری‌های اهالی سینما درباره فجایع دهه شصت نظیر سیل ممنوع الفعالیتی سینماگران، تنظیم رده بندی اشتباه برای فیلم‌ها و برخورد سخت با سینماگرانی که به ساز این مدیران حرکت نمی‌کردند، تنها به توجیه پرداخته و به شکل عجیبی از یک پوزش ساده استنکاف ورزیده‌اند.
 
این در حالی است که انتظار می‌رود، بهشتی، انوار، حیدریان و سایر مدیران وقت وزارت فرهنگ و ارشاد که لااقل با تصمیمات‌شان نظیر ممنوعیت ویدیو زمینه ساز اقدامات قهری نظیر شلاق خوردن شماری از مردم این سرزمین شدند، لااقل یک عذرخواهی ساده می‌کردند و کرسی مسئولیت را به نسل جوان‌تری می‌دادند که تفکر خلاقانه‌ای برای بهبود فضای سینمای ایران دارند.
 
حیدریان مدیریت شبکه جهانی جام جم 3 (کانال اروپا، امریکا و آسیای جنوب شرقی) و نخستین مدیر عاملی سیمافیلم و مدیر کل نظارت و ارزشیابی معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (در دوره وزارت سیدمحمد خاتمی و علی لاریجانی) و معاون امور سینمایی و سمعی، بصری (در دوره وزارت احمد مسجد جامعی)، در سال‌های اخیر که قدرت در اختیار جریان دیگری بود، تهیه کننده فیلم «محمد» شد که سرانجام این فیلم همچون سرانجام حوزه‌هایی که حیدریان در آنها حضور داشته، برای همگان مشخص است.

او اکنون معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت کار و رفاه اجتماعی بوده و این گونه است که مدیران در کشورمان هیچ وقت بازنشسته نمی‌شوند و چرخه نسبتاً بسته مدیریت فرهنگی در کشورمان همچنان دستبوس امثال حیدریان و بهشتی است. برای درک بهتر از مدیریت سینما در دهه شصت، روایت عبدالله علیخانی تهیه کننده و پخش کننده سینما از شلاق خوردنش در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ماجرای نه سال ممنوع الفعالیتی داود رشیدی در سینمای ایران به عنوان یکی قربانیان مدیریت سینما در دهه شصت، روایت تلخ پورعرب درباره مدیران سینمایی دهه شصت و مقابله شان با ستاره سازی در سینمای ایران ، روایت‌ تکان دهنده مهدی فخیم زاده از شیوه مدیریت سینما در دهه شصت و نحوه در منگنه گذاشتن سینماگران مستقل در آن دوران  و خاطرات ضیاءالدین دری از آن دوران که به تازگی در قالب نامه‌ای سرگشاده خطاب به عبدالله اسفندیاری نوشته را بخوانید. 
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۸
در انتظار بررسی: ۴۳
انتشار یافته: ۲۴
اگر اون زمان شلاق زدن برای ویدئو را حذف نمی کردند، الان برای ماهواره هم اعدام داشتیم و جامعه اینگونه در منجلاب فساد فرو نمی رفت. بیخود نیست که میگن کوزه گر از کوزه شکسته آب میخوره
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۳۲ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۰
متاسفم برای این اظهارنظر مریض...
رضا
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۰
میخواستم جوابی برایتان بنویسم ولی ملاحظه کردم هیچ جوابی بهتر از این منفی هایی که گرفتید نیست. هر چنذ یقین می دانم برای شما همه چیز توجیح پذیر هست حتی رای منفی همه ی ایران
مهسا
| Iran, Islamic Republic of |
۰۸:۵۱ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۱
شما دقیقا مصداق این شعرین:

