تقی آزادارمكی در یادداشتی در روزنامه «آرمان» نوشت:
یكی از اصلی ترین داعیه هایی كه بعضی پدران و مادران، دوستداران جوانان، سیاستمداران، مدافعان جامعه اخلاقی و حساسان در مورد جوانان مطرح میكنند، اشاره میشود: رابطه بین جوانان وازدواج. این مقوله آنقدر در جامعه جدید
خصوصا در دهه اخیر مورد توجه و تاكید قرار گرفته است، كه همه را دچار توهم و خیالپردازی كرده است. تاكید زیادی بر این موضوع موجب شده است تا درك حبابی و خیالی در میان مدعیان ازدواج جوانان پیدا شود. اصل موضوع اینگونه است: ”اصلی ترین مشكل و مسئله جوانان ایرانی ازدواج است و باید كاری در این زمینه انجام داد.“ برای ادامه بحث لازم است كمی با تامل و دقت و با اتكا به تحولات تاریخی و تجربه جهانی و واقعیتهای جاری در جامعه ایرانی سخن بگوییم. اولین مسئله ای كه در این زمینه وجود دارد، واقعی بودن مشكل جوانی در ایران است.
آیا جوانی و جوانان در مقایسه با پیران و میانسالان و نوجوانان و كودكان مشكل اصلی هستند؟ آمار و اطلاعات در این زمینه چه میگوید؟ آیا اینكه اكثریت جمعیت ایران جوان هستند، كافی است كه ما مدعی شویم كه مشكل اصلی جامعه جوانان هستند؟ آیا فكر نمی شود كه جوانی یك فرصت است تا مشكل و بحران؟ از كجا این نوع نگاه به جامعه ایرانی شكل گرفته است؟ آن وقت كه ما دارای جمعیت مهاجر زیادی بودیم همه افراد داد و فریاد میزدند كه موقعیت بحرانی است. آیا واقعا مهاجران روستایی به شهرها بحران ایجاد كردند و شرایط آنها بحرانی بود؟ اگر آن شرایط بحرانی بود، جوانی و جوانان در موقعیت فعلی نیز مشکل ساز خواهند بود. تاكنون در این زمینه چندین دیدگاه مطرح شده است: دیدگاه تضادی، دیدگاه توافقی و مدیریتی، دیدگاه فرهنگی. ولی بدون اینكه به بحثهای مفهومی بپردازیم، به نگاههای جاری در ایران و تلاشهای صورت گرفته میپردازیم.
خاتمی و به تاخیر انداختن مشکلات جوانی در ایرانسید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق ایران به لحاظ اینكه حل مشكل جوانان را ساده و آنی نمی دانست و از طرف دیگر مدعی بود كه حل مشكلات آنها نیاز به زمان و شرایط مناسب دارد، به جای راه حل آنی و فوری برای حل مشكل موجود، به فرض مشكل، تلاش میكرد تا مشکلات جوانی را به تاخیر بیندازد تا برای پایان یافتن آن فرجی برسد. ایشان با معنی فرهنگی دادن به جوانی سعی داشت تا ضمن درگیر كردن جوانان در زندگی اجتماعی و سیاسی از آنها نیرویی مناسب بیافریند. خود این عمل میتوانست طی دو دهه محقق شود كه در نتیجه جوانی به میانسالی تبدیل میشد. آنوقت نیروی میانسال جامعه از قدرت جوانی برخوردار نبود و در نتیجه مدیریت جامعه ممكن بود.
كمتر منتقدان و مدافعان تز اجتماعی خاتمی درباره كاركرد اشاره شده بحث كرده اند. تصور میكنم نقش و اثری كه خاتمی بر جامعه ایرانی گذاشت، به تاخیر انداختن مشكل جوانی و احتمال تبدیل كردن آن به وضعیت میانسالی است. اهمیت به جوانان به عنوان نیروی سازنده حیات اجتماعی به معنای درونی شدن این نیرو تا غلبه یافتن آنها بر این عرصه است. این نگاه موجب شده است تا جوانان بخشی از حیات اجتماعی شوند تا طلبكاران جامعه. در حالیكه تزی كه بر ازدواج تاكید میكند، موجب شده است تا جوانان از جامعه خارج شده و بر جامعه اعمال سیاست و نیاز كنند.
ازدواج و جوانیدر نقد دیدگاه فرهنگی و اجتماعی به جوانی، توجه به ازدواج و خلاص شدن از جوانی مطرح شده است. اصل بحث و گفتوگو به تقدم نیازهای جوانی بر نیازهای اجتماعی بر میگردد. گفته اند كه زیست شناسان، روان شناسان، علمای علوم تربیتی همه مدعی اند كه ازدواج اولین نیاز جوان است. نگاه خوبی است. البته نوعی كهنگی در این نگاه وجود دارد. در حالی كه اهمیت مسائل جنسی در همه شرایط ممكن است. تحقیقات اجتماعی در ایران نیز خلاف داعیه فوق است. اصلی ترین مشكل جامعه ایرانی و مشكل جوانان اشتغال است. ازدواج یكی از مسائل عمده جوانان است نه اولی ترین آنها. اشتغال اولین نیاز همگان در ایران است. اگر جامعه بخواهد خود را سامان دهد باید فكری اساسی به حال كار و اشتغال افراد بكند. آن وقت آنها توانایی تصمیم گیری درمورد ازدواج خود را دارند. آنها خواهند توانست هم زوج انتخاب كنند و هم اینكه زمان و نحوه ازدواج خود را معلوم كنند. قبول داریم كه ازدواج سنت دینی ماست.
قبول داریم كه نیاز انسانی و اساسی برای همه انسانها میباشد. قبول داریم كه جوان از طریق ازدواج و تشكیل خانه وارد دوره جدید زندگی شده و با پدر و مادر شدن، به میانسالی وارد میشود. اما ازدواج چگونه، تحت چه شرایطی، با چه كسی و با چه هزینه ای؟ اینكه مردم اول اشتغال را مطرح كرده اند و سپس ازدواج را نیز حكایت از وجود فهم دقیق و درست آنان دارد. مردم نگفته اند كه ازدواج به تنهایی اصل است. در حاشیه مدعی اند كه بقای زندگی بعد از تشكیل خانواده اصل است. به عبارت دیگر، بقای زندگی مهمتر از تشكیل ازدواج است. برای مردم ایران ازدواج ماندگار مهم است تا ازدواج ناقص. در حالی كه برای مردم جهان دیگر، اشكالی در ازدواج ناقص نیست. آنها میتوانند ازدواج كنند و بعد هم طلاق بگیرند. در حالی كه در ایران ترس همه از ازدواج ناقص و ناتمام است. در غرب (آمریكا) زوجین هر چه دارند را با هم مصرف میكنند و هر چه باقی ماند متعلق به هر دوی آنهاست. مراسم سخت و طاقت فرسای فرهنگی و اجتماعی را به دنبال ندارد.
در ایران شرایط به گونه ای دیگر است. هزینه اجتماعی و فرهنگی ازدواج در ایران در مقایسه با دیگر کشورها نسبتا بالاست. زن و مردی كه طلاق گرفته اند به سادگی امكان ازدواج جدید را پیدا نمی كنند در حالی كه در آن جامعه ازدواج جدید خیلی وابسته به سابقه فرد در ازدواج قدیم نیست. مسئولیت بیشتر امور در دنیای غرب به عهده خود فرد است. در حالیكه مسئولیت بیشتر امور حتی در حیطه ازدواج به عهده خانواده میباشد.
اگر هم برای همه مردم ازدواج جوانان مهم است، بعد از اشتغال آنها قرار دارد. گرانی، مسكن، شغل، و درآمد اصلی ترین شروط برای انتخاب همسر است. از طرف دیگر، همه ما از نحوه برخورد دخترانی كه مورد خواستگاری قرار میگیرند گلایه میكنیم. دختران در موقع خواستگاری از خانه، شغل، امكانات زندگی سوال میكنند. چرا دختران مادی شدهاند؟ دختران مادی نشده اند. دختران میدانند همسر آتی شان با وجود كار و شغل و درآمد كافی ماندگار خواهند شد. فرد ازدواج كرده از دایره مدیریت و كنترل خانواده میخواهد خارج شود. او میخواهد مستقل بماند. دیگر زمان گذشته نیست كه دختر و پسر جوان ازدواج كرده سرسفره پدر و مادر حاضر شده و اگر شرایط كار و تلاش پیش آمد، هم رضایت داشته باشند.
نتایج اجتماعی و فرهنگی و سیاسی طرح ازدواج جوانانبد نیست به یك خاطره اشاره كنم: مصاحبه گر تلویزیون جمهوری اسلامی در برنامه ای كه مختص به مشكلات جوانان بود با جوانی گفتگو میكرد. از او در مورد مشكلات و مسائل جوانان سوال میكرد. در نهایت به بحث ازدواج رسیدند. از او پرسید چرا ازدواج نمی كنید؟ او پاسخ داد: اگر دولت پول بدهد ازدواج میكنم. آن وقت بود كه به ذهنم رسید كه اگر دولت به همه پول بدهد آنها حاضرند ازدواج كنند. اما اینكه با چه كسی، چگونه و برای چه ازدواج كنند، سوالاتی است كه بدون پاسخ خواهد ماند. زیرا ازدواج امری سفارشی و ساختگی نیست. ازدواج یكی از طبیعیترین و با مسئولیت ترین رفتارها درایران است. چرا دولت باید وارد این عرصه بشود.
وارد شدن نیروهایی خارج از خانواده به ازدواج كه امری شخصی، خودمانی، انسانی، فرهنگی با مدیریت خانواده است، میتواند منشا اختلالات عمده و اساسی شود. حال لازم است از منظر دیگر، طرح ازدواج بدون رفع و ساماندهی مشكلات اقتصادی را مطرح كنم. زیرا من اعتقاد دارم كه ازدواج بعد از مسكن و كار در جامعه جدید ایرانی ممكن است. خوب میدانیم كه نرخ بیكاری جوانان در ایران بالاست. گروهی از جوانان كه مشغول كار هستند رضایت كافی از كار و درآمد خود ندارند. از طرف دیگر، خانواده ایرانی با ادامه سنت حسنه و دینی ازدواج میتواند باقی بماند. تحقق ازدواج به معنای بقای خانواده، ایجاد فضای دوستی و صمیمت در جامعه است. و هم این که چنین راهی باعث تقلیل مشكلات اخلاقی و اجتماعی میشود. پس باید برای بقای خانواده، تقلیل تعارضات بین نسلی، حفظ اخلاق و سلامت روحی و روانی جوانان و جامعه، و سهولت در انتقال فرهنگ و میراث تمدنی سیاستگذاری درستی در این زمینه صورت بگیرد.
با توجه به دو نكته فوق، اهمیت ازدواج برای فرد، خانواده و جامعه و اولویت عمده جامعه به اشتغال چه باید كرد؟ در اینجا چندین راه وجود دارد: رها كردن موضوع، حل مشكل اقتصادی جامعه، واگذاری مسئله ازدواج به خانواده و فرد، و تاكید زیاد به مسئله ازدواج و ساماندهی و مدیریت ازدواج در كشور.
چه باید كرد؟می دانیم كه خانوادهها دوست دارند فرزندانشان با شرایط مناسب و درست ازدواج سالمی كنند و زمینههای شكست در ازدواج آنها وجود نداشته باشد. به عبارت دیگر، كمتر خانواده ای را میتوان در ایران یافت كه بعد از ازدواج به انتظار طلاق باشد. طلاق در ایران هرگز بخشی از جریان ازدواج نیست. در حالی كه در جهان غربی (به طور خاص در آمریكا) یكی از عناصر ازدواج، طلاق است. بدین خاطر است كه هم سهولت در ازدواج دیده میشود و هم سهولت در طلاق. در حالی كه در ایران سختی در ازدواج و طلاق ، هر دو، وجود دارد.
از طرف دیگر میدانیم كه كار از دست خانوادهها تا حدودی خارج است. زیرا خانوادهها توانایی كافی مالی در حل مشكل اقتصادی مرتبط با ازدواج را ندارند. آنها میتوانند حامیان خوبی باشند ولی نمی توانند همه كارها را انجام بدهند. كماكان در گذشته هم خانواده حامی بوده است تا همه كاره.رها كردن این امر هم درست نیست. زیرا دولت، نظام سیاسی، روشنفكران، خانواده ها، افراد و مدعیان زندگی درست و اخلاقی و دینی نمی توانند نسبت به این امر بی تفاوت باشند. پس اقدامی اساسی در این زمینه باید صورت بگیرد. حال چه اقدامی؟ وارد شدن همه كسانی كه در فوق اشاره شد میتواند زمینه ساز میل و علاقه به ازدواج باشد نه عاملیت. زیرا افرادی كه میخواهند ازدواج كنند باید دراین زمینه فعال شوند. افراد (پسران) كه شغل مناسب ندارند نمی توانند برای ازدواج فعال شوند. تازه وقتی جوانی شغلی را بدست میآورد تلاش میكند تا ماشین، موبایل، و خانه ای بخرد. راه دیگر، اهمیت دادن به ازدواج و ایجاد فضای فرهنگی و روحی و اخلاقی در جامعه است.
در این راستا به نظر میآید باید همه مسائل و مشكلات جوانان و خانوادهها را با ازدواج مرتبط كرد. به همه فهمانید اگر ازدواج حل شود همه مشكلات جامعه حل خواهد شد. تاكید زیاد بر ازدواجی كه زمینهها و شرایط آن وجود ندارد نتیجه ای معكوس خواهد داد. اگر در گذشته ازدواج امری طبیعی و لازم و در كنار خانواده خوانده میشد، با این نگاه ازدواج راه حل گذر از مشكلات و مسائل اخلاقی جامعه خوانده شده است. اصل قضیه چیست؟ توجه به اصلاح ساختار اقتصادی و نظام اشتغال و درآمد و هزینهها در كشور است. نظام سیاسی اعم از دستگاه قضایی، اجرایی و قانونی و حقوقی باید تمام تلاش را در این زمینه اختصاص دهد. با ساماندهی نسبی این امر است كه میتوان دعوت به حمایت خانوادهها و نخبگان از فرض رابطه تشكیل خانواده و كاهش ناهنجاریهای اخلاقی و اجتماعی كرد. از طرف دیگر، دختران و پسران هم در این زمینه فعال خواهند شد. نظام پولی و بانكی كشور هم به جای ارائه راههای متعدد در ارائه وام ازدواج، وام خرید خانه و ماشین برای جوانان و وام ازدواج اقدام كنند. تلاش در سطح نظام و تلاش در سطح سازمانهای اقتصادی و اجتماعی و در نهایت تلاش افراد و خانوادهها میتواند مشكل ازدواج حل شود.