جواب ابلهان خاموشیست...
یادش بخیر قدیما یه ویدیو میخاستیم کرایه کنیم می رفتیم یواشکی تو گونی سیب زمینی میاوردیم کسی نبینه دردسربشه.کل فامیل جمع میشدیم دور هم یه فیلم سراسر دروغ و چاخان هندی می دیدیم مادرمم ماهی پلو درست میکرد کنار هم شام میخوردیم. یادش بخیر قدیما چقدر جمعمون گرم و صمیمی بود.
بله بنده هم برای داشتن ویدئو و فیلم تنگسیر و قیصر شلاق خوردم.جالبترش اینکه یک فیلم موسیقی سنتی داشتم از حاجی بابا اهل باکو بود که در حین محاکمه اینجانب مراسم تجلیل از ایشان در سالن هلال احمر زنجان برپا بود . شلاق خوردن حقیر الان خنده داره یا گریه؟ من که نمیبخشم انشاالله خدا هم نبخشد مسببینش را
فقط فیلم نبوداگرنوارکاست خواننده های قدیمی هم ازشخصی میگرفتند بیچارش میکردند یادم میادفیلم آدم برفی باکیفیت پایین وبا ترس ازگیرافتادن بصورت مخفی وبا مبلغ اجاره بالا دست به دست میشداما جالبتراینکه این فیلم چندسال پیش ازشبکه دو تلویزیون پخش شد
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۶:۵۶ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۰
نسخه ای از فیلم آدم برفی را در خانه یکی از دوستانم دیدم که بیشتر شبیه شب تاریک بود بس که کپی از روی کپی شده بود
خیلی زیبا بود
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۵:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۰
چی شلاق خوردن الکی مردم !!!!!!!!!!
آیندگان نیز در خصوص ممنوعیت ماهواره و خیلی از تکنولوژی های جدید به ما خواهند خندید.
خانه از پایبست ویران است . خواجه در بند نقش ایوان است
متاسفانه مردم کشور ما در سالهای اخیر از سوء مدیریت چنین افرادی چه صدمه ها که ندیدند تازه الان هم که خیلی مقام و موقعیت سطح بالایی ندارند همچنان خودشان را عقل کل دانسته و برای خیر و شر مردم تصمیم گیری و اظهار فضل می کنند. و بازهم متاسفانه از آنجا که اینگونه افراد خود را وکیل وصی مردم می دانند هیچگاه بابت عملکردشان اظهار ندامت و پشیمانی نکرده و تازه آن را توجیه هم می کنند. بماند که سایر مُدرای این کشور ایضاً......
منم بخاطر یک حلقه فیلم ویدئو فیلم اکشن کاراته 200هزار جریمه شدم و2ماه انفصال موقت از اداره...
واقعا کسانیکه شلاق زدند حکم صادر کرداند و ..... دچار عذاب وجدان نیستند
والله نمیدونم چی بگم.
اون زمان این حیدریان سنی نداشت همه کاره یه آدمی بود ( اگه بشه اسمشو آدم گذاشت ) به اسم انوار این ایده ها از ذهن... اون بود . بماند که چقدر کارمندان امور سینمایی ارشاد رو .... خیلی از اون آدمای با شرافت که سالها توسط این آدم ... ( انوار ) عذاب کشیدند با خاطره ای تلخ و نفرین بر این ادم از دنیا رفتند به امید روز حساب .
یادش بخیر اون زمان اگه میخواستیم یه فیلم نگاه کنیم باید داخل چندتا روزنامه میپیچیدیم و بعدش زیر پیراهن قایم میکردم تازه هوا هم باید تاریم میشد تا بتونیم اون فیلم رو بیاریم خونه . برای حمل و نقل ویدئو هم که دیگه هیچی باید میذاشتی لای پتو و ... تو صندوق عقب ماشین اونم با خانواده جایی میرفتی تا مبادا گشت بگیره و شلاق بخوری و ....
ولی هر چی بود خیلی دوران خوبی بود و خیلی صمیمیت ها بیشتر از الان بود و به خاطر دیدن یک فیلم چند خانواده دور هم جمع میشدن تا ببینن فردین و ایرج قادری پیروز میشن یا دارو دسته انوری ها . 3 ساعت دور هم میشستیم و جیک نمیزدیم تا ببینیم تو فیلم هندی شعله بالاخره وسنتی با کی ازدواج میکنه و جبارسینگ چه بلایی سرش میاد ولی خداییش خیلی حال میداد . به قول یکی از فامیلهای ما که روحش شاد باشه و خدا رفتگان همه رو بیامرزه میگفت ویدئو جعبه شیطان هست و ما از ترس اون هر وقت میومد خونمون باید ویدئو رو تو چند تا پارچه میپیچیدیم و تو هفت تا سوراخ قایم میکردیم تا مبادا بفهمه ما ویدئو داریم. یاد باد آن روزگاران یاد باد
یادش بخیر منهم یکبار ویدیو اجاره کردم وبا مشاهده برادران کمیته بردم خانه یکی از همسایگان قاءم کردم و اون هم دودرش کرد
سی دی که در اومد، دیگه ممنوعیت فیلم فراموش شد. اینهایی که الان ممنوعه هم چند وقت دیگه انقدر عادی میشه که خود مقامات هم ازش استفاده میکنن.
لطفا به این بخش با دقت توجه بفرمائید:
"جناب محمد مهدی حیدریان اکنون معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت کار و رفاه اجتماعی بوده و این گونه است که مدیران در کشورمان هیچ وقت بازنشسته نمی‌شوند و چرخه بسته مدیریت در کشورمان همچنان دستبوس امثال حیدریان و بهشتی است"
اینها وظیفه داشتند یک نسلی را بسوزانند... تا زه یک جنبه داستان سوزندان بود...
موضوع خريدن زمان براي توليد داخل نبود چون زماني ويديو ازاد شد كه ديگر كارايي خود را از دست داده بود و چيزهاي جديدي أمده بود
حیدریان مدیر مهربون و خوبیه
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها